شعر در مورد دوست داشتن پسر
در ارتباط با دوست داشتن پسر اشعار بسیاری سروده شده است. چنین شعری ممکن است شعر درباره عشق پدر به فرزند و یا عشق مادر به فرزند باشد. شعران در عالم شاعری همواره به دوست داشتن پسر توجه داشته اند و به توصیف پسرشان در اشعار خود می پردازند و در کنار آن از عشق و علاقه به فرزند سخن می گویند.
گشوده چشم به روی لبت جهان پسرم
خوش آمدی به جهان نماز و نان پسرم
نگاه کن که من از پشت چشم معصومت
نظر کنم به بلندای آسمان پسرم
دهان گوش گشوده است تشنهای انگار
بنوش جرعهای از شرشر اذان پسرم
تو آمدی که بگریی: «جهان چه زندانی است!»
دو آیه گریه برای دلم بخوان پسرم
چه افتخار بزرگی است نام تو عشق است
به رنگ سرخ تو را میکنم نشان پسرم
حسین بخواه و حسینی بزی عزیز دلم
حسین بگو و کنار حسین بمان پسرم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
شعر در مورد دوست داشتن پسر یکی از زیباترین اشعار سروده شده توسط شاعران خوش ذوق ایرانی می باشد. بسیاری از این اشعار مهر و محبت شاعر را به فرزند پسر در قالب شعری زیبا بیان کرده اند.
بیشتر بخوانید : شعر زیبا در مورد فرزند پسر
پسرم دنیا بزرگه ولی تو
یه دل بزرگتر از دنیا داری
عزیزم با این چشای مهربون
تو دل هر کی که خوبه جا داری
پسرم دنیا بزرگه ولی من
تو رو هر جایی که باشی میبینم
برات از قشنگترین باغ زمین
گلای مهربونی رو میچینم
پسرم خدای مهربون ما
بچههای خوب و خیلی دوست داره
وقتی که از آسمون بارون میاد
براشون خوابای رنگی میاره!
وقتی تو تو خواب میخندی میدونم
یه فرشته داره نازت میکنه
یه فرشته که شبیه خودته
خودشو محرم رازت میکنه
پسرم دنیای پاک بچگی
از تموم زندگی قشنگتره
مهربون باش و به مردم خوبی کن
حرفای فرشتهها یادت نره!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
شعر در مورد دوست داشتن پسر
زیبا پسری مثل ِ گل سرخ دلانگیز
نیکو اثری مثل عسل، از مزه سرشار
یارب تو خود از کودک ما دفع خطر کن
یارب تو خود این عائله را خوب نگهدار
خواب است پسر، صبح که شد یک سره تا شب
اما سر شب تا به سحر، یک سره بیدار
در جیغ کشیدن، هنرش حرف ندارد
همسایه ما هم شده از قصه خبردار
دیروز، فرایند خبر خوشتر ازین بود
با معرکه ختنهکنان رفت کلنجار
کم کرد کمی وزن، ولی بر اثر درد
میرفت که بالا برود از در و دیوار
زخم است کمی پایه پرگار وجودش
سخت است ولی پر زدنش بر سر ِ پرگار
حساستر از پیش شد آن نقطه حساس
میسوخت تمام تنش از سوزش ادرار
هی جیغ زد و جیغ زد و جیغ زد و جیغ
البته، سر هرچه پزشک است و پرستار
از جیغ بنفشش همه آبی شده بودیم
آبیتر از اندیشه دریاچه اسرار
لابد به خودش گفته، چه دنیای غریبیست
این عالم دهشتزده پست دلآزار
تا میرسی از راه سر گوش بریدهست
بی آن که بپرسند، چه اندازه، چه مقدار
البته، خیال خفنی نیست، که در شرع
مردان همه هستند از این مسئله ناچار
این سنت فرخنده اسلام عزیز است
ما تابع فرمان خداییم درین کار
امروز ولیکن، شده با ختنهکنانش
این کودک ده روزه سبکسیر و سبکبار
هم خنده به لب دارد و هم رقص در اندام
هم میشکند با دم خود فندق بسیار
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
شعر در مورد دوست داشتنن پسر
گویند ز مادرِ کهنسال
اندیشه نکرد نو جوانی
پرخاشکنان بر او برآشفت
گفتا که چنینی و چنانی
عاجز شدهای ز کار کردن
از رفتن ِ راه ناتوانی
چون برگ ِ خزان گرفته، زردی
چون سرو ِ خمیده قد، کمانی
از گوشت، نمانده برتنت هیچ
یک پوست و چند استخوانی
مرگت همه روزه در کمین است
پندار مکن که جاودانی
در پاسخ آن جوان مغرور
مادر، به کمال مهربانی
گفتا پسرم، عزیز جانم
ای چشم و چراغ زندگانی
لختی به گذشتهها بیندیش
تا بذر شرارت نفشانی
آن روز که جز دامن ِ مادر
جسم تو نداشت آشیانی
بسیار ضعیف و زار بودی
در خویش نداشتی توانی
چشم تو به خواب هم نمیرفت
تا گوش کنی به داستانی
اکنون که تو را توان زیاد است
ارّابه، چه تند میدوانی
فرزند گلم، تأملی کن
برگرد به کودکی، زمانی
وقتی که تو آمدی به دنیا
در مانده ز درک آب و نانی
مادر به تو داد شیره جان
تا جان به سلامت برسانی
بسیار خطر به خود پذیرفت
تا از تو نمود پاسبانی
امروز که من شکسته حالم
همصحبتیام نمیتوانی؟
من پیرم و در مسیر مردن
اما تو، جوان و پر توانی
ترسم که بدون مهر مادر
هرگز نرسی به کامرانی
فرزند، دلش ازین سخن سوخت
شرمنده شد از گران زبانی
زد بوسه به دست و روی مادر
این شعر بلند آسمانی
از مادر خویش معذرت خواست
در پوشش عشق و مهربانی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
شعر در مورد دوست داشتن پسر
نازنینم پسرم
عکس پر خنده ی دوران طفولیت تو
رو در روی منست
دل او سوی خداست
چشم او سوی منست
خنده ات می بردم در دل دوران قدیم
که جوان بودم و شاد
شاید این خنده ی تو
خنده بر روشنی موی منست
آری ای نور دلم
موی شبرنگ قدیمم امروز
موی همرنگ پر قوی منست
پسرم آگه باش
هرکسی فصل زمستان و بهاری دارد
آدمی زاده به هر دوره شکاری دارد
گر که نیروی جوانی نبود در تن من
ای زمان آهوی
شعر
در کمند من و نیروی منست
جان بابا سر بانوی سخن
همه شب بر سر زانوی منست
هر نفس دختر دلبند غزل
در کنار من و پهلوی منست
تو ندانی که چه گل ها بدمد از قلمم
روح گلزار جهان گوشه ی مشکوی منست
باز هم خنده بزن
که گل خنده ی تو
در زمستان امید
در
غمم تنهایی
یا به هر مرحله داروی منست
پسرم
گر چه از من دوری
عکس پر خنده ی دوران طفولیت تو
رو درروی منست
دل او سوی خداست
چشم او سوی منست
تو که فرزند منی شعر خداوند منی
نگه عاطفه خیز و لب پرخنده ی تو
چشمه ی عشق من و مرغ سخنگوی منست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
شعر در مورد دوست داشتن پسر
به پسرم
دوستت دارم، دوستت دارم
به پهنای آسمون، به عظمت ستاره ها
قلب مهربونت به من امید می ده، نور می ده
به من هستی و حیات می ده
تو مرا می فهمی
تو مرا می فهمی
صبر و تحملت، انسان دوستیت، وفایت
منو به اوج می بره
به آغوش آسمان ها
در آنجا که از بی مهری و ظلم خبری نیست
بر من بتاب تا از گرمایت انرژی یابم
و زندگی برام تحمل پذیر شود
شکوه
شعر در مورد دوست داشتن پس از اشعاری است که تنوع زیادی در مورد آن مشاهده می شود. این اشعار را در قالب های مختلف برای دوست داشتن و وصف عشق به عزیز خود می توان سرود. محبت و عشق به فرزند و دوست داشتن او در ادبیات ما یکی از موضوعاتی است که مطالبی غنی در مورد آن مشاهده می شود.
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تهیه کننده : توپ تاپ