عکس نوشته های ترکم نکن برای پروفایل
منو ترکم نکن اصلا بی تو من از همه خستم ، همه دنیام تو نگاته ، نگیر از من چشاتو ،تو دیونه منم عاشق، دو پرنده روی ابرا ، آلبومی زیبا ، عاشقانه از عکس نوشته های ترکم نکن را در این مطلب از سایت توپ تاپ شاهد هستید ، تصاویر و متن های ناب و غمگین با موضوع ترک نکردن که در عکس های مختلف تزیین و طراحی شده اند....
ترکم نکن حالا
حالا که پاييزه
حالا كه فصل زرد
تو قلب جاليزه
يك زمهرير سرد
افتاب نيمروزه
تو كوره خورشيد
عشقي نميسوزه
تو قلعه شبها
ستاره زندونه
بارونيه دنيا
شادي گريزونه
سمفوني خش خش
زير پاي مرگه
حنجره پرهق هق
واسه مرگ برگه
تركم نكن حالا
حالا كه پاييزه
حالا كه فصل زرد
تو قلب جاليزه
یه ساله شده که رفتی اما یاد تو کنارم
دل تو از سنگه انگار نمیمونی تو کنارم
میشنوم صداتو هر بار تو گوشم میشه تکرار
میگی حسی بهت نیست تنهایی سهممه اینبار
ترکم نکن نذار دیوونه شم
پیشم بمون نذار بی خونه شم
بی حس تو من هنوز عاشقم
فکر من نباش بی تو تنها بشم
حال و هوای این روزام حسی شبیه مردنه
روی زمینم انگار ولی کسی صدام نمیزنه
دلم میخواد یه بار دیگه زل بزنی توی چشام
بهت بگم دوست دارم تو رو میخوام تو رو میخوام
بفهمی تو بغض نگام چی میگذره تو این شبام
بفهمی ی حس دیگه ست که اینجوری تو رو میخوام
ترکم نکن نرو از زندگیم
پیشم بمون بذار وابسته شیم
ترکم نکن نذار دیوونه شم
پیشم بمون نذار بی خونه شم
چشمانت آرامش به من می داد بیا ترکم نکن
رفت است دنیای دلم برباد بیا ترکم نکن
چیزی ندارم تا دهم از دست جز تنها خودت
ای مهربان ای خانه ات آباد بیا ترکم نکن
زیبا ایت در قاب چشمان و دل و دنیای من
حک گشته و ماندست همچون یاد بیا ترکم نکن
من قبل تو هم مرده بودم حال هم آری
گشتند تنها دشمنانم شاد بیا ترکم نکن
می خواستم با تو بسازم با تو دنیایم
این کلبه ویرانه را با تو کنم آباد بیا ترکم نکن
با گریه با آه یا که نه گاه و بی گاهی
می گویم ای جان باز با فریاد بیا ترکم نکن
ترکم نکن شاید که راه بهتری هم بود
در فالمان شاید که چیزی غیر از این غم بود
شاید فراموشت شد و این بار بخشیدی
حوّای من ، من را که با عشق تو ادم بود
هم پرسش و هم پاسخی از عشق، چشمانت
امّا برایم اخم تو همواره مبهم بود
هی میزنی با اخم خود بر صورتم سیلی
محکم بزن خالی شوی ، هرچه زدی کم بود
آرامشت را حفظ کن این جا در این خانه
این جا که روزی پر ازارامش دمادم بود
از دوری ات میپوسم این را خوب میدانی
ترکم نکن شاید که راه بهتری هم بود
با تو صدها آیینه حیرانیم ترکم مکن
بی تو درگرداب سرگردانیم ترکم مکن
با تو من شوق بهارم رنگ صد بیداریم
بی تو در شیبم پر از نسیانیم ترکم مکن
با تو من محو تماشای هزاران زورقم
بی تو من خوابم غم پنهانیم ترکم مکن
با تو من یک آشیانم در هیاهوی درخت
بی تو اما کلبه آبانیم ترکم مکن
با تو من بی اختیار ازلاله و آلاله ها
بی تو شمعم که تو می سوزانیم ترکم مکن
با تو من پرچین فصل خاطره در باغ دل
بی تو پر بغضم رهی طولانیم ترکم مکن
با تو من رخش سپیدی هستم اندر دل خموش
بی تو من چون رد پا طوفانیم ترکم مکن
با تو من موجم چموشم یار فریاد توام
بی تو من یک برکه بی سامانیم ترکم مکن
يک لحظه بی تو نای نفس نيست دخترک!
بر بال های خشک کويرم کمی ببار
شعری! عبور از جلوی من نمی شوی
هی خيره می شوم به سرودن ستاره وار
خانم! نمی شود که شما را رها کنم
مثل شهاب می گذرم در همين مدار
ترکم نکن، بمان و هم آوای من برقص
با من - هوس پرست تپش های بی قرار -
شعری برای بوسه ی نابم قلم بزن
اين می شود که از من و لب هات ماندگار
سعی دارم که بخندم
به سعی خود می خندم
تو باورم کن
ترکم نکن
شاید باز هم بخندم
دیوار نویسی های من پر شده از تمنا خواهش التماس
ولی تو امیدم باش نرو کلیدم باش پشت حوصله ی درخت
گریه و زاری اشک و آه اما
منتظرم تا تو برگردی تا یک نفس
بیشتر عاشقانه بکشم
دل روبایم، در غمت من سوختم، ترکم نکن
بی قرارم ،عاشقانه، چشم بر در دوختم، ترکم نکن
اشک ریزد ،شمع ، از سوز جگر ، پروانه را
نیست چشمی، تا ببیند، قطره قطره ریختم ،ترکم نکن
بی وفا ،من گر گرفتم، با نوازشهای باد بال تو
مانده خاکی از تنم که،در حریم آتش و دل، بیختم ،ترکم نکن
بال و پر دادم تو را ، حال، معراج آمدی
دیده بستی ،خط کشیدی بر دلم، تا با غزل آمیختم، ترکم نکن
من که مصلوب تو بودم، خورده بودم ، سنگها
بر در و دیوار و دار عشق، هم آویختم، ترکم نکن
عمر، بی حاصل گذر کرد ، روزگارت خوش، جهان ارزانی ات
همچو ققنوسم که آتش بر سر خود ریختم، ترکم نکن
اتفاقاً خیلی دلگیر بودم و اکنون نیز
خیلی دلتنگم برای با تو بودن ها که تیز
اتفاقاً نا خوشی ها از همین جا جان گرفت
هان دقیقاً از همین جا از همین اطراف میز
پیش از آن گل می شنفتم قبل هر گل گفتنی
بعد از آن کارات نبود جز جنگ و هم غیر از ستیز
من به خاطر دارم هر آن روز های خوب را
خاطرات بس درشت و خاطرات خیلی ریز
هان! یک روزی به من گفتی مرا ترکم نکن
لیک خود ترکم نمودی بعد ان جست و گریز
هست این یادت که دایم نسخه ی درد ترا
نیک میبستم همیشه با دو سه تا جست و خیز
من کجا از یاد خواهم برد روزی را که تو
تشنه بودی و قسم می خوردی بر جانم بریز
من به جانت ریختم و حل شدم در خون تو
قبل آن دل تنگی آری! در همان اطراف میز
لحظه ای ترکم نکن محبوب ﺯﯾﺒﺎ ﺭﻭﯼ ﻣﻦ
حرف هایی با تو دارم ای غزل ﺑﺎﻧﻮﯼ ﻣﻦ
ﺁﻥ ﭼﻨﺎﻥ ﺁﻫـﯽ ﺯ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩﻡ ﮐﻪ ﺩﻭﺵ
ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺁﺗﺶ ﮔﺮﻓﺖ ﺍﺯ ﻫﺎﯼِ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻫﻮﯼ ﻣﻦ
ﺁﺭﺯﻭهای دلم حتما اجابت می شود
ﮔﺮ ﺧﯿﺎﻟﺖ را فرستی در ﺷﺒﯽ ﭘﻬﻠﻮﯼ ﻣﻦ
ﻣﻦ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺗﺎ ﺑﯿﺎﯾﻢ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﺩﺭ ﺧﺎﻃﺮﺕ
ﻟﻄﻔﻬﺎ ﺩﺍﺭﯼ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﯼ ﻏﻨﭽﻪ ﯼ ﺧﻮﺷﺒﻮﯼ ﻣﻦ
ﻧﻮﺟﻮﺍﻧﯽ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺁﺛﺎﺭ ﮐﻬﻨﺴﺎﻟﯽ ﺑﺠﺎﺳﺖ
ﺷﮑﻮﻩ ﻫﺎ ﺩﺍﺭﺩ ﺯ ﻋﻤﺮﻡ ﺭﻋﺸﻪ ﯼ ﺯﺍﻧﻮﯼ ﻣﻦ
ﺩﺍﯾﻤﺎ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﺭﻭﯾﺖ ﺭﻭﯼ ﺩﺭﯾﺎ ﯾﮏ ﻧﻔﺲ
ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﮑﺎﻓﺪ ﻗﺎﯾﻖ ﻭ ﭘﺎﺭﻭﯼ ﻣﻦ
ﺍﯼ ﻋﺴﻞ ﺑﺎ ﻋﺸﻖ ﻭ ﯾﮑﺮﻧﮕﯽ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺷﻢ ﺑﯿﺎ
ﺗﺎ ﺑﻪ ﺩﻭﺭﺕ ﺣﻠﻘﻪ ﮔﺮﺩﺩ ﻫﺮ ﺩﻭﺗﺎ ﺑﺎﺯﻭﯼ ﻣﻦ
ترکم نکن بمون تنها دردم در نبود و تردید / درکم نکن بدون اما قلبم از غم تو لرزید
عاشقم نموندی / چرا عشقمو پروندی / تو این حس و حال مبهم
با تو سرنوشتم / که شد لحظه های زشتم / ازین دنیا گذشتم
********
تا که تازه شد غصه ها و غم / گریه های من و خنده های هم
از گذشته و خاطرات کم / با شمارش از هر دقایقم
طعم تلخ دل شد حقایقم
ای همه از آن تو ، هفت آسمان !
لحظه ای ترکم نکن ؛ بامـن بمان
من ،دل آرام تو هستم ؛ آبی ام
لحظه های بی تو ، در بیتابی ام
ای خـداونـــد جــلال و کبــریـا !
ساکن دل هـای پاک و بی ریـا
من ، گـدای پست درگاه تـو ام
پادشاهم ؛ زان که، همراه توام
ای ! وکیـل بی نظیـر و مهــربان
یـاورم ، باشی اگر ؛ درهـرزمان
هـرچـه بینم ؛ بهتـر ازعالی بود
زین سبب ازغصه،دل خالی بود
تا ، تو هستی ؛ باغبـان جان من
می شکوفد ؛ غنچه ی ایمان من
مثل یاس و یاسمن ، گل میکنم
چون فقط ،بر تو ، توکل می کنم
طراحی : توپ تاپ