رهاsays:

مدتی هست نسبت به نمازتنبل شده ام دیشب توخواب دیدم البته دقیق توذهنم نیست عده ای دور مرا گرفته اند وکه جن هستن ومن درخواب تند تند بسم اله الرحمن رحیم ولاحول ولا قوه الا بالله علی العظیم میگفتم چندین مرتبه کامل وتندوپشت سرهم

فرشتهsays:

سلام دیشب دم دمای صبح خواب دیدم با پدر و مادرم و برادر و زن داداشم میخوایم با کشتی به یکی از جزایر عربی سفر کنیم. قبل از آماده شدن برای سفر، پدرم یه پل عریض و محکم داشت میساخت( از جنس بتن و سیمان) که به اون کشور راه پیدا کنه گفت چندسال دیگه آماده میشه و بعد راحت میتونی بری هر جا که بخوای یه طرف این پل دریا بود و یه طرفش زمین خشک که انگار بارون اومده بود و گل و لای داشت. من یه قسمت بالا از پل وایسادم بودم و داشتم پدرم رو تماشا میکردم که دیدم روی پل آب زلال بالا داره میاد و ماهی های خیلی بزرگ توش شنا میکنن. ترسیده بودم و بابام رو صدا زدم دستشوگرفتم از پل پایین رفتیم و از خشکی بالا می رفتیم تو خشکی باید از یه تپه ای عبور میکردیم، یه پله چوبی کنار تپه بود که اول مامانم بعد من و پشت سرم بابام داشتیم ازش بالا می رفتیم همزمان که ما می رفتیم بالا عده ای آشنا داشتن پایین میومدن. وقتی رسیدیم بالا از دور پل رو نگاه کردیم دیدیم دوباره آب نشست پیدا کرده و خطری کسی رو تهدید نمیکنه

مهوشsays:

سلام.دیشب خواب عجیبی دیدم صبح برای نماز بیدار شدم یادم نبود خوابم رو همینکه نماز زیارت عاشورا خوندم یهو توی سجده خوابم یادم اومد.خواب دیدم یه شب تاریک بارونی توی خیابونی ایستادم که انگار اونجامحل زندگیمون هست و میبینم که بابام یه پل بزرگ آهنی جلودر خونه درست کرده اون پل باز و بسته هم میشد نگاه کردم دیدم آسفالت زیر پل ریخته و گودال عمیقی درست شده و پدرم با اون پل راهی رو به اون طرف خیابون درست کرده من به بابام گفتم چرا هزینه میکنی اینجا که خونه ی ما نیست ما مستاجرهستیم و خونه هم خراب شده ب درد زندگی نمیخوره بابام میگفت میسازم خونه رو میخوام بخرمش خونه بزرگی هم بود و من مامانم رو ک پشت سرم ایستاده بود و یه بچه ک نمیدونم کی بود بغلش بود و صدا زدم ک بیاد کار بابارو ببینه.بعدش محل خوابم عوض شد زل زده بودم ب یه مسجد قدیمی که گنبدش درحال فروریختن بودو توی ذهنم اومد این مسجد القصی هستش و همزمان یه خونه هم که انگار مال خودمون بود اونم داشت تخریب میشد من رفتم ب بابام گفتم ک این دوتا تخریب شدن از خاک اونجا لازم داشتی برای تست کردن بیارم برات گفت نه ولی انگار ک من با قاشق یکم خاک داشتم برمیداشتم دیگه بعدش بیدارشدم.نگرانم لطفا تعبیرش رو بگید

حمیده سعیدیsays:

سلام خواب دیدم میخواستم از یه پل رد بشم یه متور سیکلت که یه خانم و آقا روش نشسته بودن هم داشتن از پل رد میشدن و من می ترسیدم که به راهم ادامه بدم چون تو ذهنم میگفتم که شاید تفنگ داشته باشن و بخوان به من شلیک کنند لطفا بفرمایید تعبیرش چیه

ابراهیمیsays:

سلام توی عالم رویا دیدم دارم از روی یه پل چوبی محکم رد میشم که اواسط پل متوجه یه زیارتگاه ائمه میشم که روی پل ساخته شده بود جالب بود که خانما از بیرون زیارت میکردن ولی آقایون داخل حرم بودن من همینطور که رد میشدم توی ذهنم میگفتم نه منم باید برم از داخل زیارت کنم روبروی در که ایستادم دیدم یه خانمی با چادر مشکی بین در روبروی من یعنی پشت به زیارتگاه نشسته منم میگفتم وقتی یه خانم تا توی حیلط حرم رفته پس منم میتونم برم داخل. فقط اینو بگم که دیشب دلم هوای کربلا کرده بود و به خودم میگفتم امشب باید خواب زیارت کربلارو ببینم شاید بخاطر فکرم بوده که این خواب و دیدم.

نگینهsays:

سلام بعد از ساعت ۱۲ بجه روز است خواب دیدم از یک پل که دریا بزرگ دارد می ترسیدم اما عبور کردم وقتی عبور کردم چهار اطراف ام باغ میوه زیاد است همه میوه های رسیده نتوانستم با خود ببرم یا بخورم اما وقتی خانه رسیدم دیدم از همان دو میوه که در باغ بود برادر بزرگ ام فراوان آورده برم در خانه. ممنون اگر برم تعبیر کنید.

رازsays:

سلام خواب دیدم من ودوستم از پلی عبور کردیم البته دوستم جلوتر ازمن بود ووزیر پل اب بود وماهی های تقربا 25 سانتی داخل اب بود واب انقدر زاد بود که تا زیر پل رسیده بود.

بیتاsays:

درود.خواب دیدم تو یک جزیره که البته شهر بود هستم میخواستم از روی دریا رد بشم برم سمت کیش انگار داشتم فرار میکردم.شب بود یک پل طولانی وسط دریا بود شروع کردم به دویدن روی پل .خوابم خیلی طولانی بود مختصر بگم وقتی رسیدم به شهرسره اینکه منو شوهرم تصمیم داشتیم از این شهری که هستیم به شهر خودمون برگردیم ،با مادرشوهر دعوای لفظی پیدا کردیم .چون واقعا میخوایم بریم شهر خودمون.خیلی ذهنم اشفته س خیلی خواب میبینم

Sarasays:

سلام خواب دیذم من و همسرم و بچه هام از پلی رد میشدیم که از روی دریای پر از اب رد میشد پل محکمی بود تا اخرش رفتیم اما همسرم گف دیگه نریم حطرناک که اخرش کلی صدای اب بود و برگشتیم اما پسرم شیطونی کرد افتاد همسرم دستش زو گرف تا نیفته و کشیدش بالا و سالم برگشتیم

الهامsays:

سلام امروز صبح خواب دیدم با جمعی از دوستان در شهر گشت و گذار میکنیم ناگهان وارد خانه ای که در حال ساخت و ساز بود وارد شدیم و متوجه شدم من کفش ندارم از این خانه اسکلتی که سکنه ای نداشت جز کارگران تعدادی کفش دیدم که یک لنگه کفش کرمی پاشنه دار پوشیدم و پلی در ساختمان بود که باید از آن رد میشدیم همه میترسیدن چون پل بود که با تخته درست کرده بودند و خیلی خطرسقوط داشت من به آنها قوت قلب میدادم که رد بشوید و همه رد شدند من آخرین نفر بودم که میخواستم رد بشوم تخته وسطی که مثلا پل بود سقوط کرده بود و من از تخته های کناری رد شدم به آسانی و به طبقه پایین رفتیم آنجا ی کفش دیگر دیدم و چون یک لنگه کفش نداشتم یک لنگه از آن کفش قهوه ای پاشنه دار را پوشیدم و جفتشان اندازه ام بود و بعد متوجه شدم لنگه دیگر این کفش هست و میتوانم بپوشم ولی گفتم مهم نیست کفش هایم لنگه به لنگه هست و میرم خونه دیگه بعد رفتم طبقه دوم خونه پدربزرگم اینا.

صدیقهsays:

خواب دیدم من و خواهرم و عده ای دیگر روی پل، پیاده در حال حرکت هستیم. داشتیم پیاده به سمت کربلا میرفتیم. زیر پل هم آبادی بود خانه های مردم عراق، یه خانمی خودشو از پل انداخت پایین نه اینکه آسیب ببینه بلکه سالم به پایین پل رسید، منو خواهرم یه قابلمه روحی بزرگ داشتیم قابلمه از پل افتاد خواهرم پرید قابلمه رو بگیره که درب قابلمه ازش جداشد و خواهرم فقط قابلمه رو گرفت و خاست دربش رو هم بگیره که افتاد، منم جیق کشیدم و گفتم درشو ول کن نمیخاد بگیریش وگرنه میفتی پایین، اما خواهرم افتاد پایین ولی آسیبی ندید و سالم رسید زیر پل، روی پل هم که من و چندنفردیگه بودیم یه هلیکوپتربدون سرنشین اومد و گلدون مصنوعی رایگان میداد من نگرفتم، آب هم میداد که من تشنه نبودم ونگرفتم، بعدش هلیکوپتر رفت، و بعد از اون یه لحظه هم احساس خطر کردیم که همگی دور هم جمع شدیم و کمین کردیم، همش درحال حرکت روی پل بودیم یادم نیست به مقصد رسیدیم یا خیر

خورشیدمهر سیاوشsays:

سلام توپ تاپ وقت بخیر خواب دیدم با خواهرم سوار ماشین هستیم ولی روی زمین نیستیم ماشین در پروازه از کوه ها و و ابرها عبور میکنیم بعد میرسیم به پل که از این سوی آسمان تا آن سوی آسمان بود یک پل که از طناب بود خواهرم رفت روی پل استراحت کنه ولی من داشتم طناب رو می گرفتم تا بیام بالا باد میوزید خیلی ترسیده بودم هر لحظه امکان داشت بیفتم خواهرم ازم عصبانی بود که چرا دارم غرمیزنم یک کودک پسر که بور بود و حدود هشت ماه جلوی من طناب رو گرفت و چار و دست پا رفت بالا من محکم طناب رو گرفته بودم دنیا زیر پای من بود بالا نرفتم روی پل همانجا بودم ولی ترسم کم شده بود با تشکر از تعبیرخواب شما

رویاsays:

با سلام.. من خواب دیدم که از پل یک رودخانه عمیق(رودخانه ای آشنا)با تراکتور به همراه پدرم رد شدیم..بعدش داخل آب بودم که تا شانه ام بود..و در آب یه چیزهایی را میشستم و آب کم کم خشک میشد و یک طرف دیگر رودخانه ماشین هایی پشت سر هم بودند و راننده داشتند و بعضی ها غرق آب بودند..ممنونم

میناsays:

سلام.من مجردم. امروز دم صبح خواب دیدم بچه ی کوچیکی دارم‌که بهش شیر میدم. ولی بچه مشکل داره و نمیتونه بایسته رو پای خودش.عصر خواب دیدم‌که از روی یک پل با اسکلت فلزی و پوشش چوبی درحالیکه بچه ی غریبه ای که خیلی به من وابستس و بایدمواظبش باشم بغلمه باید رد بشم. پل پله داشت و یه جاش بدون پوشش بود و امکان سقوط بود. یکی دوتا اقا روی پل وایساده بود‌ن و به ملت کمک میکردن که رد بشن. من بچه رو دادم به اونا و رد شدم درحالیکه قبلش نگران بودم بیفتیم داخل اون قسمت سوراخ پل که زیرش آب بود. و بعد از عبور کردن دیگه ترسم ریخت . بچه رو هم بعدا گرفتم. رد شدم و از چند تا پله پایین رفتم و رسیدم به یه جایی که دوستام نشسته بودن با بچه های تو بغل. اون بچه ی امانت هم تو بغل من بود.و همه بچه های قشنگ و کوچولو داشتن و چادر مشکی هم سر شون بود.

ناشناسsays:

سلام خدمت شما من خواب دیدم با شوهر از جاده های بسیار پرو پیچو خمی عبور میکردیدم و خیلی میترسیدم و دراخر به سلامتی رسیدیم کنار یه پل و با پیاده میخواستیم رد بشیم بعد پل خیلی بزرگ بود همین که میخواستم پامو یه جایش بزارم یکم خراب میشد یا ترک میخورد بعد همسرم محکم دستمو گرفتو با هم دیگه به سختی ازش عبور کردیم و بعد خیلی خوشحال بودیم لطفا تعبیرش؟ با تشکر

سوگندsays:

سلام خواب دیدم با چند نفر دیگه پشت سر هم داریم از یه پل رد میشیم هممون ی طناب گرفتیم که نیفتیم.. کف پل به دلیل بارون گلی بود وسط پل ی نفر میفته که دو نفر کمک کردن بلند شه لطفا تعبیر خواب بگید با تشکر

الناsays:

سلام من خواب دیدم که از سوی پل بزرگی که از دریای ایی رنگ و پر آب و فوق العاده بزرگ داشتم رد میشدم اما از زیر این پل یه کشتی هم داشت رد میشد وقتی کشتی در حال رد شدن بود پل شروع به چرخش کرد پل از سطح دریا خیلی فاصله داشت و انگار ک توی آسمان بود وقتی پل میچرخید نزدیک بود بیوفتم اما انگار صدای مادربزرگم رو شنیدم که گفت محکم بگیر و اجازه نده به زمین بیافتی منم محکم به پل چسبیدم اول میخواستم بیوفتم اما بعدا جای پام محکم شد بود بعد انگار داشتم از پل پایین میومدم انوار طلایی خورشید اسکله رو روشن کرده بودن ممنون میشم تعبیرش رو بگید

ساراsays:

سلام خواب دیدم روی یک پل چوبی بلند هستیم هوا سرد بود پتو انداختیم بخوابیم خسته بودیم چون مسافر بودیم بعدش چند تا کارگر همش پل و تعمیر میکردن سر وصدا میکردن نمیذاشتن بخوابیم صداها باعث میشد بترسیم فکر کنیم پل میخواد خراب شه ولی کار گرها اومدن عذرخواهی کردن گفتن دارن پل و رنگ میکنن محکمش میکنن شما بخوابید دیگه کاری ندارن

نگارsays:

سلام ،‌من خواب دیدم در یک جاده ای برفی پیاده روی میکنم و برف هم میاد ، کم کم به یک پل هوایی میرسم از از روی اون رد نمیشم چون ماشینی نبود و فقط من بودم در جاده ، بعد دیدم که از پل یه گله گوسفند سفید دارن رد میشن و مسیرشون با من یکیه ، و بعد اونجا دنبال دستشویی گشتم و یه جارو پیدا کردم که یه نفر آشنا هم تو اون دستشویی عمومی بود ،همه ی دستشویی ها خراب یا کثیف بود غیر یکی که من منتظر بودم

لیلاsays:

سلام. متاهل هستم و تو زندگی مشترکم گره کوری افتاده و سر دو راهی قرار گرفتم. خواب دیدم یه رودخونه خیلی بزرگ و عمیق زیر یه پل فلزی هستش که آدمها برای عبور از رودخونه از روی اون پل میرفتن. وقتی اونا میخواستن رد بشن پل براشون عریض بود و راحت رد میشدن. وقتی من رفتم روی پل یه دفعه پل باریک شد نگاه به پایین انداختم دیدم فاصله پل و رودخونه خیلی زیادِ. خیلی ترسیدم و از ترس تقریبا میلرزیدم و قلبم تند تند میزد. ابتدای پل بودم دستم رو به یه جایی محکم گره زدم و جا پامو محکم کردم که نیفتم. چندتا نفس عمیق کشیدم و منتظر کمک خدا موندم. بعد از زمان کوتاهی طول پل کم شد و به جاش زمین سفت و محکمی قرار گرفت. منم از جای خودم پریدم روی زمین کنار پل و دلم آروم گرفت. ولی در کل تو خواب از استرس نزدیک بود سکته کنم.

Monasays:

باسلام و وقت بخیر خواب دیدم به سمت دانشگاه در حرکت هستم و در مسیرم پیاده از روی یک پل فلزی رد شدم که زیرش رودخانه بزرگی جاری بود ابتدا و انتهای پل چندتا پله که بنظرم از جنس سرامیک و چوب بود قرار داشت و جمعیت زیادی روی پل در رفت و آمد بودند. ممنون میشم تعبیرشو بدونم. با تشکر.

مهدیهsays:

سلام عرض ادب من چندشب پیش در خواب دیدم که ی جایی ام مثل زیارتگاه ک موکت سبز رنگ داره همه خانوما مشغول نمازن همه خانوما چادرای نماز سفید گل دارگذاشتن من از لابه لای خانما ردشدم رفتم سمت دیوار ک کلی چادر سفید دیگ اویزان شده بود دستمو بردم و یکی رو گرفتم و برداشتم و بعدش دیدم ک جایی دیگ ک ناشناسه جنگل سیاه وتاریک ی درقدیمی چوبی در نزدیکیم قرارداشت از اون در یکی اومد بیرون ک ناشناس بود ولی در یک نظر انگار ی آقا پسر قدبلند لاغراندام بود اون آقا قدم ک برمیداشت زمین از زیرپاش فرو میریخیت اول گِل بود ک فرویخت بعدش شد سنگ بعدکمی قدم برداشتن سنگ هاهم فرو ریختن بعدش شد سنگ ریزه ولی اونام فروریختن ب ته دره بعدش شد ی پل شبیه نردبون چوبی قدیمی ولی اونم لق شد و اون آقا مجبورشد سریع برگرده سمت در قدیمی من بادیدن این صحنه ناراحت شدم باحالتی گریه آلود گفتم دیدی دیدی وای چقد بهت گفتم نماز بخون نخوندی حالا چ جوری میخوای جواب بدی چ جوری میخوای ازپل صراط رد بشی بعدش دیدم ی صدایی داره بهم میگه توی بهشت ی جایی هست فقط واسه اونایی ک چادری بودن هستش اونا ب راحتی ازپل صراط رد میشن میرن اونجا .ممنون میشم تعبیربفرمایید

fatmasays:

سلام.من خواب دیدم توجاده داخل ماشین در حال طی کردم مسیری بودم ک هر چن دیقه 1 بار 1 پل عابر پیاده میدیدم و از زیرشون میگذشتم.برام جالب بود ک رنگ همشون سفید و نو بود.پیش خودم میگفتم اون موقع ک ما اینجا کار داشتیم هیچ پلی نبود حالا قدم ب قدم هس. حتی یکی از پلا انتهاش ب ی رودخونه ی زلال میرسید. تعبیرش چی هست؟

زهراsays:

سلام استاد وقتتون بخیر. من خواب دیدم که با دوستی که خیلی وقته او را ندیدم و آقایی که در واقعیت نمی شناختم ولی انگار در خواب آشنا و مانند یک آموزگار بود از روی یک پل آهنی بر روی یک رود خانه زلال و جریان دار دوبار رد شدیم یکی رفت و دیگری برگشت.و خیلی خوشحال بودیم که از روی آن رد شده بودیم.اول رد شدن از پل استرس و ترس داشتم اما بعد که موفق شدم خوشحال شدم. ممنون میشم لطفا تعبیر خوابم رو بگید.🙏🙏🙏

مهری ریsays:

سلام و خسته نباشید مدتی پیش خواب دیدم با پسرم توی یک دشت و منطقه کوهستانی هستیم یه دفعه جلوتر که رفتیم یک پل خیلی مستحکم و عظیم که یک قطار بلند با واگنهای زیاد و خیلی شیک و قشنگ از روی پل رد می‌شد به پسرم گفتم قطار ببین ، پل خیلی قشنگ و با عظمتی بود که من توی خواب حس میکردم در برابر این پل چقدر کوچیکم و حس میکردم چقدر بلند و بالاست که حس میکردم یه ذره هستم در برابر پل . ممنونم میشم خوابم تعبیر کنید خدا خیرتون بده.

علیsays:

سلام. من دو سال پیش در دانشگاه عاشق یک دختر که همکلاسیم و فامیل دور بود شدم. متاسفانه متوجه شدم که یک پسر ذات خراب که از دخترا چه جسمی و چه روحی سوء استفاده می کنه، با اون میگرده و متاسفانه اون دختر هم با وجود اینکه این رفتار های زشت رو از اون پسر دیده باز باهاش خیلی حرف می زنه و می گرده. انگار عاشقش شده یا شاید پسره ازش آتو داره. اما نزدیک اذان ظهر خواب دیدم که همراه با جمعتی زیاد به همراه آن دو نفر در پلی هستیم که زیر آن پرتگاه و وسط پل مقداری خراب شده و برای رفتن به آن طرف شکسته پل باید پرید.(شبیه پل صراط) من و اون دختر و اون پسر بد ذات تقریبا کنار هم بودیم. پسره به دختره یواشکی چیزی گفت و پرید اون قسمت پل و بعد دختر می خواست بپره که دو دل شد و ترسید. بقیه اش رو متاسفانه یادم نمیاد. تعبیرش چیه؟ ممکنه به دلیل فشار های ذهنی که خیلی به این موضوع فکر میکنم و درگیرش هستم و از این موضوع ناراحتم باشه؟

Siminsays:

سلام من خواب دیدم که در یک غار یه پل چوبی بلند وجود داره و میلرزه من و مادرم مقابل پل ایستادیم مادرم به من میگه برو از رو پل رد شو منم با خنده میگم نه میترسم مادرم میگه برو من هستم بعدش یهو لرزش پل متوقف میشه و من و مادرم با خیال راحت رد میشیم

مسعود هیوایsays:

سلام.خواب دیدم که روی تراکتوری ی یدکدار به همراه دو نفر دیگر که میشناسمشون از جاده خراب باسرعت زیادعبور کردیم بعدش خودم راننده شدم وبه پلی آهنی محکم وباریک رسیدم واز آن عبوور کردم به آخرش که رسیدم پیاده شدم و به دریاچه زیرش افتادم که عمق زیادی داشت

لیلا جمالیsays:

سلام من خواب دیدم با دختر عمه ام از پل رد بشیم اون جلوتر از من بود پل گلی بود به محظ اینکه پاشو گذاشت رو پل افتاد و خودشو گرفت منم پشست سرش بودم گفتم خوب شد نرفتم