قیام های مردمی دربرابر زورگویان ومتجاوزان و پیروزی آنها درطول تاریخ
وقتی به تاریخ جوامع بشری می نگریم و تغییر و تحولات آن را بررسی می کنیم، همواره نقاط عطفی در میان وقایع و رخدادهای تاریخی توجه ما را به خود جلب می کند. نقاط عطفی که با نام انقلاب از آن ها یاد می شود و منشا دگرگونی های وسیع و فراوانی در جامعه هستند. انقلاب یک جنبش اجتماعی عظیم است که به وسیله مردم و در واکنش به شرایط نامطلوب جامعه رخ می دهد. وقتی میزان نارضایتی اکثریت مردم نسبت به وضع جامعه افزایش پیدا می کند، زمینه های ابراز مخالفت ایجاد می شود. اگر همراه با وجود این نارضایتی فکر و ایدئولوژی وجو داشته باشد و روحیه مبارزه طلبی در میان مردم گسترش پیدا کند، این مخالفت ها به خیزش و قیام سراسری می انجامد و در نهایت به وقوع انقلاب منجر می شود. از این دست قیام ها نمونه های زیادی در طول تاریخ می توانیم بیابیم. قیام هایی که مسیر تاریخ را تغییر داده اند و سرنوشت ملت ها را عوض کرده اند.
انقلاب فرانسه
از انقلاب کبیر فرانسه می توان به عنوان یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین قیام های آزادی خواهانه در جهان نام برد. در قرن 18 میلادی مردم فرانسه که از اختلاف طبقاتی وسیع و فشارهای اقتصادی خسته شده بودند، سر به شورش گذاشتند. مشاهده فساد سیستم اداری فرانسه و زندگی اشرافی و پر تجمل خاندان سلطنتی و نیز بیکفایتی حکومت در حل مشکلات و اداره کشور، بر میزان این نارضایتی ها افزود و باعث شد کشور فرانسه به کام آشوب و جنگ های داخلی فرو برود. در نهایت و پس از فراز و نشیب فراوان شاه و ملکه دستگیر و اعدام شدند و حکومت سلطنتی فرانسه سرنگون شد. مدتی پس از نابسامانی های پس از انقلاب، ناپلئون قدرت را در دست گرفت و امنیت و انسجام را در کشور برقرار کرد. ولی بعد خود را امپراتور فرانسه معرفی کرد. کمی بعد و در طی اتفاقات گوناگون نظام سلطنتی فرانسه مبدل به نظام جمهوری شد.
انقلاب روسیه
در کشور روسیه و در قرن 19 شاهد یک انقلاب مهم هستیم. در این زمان حکومت روسیه در دست خاندان رومانوف ها بود و قدرت در میان طبقه ای خاص از اشراف متمرکز شده بود. اختلاف طبقاتی زیادی بین اقشار مختلف مردم وجود داشت و فشار اقتصادی همواره احساس می شد. مردم از این همه نابرابری و فساد شایع در میان رده های مختلف دولت ناراضی بودند. همزمان با وقوع جنگ جهانی اول و درگیری روسیه در این جنگ، فشار اقتصادی بیشتری بر مردم تحمیل شد و گروه های مختلف مردم شروع به ابراز مخالفت نمودند. تا آن جا که درگیری های داخلی کشور را در برگرفت و به دنبال آن حکومت تزاری سرنگون شد.
هند
قیام های آزادی خواهانه در کشور هند به صورت دیگری انجام گرفت. کشور هند از قرن 16 و 17 میلادی در استعمار حکومت انگلستان قرار داشت. انگلستان در ابتدا تحت عنوان معاملات تجاری وارد هندوستان شد. ولی در ادامه با افزایش نفوذ اقتصادی و سیاسی خود در هندوستان، این کشور را تحت سلطه خود درآورد. هندوستان سال ها به عنوان مهمترین مستعمره انگلستان و نیز یک منبع درآمد پر اهمیت زیر سلطه این کشور قرار داشت. تا این که در دهه 40 میلادی و به رهبری مهاتما گاندی قیام مردم بر علیه استعمار انگلستان آغاز شد. این مبارزات که به شیوه مسالمت آمیز و به دور از هر گونه درگیری صورت می گرفت سرانجام در سال 1947 میلادی به ثمر نشست و کشور هندوستان استقلال خود را بازیافت.
الجزایر
در دوران پس از جنگ دوم جهانی مردم کشورهای زیادی در جهت استقلال کشورهای خود گام برداشتند و به پیروزی رسیدند. یکی از مهمترین و برجسته ترین این مبارزات در کشور الجزایر به وقوع پیوست. مبارزاتی که طی آن مردم با استفاده از سلاح با استعمار فرانسه مقابله کردند. با این که این قیام تلفات و خسارات فراوانی را برای مردم به بار آورد ولی نهایتا به آزادی واستقلال کشور الجزایر منجر شد.
ایران
با نگاهی به تاریخ کشورمان ایران درمی یابیم مردم ایران نیز سال های زیادی را زیر سایه تاریک استبداد داخلی و استعمار خارجی گذرانده اند. به ویژه در 200 سال اخیر شاهد دخالت و حضور متجاوزان و زورگویان بسیاری در داخل ایران هستیم. از زمان روی کار آمدن حکومت قاجار و همزمان با انقلاب صنعتی در اروپا، استعمار پای خود را به ایران باز کرد. پیشرفت و شکوفایی کشورهای اروپایی که بر اثر انقلاب صنعتی رخ داد، به همان میزان که بر قدرت این کشورها افزود نگاه و توجه آن ها را به کشورهای دیگر از جمله ایران جلب نمود. روسیه و انگلستان اولین کشورهایی بودند که با روش های مختلف از حمله نظامی گرفته تا به کار بستن شیوه های فریب کارانه قسمت هایی از خاک ایران را جدا کردند و تحت حاکمیت خود درآورند. همچنین در داخل ایران امتیازات اقتصادی و سیاسی فراوانی برای خود فراهم کردند. در این میان ناتوانی و عدم کفایت پادشاهان قاجاری برای این کشورها کمک موثری بود. پادشاهان و حکام قاجاری هر قدر که در برابر عوامل خارجی عقب نشینی می کردند فشار و زورگویی خود را بر مردم افزایش می دادند. تا آن جا که احساس خشم و نارضایتی در میان توده های مختلف مردم بالا گرفت و منجر به وقوع قیام های مردمی شد.
جنبش مشروطه
زمان حکومت مظفرالدین شاه قاجار، یکی از نقاط اوج مبارزات آزادی طلبانه بر علیه استبداد و سلطه خارجی بود. از یک طرف مردم مطابق با اعتقادات مذهبی و باورهای دینی خود آموخته بودند که باید در برابر ظلم و ستم ایستادگی کنند و برای برقراری عدالت و مساوات در جامعه بکوشند. از طرف دیگر در آن زمان، ایرانیان با اندیشه های جدیدی آشنا شده بودند. وقوع انقلاب کبیر فرانسه در آن دوران، اندیشه های آزادی خواهی را در سراسر اروپا منتشر کرده بود. روشنفکران ایرانی نیز متاثر از این اندیشه ها وضع موجود در ایران را به دیده انتقاد می نگریستند و سعی داشتند مردم را متوجه معایب حکومت استبدادی کنند. ضمن این که ظلم و ستم عوامل حکومتی و سواستفاده و دخالت بیگانگان و نیز ضعف و سستی پادشاهان قاجاری همه و همه موجب افزایش میزان نارضایتی در بین آحاد مردم شده بود. به همین دلیل شورش ها و اعتراضات مردمی شکلی جدی به خود گرفته بود و قشرهای مختلف مردم یکپارچه و متحد در برابر ظلم و ستم حکومت مستبد قاجاری به پا خاسته بودند. سرانجام در مرداد 1285 شمسی، مظفرالدین شاه قاجار تسلیم خواست مردم شد و فرمان مشروطه را صادر کرد. به این ترتیب حکومت پادشاهی استبدادی جای خود را به حکومت مشروطه داد. ولی این جنبش نتوانست در برقراری حکومتی قانون مدار و مستقل به همه اهداف خود دست پیدا کند. اختلافات داخلی و انحراف از مسیر اصلی قیام این جنبش را با مشکلات فراوانی مواجه کرد تا آن جا که در ادامه سلطه انگلستان بر ایران، رضاخان قزاق با حمایت انگلیس و طی کودتای 1299 بر تخت پادشاهی نشست و دوران سلطنت پهلوی آغاز شد.
نهضت ملی شدن صنعت نفت
ملی شدن صنعت نفت یکی از وقایع مهم در تاریخ معاصر ایران است. امتیاز بهره برداری از نفت ایران طی قراردادی به انگلستان واگذار شده بود. در سال های بعد از جنگ جهانی دوم، مردم خواستار لغو این واگذاری و ملی شدن صنعت نفت بودند. آن های تحت رهبری دکتر مصدق و آیت الله کاشانی بر علیه این قرارداد ننگین قیام کردند. علی رغم کارشکنی های دولت انگلستان، اتحاد و همدلی مردم و رهبران قیام، این نهضت را به ثمر رساند و قانون ملی شدن صنعت نفت تصویب شد. کمی بعد بروز اختلاف و تفرقه در میان رهبران نهضت، زمینه های دخالت دولت های انگلستان و آمریکا و سرنگونی دولت دکتر مصدق را فراهم ساخت. به این ترتیب با کودتای 28 مرداد، کشورهای بیگانه دوباره بر منابع نفت ایران مسلط شدند و دوران دیکتاتوری 25 ساله پهلوی دوم آغاز شد.
انقلاب اسلامی ایران
بعد از کودتای 28 مرداد، نفوذ و سلطه آمریکا بر ایران افزایش یافت. شاه بنا به توصیه آمریکا و برای از بین بردن زمینه های قیام های مردمی دست به ایجاد تغییر و تحول در امور مختلف اجتماعی و اقتصادی کشور زد. هر چند هدف از اعمال این تغییرات بهبود وضع اقتصادی و اجتماعی مردم عنوان می شد ولی در حقیقت عمده این اقدامات تحکیم سلطه و نفوذ بیشتر آمریکا در ایران را فراهم می کردند. به همین دلیل مردم و علما و در راس آن ها امام خمینی (ره) با تصویب و اجرای این گونه طرح ها مخالفت کردند. مخالفت هایی که کم کم به مبارزاتی دامنه دار و هدف مند تبدیل شدند و حکومت پهلوی را به واکنش هایی خشن و سرکوبگرانه وادشتند. با وجود این که در برخی برهه های تاریخی به نظر می رسید حکومت شاهنشاهی در اوج اقتدار ایستاده، ولی مردم ایران به دلیل مسائل مختلف فرهنگی، سیاسی و اقتصادی همواره ناراضی بودند. عمده ی این دلایل را می توان در اقدامات نسنجیده و سیاست های نادرست حکومت پهلوی مشاهده کرد. رژیم پهلوی نسبت به فرهنگ و باورهای اسلامی بی توجه بود و حتی اقداماتی در جهت تضعیف این باورها انجام می داد. ضمن این که وابستگی شدید حکومت به کشورهای بیگانه و نفوذ آن ها در ایران بر ناخشنودی مردم می افزود. زورگویی و استبداد و همچنین غارت ثروت و سرمایه های کشور نیز از عوامل اصلی برانگیخته شدن خشم و نفرت مردم ایران بر علیه حکومت پهلوی بود. همه این عوامل دست به دست هم دادند تا مردمی که با ارزش های اصیل اسلامی چون ظلم ستیزی و عزت مندی خو گرفته بودند، دامنه مبارزات و اعتراضات خود را گسترش دهند و در برابر هر گونه سرکوب و خشونتی مقاومت کنند. به این ترتیب و در نتیجه این مبارزات انقلاب اسلامی ایران در 22 بهمن 1357 به پیروزی رسید و دورانی جدید در تاریخ ایران آغاز شد.
گردآورنده : توپ تاپ