عکس نوشته مثل من باش + شعر
مثل من باش ، هرشب بمیر ، فرداش بیدار شو از سر بگیر ، در این مطلب از توپ تاپ شاهد عکس نوشته و شعرنوشته های زیبا با موضوع (مثل من باش ) هستید که در تصاویر و طراحی های مختلف و مناسب برای پروفایل تهیه و تنظیم شده است ، در ادامه همراه باشید...
در اتاقم عنکبوتی لانه کرده
سالهاست
او هم مثل من
تنهاست
نگاه می کنم به تنهایی او
و او به تنهایی من
ما مرده اییم
در تار و پود تنهایی
چه باید کرد؟ باید سوخت و ساخت
به ابن قرار است سرنوشتم
نمی دانم......
سلام عزیزم..
منو یادته هنوزم...
یادته گفتی که بی تو باید این گوشه بسوزم...
هنوزم لای کتابت برگی از درخت میزاری...
یا که مثل من اسیری بین کابوس و بیداری...
مثل من میپری از خواب دیگه خوابتم نگیره...
عکسامو میبینی هر روز غروبا دلت میگیره...
مثل من تنها میخوابی یا که هست یکی کنارت...
مثل من غمگینی یا که این روزا خوبه حالت...
بگذریم از این خیالات میدونم که تنها نیستی...
شنیدم به جای قهوه این روزا عشقته ویسگی...
من که تلخه کامم هنوزم با طعم قهوه...
برو خوش باش مهربونم روزگار ما که تلخه
مثل من باش بیا تا که چو پروانه شویم
عاشق عطر گل و سنبل و ریحانه شویم
مثل من باش کمی ساده و دل رحم ولی
گاه جدی شده و دور ز پیمانه شویم
مثل من باش دمی دور شو از دغدغه ها
بر عتابی زده و شاکی غم خانه شویم
مثل من باش بیا گریه کنیم در همه حال
مهر بر لب زده و شاهد پر چانه شویم
مثل من باش غریب قفس و پیله خویش
در و دیوار شده مونس و دیوانه شویم
مثل من باش پر از شعر و سخنهای خموش
شاعر شعر پر از شکوه شهنامه شویم
مثل من باش ولی ناله مکن با گله ها
ساقی عاصی لب خنده ی میخانه شویم
مثل من باش بیا بال بزن اوج نما
تا که آواز بخوانیم و پی دانه شویم
مثل من باش بیا تا برویم از همه جا
قصه ای تلخ شده لیک به افسانه شویم
مثل من باش تو باید بروی بهر خدا
زار و بیمار غمم کاش که بیگانه شویم
تو غربتی که سرده
تمام روز و شبهاش
غریبه از من و ما
مثل من باش
عشق من عاشقم باش که تن به شب نبازم
با غربت من بساز تا با خودم بسازم
عشق من عاشقم باش تو خواب عاشقا رو
تعبیر تازه کردی کهنه حدیث عشق رو
تفسیر تازه کردی گفتی که از تو گفتن
یعنی نفس کشیدن از خود گذشتن من
یعنی به تو رسیدن قلبمو عادت بده
به عاشقانه مردن از عشق زنده بودن
از عشق جون سپردن عشق من عاشقم باش
وقتی که هق هق عشق ضجه ی احتیاجه
سر جنون سلامت که بهترین علاجه
عشق من عاشقم باش اگر چه مهلتی نیست
برای با تو بودن اگر چه فرصتی نیست
عشق من عاشقم باش نذار بیفتم از پا
بمون با من که بی تو نمی پرسم به فردا
عشق من عاشقم باش
هرچه عشق درزد، نشنیدم
همه عمر سرپناهم بود لیک حرمت شکستم
عمری است دنیا را ستودم
همه زیباییها را با شوق دیدم لیک عشق را ندیدم
بوقت بلا یاری ازهرکس طلب کردم
بی حد به دنیا دل بستم لیک همیشه ضرر کردم
مه روی زیبا را با تکبر پرستیدم
بوقت تسلیمش بر خود بالیدم لیک به پوچی رسیدم
زدست جهل وعقل هر دم آهی کشیدم
زنفس خویش بارها ستم دیدم لیک ترکش نگفتم
همیشه از گرمای آفتاب درسایه ماندم
زندگی ام بی گرما ممکن نبود لیک هرگز نفهمیدم
عیب خویش بر کسی فاش نساختم
گرچه معشوق میداند لیک وفادار است به رازم
هیچ در عالم بوصفش نیافتم
در کنارش شاه عالم گشتم لیک قدرش ندانستم
کو در این عالم چو من پروردگارم
تو را چون تاج بر سر دارم لیک در پی جاه و جلالم
گردآورنده: توپ تاپ