ساراsays:

سلام قبل از اذان صبح خواب دیدم که از کوچه به خانه ام نگاه می کنم محلش همان جا بود ولی شکلش عوض شده بود در واقعیت جلوی خانه حیاط است ولی در خواب حیاط نبود ومن داشتم به خانه مخصوصا به پنجره هایش نگاه می کردم پنجرها بلند بود دوتا ودر ورودی هم بود پنجره ها بسته بودند واز داخل توری داشتند با خودم فکر می کردم چه طور توری پنجره باید بیرون باشد در داخل است پس برای استفاده از توری باید پنجره را باز کنم این دو پنجره عادی نبودند وبسیار بلند ومن خیره به انها بودم فکر کنم چندین دقیقه مات ومبهوت بودم دیوار ساختمان هم سنگ بود ن مجردم ممنون می شوم تعبیرش کنید

مهسا کریمیsays:

سلام خسته نباشید دیشب خواب دیدم که درحال خوندن کتاب برای امتحان هستم و یه صفحه از کتاب تصویر پنجره رنگارنگ سنتی بود و بالای صفحه هم به خط نستعلیق بسم الله الرحمن الرحیم نوشته شده بود.ممنون میشم تعبیر کنید

علی فرج زادهsays:

سلام. من ۶ ماه پیش پدربزرگم یعنی پدر مادرم فوت شدن من بهشون آقاجون می گفتم رابطه من اقاجونم خیلی خوب بود و همو خیلی دوست داشتیم من در بندر عباس زندگی می کنم و ایشون در تبریز زندگی می کردن وختی فوت شدن من بع موقع نرسیدم و ایشون رو چال کرده بودن دیشب به خواب مادرم اومدن مادرم پرسیده اون ور چه خبر غذاب که نداری بعد اقاجونم گفته به خاطر علی یعنی من غذاب کشیدم تو بچگیش دزدی کرده بود منم هر چی فکر می کنم چیزی به ذهنم نمی رسه میشه تعبیرشو بگین؟

نیازsays:

درود بر شما. خانمی مجرد هستم،دیشب خواب دیدم،که در منزل خالم هستم،مهمونهایه زیادی داشتن،تا جایی که میدیدم،همه آقا بودن،تویه مهمونی،رویه چهار پایه بلندی در حال نصب پرده ایی بودم که مدلش قدیمی بود،سفید ،کوتاه و ،تمیز ولی چروکیده،چین هایی که پرده داشت رو داشتم از هم باز میکردم(رو هم رفتگیهاش). ممنون میشم تعبیرش رو بفرمایید.

فریده فریدsays:

با سلام من خواب دیدم در خانه ای هستم که نمی شناسم پدرم در پذیرایی نشسته که دیدم پذیرایی تاریکه دیدم پنجره آشپزخونه نور میده رفتم تراس دیدم یه پرده نارنجی وصله اونو باز کردم که نور بیاد تو پذیرایی ممنون میشم تعبیرشو بهم بگید

رحمن دوستیsays:

خواب دیدم بلند شدم پنجره های خونه رو نگاه کردم دیدم صدای تکون خوردن برگ درخت ها می اومد انگاری باد بود و یکم خاک و یکم ترسیدم،پرده ها رو کشیدم گفتم داخل خونه امن دو بار تو خواب گفتم توکل بر خداا الآن دیگه صبح میشه.دوباره گفتم توکل بر خداا صبح نزدیکه.

افسانهsays:

سلام خواب ديدم رفتم خونه مون از در خواستم برم تو نشد چون خواهر زاده ام در و قفل كرده بود بعدش خواستم از پنجره برم داخل كه از خواب بيدار شدم به نظرتون تعبيرش چيه

نازنینsays:

سلام من دیشب خواب دیدم تویه خانه ای بودم که نمیشناختم تویکی ازاتاق هایش بودم که سفیدبودویه پرده سفیدآویزان بودمن ازپنجره داشتم بیرون رانگاه میکردم.خانه خیلی اتاق داشت وبالاسراتاق هاشماره داشت ومن تعجب کرده بودم که این خانه چقدراتاق داره .یه کمدفلزی بزرگ هم بودکه درش قفل بوداول نتونستم‌ ولی بعددرکمدفلزی رابازکردم وسرم راتاکمرکرده بودم توکمدوداشتم داخل کمد رانگاه میکردم وچیزخاصی داخلش نبود

امیرsays:

سلام من خواب کوبوتر و کبک های زیادی دیدم و یکی از کبک ها را به بالا انداختم

افسانهsays:

سلام من خواب ديدم كه تويه اتاق پنجره دار بودم البته توساختموني كه مثل يه برج بلند بود از اون اتاق بيرون اومدم خواستم برم تويه اتاقك يه برج ديگه كه چسبيده بودن به هم رفتم كناره برج وايسادم تو اتاق پنجره دار كه شيشه هاش تميز ونو بود رو نگاه ميكردم خواستم برم اونجا كه از خواب بيدار شدم تعبيرش چيه؟ممنون

ملکهsays:

سلام خواب دیدم که یهویی من وخانواده ام توی یک خونه نیم سازبودیم هیچ پنجره یاراه فراری نداشت که بایکی ازوسایل بنایی که اونجابودشروع کردم به کندن انجرتاپنجره ایی که بشه ازش فرارکرددرست کردم وقعی که خواستیم فرارکنیم صاحب خونه آمدباورم نمیشداون برادرم بوداماازکجاواردشده بودگفت راخروج بودولی شکایتی ازکارم نکردمن وخواهرومادرم هم ازپنجره به بیرون پریدیم روبه رومون راه آهن بودیه طرف راه به گنبدسبزی که انگارزیارتگاه بودخطم میشدطرف دومش به مست مسجدآیاخوابم تعبیرداره؟

زهراsays:

سلام خواب دیدم تو یه بالاترین طبقه یه ساختمان وایسادم و از پنجره ش که باز بود یه چیزایی میریختم پایین که ریخت رو سر برادرشوهرم و شاکی اومد بالا و باهام بحث کرد

تنهاsays:

سلام من خواب دیدم که به همراه همسایه هامون تویه خونه ی یکی از همسایه ها هستیم که قراره براش مهمون بیاد وسط خونه سفره پهن بود همه ی همسایه ها شیشه پنجره ها و یه آینه که انگار مال خود من بود ولی خونه همسایمون بود پاک میکردن که خیلی تمیز شد یدونه روفرشیم بود که اونم مال من بود

مریمsays:

سلام. من خواب دیدم که تو یه ساختمون خیییلی بلند هستم و پنجره رو باز کردم و بیرونو نگاه میکردم که اطراف ساختمون باغ بود یه قسمتی بود که سنگ و کلوخ بود و اماده شده بود برا کشت که دیدم عمه م وسطا خاک ها وایساده و منتظر خونواده ی ما مخصوصا مامانم بود که از بازار برگرده و یه چیزایی خریده بود که بده به مامانم ببره برا بچه هاش در حقیقت من مادرم فوت کردن و تو خواب متوجه این نبودم بعد خواهرم از تو باغ اومد بیرون از اون قسمت خاکی رد شد و یه پله بود که داشت ازش میومد بالا منم همینطوری از اون بالا نگاش می‌کردم که سرشو بلند کرد ساختمونو ببینه

مریم موسویsays:

سلام.من متاهل هستم. خواب دیدم خانواده همسرم دوباره اومدن خواستگاریم! تو همین خونه ی متاهلیم اومده بودن. قبلش من و همسرم داشتیم تند تند خونه رو مرتب میکردیم برا اومدن مهمون. بعدش کلی مهمون اومد خونه مون از فامیلای شوهرم و خودم. بعدش انگار میخواستن جشن بگیرن. تو قسمت زنونه یه نفر بهم پرده داد گفت نصب کن برا پنجره تا راحت باشیم و از حیاط ، داخل دیده نشه. منم رفتم بالا پرده رو نصب کردم. سفید و توری بود

Niloofar abisays:

سلام من دیدم رفتم کنار پنجره و پشت پرده گریه میکنم نمیخواستم اشکم رو کسی ببینه پشت پرده قایم شده بودم با حسرت گریه میکردم بیرون پنجره کوچه بود یه ذره کناره های پنجره غبار داشت.

مریمsays:

سلام.وقت بخیر.من خواب دیدم دیوار سالن خونمونو برداشتن و یه پنجره بزرگ به جاش گذاشتن.میشه تعبیرشو بگید.ممنون میشم.

ملیناsays:

سلام من خواب دیدم که پشت پنجره وایساده بودم یه آقا که همیشه تو خوابمه رفت تو مغازه و درخواست چیزی کرد و در اومد

ملیساsays:

سلام من چن وقته خواب یکیو میبینم هروز میبینمش اون تو مغازه با پدرش کار میکنه منم خواب دیدم که رفتم پشت پنجره داشتم مغازشونو نگا میکردم

مرجانsays:

سلام من مدتی است از مادرم بی خبرم خواب دیدم که مادرم از پشت پنجره آپارتمان روبرویی به آپارتمان من نگاه می کند ‌منو می بیند و من بطور اتفاقی او را دیدم مدام مادرم را در آپارتمان‌های روبرویی در خواب‌هایم می بینم

ماریناsays:

سلام من خواب یکیو میبینم که از ۴ ماه پیش توخوابمه منم خواب دیدم که رفتم پشت پنجره داشتم نگاش میکردم

مدوناsays:

سلام من خواب دیدم که آرایش کرده بودم با گوشیم لب پنجره نشسته بودم داشتم خیابان رو نگاه میکردم

مریمsays:

با عرض سلام خواب دیدم پنجره آپارتمان باز کردم داشتم بیرون نگاه می کردم که یکدفعه دیدم بغل پنجره که حالت پرتگاه دارد مادرم ایستاده وخودش آمد داخل آپارتمان

آزادهsays:

سلام خواب دیدم خونه جدیدی که مستقر شدیم پرده پنجره یکدفعه عوض شده و من ناگهانی دیدم و از رنگش (زرد و راه راه نارنجی) خوشم آمد ممنون میشم تعبیر کنید.

مریمsays:

سلام.خواب دیدم خواستگارم داره شیشه های کثیف مغازه مامانمو تمیز میکنه و شیشه هام حسابی تمیز میشدن. منو مامانمو خاله ام از داخل مغازه به خواستگارم که خارج از مغازه شیشه هارا سریع پاک میکرد نگاه میکردیم و راجع به ایشون حرف میزدیم. ممنون میشم تعبیرشو بگید.

ماهان شعبانیsays:

سلام من خوا ب دیدم خیلی وحشت کردم خواب دیدم داخل اتاقم هستم که انگار شب بوده و تعدادی از افراد هستن بیرون از پنجره به صورت وحشت ناکی داشتن به من نگاه میکردن صورتشون انگار کبود بود و انگار با چشماشون از بالا به پایین به من نگاه میکردن انگار من پایین بودم فکر کنم 6 تا بودن و خیلیاشونم میشناسم لطفا میشه تعبیر خوابم رو بگید

فهیمه استانهsays:

سلام دیشب خواب دیدم خونمون فلزی وکوچک است ویک پنجره کوچک داشت ولی من این توانائی رو داشتم که پنجره را بزرگتر کنم

m tavakolisays:

سلام من در یک طبقه بودم که از پشت پنجره نگا می کردم و در حیاط یک فرد که مرده بود و رویش پارچه سفید بود دیدم از بالا نگاهش می کردم تعبیرش چیه

m tavakolisays:

سلام چرا جواب نمی دید

m tavakolisays:

سلام مدیر گرامی وقت بخیر لطفا جواب بدید من خیلی وقته خواب رو ارسال کردم اگه میشه تعبیرش رو بگید ممنونم

عسلsays:

خواب دیدم توی خونم و دوس پسرم داشت باهام بحث میکرد پست تلفن بعدش دیدم سه تا هلیکوپتر توی آسمون نزدیک خونه ها با سرعت پرواز میکردن و پنجره خونه ما مثل نور گیر بود و عین رادار می‌چرخید و من متعجب شده بودم