اsays:

سلام. خواب دیدم خواهرم خوابیده بود روی یه گوشه از تختش آتیش گرفته بود من با پتوی دیگه سعی میکردم خاموشش کنم پتو رو میزاشتم روش خاموش میشد ولی یه قسمت دیگه روشن میشد رفتم یه لیوان آب آوردم با سرعت ریختم روش دیگه خاموش شد خواهرم بیدار شد بهم گفت خواب دیدم بعد چند لکه زرد رنگ روی تشکش بود همونجاهایی که اتیش بود قبلا. باور کردم خواب بوده بعد یهو خواهرم یکیو پشت در دید گفت خودشه ( یه مردی که اذیتش میکنه) رفت بابامو بیدار کرد بابامم رفت زدش برادرم رفت بیرون برگشت گفت بابام از عهده ش برمیاد

؟؟says:

سلام, خواب دیدم شعله های کوچک آتش رو مهار کردم و هر کدوم رو خاموش میکردم یکی دیگه روشن میشد و در آخر هم موفق به مهارشون شدم. شعله های تمیز و بدون دود بودن.

شیواsays:

با سلام وتشکر از وقتی که برای تعابیر خوابها میگذارید وزیبا ودقیق است من در خواب دیدم که دارم اجاق گاز را روشن میکنم ولی انگار شعله پخش کن خراب است وصدای گاز را می شنوم بعد جاریم را میبینم در واقعیت با هم اختلاف داریم که یک فندک بزرگ با گازش به من ودوتا هم به دو تا از جاری هایم داد البته مال انها کوچکتر بود فکر کنم به مناسبتی بود مثل هدیه روز زن یا تولد

شهلا.says:

سلام خواب دیدم تو یه بیابان تاریک وابری بدون بالشوپتو خوابیدم .پاهام تو شکمم جمع کرده بودم .از سمت پاهام باد میوزید تو صورتم میخورد.بعد اونر ابرها اون دورها یه اتش قد یک قصر شعله ورشدوازاون یه اشعه پهن نور روی من افتاد سینه وصورتو شکممو روشن کرد. دریک حالت خوف ورجا شدید واقع شدم میگفتم دوتا اتفاق میفته یا خدا اتشی میفرسته خاکسترم میکنه یا میخواد مستقیم بامن صحبت کنه این حالت سخت ترس طول کشید ویکدفعه از زیر اون اتش بالای ابرها همون دور وسط بیابان یک صاعقه بزرگ بزمین خورد وتمام صحنه تمام شد.

الههsays:

سلام وقت بخیر خواب دیدم یه اجاق گاز بزرگ با چند شعله برایمان هدیه آورده بودن من متاهلم ولی خونه مادر خودم بودم وبرایمان این گاز و هدیه آورده اندشعله هایش همه روشن بود ورنگارنگ و زیبا بود خود گاز سیاه بود بعد من تو خواب انگار از شعله ها میترسیدم مهمان هم داشتیم من اونارو بغل میکردم و به گرمی پدیرایی کردم ممنون

مرتضیsays:

سلام بعد نماز صبح خواب دیدم که توی یه خونه که نمیشناسمش یه چمدون پر از پول رو آتیش زدم و فقط چمدون و پولا سوخت و به خونه آسیب نرسید

زهراsays:

سلام وقت بخیر من تو خوابم دیدم برادر وخواهر ناتنیم که الان باهم کینه ودشمنی داریم نمیدونم از کجا فهمیدم که خونشون داره میسوزه،شب بود بدو بدو خودمو رسوندم خونشون بااینکه آتیشو ندیدم ولی همه جا پر دود بود واونا هم توسن بچگی که باهم بازی میکردیم بودن ،خوابیده بودن،بشدت ترسو ودود رو تو خواب احساس میکردم یکی یکی بیدارشون کردمو از خونه آوردم بیرون وبااینکه خودمم از سوختن میترسیدم دوباره برگشتم ومادرشون وبرادرم رو هم آوردم بیرون تو کوچه منتظر وایسادیم همه،بااینکه آتیشو تو خواب ندیدم ولی دود وتاریکی شب وترس واینکه همه خونه آتیش گرفته کاملا برام محسوس بود ،ممنون میشم تعبیرشو بفرمایید.

Lsays:

سلام دیشب خواب دیدم روی فرش قدیمی در یکی از اتاق های منزلمون هیزم با آتش در حال سوختن است ولی به فرش آسیبی نرسید. بعد از مدتی هیزمها تبدیل به زغال گداخته شدند و لایه ای خاکستر روی زغالها را پوشانده بود ولی قرمزی زغالها مشخص بود. پدرم با بیل زغالها را منظم در قسمتی چید و بقیه را به شخص دیگری واگذار کرد. وقتی من اتاق رو ترک میکردم چشمم به فرش قدیمی دیگه ای که قبلا داشتیم افتاد.. ممنون

هانیهsays:

با سلام و خسته نباشید... خواب دیدم جایی مثل مسجد هستم..جلوی آینه به صورت کرم میزدم..که یدفعه صدایی فریاد بلند شد که بخاری آتش گرفته..سریع رفتم داخل گفتم..دیدم یه پتو و خود بخاری در حال سوخته..گفتم یه پتو خیس کنیم روش بنداریم..کسی گوش نکرد..دیدمم برم برگردم تا مل اب دیر میشه..پتو رو اندختیم روی پتوی اتش گرفته..و خاموشش کردم..بعدا دوباره پتو رو انداختم رو بخاری اتش گرفته اونم خانوش کردم..ولی شعله های طبیعی اش بود.گفتم کلا خاموش کنیم بخاری رو خرابه..ولی گفتن تعمیرش کن.دوتا بخاری بود..هردوشو تعمیر کردم...و عین حالت اول روشن شدن..تو اونجام کلی ادم بود..همشون با چادر نماز... ممنون از وقتتون

ماریناsays:

سلام خواب دیدم که ذغالهایی هست به مقدار کم وبه فاصله ومن رویشان کمی نفت می ریزم وروشن می کنم شعله ها کوچک بود ممنون از تعبیر تون

سمانهsays:

سلام . بعد سال تحویل خوابیدم خواب دیدم که کل هفت سینم و استین لباسم تو آتیش سوخت توی خواب خیلی وحشتناک گریه میکردم واسشون . بهم شوک وارد شده بود

ناشناسsays:

سلام عیدتون مبارک. صبح خواب دیدم با یکی از دوستان در منزلی خوابیده‌ایم. لباسهامان کنار هم آویزان است، دوستم خواب بود ولی من کمی بیدار ولی غیرقابل حرکت فقط میدیدم که یه اقایی کبریت دستشه و میخواد لباسای دوستمو اتش بزنه بعدش تو خواب که از خواب بیدار شدم دیدم که لباسای دوستم سوخته و کمی از لباسای منم سوخته خصوصا کتی که خانم مرحومم واسم خریده بود استینش سوخته بود. ناراحت شدم که این یادگار خانمم بود. از خواب بیدار شدم نمیدونم تو خواب شعله دیدم یا نه اگر دیده باشم خیلی جزئی بوده. صدقه دادم بابتش. ممنون از زحماتتون

Afsaneh.rostamysays:

سلام.من خواب دیدم که بایه پسر دوستمه روبرو هم وایساده بودیم وخواهرم وبقیه پشت سر من بافاصله ایستاده بودن ونگاه میکردن بعدش دوست پسرم که روبروم بود شعله های اتیش بدون دود رو به طرفم میفرستاد و منم میگفتم اینکار و نکنه ومثل شمع میرخت رو لباسم. البته الان چندوقتیه که باهم ارتباط نداریم .میشه تعبیرش بگیین.ممنون.من خیلی نگرانم‌.

باران.says:

سلام،وقت بخیر،من خواب دیدم تو یک خونه ی ناشناس هستم بجز من چندتا زوج و چندتا بچه هم اونجان و مواد مذابی که از آتشفشان خارج میشه داره خونه رو پر میکنه،من از همه میخوام که به سمت آخرین اتاق بریم تا شاید راه نجاتی باشه،وارد اتاق آخر که شدیم من به پنجره ای که یک دست نبود و چند قسمت به هم وصل شده بود شروع کردم با دست ضربه زدن،خیلی راحت به هر قسمت که دست میزدم از بقیه جدا میشد و می افتاد،تا اینکه تمام پنجره رو در آوردم و چندتا بچه رو گذاشتیم تو پنجره تا برن بیرون که یک نفر به آقایی که داشت به من کمک میکرد گفت میدونی چرا اینقدر این پنجره ای که وصل کردی راحت از دیوار جدا شد؟چون پشتش میخ نزده بودی تا محکم بشه. متاهل هستم

حناsays:

سلام من دیشب یه خواب عجیبی دیدم که انگار من و چندنفر که نمیشناختمشون تو یه خونه ای بودیم شبیه خونه ی خودمون اما با یه حیاط بزرگ که پر از سبزه و گل بود شب بود و من اصلا اون ادمارو نمیشناختم و تو خونه تنها بودم با اون ادما ،یه صحنشو که یادمه یه چیزی بود شبیه مار ولی انگار رباط بود نمیدونم ولی شکل مار من با یه چیزی میزنم میحکم تو سرش و میکشمش بعد با اونو میندازم تو ی سطل فلزی و اتیشش میزنم اون ادما هم همونجا بودن تو خونه نبودن بعدهرکی هم یه بچه دستش بد یعنی باهمون شکا و حالتی که جنین تو شکم مادر بود منم یکی داشتم نمیدونم مال خودم بود یا نه ولی میخواستیم اونارو هم بسوزونیم که کسی نفهمه اونا هم انگار خودشون مرده بودن چون هیچ حرکتی نداشتن یادم نیست که جنینارو انداختیم تو اتیش یا نه فکر کنم میخواستیم بندازیم که یهو زنگ د و زدن و انگار من میدونستم که همسایس بعدشم از خواب بیدار شدم

دنیزsays:

سلام خسته نباشید خواب دیدم تو یک کوچه هستم یه پیرزن هست بغلش یه بچه یه باد شدید اومد وکنارش اتش بود زیاد شعله ور نبود اون زنه افتاد تو اتش داشت فریاد میزد منم کمک میخواستم وقتی در اوردن سوخته بود یه ذره شده بود در اوردن کذاشتن کنار دیوار بهشون کفتم گناهه یه پارچه بندازید روش یه مرد کاپشنشو انداخت بعد فهمیدم بچه تو بغلشم سوخته دیدم تو مراسم اونم داشتم تو چایی ریختن کمک میکردم با یه خانم دعوا کردم

J_hsays:

خواب دیدم که بعد از نصف شب است و من با دو نفر دیگر که آنها را نمشناختم و چهره آنها را ندیدم ... کنار سه راهی دهاتمان منتظر ماشین بودیم و صدای گرگ می آمد از احساس ترس خواستم آتش روشن کنم که همون اول خاموش شد و بعد از سرما زیاد دوباره آتش روشن کردم و آن دو نفر هم هیزم روی آن ریختن و آتش گُر گرفت و گرم شدیم...احساس خوبی داشتیم احساس امنیت و گرما... و زوزه ی گرگ ها یادمان رفت و از خواب بیدار شدم...

رویاsays:

خواب دیدم رفتم باشگاه ورزشی یهو میگن اتیش من بچه های باشگاه رو هی از بالا میارم پایین که نجاتشون بدم ولی اتیشو خودم ندیدم

سایهsays:

سلام.وقت بخیر خواب دیدم یه جاییم نمیدونم خونه بود یا محل کار..فقط واسه فرد ناشناسی بود... چند تا موجود(یادم نمیاد چی بودن)..که..ظاهرا اذیتمون میکردن...رو فرستادیم با صاحب اونجا داخل زیر زمین...بعدم من اتیش روشن کردم از دهنه زیر زمین انداختم تو....با یه سری برگه و کاغذ...اونا اولش با عجز نگامون کردن...ولی ما اتیش رو بیشتر کردیم....تا بسوزن...انگار صاحب اونجا میخواست از دستشون خلاص شه....بعد هم اتیش زیاد شد که صاحب اون ملک گفت حالا که اتیش گرفته اون بالا رو هم اتیش بزن...و من چند تا تیکه اتیش رو انداختم قسمت بالای(حالت بالکن داخلی) اونجا...که پر از کاغذ و برگه بود...بعد اتیش همه جا رو گرفت و ما فرار کردیم....من رفتم خونمون و چند تا تیکه از وسایل کارمو (کیف نقاشیهامو) بر داشتم و سوار اتوبوس شدم با برادر و خواهر و مادر و بقیه اشناها....همه سوار شده بودن....چون همه جا اتیش گرفته بود و باید فرار میکردیم....رنگ اتیش خیلی شاد بود و دودی نداشت...و نمیسوزوند ما رو....و من و بقیه هممون تو دلمون شاد بودیم..الا خواهرم که کمی ناراحت بود..انگار کار موفقیت امیزی انجام داده بودیم...

Nazgolsays:

سلام ببخشید من خواب دیدم پنجره خونمون با پشت بام همسایه راه داشت بعد دو تا پسر بچه اومده بودن تو خونه ما که یکیشون خیلی کوچیک بود که سرش نمیشد چیزی از اونجا بعد توری پنجرمون با پنجرمونو ی چیزی مثل نفت ریختن روش اتیش زدن ولی خیلی کم بود که سریع برطرف شد بعد منم پسر بچه کوچیکه رو گرفتم تا میخورد زدمش اونم زیاد گریه نکرد یا شاید اصلا ولی من خییلی زدمش بعد مامانش اینا اومدن در خونمون بردنش بعد من اعصابم خورد شده بود و عذاب وجدان گرفته بودم که چرا بچه به این کوچیکی که چیزی سرش نمیشد شاید سه چهارسالش میشد رو زای همه محکم زدم انگار از زدن اون خودم درد میکشیدم و حالم بد شده بود اصلا خیلی خواب بدی بود انگار تو خواب همش غم میبارید و تاریک بود خونه برقا روشن نمیشد میخواستم ببینم تعبیرش چیه

سجاد ظاsays:

سلام من وسط اتاقم رو سقف یه چراغ آویز دارم که وسطش لامپه خواب دیدم که رفتم بالا جورابمو نزدیک لامپ گرفتم که خشک بشه که لاک پلاستیکی چراغ آویز آتیش میگیره و آتیش قطره قطره داره میریزه کف اتاق داد میزنم داره آتیش میگیره این قسمتاش خوب یادم نمیاد که آب آوردیم ریختیم رو آتیش چی شد احتمالا خاموش نشد ولی زنگ زدیم 125 که راهنمایی بگیرم جواب داد بعدش اونور صدای دعوا پشت خط اومد اینا اصلا مارو ول کردن چند دقیقه بعد اومد شاکی شدم یعنی چی چرا رفتی با خود یارو بحثم شد جوابمو نداد خلاصه یه بالش خیس کردم گذاشتم زیر اونجایی که آتیش می افتاد و آتیش رو بالاخره خاموش کردم. بابت تعبیر خواب ممنونم فقط چند نکته توی زندگی واقعیم رو بگم من تازه خدمتم تموم شده شکست عاطفی سنگینی رو تجربه کردم و در حال بهبود و تغییر وضعیت مالی زندگیم هستم اگر ربطی به این دو مورد داره ممنون می شم بهم بگید.

پارساsays:

سلام .. خواب دیدم ماشینی که میخواستن به زور آشناهام ازم پس بگیرن پیشش وایسادم و آتیش گرفته و میسوزه . با تشکر از سایت توپ تاپ .

فاطمهsays:

با سلام . خسته نباشید ‌‌‌‌. مادرم خواب دیدن که خانه ی عموم که با ایشان مشکل خوانوادگی داریم پر از دود بدون شعله است مثل اینکه چراغ علاالدین دود کرده باشد ودر اتاقی که بچه شان خواب است چراغ به صورتی دود کرده که که کل چراغ از هم پاشیده ولی بچه شان زنده مانده . گویا بچه ای از مادرم هم قبلا در ان خانه بود که قبل از دود گرفتن خانه بیرون رفته .مادر زن عموم هم داشته موکتی که پر دوده شده میبریده.وصورت عموم هم سوخته و سیاه شده.(دختر همین عموم زن داداش منه وبه خاطر دخالت های مادر بزرگش ما باهم مشکل داریم.)مرررررررررسی .

فاطمهsays:

با سلام چند شب پیش خواب دیدم ... یک قسمت دیوار حیاطمان مشتعل شده و زبانه های آتش در حال فوران و پیش روی به قسمت های دیگر دیوار حیاط هستند که قسمتی از حیاط هم یک بشکه ی بنزین و یک بشکه ی مواد آتش زای دیگر است و من میدونستم در حال انفجار است و آتش رو خاموش کردم و خیالم راحت شد ..

ساراsays:

سلام. خواب دیدم یکی از اتاقهای خانه مان آتش گرفت که من فرار کردم و از بیرون اتاق داشتم نگاه میکردم که شدت آتش بیشتر شد و کل اتاق فراگرفت. در اون لحظه شیلنگ آب به پدرم دادم و او آتش رو خاموش کرد. لطفا تعبیرش میگید.ممنونم.

روشاsays:

سلام خسته نباشید استاد خواب دیدم توی باغ بزرگی زندگی میکردم و سرسبز که ردیف بندی شده بود و جوی های بزرگ و کوچیک داشت ک اب رد میشد مث رودخونه ،یه پسر بچه کوچیک بود تو خوابم ک انگار یمقدار گیاه خشک اون لبه های جوی بود ک اتیشش زده بود و من با شیلنگ تلاش میکردم ک خاموش کنم وقتی برگشتم دیدم اون رود بزرگتره اب ازش رو سبزه ها لبریز شده بود همراه با اتیش جاری میشد. ممنونم بابته تعبیرتون.

نسترنsays:

با سلام من دیشب خواب دیدم البته نزدیک صبح بود یه خواب دیدم خونه عموم بودیم حیاط خونشون بزرگ است تو خواب هم تو باغچه خونشون که یکم بزرگه و چمن سرسبزی داره روی چمنش یک سفره بزرگ پهن بود وروی سفره غذا های زیادی بود مثل سوپ برنج و کوفته ما از خونه عموم بیرون شدیم و رفتیم خونه یکی از اقوام بابام تو تهران بعد اون مارو به خونش دعوت کرد و از ما خواست که بریم به خونش وقتی رفتیم خونه اون اقوام بابام بعد یه حیاط بزرگ داشتن با کلی درخت و سبزه تو واقعیت هم اون اقوام مون تو تهران زندگی میکنه و خونش کوچیکه تو پاین شهر با دو پسر کوچیک و خانمش ولی تو خواب خونش بزرگ شده بود و همه اونجا بودیم زن ها طبقه زیر زمین بودن که پله های عجیب ومارپیچی داشت که از اونجا میرفتی بالا بعد من رفتم بیرون و مرد هام داشتن بیرون خونه باهم پاسور بازی میکردن من اون بیرون و ایستاده بودم و داشتم از دور درخت ها رو تماشا میکردم کنارمم یک شیر آب بود ومن یهو دیدم هردو پا هام فقد پشت هردو پام داره آتیش میگیره ومن بعد داد زدم کمک دارم آتیش میگیرم بعد بابام اومد وزیر همون شیر آب آتیش پاهامو خاموش کرد ولی روی هردو پام یکم سوخته بود وزخم شده بود بعد مامانم از شونه هام گرفت و منو به اون زیر زمینی بورد پاهامو با یک بانداژ سفید بسته بودن ونمیتونستم به درستی راه برم بعد وقتی رفتیم خونه عموم که چند تا زن بودن که خدمت کارهای خونه عموم بودن ویکی شون جدید بود که نمیشناختمش اونجا کناره اون سفره توی چمن داشتن غذا میخوردن ویکی شون به من گفت که الهی از خدا هرچی خواستی بهت بده وبه تمام آرزو هات برسی که سفررو جمع نکرده بودی هالا با خوردن این غذا ها ما سیرشدیم دقیق یادم نیست ولی منو زیاد دعا کرد لطفا تعبیرشو برام بگید ممنون از شما و سایت خوب تون استاد بزرگ

Msays:

سلام ممنون برای وقتی ک میذارید و خواب هارو تعبیر میکنید ❤❤ من دیشب خواب دیدم که تصادفی دوستم رو آتیش زدم با کبریت و بعد سعی میکردم خاموشش کنم ولی خاموش نمیشد تا اینکه خاکستر شد بعد رفتم خونشون تا به مامانش خبر بدم ولی با مامانش رابطه جنسی برقرار کردم. بعد قبل اینکه برم خونه دوستم به دوست دیگم که اونجا شاهد بود میگفتم بیا نگیم به مامانشو اینا بعد اون گفت بلاخره یروزی باید تاوانشو بدی...

سیماsays:

باسلام و خداقوت از وقتی که برای پاسخ به تعبیرخواب دوستان میگذارید.بنده خواب دیدم که تو حیات خانه دم در ورودی خانه نشستم و تابستونه ولی هوا خیلی سرده.طوریکه مادرم در رو باز میکنه و میگه عظمت خدا رو ببین تیرماهه ولی چقدر هوا سرده که بابام از داخل خونه مادرم رو صدا زد که قالی خونه در حال آتیش گرفتن بود.چادر مشکی مادرم دستم بود و بابام میگفت چادر رو بده بندازم رو آتیش.گفتم چادر رو نمیدم که دیگه دیدم.اتیش فروکش کرد.میشه لطفا تعبیرشو بفرمایین.

زهراsays:

سلام خواب دیدم که با برادرم رفتیم رستوران که یکدفعه یه نفر به قصد دشمنی اونجا رو آتیش زد و ما فرار کردیم که از آتش دور بشیم و دور شدیم ولی پسرهای خواهرم رفته بودن سمت آتش که صداشون زدیم یکیشون رو من بغل کردم ولی یکی دیگشون اونجا موند و برادرم صداش میکرد که فهمیدیم اتش گرفته . خواهرم گریه میکرد بخاطر پسرش ولی بعد دیدیم که فقط لباسش و کمی از پوست کمرش اتش گرفته ولی من احساس میکردم آتیش تا داخل بدنش رفته ممنون میشم تعبیر کنید

جوادsays:

سلام خواب دیدم با ماشین اومدم جلو در خونمون بعد دیدم که از داخل خونه دود میاد در حالی که کسی خونه نبود... از ماشین پیاده شدم و از بالای در نگاه کردم و دیدم که طبقه ی پایین خونمون که خالیه تازه آتیش گرفته ... دستپاچه شدم و به یه نفر که یکم بالاتر داشت با گوشی ور میرفت گفتم آقا تو رو خدا زنگ بزن آتش‌نشانی ، اون زنگ زد... واز خواب بیدار شدم.

ریحانهsays:

سلام خوبید من خواب دیدم با ی اقایی که نمیشناسم دوتایی تو خونه شوهر عمه ام هستیم و من همش میترسم که فامیل بفهمه این اقا با من تو این خونه اس و دزدکی نگاه بیردن میکنم که پسرعموم که آژانس داره و روبه رو خونه عمه ام هست ما رو نبینه ، همه اش دنبال ی راهیی بودم که از خونه بزنیم بیرون ( اصلا با خونه عمه ام رابطه نداریم و اصلا خونشون نمیرم) بعد هی میخاستم پسره رو فراری بدم و خودمم از اونجا برم وقتی نگاه میکردم پسرعموم و همواراش نشستن دارن حرف میزنن با هر بار نگاه کردن یا سرش پایینه یا نگاه بیرون میکنه تا اینکه ی دَر از پشت خونه پیدا شد و دوتایی اومدیم بیرون انگار شب شده بود دیدم یکی از داداشام میاد و بیرون دیدم اتیش گرفت خودمونو نجات دادیم ولی کفشام جا موند تو اتیش نگران این بودم کفشام بسوزه به پسره گفتم کفشهامو بده که جا گداشتم همینطور نگاه کفشهام میکردم انگار کفشهام چکمه بود

میناsays:

سلام وقت بخیر .. من دیدم تو خونه ام و بخاری داریم‌ من نزدیک بخاری نشستم اصلا متوجه نشدم که گوشه استینم گرفته به اتیش فقط وقتی فهمیدم سری سعی کردم خاموشش کنم اما اون پارچه یا پلاستیک لباس چسبیده بود به ساق دستم ،دستم از چند جا کمی تاول زد و سوخت با وجود این کمی حس درد و سوزش داشتم.. تو خواب حس کردم باید درس بگیرم ازین درد برا همین زیاد اذیت نشدم میخوام بدونم تعبیرش چیه

Nsays:

سلام خسته نباشید/ من خواب دیدم منو پدرم پشت بام هستیم و پدرم میخواهد لباس کهنه اش را با فندک بسوزاند به او گفتم که اینکار را نکند موهای اوم خواهد سوخت هرچه گفتم گوش نداد وبا فندک خود پیراهنش را در تن خودش آتش زد اتش مقداری از موهای او را هم ازبین برد مادر با کاسه از بشکه ای که کنارشان بود اب بر روی پدرم ریخت اتش کاملا محو شد وفقط پیراهن کهنه و مقداری از موهای پدرم ازبین رفته بود.

منيره ذكرياييsays:

با سلام شب خواب ديدم مادر خدا بيامرزم به خوابم آمده و ميگويد و از دست برادرت ناراحت هستم عمر زيادي از زندگيم نمانده ولي او هميشه با حرفهاش مرا اذيت كرده كه من رفتم او را بغل كرده و بوسيدم و او به كساني كه آن دو رو بر بودند گفت اين هميشه با من اين گونه خوب بوده بعد در ادامه همان خواب ديدم در خانمان مراسم خواستگاري يكي از دوستانمان ميخواهد برپا شود ولي به اسم من ( ميگويند آقاي مهديه براي منيره مراسم خواستگاري باشكوه ميگيره در خواب منيره خواهرش بود ولي اين دوستمون خواهري به اسم منيره نداره ) ما هم رفتيم آماده شديم لباسهاي شيك پوشيديم و مهمانهاي زيادي آمدند من در شروع مراسم لباس سفيد پوشيده بودم بعد در حين عكس گرفتن در كنار شومينه روشن ايستاديم و من ديدم لباس مشكي پوشيدم و خوشحال شدم و چاقويي به دست داشتم و چاقو رو به آتش شومينه ميزدم و به پشتم كه درد ميكند ميماليدم

Bardia rrsays:

سلام خسته نباشید. من خواب دیدم که تو یه هوایی که انگار دمه صبحه میرم تو کوچه و چند شعله اتیش که تقریبا کوچیکن میبینم و استرس و نگرانی میگیرم و یکی از همسایه میگه ولشون کن ولی من میرم با یه بیلچه از باغچه خاک مبارم و میریزم روشون و خاموششون میکنم

زهرهsays:

سلام. من خواب دیدم با هیزم تعداد زیادی آتیش روشن میکردم. آتیش ها اندازه شون متوسط بود نه کوچیک بود نه خیلی بزرگ و از هر آتیشی رنگین کمان بیرون میزد و توی خواب هم حس شادی و خوبی داشتم. ممنونم.

مریمsays:

سلام من خواب دیدم تو خونه ای هستیم که احساس میکنم خونه برادر شوهرمه و خودشون هم هستن. بعد از سقف خونه شون آب میچکه.آب وقتی به کف میخوره آتش میگیره همین طوری آب قطره قطره میچکه و تبدیل به آتیش میشه.آتیش آنچنان شعله و دود نداره.ما وقتی این صحنه هارو میبیبیم تعجب میکنیم و با خنده میگیم چرا اینجوری میشه.

مریمsays:

سلام وقت بخیر . خواب من اول با زلزله شروع شد و بعد به اتش رسید. قسمت زلزله اش رو یادم میست اما یادمه که داخل خونه ی ما بودن تمام فامیییل و این خونه ای که داخل ش هستیم نبود ، یک خونه ی دیگه بود اما داخل خواب خونه ی خودمون بود. من داشتم می رفتم تو هال که دیدم تمام هال اتیش گرفته و اتیش همینجوری داره پیش میره و کل خونه رو میگیره گریه میکردم قسم میدادم فامیل رو که از خونه برید بیرون ، همه میگفتن نه دیگه نمیشه بریم دم در اتیشه اتیش میگیریم و من گفتم اینجا بمونیمم تو اتیش می سوزیم ، ب زور همه رو با گریه بیرون کردم و بقیه اش رو دیگه یادم نیس

سعیدهsays:

سلام. خواب دیدم مدبزرگم تو ماشین میسوزه. تعبیرش چیه

سعیدهsays:

سلام. من خواب دیدم که خونه پدربزرگم میخوان جابه جا بشن(در عالم واقعیت میخوان خونشون تخریب کنن خونه جدید بسازن) و من میرم کمکشون بعد یه نیسان میاریم وسایلشون بار بزنیم که ماشین آتیش میگیره و من خودم و نجات بدم هر کار میکنم نمیتونم پدربزرگم نجات بدم ولی در اخر درماشین باز میکنم ولی مثل اینکه سوخته بود. تعبیر بدی داره؟

حسینsays:

خواب دیدم حیوانات مختلف جوجه.شیر خوک تو چاله هایی زیر درخت دارن تو آتیش زنده زنده میسوزن و زجر میکشن

فدراsays:

سلام نامزد من دیشب خواب دیده که پاهای من با آب جوش سوخته و منو برده بیمارستانو از ناراحتیه زیاد بغلم کرده و هی بوسم میکنه،منم هی بهش میگم زشته جلوی مردم میشه تعبیرشو بگین لطفا ممنون ازشما

بی نامsays:

سلام . خواب دیدم روی زمین کشاورزی افرادی مشغول کار هستند و من رفتم برای انها اب بیاورم ولی اب گرم بود و دوباره اب سرد اوردم در حین غذا دادن به این چند نفر بودم که عمویم اتش روشن کرد و با پدرم نزدیک اتش بودند اتش باعث شعله ور شدن عمویم شد و لباس های او را کامل سوزاند و او کامل لخت شد اما پدرم لباس هایش حتی کمی هم نسوخت

Rahimsays:

با سلام خواب دیدم خانه قبلی را که فروختیم هنوز در آن زندگی می‌کنیم و یه دفعه آن خانه آتش گرفت . لطفا تعبیر کنید با تشکر یه سوال دیگه داشتم من و خانواده ام هر وقت خواب میبینیم فقط در خانه قدیمی خواب میبینیم آخه زیاد هم در آنجا زندگی نکردیم

صهباsays:

سلام من خواب دیدم ، جنگ شده جایی بمب گذاری شده و من و یه گروهی رفتیم اونجا و بمب ها هنوز منفجر نشده بود ، سینه خیز رفتم داخل اونجا و سقفش خیلی کوتاه بود جوری که حتما باید سینه خیز میرفتی داخل ، و پر از پارچه سفید بود و چند تا چادر مشکی نو و تا شده هم بود دوستام بهم میگفتن بدو بیا بیرون الان منفجر میشه و من تو همون لحظه یه قرآن بزرگ دیدم و برای اینکه قران اتیش نگیره و بی احترامی نشه به قران، قران و برداشتم و از اونجا سینه خیز اومدم بیرون و به محض اینکه اومدم بیرون اونجا منفجر شد آتیش گرفت و من نجات پیدا کردم و قران هم تو بغلم بود و اشک از چشمام اومد و گریه کردم ،خدا رو شکر کردم ک نجات پیدا کردم دوستام از پشت پنجره اتیش رو نگاه میکردن و انگار چند نفر اونجا شهید شدن و اعضای بدنشون دندون و دست و پاشون رو میدیدیم و من گفتم اگر زودتر میفهمیدم نجاتشون میدادم و گریه کردم ممنون میشم تعبیر کنید ^

پریماه رحیمیsays:

سلام من خواب دیدم رفتم تو تولد پسر خالهم ام از گردن یه دختر که انگار دخترم بود و اذیتم میکرد(تو واقعیت مجردم) یه گردنبند کشیدم بیرون و گفتم برای این پلاک نفرین شده اس که اذیتم میکنی رفتم پایین تو پارکینگ پلاک و اتیش زدم و اون پلاک مثل یه موجود زنده جابه جا میشد و من هی مجبور میشدم همه جا اتیش بگیرم و کلا همه جا اتیش گرفت و من بین اتیش بودم و زیر اتیش آب بود مثل اینکه زیر اتیش دریا باشه دستمو بردم زیر اب و اوردم بالا گفتم ب کسایی ک اونجا بودن نترسین این اتیش آبه شبیه اتیشه. ولیاتیش بود اما انگار اب بود تو خواب.

پریماه رحیمیsays:

سلام من خواب دیدم رفتم تو تولد پسر خالهم ام از گردن یه دختر که انگار دخترم بود و اذیتم میکرد(تو واقعیت مجردم) یه گردنبند کشیدم بیرون و گفتم برای این پلاک نفرین شده اس که اذیتم میکنی رفتم پایین تو پارکینگ پلاک و اتیش زدم و اون پلاک مثل یه موجود زنده جابه جا میشد و من هی مجبور میشدم همه جا اتیش بگیرم و کلا همه جا اتیش گرفت و من بین اتیش بودم و زیر اتیش آب بود مثل اینکه زیر اتیش دریا باشه دستمو بردم زیر اب و اوردم بالا گفتم ب کسایی ک اونجا بودن نترسین این اتیش آبه شبیه اتیشه. ولیاتیش بود اما انگار اب بود تو خواب.

فاطی فاطیsays:

سلام خسته نباشید .من ساعت ۴ صبح بود که خواب دیدم توی اشپزخونه با خواهرم هستیم و وقتی خواهرم گازو روشن میکنه موهاش اتیش میگیره و من سعی دارم خاموشش کنم ولی هیچگونع سوختگی ایجاد نمیشه فقط اتیشو روی موها میبینم و سعی در خاموش کردنش دارم .و خاموش میشه .میشه بگین تعبیرش چیه؟

ندا بهارsays:

سلام دیشب خواب دیدم خانه ما و خانه های اطراف ما در آتش میسوزد و من آتش خانه خودمونو مهار میکنم و خیلی خوشحال میشم و بعد متوجه میشم آتش خانه های اطراف ما هم مهار شده و خانه ما و دیگران سیاه با دود آتش و چند بعد میبینم خانه ما دوباره مثل اول سالم است و به شوهر عمه ام تعریف میکنم آتش سوزی خانه رو من مهار کردم و خوشحال هم بودم البته این آتش سوزی در خانه سابق ما بود نه حالا لطفااا میشه تعبیر کنید ممنون میشم ازتون

Taraneh tegrabisays:

سلام خواب دیدم فردی که قبلا بهم ابراز علاقه می کرد والان با یه نفر دیگه است اومد خونمون دست منو کشید ومنو به زور از خونمون انداخت بیرون بعد من یه لحاف که از خونمون برداشته بودم رو دور خودم پیچوندم اون عصبانی شد واونو با بافندکش آتیش زد ولی من آسیبی ندیدم واز رفتارش نتعجب شدم بعد دیدم که یه لباسرسفید نارنجی که در واقعیت دارمش پوشیدم ودارم در دانشگاه راه می رم ویکی از هم دانش گاهی هام پسرم که یه لباس نارنجی تنش بود کفتوحق نداشت با شما این رفتارو کنه

Zahrasays:

سلام.من خواب دیدم شخصیت مهمی بودم و انگار برام توطعه چیده بودن و دشمن هام منو تو خونه ام که بودم از بیرون میخواستن نابود کنند و خونه م رو آتیش زدن ولی من فرار کردم و جان سالم به دربردم و بعدش انگار که خیلی مهم بود میخواستم اونها فک کنن که من مردم در اثر آتیش ولی خودم فرار کردم به یک جایی که دیگه کسی از اونها نباشه مثلا خارج داشتم میرفتم و اونها فکر میکردن که من تو اون آتیشه سوختم و تموم. البته کلا تو زندگی م دشمن زیاد داشتم و دارم تورو خدا زودتر جواب بدید برام خیلی مهمه

زهراsays:

سلام. ببخشید من دوستم خواب دیده یکم ناراحت بودم بعداش آتیش داشته بهم نزدیک میشده دوستمم هی گریه میکرده بعدش آتیش نزدیک پام خاموش می شه بعد من به خودم اومدم گفتم خداروشکر دوستمم خوشحالی میکنه???بعدش بهم گفته زهرا دیگه ناشکری نکن خدا رحم کرد بهت.تعبیرش چیه؟؟؟

محسنsays:

سلام من خواب دیدم که با دوستم میخایم بریم سرکار بعد نزدیک کار شدیم دیدیم که اتوبان شده جاده ی بزرگ (قبلا جاده خاکی بود) بعد سرد بود و کبریت نداشتیم منم گفتم من میتونم آتش روشن کنم به روش قدیمی آتش روشن کردم چوبش خیلی خوب می سوخت بعد دوستم آتش رو برد خاست ببره یه جای دیگه یه تکه ش افتاد منم با خودم گفتم کاش این یه تکه شو آتش نمیزدیم برای بعدآ خاستم اون تکه شو خاموش کنم. لطفا تعبیر خواب رو لطف کنید ممنون.

مریمsays:

سلام من خواب دیدم شخص دیگری سوار ماشین ماشده و از عقب دارد روی اتشی که روشن بود میرود و من هرچه صدازدم نفهمید و روی اتش رفت ماشین اتش نگرفت ولی دایره های سوختی و ذوب شدگی روی ماشین ایجادشد و پدرم از این موضوع بسیار ناراحت بود...

سمیهsays:

سلام من خواب دیدم داشتم راه میرفتم به یک مغازه ی گل فروشی رسیدم که اون اقا رو هم میشناسم اون اقا بهم گف سمیه خانم یه لحظه بیا بعد به داخل مغازش رفتم گف یه موضوع مهمی هست میخام باهم مردونه صحبت کنیم فردا بیا بهت بگم منم گفتم در مورد چیه گفت فلانی(یه فامیلی رو گفت که فامیلی یکی از دوستام بود) خلاصه گفتم باشه و خدافظی کردم اومدم بیام خونه یه مرد هم همرام اومد توی کوچه بعد وقتی نزدیک خونمون شدم دیدم یه مرد دیگه دم در خونمون هست و داشت نمیدونم نفت یا بنزین میریخت روی در خونمون و میگفت یواش که در رو باز کن دیگه (انگار اگه در خونمون باز بشد خونمون اتیش میگرفت) بعد من خیلی ترسیدم زنگ در خونه ی همسایه ها رو زدم که بیان بیرون ببینن چه خبره و منم برای اینکه یهو در خونه باز نکنه مامانم که خونه اتیش بگیره و منم بسوزم دو زدم و داشتم از کوچه خارج میشدم که بیدار شدم تعبیر خوابم لطفا بگید مرسی

یاسیsays:

سلام من خواب دیدم که برادر زادم برهنه بود و نصف بدنش سوخته اومد بهم گف عمه من سوختم ولی نپرس که چرا یعنی چه

لیلاsays:

با سلام و تشکر. دیشب خواب دیدم با یکی از دوستام و پدرش ( البته پدر ایشان فوت کرده اند) جایی هستیم و جلوتر آتش هست و دوستم به سمت آتش میرفت و من و پدرش مرتب میگفتیم نرو و افتاد توی آتش و من و پدرش بلافاصله اون رو از آتش بیرون آوردیم که ایشون کاملا سالم بود و فقط یکی از دستای من سوخت. بعدش پدرش رفت و من و دوستم گریه میکردیم و من مرتب ازش سوال میکردم چرا اینکارو کردی و او جواب نمیداد. ممنون میشم تعبیرش رو بفرمایید

زینبsays:

سلام، خواب دیدم پسرعموم که به من علاقه داشت، اومده بود خونمون، یکی از اقوام هم اومده بود خونمون و پسرعموم فهمید خواستگارمه حالش بد شد، اون پسر توی اتاق اتیش روشن کرده بود، یهو دود غلیظی شد، رفتم تو اتاق نایلون سوزونده بود رفتم اتاقو تمیز کردم ولی چنان سرفه میزدم از دودش که حالم بد شد، و انتظار داشتم یکی بیاد ببینه چه شده ولی کسی نیومد رفتم بیرون اتیش خاموش شده بود ولی دود زیادی داشت همچنان

افسانهsays:

سلام من خواب ديدم آتش روشن بود من و خواهرم روبرو همديگه نشسته بوديم هيزم واوردم ريختم رو اتيش ولي هيزم يه كم خيس بود ويه شاخه برگ خشكيده ، داشت اتيش ميگرفت يه كم دود ازش بلند شد ولي من از گرماش لذت بردم به نظرتون تعبيرش چي هست؟

فاطمه صادقیsays:

سلام خسته نباشید من خواب میدیدم داخل دستم کف دستم اتش روشن کردم آتش روشن داخل دستم را نگاه میکردم

ndsays:

سلام..من خواب دیدم اومدم کبریت روشن کنم که یکدفعه نمیدونم چی شد اتیش اومد روی انگشتای دستم ...بعدم باز داشت میومد بالاتر..که با تلاش زیاد خاموشش کردم..اما این اتیش نه دستم رو سوزوند..و نه دودی داشت و نه سیاهی...فقط همون رنگ ونور زردش بود...وقتی هم که خاموش کردم دستم سالم سالم بود..میشه تعبیرش رو بگید..ممنون

اسماعیلsays:

سلام خواب دیدم بامادر شوهرم رفتم قبرستان سرقبرها فاتحه می خوند یه دفعه از اسمان پاره های بزرگ اتش میبارید.من خودبه خود نجات پیداکردم همینطور که نگاهم به اسمان بود در اسمان پول مثل دلارتبدیل شد به پرنده ای فکرکنم عقاب بود بعد پرزدورفت.دستی نمایان شد که داره میخوره بهم مثل خودشو میتکونه

Zhrsays:

خواب دیدم خونه مامانم دارم ظرف میشورم دامادمون وارد شد منم خجاب کاملی عین خیالم نبود نداشتم بعد مامانم اومد کاملا برهنه بود

Zhrsays:

خواب دیدم بابام پاگذاشته روسینم داره منو خفه میکنه مامانمم میدید اما انگار میترسید نمیومد نجاتم بده

Zhrsays:

سلام خواب دیدم خونه مادر شوهرم اینا تواتاق خودم یکی از دیوار داره میریزه پایین

هماsays:

باسلام من خواب دیدم ک درون یه جاه که گویا چاه دستشویی بوده آتش بزرگی وجود داره که مردم میان خاموشش میکنن یا خودش خاموش میشه بعد 2 گونی عناب میارن و میگن این عناب هارو از اون چاه چیدیم در حالی ک درختی وجود نداره

س.ناشناسsays:

سلام و تشکر چند وقت پیش خواب میدیدم که با مامانم توی یه بیابون هستیم و منو مادرم آتش خیلی بزرگی درست کردیم و بدو بدو دنبال چوب و هیزم میگردیم و هی میندازیم داخل آتیش که مبادا خاموش بشه البته همون موقع ها در مورد یکی از زمینای پدریم بعد از سالیان سال زنگ زدن و گفتن که باید یه مبلغی رو جور کنید و بدید برای اجرای بعضی موارد تا اون زمین به نتیجه ی خیلی بهتری برسه و قیمت زمین میلیاردی هستش و ما هم برای جور کردن پول به دردسر افتادیم ولی تمام تلاشمون رو مخصوصا منو مادرم کردیم تا پول جور شد حالا دوست دارم تعبیر شما رو در این مورد بدونم

زهراsays:

سلام من خواب دیدم با چند نفر داخل یه آسانسور شدیم و گفتیم بریم طبقه ی پنجم. وقتی رسیدیم طبقه ی پنجم و درش باز شد دیدم عده ای رو که روی صندلی نشستن ولی چشماشون بستس تو دلم اومد که اینا مُردن یهو احساس پودر شدن در هوا. و احساس سبکی کردم و تا این احساس رو کردم شروع کردم به ذکر گفتن الله اکبر ، . . . بعد یه آتیشی دیدم که بین منو اون آتیش انگار یه هاله ای چیزی بود چون نه از اون آتیش میترسیدم نه حرارت و گرمایی حس میکردم به دلم اومد ۳ تا صلوات بفرستی آتیش خاموش میشه صلوات اول رو فرستادم این صلوات رو «صلوات الله و صلوات ملائکته و انبیائه و رسله و جمیع خلقه علی محمد و آل محمد والسلام علیه و علیهم و رحمة الله و برکاته» و فوت کردم به آتیش ولی خاموش نشد یه لحظه ترسیدم دومی رو داشتم میفرستادم که دیدم آتیش داره خاموش میشه هنوز صلوات دومی رو تموم نکرده بودم که کل آتیش خاموش شد و به دلم اومد که یک صلوات برای خاموش کردن آتیش کافیه و از خواب بیدار شدم تعبیرش چیه؟

Niloofarsays:

سلام لطفا تواب من رو تعبیر کنید خواب دیدم که ساختمان پشتی دانشگاه آتش گرفته و بکی یکی ساختمان ها را میاد جلو تا برسه به دانشگاه، من تنها داخل ساختمون مونده بودم و داشتم تمام وسائلم رو جمع میکردم که در امان باشند، بعد که اومدم بیرون دیدم همه دارن فرار میکنن من جمله خانواده ام، خواهرم هم گریه میکرد اما به کسی آسیبی نرسید و ضمنا آتش بی دود بود.

Shaghayeghsays:

سلام وقت بخیر من خواب دیدم که روی پام ی شمعی روشنه و حرارت شمع مقداری از شلوارمو سوزوند یکی از دوستانم سریع شمع رو خاموش کرد و کمک کرد لباسمو دربیارم

Zarasays:

سلام خواب گذار عزیز دیروز ساعت 4و نیم صبح خواب دیدم که منو برادرم و خواهر زاده هام در سالن پذیرایی هستیم دست خواهرزادم فندک بود یهو به روی پتوی من که روی زمین بود آتش پرتاب شد و تیکه تیکه داشت پتورو میسوزوند اما پتو هیچیش نمیشد! منم هی جیغ میزدم و به شدت گریه میکردم که خاموشش کنید و با فوت کردن سعی داشتم شعله هارو خاموش کنم شعله ها خیلی کوچیک و ریز بودن مرسی

حوریاsays:

سلام،من خواب دیدم یه مهمونی عجیب که معلوم نبود به چه مناسبت هست در خونه ی ما هست و شب هم بود توی کوچه سرو صدا و اتش سوزی میشه و ترقه میزنن منم لباس مهمونیم رو که یه لباس صورتی چین دار هست درمیارم میزارم کنارم و یه سویشرت میپوشم همون موقع یه ترقه میندازن رو لباس صورتی که کنارم رو زمینه و همه هی داد میزنن که لباست خراب شد اما فقط یه سوراخ کوچیک رو افتاده بود بعد من و دوستم میریم توی پارک نزدیک خونه و از اونجا میبینیم که توی کوچه اتش گرفته و اتش بزرگه و اون کسی که اینکارو کرده و یه پسر هم بود کنار ما توی پارک بوده و یه چیزی میندازه تو کلاه لباس من و من همش جیغ میزنم فکر میکنم الان منفجر میشه و اون پسر به من لبخند میزنه و میره بعد من به دوستم التماس میکنم که ببینه چی تو کلاهه وقتی برمیداره میبینه که یه رژ لب صورتیه و من اروم میشم ولی بازم از اونجا فرار میکنم

فاطمههsays:

سلام من خواب دیدم که روز جمعه است ( تو خواب می دونستم که روز جمعه است )و عروسی پسر عموم هستش و مادرم به دو نفر از آرایشگر ها خبر میده به خونه ما بیان و مو ی من و مادرم رو برای عروسی درست کنن و این دو خانم آرایشگر به خونه ما میان موی منو و مادرم درست می کنن و البته من و مادرم رو هم با لوازم آرایش ، آرایش می کنن و من ناگهان متوجه شدم که درب خونمون آتیش گرفته و منو و مادربزرگم آتیش رو خاموش کردیم و به ما صدمه ای نرسید و گل هایی هم که جلوی درب خانه بود سوخت و از بین رفت ( نمی دونم گلها مصنوعی بودن یا طبیعی) و اما مادرم توجهی با آتیش سوزی نمی‌کرد و سپس دست به دندانم زدم و متوجه شدم که یکی از دندان فک پایینی و پشتی من و لق شده و من هر لحظه حس می کردم که در حال افتادن هستش ولی نیفتد و اما بسیار لق بود و سپس منو و پدرم و شوهر خواهرم سوار ماشین پدرم شدیم و رفتیم خونه خالم تا شله زرد نذری که برای نذر خاله دیگرم بود رو به اون بدیم که خالم خونه نبود و در سر راه خالم رو در پارک دیدیم و به او شله زرد نذری که نذر خاله دیگرم بود رو به اون دادیم ولی قبول نکرد و پس داد و البته داخل شله زرد بادام های زیادی بود ( در واقعیت این دو خالم با هم قهر هستن) و در راه برگشت به خونه خودمون، من و پدرم و شوهر خواهرم در خرابه ای چند مرد معتاد را دیدم که با هم رابطه جنسی داشتن و ما به خاطر دیدن این صحنه ناراحت شدیم . میشه تعبیر شو بگید؟ ممنونم

سمیsays:

سلام.وقتتون بخیر.خواب دیدم دامنی تنمه(اصلا شبیه لباسایی که سلیقه ی منه نبود!) و من با خونوادم بودم یهو نمیدونم چطور آتیش میگیره لبه ی دامنم و ما هول میشیم منم وقتی می بینم آتیش داره زیاد میشه دامنو درش میارم و میندازمش دور...ممنون از تعبیرتون.

ناشناسsays:

سلام ببخشید من خواب دیدم رفتم قهوه خونه باچندنفر چای و قهوه اوردن امامن از ترس برادرم زود پاشدم چیزی نخوردم وقتی اومدم بیرون فک کنم غروب بود دیدم چندنفر آتیش گرفتن آتش نشان ها هم دارن خاموشش میکنن تااینکه نجاتشون دادن و همه سالم موندن

سوگلsays:

با سلام خواب دیدم با همسر اول شوهرم بحثمون بود و اون کیف منو گشت منم با سیلی زدم صورتش و شوهرم هم با سیلی منو زد بعد عمین زن اول شوهرم کبریت به اطراف منو شوهرم کشید ولی منو شوهرم فرار کردیم و اتیش دنبال ما میومد ولی خیلی دور شدیم و فرار کردیم شوهرم با موتور گاز میزد منم پیاده پا به پای موتور می دویدم تا اینکه گفتم ترمز کن منم سوار بشم دیگه اتیش نیست دور شدیم ولی تا خواست ترمز کنه من سوار بشم از خواب بلند شدم

سوگلsays:

با سلام خواب دیدم روی فرش خونم گل گل سوخته،سوختگیا ماله ذغال قلیون بود و من پیش خودم گفتم چطور من ذغال ندیدم بیفته ولی گل گل سوخته و دست میکشیدم روی سوختگیا و ناراحت شدم

داوودsays:

سلام خسته نباشید من دیشب خواب دیدم یکی از اتاق های خونمون باسهل انگاری یکی از اعضای خونواده سریع آتیش گرفت که من داشتم نگاه میکردم و خیلی ترسیدم ولی یهو گفتن خاموش شد و دودی هم نبود اصن .تعجب کردم که آتیش انقد زود خاموش شد. ممنون

داوودsays:

سلام ببخشید من دوباره خواب آتیش دیدم ولی ایندفعه یه نفر آتیش گرفت که من خیلی ترسیده بودم و سریع میدویدم که یه دبه آب برداشتم ولی تا موقعی که رسیدم آتیشو ظاهرا خاموش کرده بودن و برده بودنش بیمارستان. دوشب پشت سرهم خواب آتیش دیدم نگرانم کرده

تنهاsays:

سلام من خواب دیدم که خواستم رو فرشیمون رو آتیش بزنم وقتی که آتیشش زدم فهمیدم پتوی خودم بوده ولی یهو خاموشش کردم و زیاد نسوخت فقط مقدار کمی جای سوختگی موند روی پتو ولی ناراحت نشدم

مریمsays:

سلام خسته نباشید دیشب خواب دیدم خونه ای رو که نمیشناختم توش چند نفر که ندیدمشون مواد منفجره گذاشتن تا خونه و با یه نفر که انتخاب کردن باید اتیش بگیره اول دختر داییمو دیدم که بسیار شیطنت ها کرده و میکنه. بعد شوهر خالمو دیدم که به جای اون گذاشتن اما وقتی خالمو دیدم که اصلا ناراحت نیست تعجب کردم بعد فهمیدم که پدرمو گذاشتن داخل خونه، تازه فهمیدم که چرا بیخیال بود.نمیدونم چرا همش به خواهرم میگفتم همش باعثش تویی.ممنون میشم تعبیر کنید.

zahrasays:

سلام وقتتون بخیر .دیشب خواب دیدم یه زن آشنایی باغ و زمین های مارو آتیش زده .باغمون سوخته و سیاه شده بود .تو زمین یه دود خیلی بزرگ مثل یه گردباد بود ک سمت آسمون میرفت حتی .بعد زنی که اینکار رو کرده بود اومده بود خونمون .واسه معذرت خواهی .ولی حرفایی که میزد واسه معذرت خواهی نبود انگار.مامانم هم بهش فحش میداد یا اصلا نگاش نمیکرد .تعبیرشو میشه بگید لطفا .

ایمانsays:

سلام خواب دیدم من همسرم و یه نفر دیگه که نمیدونم کی بود تو یه هواپیمای جنگنده نشستیم و اونی که نمیشناختم خلبان بود اومدیم تو باند فرودگاه هواپیما رو بلند کرد چند ثانیه بعد از بلندشدن نقص فنی پیداکرد افتادیم گوشه ی باند همسرم و اون بنده خدا پریدن بیرون من بعد از اونا اومدم همینکه پناه گرفتیم هواپیما آتش گرفت

آتناsays:

سلام وقتتون بخیر،راستش داداشم،دوم جمادی الثانی،ساعت یه ربع به پنج صبح،خواب دیده که تو خونه ی پدرم عروسی منه(پدرم ومارم جداشدن ومن با مادرم تو یه شهر دور از پدرم زندگی می کنم وگاهی به پدرم سر می زنم)داداشم گفت ،عروسیت بود تو خونه ی بابام ،ویه دفعه همه ی خونه آتیش می گیره واز بین همه فقط من می میرم،وبعد گفت که مامانم فقط گریه می کرد، ممنون میشم اگر تعبیر کنین،با سپاس فراوان

مادرsays:

سلام خسته نباشید. خواب دیدم یک عده جمع شدن یک قبر کندن و داخلش کلی هیزم میریزن تا پسر همسایمون را زنده زنده در آتش بسوزانند و همون هم قبرش باشه. من که خیلی نگرانش بودم سعی کردم به زن همسایه زنگ بزنم اما نمیتونستم و باعجله امدم خونه ی همسایه و بهشون خبردادم و بعدش بیدار شدم. خواهشا بگویید تعبیرش چه میشود.

ماندانارفیقsays:

سلام خسته نباشید... توسایتتون تعبیرخواب ترکیدن یا منفجرشدن رو پیدا نکردم.این بود که توقسمت اتش خوابموتعریف کردم. یکی دوساعت پیش حول حوش ساعتای ۳-۴ عصری بود که یه لحظه خواب دیدم،البته اون قسمتاش که یادم هس رو تعریف میکنم. خواب دیدم منو مامانم توحیاط خونه داداشم بودیم بعد یه لحظه یه پیکنیک گازی دستم بود که داشتم با دکمه بغل پیکنیک که مربوط به بازبسته شدن گازهس وَر میرفتم باهاش.و مامانمم داشت میگفت زیاد با اون پیکنیکه ور نرم یه موقع اتباقی میفته ولی منم میگفتم نترس اتفاقی نمیفته. بعده چند لحظه یدفه دیدم گاز ازتوقسمت سوراخ های پیکنیک زد بیرون.حتی اون لحظه همش احساس میکردم ومیترسیدم الانه که پیکنیکه اتیش بگیره.واخرشم فکرکنم اتیش گرفت وترکید یا منفجرشد.البته قبل اتیش گرفتن من ۵-۶ مترازپیکنیک فاصله گرفتم که صدمه نبینم.بعدیه لحظه سرمو برگردوندم وپشت سرمو نگاه کردم ببینم چه اتفاقی افتاد؟ دیدم پیکنیک دربو داغون شده بود و فک کنم اتیشی ام که گرفته بود خاموش شده بود.ولی پیکنیکه درب و داغون شده بود.ممنون میشم تعبیرشو بگید؟

شادی رحیمیsays:

سلام وقتتون بخیر. من خواب دیدم یه جایی مثل انباری خونه مادر بزرگم بود تقریبا آتیش گرفت یادم نیست تقصیر من بود یا کس دیگه اتیش کم بود و شعله های آبی داشت بدون دود. که من شلینگ اب و گرفتم روش که خاموش کنم که تا یه تیکه اش خاموش میشد یه تیکه دیگه روسن میشد که شوهر عمه ام که الان طلاق گرفتن اومد کمکم و خاموشش کرد.

ب سsays:

سلام من خواب دیدم خونه پدرم اتش گرفته مادرم به دیوار حیاط بهت زده تکیه داده بود وقتی منو دید گفت نگران وسایل خونه نیستم خواهرت و بچش تو خونه گیر افتادن من به سمت خونه دویدم در حالی که خواهرمو صدا میزدم خیلی راحت وارد خونه شدم همه جا در اتش میسوخت ولی خواهرم خیلی عادی داشت با تلفن حرف میزد هر چی میخواستم از خونه فراریش بدم همکاری نمیکرد و اتش به ما صدمه ای نمیزد

پائلو کوئیلو لیلیsays:

با سلام و وقت بخیر. خواب دیدم با خانواده (خواهر و برادر و مادربزرگم و مامان و بابام) به یک ویلا برای چند روز اقامت رفتیم. ویلا اتاقی داشت که توش یه چیزی مثل تنور داشت. من دیدم هر وقت که من وارد اون اتاق میشم آتش شعله ور میشه و یه سر از جنس آتش (سر شبیه سر آدم فضایی ها بود) از آتش میاد بیرون و میگه از اینجا برید از این ویلا برید... تعبیرش چی میتونه باشه؟

عاطفهsays:

سلام من دیشب خواب دیدم من و همسرم داخل یه خونه هستیم اینگار خونه پدرم بود بعد با همسرم میخواستیم خونه را آتش بزنیم کارتن و بنزین ریختیم تو خونه و آتیش گرفت من از پایین نگاه میکردم بعد یه مرد داد میزد و میگفت آتیش زنگ بزنید آتش نشانی من و همسرم به همسایه میگفتیم شما آتش نشانی هستید اگر راست میگید آتش را خاموش کنید بعدش از محل دور شدیم

مهتابsays:

من خواب دیدم با ماشین با دو اپارتمان تصادف کردیم و ان دو اتش گرفت ولی ما هیچ کدوممان هیچ چیزیمون نشد

سید محمدsays:

سلام وخسته نباشید من چند هفته پیش خواب دیدم که لباس سفید و شلوار سفید پام بود و یه آتش بزرگ بود من رفتم داخل آتش و آتش کنار رفت چند متری رفتم جلو و ایستادم نماز شب خواندن این تعبیر بدی دارد ممنون میشم تعبیر کنید

زهراsays:

سلام من خواب دیدم همه واسه جلوگیری از کرونا اتیش درست کزدن تو کوچه ها و خیابونا و میگن که تنها راه حل همینه و باید دود درست بشه

نرگسsays:

سلام خواب دیدم تو آشپزخونه ام یهوو دیدم مقنعه تو سرم از پشت داره میسوزه همزمان دو تا چیز که به سقف اویزونه اونا هم داره اتیش میگیره که همه دورش دارن تلاش میکنن خاموشش کنن نمیدونستم اتیش خودمو خاموش کنم یا رو به رو تا اینکه سریع اتیش مقنعه امو خاموش کردم و دیدم دوتا حفره پشت مقعنه ام ایجاد شده سریع ی کاسه استیل اب پر کردم و ریخنم رو اتیشی که همه دورش بودن و بعد دیدم داداشم چاقو به دست و عصبانی اومد داخل بعد پرید تو حیاط ترسیدم دعوا شده باشه دیدم یکی از داداشام که زن داره لباس سبز تنشه دم در افتاده و گریه میکنه گفتم چخبره اول گفتن پدرشو کشته گفتم چی گفتن زن باردارشو کشته و منم از ترس گریه کردم (پدرم در واقعیت فوت شده)

تنهاsays:

سلام من تو خواب دیدم که من و دوستم تو زیر زمین هستیم که خونه قبلیمون این (زیر زمینو داشت)و هم دوستم هم من پالتو تنمون بود و با هم حرف میزدیم جزئیات حرفا یادم نیست چندتا ظروف شبیه به ظروف قدیمی بودن که نقش پادشاه روش بود. یکیشو که تو خواب کاملا میدیدم میخواستم بردارم دستم ،که انگار اونجا یه شعله ای بود که حرارتش از مچ به بالا دستمو و آستین پالتومو یکم سوزوند .یعنی احساس سوزش کردم انگار حرارت لامپ بود دقیق یادم نیست دوستمم گفت اون ظرف ماست بزار بردارم ببرم خونه قیمتیه که اونم تو لحظه برداشتن ظرف آستین پالتوش زیر اون نور حرارت دید و یکمی سوخت

زهراsays:

سلام خواب دیدم ب همراه خواهرم رفته بودیم جایی میون راه رفتیم داخل ماشین ی نفر نشستیم..بعد صاحبش مارو دید و گفت زنگ میزنه پلیس.. اون وسط ی چیزشد و اونا با ماشین رفتن جایی و مارو تنها گذاشتن..ی جوری بود ک مارو باید میبردن ولی نبردن.. پشت شهر ی جنگل بود ک درختاش خیلی بلند بودن بعد از چند دقیقه جنگل اتیش گرفت و بقیه میگفتن ک ماشین اونا چپ کرده و اتیش از اونجا شروع شده.. داشتیم اتیشو نگاه میکریم و احساس خوبی داشتیم ک ما رو نبردن..

میتراsays:

سلام خواب دیدم خانمی تو خواب مادرم بوده و بافندک روشن صورتم رو میسوزنه و جاش داغی و سوختگی دایرهای روی صورتم موندو موهامو با فندک اتش زد و بابام فوری با چاقو برید که زیاد نشه و این خانم اصلا شباهت با مادرم نداشت و خاله و عمه و بچه هاشون تا دیدند رفتند و نایستادند و در اخر خانم را اتش زدم و ذوب شد.ممنون از شما بابت زحمات

رهاsays:

سلام خواب دیدم ماشین و موتورمان آتش گرفته اند و من هر چه به برادرم و مادرم میگفتم آتش را خاموش کنید آنها میگفتند خودش کم میشه. ممنون میشم تعبیرش کنید.

بارانsays:

ببخشید مادرم شب هفدهم ماه رجب خواب دیدند که بهشون اطلاع دادند که خانه من اتیش گرفته و مادرم در خواب گریه و زاری میکرده من مجردم و خونه ندارم و مادرم اتش گرفتن خانه منو ندیدن فقط خبر اتیش گرفتن خانه ام بهش دادن

هانیهsays:

سلام من‌خواب دیدم با خونوادم سوار ماشین هستیم برادرم رانندگی میکرد، وقتی ک سرعت میگرفت اونجایی ک دنده ماشین هست اتیش میگرفت وقتی اروم میرفت خاموش میشد، جاده هم خیلی سرپایینی های وحشتناکی داشت ک ماشین خود بخود سرعت میگرفت

محمدsays:

سلام خسته نباشید خواب دیدم که در جشن بودیم که یکی از دوستانم یه اسلحه اتیش دستش بود و روشنش کرد و اتیش را به سوی من زد و سریع ان را به یه طرف دیگه برد و دفه بعد ان را به سوی من گرفت و لباسم اتیش گرفت و لباس سیاه هم تنم بود و بعد دویدم که برم شکایتش کنم اتیش خاموش شد روی لباسم و کمرم کمی سوخت و درد کرد تعبیرش چی میشه ممنون

رايحهsays:

سلام، خواب ديدم تو جنگل هستم و كنارم ي اتيشي روشن هست بابام ميگه مواظب باش اتيش خيلي زياد نشه، منم كنارش وايستاده بودم و همش به اتيش نگاه ميكردم تا اينكه اتيشو برگردون كردم تا خاموش بشه، دو تا تيكه چوب كه اتيش گرفته بود قل خورد و رفت يكم پايين تر، ميترسيدم اتيش بگيره همه جا ، سري رفتم و پامو گذاشتم روش كه خاموش شد ممنونم از تعبير خوابتون

هانیهsays:

سلام خواب دیدم که چادر یکی از فامیلامون اتیش گرفت و من خاموشش کردم تعبیرش چیه

Nsays:

سلام خواب دیدم کتابامو سوزاندم رو حیاط یه خونه ای. من خودم داخل خونه بودم ولی نمیدیدم که چکار کردم فقط احساس میکردم، اومدم رو حیاط گفتم کی آتشو خاموش کرد مادرم گفت کتابات حیفه من خاموشش کردم. بعد چنتا کتاب تست باجلد زرد بهم داد ممنون میشم تعبیرشو بهم بگید

Zeynabebadisays:

سلام این خواب خیلی پیچیدس امیدوارم تعبیرش کنید ممنون میشم. خواب دیدم تو خونه خودمون البته تو خواب خودمون خیلی بزرگ شده بود بزرگتر از حالت معمول . بعد در حیاط هم بسته بود. منو خانوادم فامیل آشنا دوست تقریبا هرچی آدم تو شهرمون می شناختم تو خونه بودیم . وخواب برام مبهمه دقیق یادم نیست . ولی الان که دقت میکنم بیشتراونایی که داخل خونه بودن زن بودن یعنی من فقط زن هایی که تو خواب دیدم یادمه . حتی یه دختری که تو دوران دبستان تو کلاسم بود هم تو خوابم بود . بعدش همسایمون دم در حیاط ما بودن نمیدونم با چی آتیش مینداختن داخل خونه مون شعله های آتیش خیلی بزرگ بودن روشن بودن ولی دودی نداشتن فک‌کنم . ولی کسی نسوخت . چن نفر لباسشون آتیش گرفت ولی خاموشش کردیم. بعد به پلیس زنگ زدیم کمکمون نکرد گفت که به من چیزی نمیرسه نمی صرفه برام . بعدش چن روز اینجوری بود . شعله های آتیش دیگه به مرور فقط دور بر خونه بودن . ولی در کل من تو خواب زیاد حالم بد نبود یعنی نترس بودم بعدش به مرور با آدمهایی که اونجا بودن با زنا حرف میزدیم شوخی میکردیم. اون دختره دوران دبستان با من حرف میزد میگفت من ازت خوشگلترم . بعدش یه پسری قد بلند خوش سیما که نمیشناسمش ولی تو خواب انگار عشقم بود اونجا بود . کمکم میکرد . بعدش تو روزای آخر آتیش سوزی منو اون رفتیم دور میز حرف میزدیم. بعدش تصمیم گرفتیم به اتش نشانی زنگ بزنیم . که دیگه بیدار شم.

وحیده حیدریsays:

سلام من خواب دیدم توی یه خونه دوطبقه هستم بعد دیدم جنگه و از دور کسی خونرو نشونه گرفته منم اصلحه داشتم ولی دیدم به سمت خونه آرپیچی زدن و افتاد کنارم تو خونه ،بعد من فرار کردم و از خونه رفتم بیرون تا وقتی من برم بیرون هنوز نترکیده بود توی کوچه بودم که خونه اتیش گرفت فقط زبونه های اتش و دیدم ،بعد یهو خانوادم و دیدم که برای اینکه اتیش و خاموش کنن دارن از اتیش رد میشن و تلاش میکنن خاموشش کنند ،بعد من خودم شروع به تلاش کردم چون وستیل شخصیم مثل گوشیم کیفم بالا تو طبقه بالابود ،رفتم بالا هیچکس نبود ،اتیش انگار سالها بود خاموش شده بود ،خاک کف اتاق بود ،گوشیم و کیفم و همه چیم بود ،خوشحال شدم خیلی ،ولی دیدم سرباز های دشمن اومدن سمتم ولی باهام کاری نداشتن و رهام کردن ،

فزشته نادیsays:

با سلام و تشکر من امروز متوجه شدم تعبیرخواب سابت متوقف شده لطفا ایمیلی که براتون فرستادم رو به ابمیلم بر می گردونید ممنون

آیرُناsays:

سلام وخسته نباشید من خواب دیدم که تمام لباسام خیس هستن ومخفی شدم یه گوشه از خیاط خونه پدریم ومیترسم وبعد که اومدم بیرون پدرمو دیدم که فندک گرفته دستش ومیخواد منو آتیش بزنه وبعد فهمیدم که خیسی لباسام از بنزین هست وبه پدرم التماس کردم که فندک نزنه وگرنه اتیش میگیرم ولی فندک وانداخت جلو پام وآتیش گرفت واومد تمام بدنمو گرفت وشعله های آتیش منو گرفت ومیترسیدمو دادمیزدم وگریه میکردم.تعبیرش چیه؟

منتظرsays:

سلام، من خواب دیدم درحالی که گوشت پاهایم به حالت آب پز یا اینکه روی حرارت بوده وپوستش نرم شده، داشتم پوستش رامی کندم. الان که فکرش را می کنم انگار دوستم ام کمکم می کرد و وقتی.قسمت خاصی ازگوشت پایم راکندم دوستم ناراحت شد"چون یاد خودکشی سوختن مادرش افتاد"(این موضوع واقیعیت دارد). ومن اینکار رابدون دردی انجام میدادم ولی اینکارم بی هدف نبود انگار برای کار خاصی انجامش می دادیم. ممنون میشوم خوابم راتعبیرکنید

sara32says:

سلام ..خواب دیدم از جایی گذر میکنم که سمت راستم دریا بود ولی میون دریا کپه های کوچک اتش پراکنده بود، بدون دود وانگار میگفتن گل های نیلوفر رو اتیش زدن تعبیر چیه؟ممنون

حوراsays:

باسلام خواب دیدم که کتابخونمون اتیش گرفته ومن با عجله همه قران ها رو برداشتم و سالم موندن به جز یکیش که چند برگ ان اتش گرفته بود با وجود اینکه قران بسته بود باز هم اتش داشت و من دوباره خاموشش میکردم وخیلی ناراحت بودم که چرا اتش ان خاموش نمیشه

بهارsays:

سلام.. من خواب میدیدم یه گروهی دم خونمون وایسادن و گوله های آتش رو به سمت خونه پرتاب میکنن هرتیکه که آتیش میگرفت از خونه من آب میریختم و خاموش میکردم خیلی مضطرب بودم،، تعبیر این خواب رو اگه میشه بگید به من ممنون میشم

کیانوشsays:

سلام وقت شما بخیر.خواب دیدم صورت دختر کوچکم آتش گرفته از آتشی مثلا روی کاغذ دستش بوده.من و همسرم خاموش میکنیم به هر وضعی بود ولی کمی از مو و صورت دخترم سوخت سپاس از لطفتون

ناشناسsays:

سلام خواب دیدم که به تفریح رفتیم در میان راه به یک بیمارستان بزرگ رسیدیم به داخل بیمارستان رفتیم اما من نرفتم بقیه رفتن چون یک گربه در بیمارستان بود که مرا اذیت می کرد و من از ترس درب بیمارستان را بسته بودم و یکی از اعضای خانواده ام هم مثل ظمن پشت درب بیمارستان مانده بودو من از گوشه ی درب بیمارستان او را به داخل بیمارستان فرستادم چند دقیقه بعد از ورود او به بیمارستان یک انفجار شروع شد تمام بیمارستان سوخت و خانواده ام هم سالم از بیمارستان بیرون اومدن از میان چند هزار نفری که در بیمارستان بودند همه ی آنها بیشار اونهامجروح بودند کسی هم فوت نکرده بود بعد از خاموش کردن بیمارستان ما خواستیم به خونه برگردیم که تمام راه ها را بسته بودند و انگار چیزی مانند بمب در جیب من بود و می گفتند باید تمام کسانی را که سالم مانده است جستجو و باز جویی کنیم... میشه بگید تعبیر این خواب چیه

مریمsays:

از فروردین 99 دیگه ندیدم تعبیر خوابی کنید! امیدوارم سلامت باشید.

امینsays:

سلام لطفااگراین پیام رومیبینیدجواب بدیدچراتعبیرخواب دیگه انجام نمیدید هیچ کس راندیدم تابحال اندازه شمادرست تعبیرکرده باشدلطفااگراین پیام رومیبینیدحتماجواب بدید.....من چندبارکه خوابم روتعبیرکردیددقیقادرست بود والان بشدت امثال شمابایدفعالیت داشته باشید...امیدوارم سلامت باشید

مریمsays:

سلام. امیدوارم برگردین و جواب بدین. از سال ۱۴۰۰ به بعد ناپدید شدین. پدرم خواب دید ماشینش توسط شخصی که دشمنس است آتش گرفت.‌ ممنون میشم بفرمایید تعبیرش رو.‌