عکس نوشته تعجب نکن
عکس نوشته تعجب نکن ! خطاب به چه کسی است ؟ عموما مطالب یا تصاویری با این مضمون به صورت عاشقانه به معشوق ، همسر و یا فردی که او را عاشقانه دوست داریم تقدیم می شود ؟ در همین خصوص مجموعه ای از عکس نوشته و جملات شعری ، کوتاه و ناب را با مضمون (تعجب نکن) تهیه دیده ایم که مناسب برای پروفایل طراحی شده اند ، در ادامه همراه باشید...
ازپاک نگاه تو تعجب میکنم !!!
از حسن ختام تو تعجب میکنم !!!
از بس به حال زار خودم غرقه گشته ام
کز حالی به حال تو تعجب میکنم!!!
اینقدر آمدند و شکستند و گذشتند
کز ناز و نوازشت تعجب میکنم!!!
از دود تباهی تار شد چشم من همی
از شستن دیده ات تعجب میکنم!!!
شعری به بی وزنی این خواندمت تو را
تحسین میکنیم ؟ تعجب میکنم !!!
دلم یک سبد علامت سوال تازه می خواهد
با طعم پیوند تعجب!
از چراغ های قرمزی که هی ابرو بالا می اندازند.
و خیابان هایی که به رسم عادت
در میدان های شهر می چرخند
و گاهی برای عرض ادب، راه خود را کج می کنند
و به شهر های همسایه سر می زنند
پا به پای پدر می گذرم.
در موزه های تنهایی:
رد پاها را به هم گره می زنم
وبا کلاف سر در گم جاده ها
فلسفه می بافم.
فلسفه می بافم
و بعد همه ی واژه ها را
در سیاه چاله های چشمم میریزم
وآرام سرم را روی بالش می گذارم.
از عشقی در امواج فضا
به نرمی درونِ دلها نفوذ می کند
راست گفته آنکه فریاد زد
دل به دل راهی هست
یاد تو معلّق در گوشه ی قلبی
که مملو از وجودِ خداست
تعجّب نکن !
خورشید در آسمان دور
وزینتش بر زمین
مهمان نوازی می کند گلهای دشتمان
و روحِ نابینایی را چراغانی
تشنه دلی را سیراب
بدان فاصله ها خیلی کم است
دوری راه ها ؟؟؟؟؟؟؟
نه دوری قلب ها آتش زاست
رخ تو در گوشه ی چشمِ سبز ما
مسکن گرفته ، لحظه ها یا شاید سالها
تو آن نیِ سبز بلند قامتی
که در تالاب ساحلِ رودم
زنده نمودی عشق های خیالی خواب رفته
ساقه ات نبوغ کرد
در قلب خاکی ام
و ریشه ات در خشک سالی
چشمک می زند تا بارشِ بارانِ دیگر
نگران نباش !
دل غلاف درد توست
از گرمی و سردی روزگار
تعجّب نکن !
اصلا مگر دروغ گفتن چند آب میخورد
به من بگو که سیراب چقدر آب میخورد
گفتی که هیچ بگو به تماشا نشسته ام
شلاق نگاه تو در هوا تاب میخورد
زخم است تمام تنم ز پیچش شلاق تو
مرحم به این تن زخمی چند آب میخورد
این چشم من خاموش ز فریاد نگاه توست
با هر نگاه تو زخمم نمکه ناب میخورد
اینجا که مردمان به دنبال یک بهانه اند
تعجب نکن سیراب روی آب، آب میخورد
اینجا که مرتبه عشق بازیمان، به دارایی است
واضح بگو به من لاف زدن چند آب میخورد
گفتی بگرد گشتم اما ندیدم جز عشق شیشه ای
عشقی که سنگ من به آن در خواب میخورد
دنبال عشق گشتم و غم شد نسیب من
سوهان شده غمم و دلم ساب میخورد
چرا هر چه می گذرد
تو دور تر می شوی
نترس عزیز دلم
منم همان همراه سابق
***
تو از من سیری
دوری بهانه ست
یادم هست می گفتی
هرچه دور تر عاشق تر
***
نپرس چی شد؟!
تعجب نکن
همه چیز سر جایش است
تو مرا شما صدا می زنی
***
هنوز هم دیر نیست
تو ازادی پرواز کن
تا بالهای مستیت هست
***
نگران من نباش
هنوز هم دوستی دارم
که هر وقت کسی نیست
اغوشم گیرد
دنیا را ،خواب برد!
او ، مرا...
تعجب نکن
این روزها، فرهاد به جای کوه کندن
گور شیرین می کند
همیــــــــن!!!
تهیه کننده: توپ تاپ