عکس نوشته تو اوج جوانی پیر شدم
جمله ی قدیمی و معروف تو اوج جوانی پیر شدم را جدیدا از شبکه های اجتماعی مختلف و یا در عکس پروفایل های کاربران زیاد دیده اید ، در این مطلب از توپ تاپ هم آلبومی از عکس نوشته و متن های زیبا و امروزی را در همین رابطه شاهد هستید ، چنین تصاویر بیشتر از زبان کسانی بیان میشود که در زندگی و مخصوصا در ایام جوانی خود مشکلات و رنج های زیادی را تحمل کرده اند و شدت این فشارها به گونه ای بود که از آن به عنوان پیر شدن در سن و سال پایین یاد میکنند ! در ادامه همراه باشید.
جوانی پیرم کردی
از دیدن عقده ها در دلم
باز هم پیرم کردی
کودکی بودم شاد بودم
جوانی رسیدی و پر از اندوهم کردی
عشق باز هم در انتظار
دوباره پیرم کردی
از دیدن تناقض ها
دوباره پیرم کردی
هوس های جوانی
دوباره پیرم کردی
جوانی نگذشت اما
جوانی ناکامم کردی
جوانی چشم هایم را باز کردی
دوباره دیدم جامعه ی خویش را
اما اه که نمیخواستم دیدن این تناقض ها
جوانی کوله ام را سنگین کردی
کوله ام پر بود از مسئولیت ها
دوباره سرم را شلوغ کردی
روزگار من یک رنگ نبود
مردمم یک رنگ نبودند
و اه از دیدن این این رنگ ها
مانند پتکی بود که میخورد بر قلبم
و دوباره اهی از دل
که نمیتوان تغییر داد جامعه ی خویش را
هر روز دیدن این ظلم ها
دوباره یاد حسینم کردی
و دوباره رو سفیدم کردی
و عشق هم باز در انتظار
دوباره پیرم کردی
چه گویم از جوانی
که فقط به ظاهر شادم کردی
قلب من تنها شده اه از غم هجر و جدایی
سوی دیگر می رود ان مه رخ عشق و وفایی
هر کسی را میل ما بود در رهش اخر کجا رفت
دیده ام گریان شد و شد در دلم اه نهانی
درد او برد این دلم را سوی ایام کهولت
در جوانی پیرم و می گریم واه از جوانی
بر دلم بگذاشت غم ان مه رخ شیرین گفتار
بعد تو دیگر ندارم جز که اشکی و فغانی
هر زمانی می کشاند جان من دل را به هر سو
بی تو من دیگر ندارم لحظه ای روح و روانی
قتلگه انداختم راه از دل و هستی و جانم
به امیدی که تو باشی و تو در یادم بمانی
شاد می نگری امادلم دریادرد است
تو مپندارکم سالکم نی دراوج جوانی پیرم
گویندکه این کودک دلکم همسازشیطان است
لیک رنگ خدا داردچون او تنهااست
تو اوج جوانی...!
شدم یه روانی...!
واسه منه روانی...!
دیگه زندگی روانی...!
سنگینی کلامت آتشم نزد ای دوست سردم کرد.
سنگینی نگاهت گرفتارم نکرد دورم کرد.
سنگینی خاطراتت مراا جوانی پیرم کرد
سنگینی خیانتت بود که مرااا خوردم کرد
دوستان این یک فل بداهه بیش نیست اگر بد بود به بزرگی خود ببخشید
من جوانی پیرم
از هرچه عشق سیرم
بر دلم ماتمیست عمری
پر از بغض دوری
پر از گلایه از دنیا
چرا خالی شد این دل از رویا
این روز ها کارم
گذشتن از خاطره هاست
مرور درد و آه و افسوس هاست
با عکسی کهنه
در اتاقی تاریک
سر میکنم عمرم را
صبحانه ام اشک است و
غذای ظهرم انتظار و
غذای شب هم بی خوابی
گردآورنده: توپ تاپ