عکس نوشته خبر زحال من نداری
عکس نوشته های زیبای خبر ز حال من نداری را که در طراحی ها و تصاویر عاشقانه تهیه شده در این مطلب از توپ تاپ شاهد هستید ، متن ها دلنوشته ها و یا شعرنوشته هایی که بیشتر در ارتباط با معشوق نوشته شده و موضوع اصلی آن بی خبر بودن است ، در ادامه همراه باشید....
در دل من هوای تو ،
به خلوتم صدای تو
جان می دهم به پای تو
خبر نداری از دلم -
که می تپد برای تو !
با قامت خمیده ام ،
جز غصه من ندیده ام
از زندگی بریده ام
خبر نداری از دلم -
خون می چکد زدیده ام !
بودی بت بتخانه ام ،
شور دل دیوانه ام
جام می میخانه ام
خبر نداری از دلم -
با همه کس بیگانه ام !
روزی که رفتی از برم ،
بردی همه شور و شرم
ای ماه روی دلبرم
خبر نداری از دلم -
عمریست که من دربدرم !
رنگ سیاه نا امیدی تو دلم
تو رفتی و منم برات منتظرم
پر دردم این روزا خبر نداری
حال خوش سیری چند از حالم خبر نداری
درد من یکی دوتا نیست اخه مهربونم
جای تو خالی و منم که داغونم
کاشکی بودی تو برام مرحم هر دردی
انگاری فایده نداره تو ازم بریدی رفتی
پر دردم این روزا خبر نداری
اگه میخندم با خنده های اجباری
رو لبام اگه خندست تو چشام اشکه
خنده های من بدتر از قطره اشکه
خبر نداری که چشات
جادوی مهتاب شبه...؟
که از نگاه داغ تو
این تن خسته تو تبه...؟
خبر نداری که همش
خواب بهارو میبینم...؟
که از روی قاب نگات
گرد و غبارو میچینم...؟
اصلن خبر داری که من
دیوونهی ناز تواَم...؟
تو شعر هر روز منُ
حافظ شیراز توام...؟
خبر داری که ماه
شرمنده از روی توئه...؟
انقده ماهی که دیگه
شب اسیر موی توئه...؟
خبر داری که دنیا واسه من
بی تو یه زندون غمه...؟
نفس کشیدن عادت وُ
یه انتظار مبهمه...؟
ای خدا خبر نداری آدما دارن میسوزن
هرکی تا یه چیزی میخواد لباشو بهم میدوزن
ای خدا خبر نداری ادما تنهای تنهان
قطره قطره اشک خون.روی دستاشون میریزن
ای خداخبر نداری آدما تشنه ی پولند
هر کدوم هر جای دنیا واسه هم دشمن جونند
قربونت برم خدایا جوونا دارن میسوزن
همگی بنفع دولت عاشق یه کام دودن
ای خدا کی از تو خواسته ما رو به دنیا بیارن؟
نمیشد با یک بهونه مارو اونجا جا بزارن؟
خدااا دلگیر نشو ازمن .ته نامردیه دنیات
فقط اینو ازت میخوام.خلاصم کن از این دنیات
من ازین فاصله ها ، دق می کنم
زیرِ فریادِ بلندِ ، بی کسیم
تو نمی دونی که من چیا می گم
تو خبر نداری از ، دلواپسیم
تو نمی دونی گُلا ، کُشته می شن
تویِ بی تابیِ گرمایِ جنوب
تو خبر نداری از قاصدکا
وقتیکه می بیننت تنگِ غروب
تو ازین حالِ بدم بی خبری
عاشقِ شادیِ این ، پرنده هام
قناری اینجا دَووم ، نمیاره
خُش می شه رویِ دیوارِ غصه هام
اینجا بارون ، گُلا رو نمی شوره
قهرِ آسمون ، با ظلمایِ دلت
می رم از شهرِ فراموشیِ تو
برو فکری کن برای مشکلت
تویِ این قصه ها دست و پا نزن
وقتیکه تویِ دلت ، ترانه نیس
واسِ دفترایِ من نقشه نکش
اینجا موندن بدونِ ، بهانه نیس
میرم از بحثِ تمدنت ، کنار
تو بمون با روزگارِ ، غُربتی
نمی شه بی چشمِ دل زنده باشم
می کِشم دلُ به کُنجِ ، عزلتی
تهیه کننده: توپ تاپ