عکس نوشته بفهم دوستت داره برای پروفایل
اونیکه سریع تو را میبخشه ، احمق نیست ، دوستت داره بفهم ! آلبوم عکس نوشته های این مطلب از توپ تاپ اختصاص دارد به همین موضوع یعنی درک داشتن در روابط عاشقانه یا عاطفی میان زوجین ! از تصاویر و متن های کنایه دار این مطلب میتوانید به عنوان عکس پروفایل استفاده کنید ، در ادامه همراه باشید....
یه لقمه از خواهش شعر خستمو
بذار تو سفره دل شکستمو
از اینجا تا خود عدم بفهم منو
روحو غنیمته،برهنه کن تنو!
"ﮔـﺮ ﺯﺑﺎﻧﻢ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﻓﻬﻤﯽ ﻧﮕﺎﻫﻢ ﺭﺍ ﺑﻔﻬﻢ "
ﺁﻩِ ﺳﺮﺩ ﻭ ﺍﺷﮏِ ﭼﺸﻢ ﺑﯽ ﮔﻨﺎﻫﻢ ﺭﺍ ﺑﻔﻬﻢ
ﺑﯽ ﺗﻮ ﺑﺎﻻ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﺷﺒﻬﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﻫﻖ ﻫﻘﻢ
ﺑﻐﺾ ﻫﺎ ﻭ ﮔـﺮﯾﻪ ﯼ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺁﻫﻢ ﺭﺍ ﺑﻔﻬﻢ
ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺳﺮﺩ ﻭ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﯾﻘﯿﻨﺎً ﭘﯿﺶ ﺭﻭﺳﺖ
ﺳﺮﮔﺬﺷﺖ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺳﺎﻝ ﻭ ﻣﺎﻫﻢ ﺭﺍ ﺑﻔﻬﻢ
ﺑﺎ ﻧﮕﺎﻩ ﭘﺮ ﺳﮑﻮﺗﻢ ﺑﺎ ﺗـﻮ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ ﺳﺨﻦ
ﻣﻌﻨﯽ ﻧﺎ ﮔﻔﺘﻪ ﻫـﺎﯼ ﺩﺭ ﻧﮕﺎﻫﻢ ﺭﺍ ﺑﻔـﻬﻢ
ﮐﻔﺸﻬﺎ ﻫﻢ ﺍﻧﺪﮐﯽ ﭘﺎﯼ ﻣـﺮﺍ ﯾﺎﺭﯼ ﻧﮑﺮﺩ
ﻗﺼﻪ ﻫـﺎﯼ ﻧﺎﺭﻓﯿﻖِ ﻧﯿﻤﻪ ﺭﺍﻫـﻢ ﺭﺍ ﺑﻔﻬﻢ
ﺁﺳﻤﺎﻥِ ﺩﯾﺪﮔﺎﻧﻢ ﺍﯼ ﻋﺴﻞ ﺑﺎﺭﺍﻧﯽ ﺍﺳﺖ
ﺑﺎ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﺣﺎﻝِ ﺗﺒﺎﻫﻢ ﺭﺍ ﺑﻔﻬﻢ
آنقدر دلگیرم که میخواهم از این شهر بروم...
آنقدر دلتنگم که همه را شبه تو میبینم...
نمیدانم این دم و بازدم ها و تکرر تپش قلبم برای چیست؟؟؟
آرامه جانم،تو که نباشی آسودگی بر من حرام است،این را بفهم...
از خاطراتت برای خود سنگها تراشیده ام ،که گاه مسکنی میشوند برایم در اوقات دلتنگی...
این بار خواستم تنها برای تو بنویسم...میدانی؟؟؟پیله ای دور خود پیچیده ام ،تا که شاید روزی تسکین یابد درد هایم ،با رها شدن از این دیواره خود ساخته ....
آری این روزها مرواریدی کمیاب گشته ام در دله این دریای طوفانی...
این هارا گفتم تا خوب بدانی وجودم قیمت دارد....غرورم قیمت دارد...تو به رسم عاشقانه هایت این را بفهم....
دنیا،خطابم با توست....با تمام عظمتت ،بدونه او برایم سرابی بیش نیستی....
گرد بودنه زمین را برای تجدید دیدنت بهانه میکنم تا تسلی بخشه دله بیمارم گردد،این را بفهم....
یک لحظه چشم دوخت به فنجان خالی ام
آرام وسرد گفت:که در طالع شما...
قلبم تپید، باز عرق روی صورتم نشست
گفتم بگو مسافر من میرسد ؟ و یا...
با چشمهای خیره به فنجان نگاه کرد!
گفتم چه شد؟ سکوت بود و تکرار لحظه ها
آخر شروع کرد به تفسیر فال من...
با سر اشاره کرد که نزدیکتر بیا
اینجا فقط دو خط موازی نشسته است
یعنی دو فرد دلشده ی تا ابد جدا
انگار بی امان به سرم ضربه میزدند
یعنی که هیچ وقت نمی آید او خدا؟؟؟
گفتم درست نیست، از اول نگاه کن
فریاد زد:بفهم رها کرده او تو را....!!!
نه تنهای تنهایم نه آدم بودنم چون تو
نه از نسل ابابیلم نه طوطی بوده ام چون تو
من آن گرگم که چشمانم همیشه راست می گویند
میان قوم آدم ها محبت باز می جوید
من آن گرگ سیه روزم که چوپان بر سرش تابد
تو آن بره که چوپان بر سرش تابد
تو در گلزار چوپانی اسیر درد بی درد
من آزادم ولی تنها ، جراحت دیده و زخمی
قلم شد دستم از هر سو به تاوان دگر خواهی
تو هم مانند این چوپان مرا این سان نمی خواهی
از تجربه هاش نوشته ،
از اینکه چگونه سفر کیش خوبی داشته باشیم ...
من همه نوشته هاش رو خوندم ؛
بعد واسش کامنت گذاشتم :
دو بار رفتم کیش یه بار پول داشتم ،
که لذت بردم ، سفر خوبی شد ،
یه بار دیگش رو هم پول کم داشتم ،
که خیلی گوه خوردم با این وضع رفتم کیش ،
شیراز ، یاسوج ، هرجا رفته بودم بهتر از کیش بود ،
کیش فقط پول می خواد ، لعنتی اینو بفهم ..
کسی که بخواد بفهمه خودش میفهمه
سخت است فهماندن نکته ای به کسی که منافعش در نفهمیدن است
گردآورنده: توپ تاپ