6 تفسیر اشتباهی که زنان در مورد مردان می کنند!
خیلی راحت اتفاق می افتد که حرف های شریک زندگیتان را به دل بگیرید و از او ناراحت شوید. ولی بهتر است اشتباهات رایج فکری که زنان در مورد رفتار مردان دارند؛ را بشناسید و سعی کنید از تاثیر منفی این رفتارها در رابطه تان جلوگیری کنید. چند مورد از این رفتارها در این مقاله ارائه شده است.
1.تفکر افراطی در مورد همه چیز: شما به طور افراطی در مورد همه مسائل فکر می کنید. مثلا، وقتی مردی بگوید شما و رابطه تان را دوست دارد؛ ولی از شما نخواهد که سه شنبه دیگر دوباره باهم قرار بگذارید؛ تصمیم می گیرید که دیگر جواب تلفن هایش را ندهید. اما به یاد داشته باشید که مرد مورد نظر شما، یک کپی از کتاب قانون های ذهنی شما ندارد؛ و بنابراین هیچ ایده ای درمورد خواسته های شما و انتظاراتتان ندارد. چه کسی تصمیم گرفته است که قوانین شما بهترین معیار، برای قضاوت در مورد رابطه تان هستند؟ اصلا قوانین شما از کجا آمده اند؟ هیچ مردی نمی تواند ذهن شما را بخواند تا خواسته های شما را حدس بزند. تفکرات افراطی شما، فقط باعث افزایش انتظاراتتان می شوند که هیچ مردی قادر به سازش با آن نیست و معمولا تنها شما هستید که از انتظاراتتان، آسیب می بینید.
2. بزرگنمایی نکات منفی: شما تمام توجه تان را به نکات منفی وضعیتتان معطوف می کنید. پس اگر عشق زندگی شما، مردی قابل اعتماد، زیبا و مهربان باشد؛ چکار می کنید؟ مثلا اگر همین مرد، هفته پیش با مادرتان برخورد سردی داشته است و نخواسته است در جشن تولد عمه تان حاضر شود؛ پس شما نتیجه می گیرید که این مرد از شما و هر کسی که در زندگی شماست، متنفر است. نکته اینجاست که اگر شما مایل به دیدن مسائل زندگیتان از جنبه های منفی هستید؛ به احتمال زیاد، بر روی نکات منفی تمرکز می کنید. در حالی که می توانید از دیدگاه متعادل تری اتفاقات پیرامونتان را بنگرید.
3. ربط دادن همه چیز به خودتان: شما احساس می کنید مسئول مسائلی هستید که هیچ ارتباطی به شما ندارند. مثلا فکر می کنید وقتی مرد زندگی شما، در وضعیت بدی است؛ حتما تقصیر شماست. با خودتان می گویید او دیگر مرا دوست ندارد و سعی می کند مرا کنار بگذارد و رابطه مان را تمام کند. در حالی که شاید وضعیت بد او به خاطر این باشد که با کارفرمایش بحثی داشته است و حالا مجبور است تمام آخر هفته اش را صرف کار کردن بکند. و یا شاید فقط خسته است و نیاز به کمی استراحت دارد. مهم است که بدانید دنیای او، افکار او و حتی احساسات او ممکن است گاهی پیرامون شما نباشد. بعضی اوقات بهترین کاری که می توانید انجام دهید این است که به او فضایی بدهید تا وقتی خودش آماده بود با شما صحبت کند. شما می توانید اضطراب خود را با یادآوری این نکته که در زندگی مرد زندگی شما، میلیون ها مسئله وجود دارد که می تواند او را شاد یا ناراحت کند؛ مدیریت کنید.
4. نتیجه گیری سریع: شما با تکیه بر شواهد ناکافی و ناقص، به نتایج نادرستی می رسید. مثلا وقتی مرد زندگیتان از شما می خواهد با هم در باشگاه ورزشی ثبت نام کنید؛ فکر می کنید منظور او این است که شما اضافه وزن پیدا کرده اید و باید کمی لاغر شوید. اما بهتر است بدانید که مردان تمایل دارند بسیار ساده و صریح حرف های دلشان را بگویند. اگر واقعا منظور او این بود که شما باید وزنتان را کم کنید؛ همین جمله را به شما می گفت. اینطور به ماجرا نگاه کنید که او می خواهد با هم در باشگاه ثبت نام کنید؛ چون فکر می کند می توانید وقت بیشتری را با هم بگذرانید و همینطور سرگرمی خیلی خوبی برایتان است. اگر در مورد هر مسئله زود نتیجه گیری کنید؛ به خودتان فرصت لذت بردن از اتفاقات پیرامونتان را نمی دهید.
5. همه چیز را یک فاجعه می بینید: شما روی بدترین حالت اتفاقات پیرامونتان تمرکز می کنید و درمورد عواقب احتمالی آن مبالغه می کنید. مثلا چون شام رومانتیکی که برای شب آماده کرده بوید؛ کمی سوخته است؛ احساس می کنید که همه چیز خراب شده است و شب فاجعه باری خواهید داشت. سعی کنید به حقایق نگاه کنید؛ تنها اتفاقی که افتاده، این است که مرغ کمی ترد شده ولی دسر عالی شده است. موهای شما عالی شده است و خیلی خوب به نظر می رسید. همسر شما وقتی می آید شما را می بیند نه غذایی را که درست کرده اید. هر چه بیشتر نگران باشید؛ کمتر لذت خواهید برد.
6. تعمیم دادن نکات منفی: شما در مورد تجربیات ناخوشایندتان مبالغه می کنید. این کار شما، بر دیگر بخش های زندگی فعلی شما تاثیر می گذارد. مثلا بهتر است اظهار نظر غیر عادی دوست پسر سابقتان در مورد مدل موهایتان را فراموش کنید. میلیون ها مرد با سلیقه متنوع وجود دارند. تعمیم دادن نکات منفی و نظرات بی معنی دیگران را رها کنید و زندگی را از جنبه های مثبت آن ببینید.
این رفتارها یک شبه ظاهر نمی شوند و در طول سال های طولانی پدید می آیند و به طور اتوماتیک در رابطه هایتان استفاده می شوند. اگر قرار است از هر فرصتی برای غلبه بر احساسات منفی، استفاده کنید؛ باید یاد بگیرید که چگونه می توانید افکار منفی ناخودآگاهتان را با یک استراتژی سازنده، جایگزین کنید:
_ این افکار را شناسایی کنید: افکار به احساسات تبدیل می شوند. چه احساسی دارم؟ چرا این احساس را دارم؟ چرا فکر کردن به این موضوع باعث می شود این احساس را داشته باشم؟ این ها سوالاتی هستند که باید از خودتان بپرسید.
_ در مورد افکارتان بحث کنید: آیا راه دیگری برای نگاه کردن به مسائل وجود دارد؟ آیا من به طور غیرمنصفانه ای متعصب هستم؟ چه شاهدی وجود دارد که بگوید نتیجه گیری من درست است؟
_ افکارتان را گسترش بدهید: آیا راه دیگری برای درک مسائل وجود دارد؟ آیا می توانم افکار منفی ام را متعادل کنم؟ چقدر این افکار را باور دارم؟
_ افکارتان را عوض کنید: آیا حالا احساس بهتری دارم که از دیدگاه متفاوت تری به مسائل نگاه می کنم؟ آیا افکار مثبت و عقلانی، به من کمک می کنند تا احساسات منفی خود را رها سازم؟
مطالب مرتبط و پیشنهادی :