شعر در مورد شب یلدا از شاعران بزرگ
شعر برای شب یلدا از جمله سروده های زیبا و ناب می باشد که در توصیف این شب خاطره انگیز سروده می شود. این اشعار در قالب های مختلف از زبان شاعران بزرگ ،صاحب سبک و شاعران معاصر سروده شده اند که خواندن آنها در این شب زیبای سال خالی از لطف نیست.شعر برای شب یلدا شبی که به بلندترین شب سال شهرت دارد و در ایران باستان رسم و رسوم خاصی در این شب برگزار می شود کم نیست. اشعار مختلفی درباره شب یلدا از شاعران مشهور سروده شده اند و شاعرانی که صاحب سبک خاصی در سرودن اشعار هستند نیز به زیبایی این شب را به تصویر می کشند.
شعر برای شب یلدا
جواب آرزو فقط رسیدنم به طرف کو
رسیدنم به طرف کو فقط جواب آرزو
نمیشود گذشتنم شوم به رنگ دیگری
کدام جاده بگذرم؟ کدام ره؟ کدام سو؟
سبو شکسته مینهم به هر کجا که یاد تو
تو یاد من در این خزان چگونه میکنی؟ بگو
شکوه این شبی گران به رفتنت چه بیشکوه
چه باشکوه بزمتان بدون من به های و هو
چه بادهها به جام زر چه اشکهای بیثمر
نخواندنم چه مختصر غریبهای به رسم و خو
دریغ کز شبم دگر توقعی نداشتن
دریغ کز خزان که شد دوباره یاد هجر او
انار را شکستهام به دانه دانه چون دلم
شکست رسم رفتنت به دانه خون به خانه جو
به آخرین شبش رسید فصل دل شکستگان
چه دی رسیدنی شده به اشکهای مو به مو
شعر برای شب یلدا در قالب اشعار کوتاه
شب یلد ا و وصف بی مثالش
خداوندا مخواه ،هرگز زوالش
شب یلدا فراتر از همه شب
نبینم هیچ کس افتاده در تب
شب یلدا زحزن و غم مبراست
شعر برای شب یلدا
شب یلدا همیشه جاودانی است
زمستان را بهار زندگانی است
شب یلدا شب فر و کیان است
نشان ازسنت ایرانیان است
شعر زیبا برای شب یلدا
گذشت پاییز آمد فصل سرما
سرآغازش شب زیبای یلدا
چه شب های درازی دارد این فصل
یقین زلف سیاه گیسوی یلدا
در این فصل زمستان یکدلی به
محبت دوستی سیمای یلدا
شب یلدا عجب نیکو فتاده
به ماه دی که آید بوی یلدا
در ایام گذشته کرسی عشق
بپا بود از شب والای یلدا
به کرسی و سینی فراوان
عیان بود از صفا صد خوی یلدا
لحاف و منقل و آتش به خانه
نشسته دور هم همسوی یلدا
ز برف و داستان راه مانده
سخن ها رفته از سرمای یلدا
ز سنجد آش کشک و قصه گفتن
بسی دریای قصه پای یلدا
ز نو رسمی بپا از بهر فردا
صفا و خرمی فرداری یلدا
مبار باد فصل برف و باران
به یمن نعمت دیمای یلدا
مقدم شکر ایزد کن به عالم
ز حاصل پر ثمر دارای یلدا
سلام ای فصل سرد و برف و باران
خوش آمد گویمت فصل زمستان
اگرچه زحمتی را نیز داری
ولکن رحمت آری باغ و بستان
شعر برای شب یلدا
زمستان را بهارزندگانی است
شب یلدا شب فر و کیان است
نشان ازسنت ایرانیان است
شب یلد ا و وصف بی مثالش
خداوندا مخواه ،هرگز زوالش
شب یلدا فراتر از همه شب
نبینم هیچ کس افتاده در تب
شب یلدا زحزن و غم مبراست
بساط شادمانی ها مهیاست
شب یلدا بیا روشن روان شو
به نزد شاعران همزبان شو
شب یلدا شب سال است ای دل
مرا در انجمن ، شعراست محمل
شب یلدا بلند است و یگانه
نمی گیرد دلم هرگز بهانه
شب یلدا کنار دوستان باش
برای ما گلی از بوستان باش
شب یلدا به آجیل و ترانه
بساط میوه ها در کنج خانه
شب یلدا ، انار و هندوانه
غذا سبزی پلو، ماهی بهانه
شعر برای شب یلدا از شاعران معاصر
یلدا شب بلند غزلهای مشرقیست
میلاد هر ترانه زیبای مشرقیست
آهسته میرسند به مقصد ستارهها
مهتاب گاهواره رویای مشرقی ست
سرما حریف قصه مادربزرگ نیست
دستش لحاف کرسی گرمای مشرقی ست
«از هرچه بگذری سخن دوست خوشتر است»
حافظ دوای روح و مسیحای مشرقی ست
سیب و انار و پسته، شیرین و ترش و شور
طعم اصیل یک شب یلدای مشرقیست
حالا که دوستان همه جمعند دف بیار
چشم انتظار صد دل شیدای مشرقیست
یلدا شب یکی شدن آفتاب و ماه
میلاد هر ترانه زیبای مشرقی ست
شعر برای شب یلدا با وصفی زیبا
امشب دوباره با تو صد قصه حرف دارم
باید بمانی امشب دست از تو بر ندارم
با هم کنار آتش کلی ترانه داریم
دو استکان چای و یک هندوانه داریم
امشب اگر بمانی رویا به خانه آید
مهتاب رقص گیرد شب در ترانه آید
من روبروی رویت تو رو به سوی مهتاب
تو غرق در ترانه من غرق در تو بیتاب
گاهی به خاطراتی گاهی به قصههایی
یک لحظه چای خوردن همراه یادهایی
امشب هزار شعله از مهر گشته روشن
باید بمانی امشب در گوشه دل من
تا صبح در کنارت حرف از دوباره دارم
از غصه با تو امشب یکسر کناره دارم