عکس نوشته های غمگین تلخ یعنی
عکس نوشته های غمگین تلخ یعنی ؛ همیشه در فضای مجازی آن دسته از کلمات و یا گفته ها را بیان میکند که یا به آن ها نرسیده ایم و یا برای بدست آوردنشان دچار مشکل و مانع شده ایم ، در این بخش از توپ تاپ آلبوم عکس های متن دار زیبا و عاشقانه ای با همین مضمون ( تلخ یعنی ) ، طراحی شده است که در ادامه شاهد هستید...
تو چون موجی ، نه ! دریایی!
مثال حسرت امروز و فردایی
میان لحظه های عمر
بامنی ،در شعر پیدایی!
کجارفت التهاب تو؟
چرا امروز آرامی؟
چرا رفتست از لبانت طعم شیرینی؟
چرا شوری ؟ مثال ِ اشگ بارانی؟
سکوت ِ راههای بی سرانجامی
مثال تلخی عشقی!
صدای جغد ِ پایانی
که می خواند آواز ِ پردردی
بروی بامهای ِ کاخ ِ ویرانی...
آتش به جان من زدی نگار جاودان من,
سوختم از شعله ی تو دست بکش از عذاب من,
سوخته ام خاک شدم خاکسترم نکن دگر,
ریشه دگر نمانده است دست بکش از تبر زدن,
چشمه ی چشم خشک شده است,
سراب به چشم من نده,
واژه به پایان که رسید واژه به واژه ام نده,
گاه شیرینی عشق چقدر تلخ میشود,
تلخی عشق مال من است دست بکش از شکرشدن,
رفتی و یک عمر پریشان شدنم هیچ نبود,
هیچ نبود برای تو عمری پریشان شدنم,
جانی برای عاشقی نمانده در وجود من,
عشق بد خیال من دست بکش از نفس زدن.
تلخی زندگی من ،
که چنین سخت مرا
می کشد سوی دیاری مبهم !
می زند بانگ به گوشم هردم !
که چه شد ، آنهمه اشعار سپید !
چه گذشت ، از دل دریای غزل
که چنان پاکترین الفاظش ،
به چنین پست ترین واژه نشست .
آه بنگر تو مرا ،
(( دستهایم خالی است )) ، دل من خالی تر
به چه احساس بگویم دیگر ،
نزنی زخمه به زخمهای دل مجروحم !
به چه احساس ، بگو با چه غرور !
دل زنم باز به دریای جنون
بکشم پای به کوه بیستون !
ببرم دل به عشق مجنون !
چوب دو سر نجس شده این ماجرای من
بوی گناه میدهد اینجا دعای من
عاشق شدم و این همه ی اشتباه بود
جایز نبوده عشق تو شاید برای من
شاید نگاه اول من هم حرام بود
وقتی که اینچنین شده آتش سزای من
آتش گرفته کل وجودم به آن نگاه
من،تو،نگاه،عشق جگرسوز،وایِ من
لبخند من نشانه ی تلخی زندگی ست
معنی درد میدهد این خنده های من
وقتی که حکم حق به فراموشی تو شد
بهتر که سنگ باشد از این پس به جای من
من بی تو مرده ام به سر قبر من بیا
راضی نبود با تو بمانم خدای من
می گفت دختری که منم مرغ بی نوا
وز بخت بد به کنج قفس پر نداشتم
تنها و نا مراد نشستم به گوشهای
در عمر خویش همدم و یاور نداشتم
یک لحظه آب خوش به گلویم فرو نرفت
یکدم به کام دل قدمی بر نداشتم
غیر از دل غریب مرا محرمی نبود
جز اشک چشم گو هر دیگر نداشتم
بخت سیاه روز مرا همچو شام کرد
یک عمر رنج بردم و باور ناشتم
گفتم چه بود مایه ی این روزگار تلخ
گفتا به حال گریه که مادر نداشتم
آوازها زیر و بمش فرق میکند / چشم به راه ، خشک و نمش فرق میکند /
سین حسین و نونش و باریکتر شدن / در حاء و یا نگر که خمش فرق میکند /
تلخی زندگی و تمامی مشکلات / در طول عمر بیش و کمش فرق میکند /
زیباترین ترانه هستی بساخته ست / آنکس که آه و سوز دلش فرق میکند /
طاووس هم پرنده و بالی بر او بود / بال عقاب بال و پرش فرق میکند /
زهری که سبط نبی را زمین زده ست / پرکینه است اینکه سمش فرق میکند /
هر خط که مینوشت ز آلام و دردها / خطاط دهر دستخطش فرق میکند /
"ما رار رها کنید در این رنج بی حساب" / "اصلا حسین جنس غمش فرق میکند"
طراحی و تنظیم: توپ تاپ
تلخ یعنی عالم و آدم نذارن باهم باشیم