رفتارهایی که رابطه های زنانشویی را تیره می کند
1) گوشه و کنایه
بنا ندارم این کار زشت و آن یکی خوب است. بدیهی است خوب و بد بر همگان شناخته شده است. هدف تنها شرح مشکلات زوجین و نحوه رفع آن است. اگر توصیه ای می شود بدان سبب است که تجربیات گذشته صحت آن را ثابت کرده است.
خانمی از شوهرش شکایت می کرد: « هر وقت فیلمی با او تماشا می کنم، کافی است رفتار یکی از قهرمان ها شباهت مختصری به من یا اعضای فامیلم داشته باشد. بلافاصله شوهرم به پسرم می گوید: ببین چقدر شبیه مادرت است.یا می گوید کارهای این آقا مثل دایی توست. دائم دارد گوشه و کنایه می زند. این کارش به شدت مرا می رنجاند. چرا اگر حرفی دارد رک و پوست کنده به خودم نمی گوید؟»
حق با این خانم است. گاهی یکی از زوجین به جای این که رنجش های خود را از طریق گفتگوی رک و مستقیم حل کند، به گوشه و کنایه متوسل می شود. مثل این مرد که از شخصیت قهرمان فیلم کمک می گیرد تا نیشی به همسرش بزند.اما زن هر قدر تحمل داشته باشد بالاخره جایی صبرش تمام می شود.آن وقت خود آگاه یا ناخودآگاه مقابله به مثل می کند و او هم زخمی به شوهر می زند.
زوجی که به جای گفتگوی مستقیم این طور به هم حمله می کنند و ضعف یکدیگر را به رخ می کشند، باید بدانند بر صمیمیت رابطه شان خدشه وارد می کنند. زیرا زخم زبان کاری تر از شمشیر است و التیام جراحت روحی ناشی از آن به آسانی میسر نمی شود.
2) مقابله به مثل
3) زخم زبان
در فرهنگ ما مثلی هست که می گوید زخم شمشیر خوب شدنی است اما زخم زبان خوب شدنی نیست. منأسفانه برخی از زن و شوهرها به جای این که به حل اصولی مشکلات خود بپردازند، به زخم زبان متوسل می شوند.اما نه تنها مشکلی حل نمی شود رنجش ها عمیق تر می شود.
4) زیرکی بیجا
5) تقصیر من نبود!
تقصیر من نیست، در این مورد تو تقصیر داری؛ حرف من درست است تو اشتباه می کنی یکی از برخوردهای مشکل آفرین زوجین استهیچ یک حاضر نیست به اشتباه یا ندانم کاری خود اعتراف کند. هر یک با تمام قوا می کوشد بار مسئولیت را به دوش طرف مقابل بیندازد و ثابت کند حق با من است نه تو.
برخی آدم ها ازار ذیحقی دارند. آنها عادت دارند حرف خود را با اصرار به کرسی بنشانند. فکر می کنند در هر واقعه ای حق با ایشان است. هر بحث و مذاکره ای را به جدال می کشاننند و تا نظر را به همگان نقبولانند، آرام نمی گیرند. مهمانی می دهند پول قرض می دهند، در هر کاری پیشقدم می شوند، میل شدید به رهبری و نفر اول بودن دارند و ... چرا؟ چون م یخواهند همه از آنها اطاعت کنند. این گونه آدم ها طاقت شنیدن نظر مخالف را ندارند و گاه به زورگویی متوسل می شوند تا حرف شان تصدیق شود. حالا به مرد یا زنی که چنین خصوصیتی دارد، می تواند با همسرش رابطه مثبتی داشته باشد؟ اگر بنا باشد یکی هر چه می گوید دیگری ناچار به اطاعت باشد، اساس زندگی مشترک به مخاطره می افتد. گفتگوی صمیمانه حداقل بر قبول نظریات منطقی و معقول طرف مقابل استوار است و گرنه به صحبتی یک طرفه تبدیل می شود که تنها یک گوشنده دارد و یک شنونده و گاه اصلاً شنونده ای ندارد.
6) پدر و مادر من باید دعوت شوند!
از مردی پرسیدند اهل کجایی گفت اهل شهری که همسرم آنجا متولد شده ماندگاری این مثل نیز به مفهوم عمیقش بر می گردد و مصادیق آن را بارها در زندگی تجربه کرده ایم. چرا زنان علاقه شدیدی به معاشرت با خانواده خود دارند؟ چرا هر کجا باشند بلاخره سر از خانه والدین خود در می آورند؟ چرا هر روز باید تلفنی با مادرشان صحبت کنند؟ چرا به هر ترتیبی شده ماهی دو - سه بار شوهر را به خانه پدر و مادر می برند یا انها را دعوت می کنند.
7) احساس گول خوردگی
8) چه کسی باید دعوت شود؟
9) وسواس
نویسنده : توپ تاپ