10 راه برای خوشحال تر بودن

شما واقعا چقدر خوشحال هستید؟ اگرمجال پیشرفت وجود دارد، یکی از این پیشنهادات را امتحان کنید.

توسط Gretchen Rubin

چند سال پیش، در یک صبح مثل هر روز ، ناگهان متوجه شدم:  زندگی من در حال هدر رفتن است. همانطور که من از پنجره ی باران خورده ی یکی از اتوبوس های  نیویورک به بیرون خیره بودم، متوجه شدم که سال ها گذشتند.

من از خودم پرسیدم "از زندگی چه می خواهم؟" "خب ... من می خواهم خوشحال باشم." دلایل زیادی برای خوشحال شدن داشتم: شوهر قد بلند، سیاه پوست، خوش تیپم عشق زندگی من بود؛ ما دو دختر دلپسند داشتیم; من نویسنده ای هستم که در شهر مورد علاقه اش زندگی می کند.  دوستانی داشتم؛  سلامتی ام را  داشتم مجبور نبودم موهایم را رنگ کنم اما اغلب به توصیه ی شوهرم یا کارمند داروخانه این کار را انجام می دادم. من حتی پس از یک شکست جزئی در حرفه ام احساس افسردگی می کردم. زود از کوره در می رفتم. یک فرد خوشحال چطور عمل می کند؟

من تصمیم گرفتم که مطالعه اصولی درباره ی خوشحالی شروع کنم. (کمی سخت می شود، می دانم، اما این چیزی است که مرا جذب کرده است). در نهایت، یک سال به صورت آزمایشی صرف مطالعات علمی معاصر و نکاتی از فرهنگ عمومی کردم. می خواستم بدانم اگر من از  تمام توصیه ها  پیروی می کردم، آیا این کار عملی خواهد بود؟

خب، یک سال گذشت و من میتوانم بگویم که این اتفاق افتاد. من خودم رو شاد تر کردم ودر طول راه خیلی چیزا درباره ی اینکه چطور خوشحال‌تر باشم یاد گرفتم . در اینجا آن درس ها هستند

زندگی شاد

1-"با گرایشات شروع نکن". وقتی پروژه شادیم را شروع کردم، خیلی زود متوجه شدم که به جای شروع با مدیتیشن طولانی مدت یا پاسخ دادن به سوالات عمیق هویت خود، باید از اصول اولیه شروع کنم، مانند اینکه در یک ساعت مناسب بخوابم و به خودم اجازه ندهم بیش از حد گرسنه شوم. علم از این دو موضوع حمایت می کند؛ این دو عامل تاثیر شگرفی بر شادی دارند.

2. اجازه دهید خورشید خشم خاموش شود. من همیشه هروقت که ممکن بود هرحرکتی را انجام می‌دادم تا مطمئن شوم که قبل از خواب همه احساسات بد را بروز داده ام. با این حال مطالعات نشان می‌دهدکه مفهوم تخلیه خشم، حرف بی معنی است. ازبین بردن عصبانیت مربوط به ناراحتی های جزئی و گذرا فقط احساسات بد را تقویت می‌کند، در حالی که  ابراز خشم اغلب به آن اجازه پخش کردن را می دهد.

3. تا زمانی که آن را احساس کنید، آن را وانمود کنید. احساسات  اعمال را دنبال می کنند. اگر احساس کمبود کنم، به عمد شاد به نظر می‌رسم، و در واقع احساس خوشحالی می‌کنم. اگر از کسی عصبانی باشم، به او فکر می‌کنم و احساساتم نسبت به او ملایم‌ترمی‌شود. این استراتژی به طور عجیبی موثراست.

4. درک کنید که هر چیزی که ارزش انجام دادن دارد ارزش بدی دارد. چالش و نوآوری عناصر کلیدی شادی هستند. مغز توسط تعجب تحریک می شود و وقتی با یک موقعیت غیر منتظره سر و کاردارد احساس قوی رضایت میدهد. افرادی که چیزهای جدیدی را انجام می دهند، یک بازی را یاد می گیرند، به مکان های ناآشنا سفر می کنند، از افرادی که به فعالیت های آشنا علاقه مند هستند و در حال حاضر به خوبی آن را انجام می دهند، شادترند. من اغلب به خودم یادآوری می کنم که "از لذت شکست لذت ببرم" و با برخی از هدف های دلهره آور مقابله کنم.

5. افسردگی را با "درمان" درمان نکنید. اغلب چیزهایی که من به عنوان "درمان" انتخاب می کنم برای من خوب نیستند. لذت بردن یک دقیقه طول می کشد، اما پس از آن احساس گناه و از دست دادن کنترل و دیگر عواقب عمیق منفی در طول روز باقی می ماند. در حالی که فکر کردن آسان است، من پس از چند گیلاس شراب، یک لیوان بستنی ... یک سیگار ... یک شلوار لی جدید ، احساس خوبی دارم، به اندازه ای که باید بپرسم آیا این واقعاً باعث بهتر شدن اوضاع می‌شود یا نه.

خوشحالی

6-مقداری  شادی بخرید. نیازهای اساسی روانشناسی ما شامل حس عشق، امنیت و خوب بودن در کاری است که انجام می دهیم. شما همچنین می خواهید حس کنترل داشته باشید. پول به طور خودکار این الزامات را فراهم نمی کند، اما مطمئنا می تواند کمک کند. من آموخته ام که به دنبال راه هایی برای صرف پول برای ادامه ارتباط  با خانواده و دوستانم باشم؛ برای ترویج سلامتم؛ برای کار موثرتر، برای از بین بردن منابع خشم و کش مکش زناشویی؛ برای حمایت از عوامل مهم؛ و داشتن تجارب گسترده. به عنوان مثال، زمانی که خواهر من ازدواج کرد، من روی یک دوربین دیجیتال بهتر تمرکز کردم.  این هزینه گران بود، اما باعث خوشحالی زیاد من شد.

7- روی بهترین حالت پافشاری نکنید. دو نوع تصمیم گیرنده وجود دارد. رضایت دهندگان (بله، رضایت دهندگان) که پس از برآورده شدن معیارشان تصمیم می گیرند. زمانی که هتل یا سس پاستا پیدا می‌کنند که ویژگی‌هایی که می‌خواهند را دارند،  راضی می شوند...کمال طلب ها می خواهند بهترین تصمیم را بگیرند. حتی اگر یک دوچرخه یا یک کوله‌پشتی را ببینند که نیازهایشان را برآورده می‌کند، آن‌ها نمی‌توانند تصمیم بگیرند تا زمانی که همه ی گزینه ها را بررسی کنند. رضایت گران شادتر از کمال طلب ها هستند. کمال طلب ها وقت و انرژی بیشتری را صرف تصمیم گیری می کنند و اغلب در مورد انتخاب هایشان نگران هستند. گاهی اوقات به اندازه کافی، به اندازه کافی خوب است.

8- ورزش کنید تا انرژی افزایش یابد.  من می دانستم که این مورد از نظر عقلی درست است ، اما اغلب به خودم گفتم: "من خسته تر از آن هستم که به باشگاه برم"؟ ورزش یکی از پر جنب و جوش ترین حالت ها  است. حتی یک پیاده روی 10 دقیقه ای می تواند چشم انداز من را روشن کند.

9- نق زدن را رها کنید. من می دانستم که نق زدن کار خوبی نیست، اما فکر می کردم  اگر نق نزنم، شوهر من هرگز در خانه کاری انجام نمی دهد. اشتباه است. اگر کاری انجام می شد، کار بیشتری انجام می شد. علاوه بر این، من به طرز شگفت انگیزی شادی بزرگم را با ترک نق زدن افزایش دادم.  متوجه نشده بودم که چقدر غرغرو و عصبانی هستم که من در نتیجه چنین گفتاری احساس کردم من نق زدن را با ابزار متقاعد کننده ی زیر جایگزین کردم: زبان بیکلام (برای مثال، گذاشتن یک لامپ جدید بر روی پیشخوان)؛ استفاده از یک کلمه (گفتن کلمه ی "شیر! " به جای صحبت کردن و ادامه دادن آن) "! اصرار ندارم چیزی بر اساس برنامه من انجام شود؛ و مهم تر از همه، کار خودم را انجام میدهم. چرا من باید لیست تکالیف خود را تنظیم کنم؟

10- اقدام کنید. بعضی از مردم تصور می کنند که شادی عمدتا امری ذاتی است: شما یک خوک یا ببر متولد شده‌اید، و این همان است. اگر چه درست است که ژنتیک نقش مهمی بازی می کند، حدود 40 درصد از سطح شادیتان در کنترل خودتان است. صرف وقت برای فکر کردن، و انجام مراحل آگاهانه برای شاد کردن زندگی تان، واقعاً موثر است. بنابراین از این نکات برای شروع پروژه شادی خود استفاده کنید. من قول می دهم که یک سال تمام طول نخواهد کشید.

گردآورنده : توپ تاپ

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...