تاریخچه مهریه
مهریه یک سنت اسلامی است که پس از اسلام ، با یک تغییر جدی در سنت باستانی شیربها ، بوجود آمده است .سنت باستانی شیربها یا bride wealth یا bide price میزانی از پول یا املاک و مستقلات یا ثروت و گنجینه است که داماد یا خانواده داماد به والدین دختر می پردازند به دلیل اینکه دختر را به ازدواج داماد درآورده اند . در عوض خانواده عروس به خانواده داماد جهیزیه می دهند که برای ایجاد خانواده جدید استفاده می شود .
شیربها سابقه بسیار قدیمی در سنت ازدواج در سراسر جهان دارد . در متیبه حمورابی ، شیربها ، به عنوان یک سنت تثبیت شده در قوانین متفاوتی ، ذکر شده است به عنوان مثال در کتیبه حمورابی آمده است که : اگر مردی ، شیربهای دختری را داده باشد ، اما پس از پرداخت شیربها به دنبال همسر دیگری برود ، حقی در باز پس گیری شیربها ندارد . اما اگر پدر دختر ، ازدواج را بر هم زده باشد ، داماد می تواند شیربها را باز پس بگیرد.
اگر زن بمیرد و از خود پسری نداشته باشد ، پدرش می تواند جهیزیه او را بازگرداند ، بدون اینکه لازم باشد ، شیربها را بازگرداند
شیربها پول یا ثروتی است که داماد یا خانواده او به پدر زن می داده اند . کلمه شیربها به خوبی منظور از این رسم را می رساند که داماد بهای رنج و زحمت والدین عروس و بزرگ شدن دختر را به آنها می پرداخته است.
در قرآن نیز این رسم در ازدواج حضرت موسی بیان شده است . در سوره قصص آیات 27 تا 29 توافق حضرت موسی با پدر زنش حضرت شعیب آمده است.
شعیب به موسی گفت : من می خواهم یکی از این دو دخترم را به همسری تو درآورم ، در قبال اینکه هشت سال برای من کار کنی ، و اگر آن را به ده سال پایان دادی ، میل خودت است ، ولی من نمی خواهم بر تو سخت بگیرم ، که اگر خدا بخواهد ، مرا از درستکاران خواهی یافت
موسی گفت : این بین من و بین شما باشد که هر کدام از دو مدت را به سر بردم ، از من زیاده خواهی نشود ، و خداوند بر آنچه می گوییم ضامن ( وشاهد) ماست.
وچون موسی مدت ( مقرر) را به سر برد و خانواده اش را (همراه خود) برد ، از جانب طور آتشی دید ، به خانواده اش گفت صبر کنید ، من ( از دور) آشتی می بینم ، شاید از آنجا برای شما خبری یا پاره آتشی بیاورم ، باشد که گرم شوید .
1400 سال پیش با ظهور اسلام یک تغییر بنیادی در سنت شیربها رخ داد و آن این بود که پرداخت شیربها به پدر زن ، به دادن هدیه به خود زن تغییر یفات و نقش پدر زن کم رنگ شد و نقش زن پر رنگ شد .در شیربها ، زن ، هیچ حقی از ثروت ارایه شده توسط داماد نداشت ، اما اسلام زن را صاحب کامل مهریه مرد قرار داد و نقش والدین عروس را کم رنگ کرد . به نظر می سد این یک تغییر بسیار بنیادین بوده در سری تحول این سنت باستانی بود است . در میان اعراب قبل از اسلام ، رسم بر این بوده است که هنگامی که دختری برای یکی از آنها متولد می شد و دیگری می خواست به او تبریک بگوید ، می گفت : هنیا لک النافجه یعنی گوارا باد بر تو این مایه افزایش ثروت ! کنایه از اینکه بعدا دختر را شوهر خواهی داد و شیربها دریافت خواهی کرد (مطهری ، حقوق زن در اسلام) . اما پس از اسلام ، شیربها تغییر نام داد به صدقه و گیرنده آن نیز از پدر زن به خود زن تغییر یافت و علت وجودی آن نیز از دستمزد و بها به هدیه تغییر یافت . این تغییرات در آیه 4 سوره نساء ذکر شده است وا تو النساء صدقاتهن بحله یعنی کا بین زنان را به خود آنها تعلق دارد ( نه به پدران یا برادران آنها) و عطیه پیشکشی است از جانب شما ، به خودشان بدهید.
قرآن کریم در این جمله کوتاه به سه نکته اساسی اشاره کرده است :
اولا با نام صدقه یاد کرده است صدقه از ماده صدق است و بدان جهت به مهر صداق یا صدقه گفت می شود که نشانه راستین بودن علاقه مرد است . بعضی از مفسرین مانند صاحب کشاف به این نکته تصریح کرده اند ، همچنان که بنا به گفته راغب اصفهانی در مفردات غرائب القران علت اینکه صدقه را صدقه گفته اند این است که نشانه صدق ایمان است . دیگر اینکه با ملحق کردن ضمیر هن به این کلمه می خواهد بفرماید که مهریه به خود زن تعلق دارد نه پدر و مادر ، و مهر مزد بزرگ کردن و شیر دادن و نان دادن به او نیست. سوم اینکه با کلمه نحله کاملا تصریح می کند که مهر هیچ عنوانی جز عنوان تقدیمی و پیشکشی و عطیه و هدیه ندارد .
تاریخ نشان میدهد که پیغمبر اکرم به هیچ وجه حاضر نبود زنی را بدون مهر در اختیار مردی قرار دهد
داستانی با اندک اختلاف در کتب شیعه و سنی آمده است از این قرار :
زنی آمد به خدمت پیغمبر اکرم و در حضور جمع ایستاد و گفت یا رسول اله مرا به همسری خود بپذیر . رسول اکرم در مقابل تقاضای زن سکوئت کرد و چیزی نگفت : زن سرجای خود نشست .مردی از اصحاب بپاخاست و گفت : یا رسول اله اگر شما مایل نیستید ، من حاضرم . پیامبر اکرم سوال کرد : مهر چه می دهی ؟ چیزی ندارم ، این طور که نمی شود برو به خانه ات ، شاید چیزی پیدا کنی و به عنوان مهر به این زن بدهی . مرد به خانه اش رفت و برگشت گفت در خانه ام چیزی پیدا نکردم ، باز هم برو بگرد ، یک انگشتر آهنی هم که بیاوری کافی است ، دو مرتبه رفت و برگشت گفت انگشتر آهنی هم در خانه ما پیدا نمی شود . من حاضرم همین جامه که به تن دارم مهر این زن کنم . یکی از اصحاب که او را می شناخت گفت : یا رسول اله به خدا این مرد جامه ای غیر از این جامه ندارد . پس نصف این جامه را مهر زن قرار دهید .
پیامبر اکرم فرمود : اگر نصف این جامه مهر زن باشد کدامیک بپوشند ؟ هر کدام بپوشند دیگری برهنه می ماند . خیر ، این طور نمی شود . مرد خواستگار سر جای خود نشست . زن هم به انتظار ، جای دیگری نشسته بود . مجلس وارد بحث دیگری شد و طول کشید مرد خواستگار حرکت کرد برود . رسول اکرم او را صدا کرد : مرد آمد . بگو ببینم قرآن بلدی ؟ بلی یا رسول اله فلان سوره و فلان سوره را بلدم . میتوانی از حفظ قرائت کنی ؟ بلی می توانم. بسیار خوب ، درست شد . پس این زن را به عقد تو در آوردم و مهر او این باشد که تو به او قران تعلیم بدهی .مرد دست زن خود را گرفت و رفت
همان طور که در این ماجرا نیز ملاحظه می شود . پیامبر اسلام ، مرد را برای دادن مهریه مزم کرد . اما هیچ صحبتی از پدر زن و شیربها به میان نیامده است و این در حالی است که در همان زمان سنت شیربها به شدت رواج داشته است . شاید اکنون برای ما ، شیربها ، کمی نامانوس بیاید . اما در شرایط دنیای 1400 سال پیش که یک سنت تثبیت شده و جدی بوده است ، این حرکت ، یک حرکت کاملا دگرگون کننده و بنیادین بوده است . با این تغییر ، دین اسلام ، اولا زن را به رسمیت شناخت و پدر زن را کم رنگ نمود و ثانیا در آغاز ازدواج با یک هدیه از طرف مرد به زن ، توجه به خانواده و محبت بین همسران را مورد تاکید قرار داد.
برای درک هر چه بیشتر این تغییرات ، نوع رفتار پیامبر در مقام پدر زن برای ازدواج دخترش ، حضرت فاطمه زهرا (س) را از کتاب زندگانی فاطمه زهرا (س) نوشته دکتر سید جعفر شهیدی به اختصار می آوریم . توجه بفرمایید که در این ازدواج ، پیامبر در مقام پدر زن ، طبق سنت باستان و طبق سنت زمان جاهلیت ، می توانسته است ، طلب شیربها کند و شیربها به خود او تعلق داشته است.
مولف کشف الغمه و به نقل از او ، مجلسی نوشته است : علی (ع) به پیغمبر گفت : پدر و مادرم فدای تو باد تو می دانی که مرا در کودکی از پدرم ابوطالبو مادرم فاطمه بنت اسد گرفتی ، و در سایه تربیت خود پروری ، و در این پرورش از پدر و مادر بر من مهربانتر بودی ، و از سرگردانی و شک که پدران من دچار آن بودند رهانیدی . تو در دنیا و آخرت تنها مایه و اندوخته من هستی اکنون که خدا مرا به تو نیرومند ساخته است ، می خواهم برای خود سامانی ترتیب بدهم و زنی بگیرم . من برای خواستگاری فاطمه آمده ام . آیا دخترت را به من خواهی داد ؟
ام سلمه گوید چهره رسول خدا از شادمانی برافروخت و در روی علی خندید و گفت آیا چیزی داری که مهریه دخترم باشد علی گفت : حال من بر تو پنهان نیست . جز شمشیر و شتری آبکش چیزی ندارم . پیغمبر گفت : شمشیر را برای جهاد ، و شتر را برای آب دادن خرمابنان خود و بارکشی در سفر می خواهی همان زره را مهر قرار می دهم. ولی چنانکه نوشتیم اگر ام سلمه در این ماجرا حاضر بوده حضورش برحسب اتفاق است چه او در این هنگام زن پیغمبر (ص) نبوده است.
زبیر بکار که کتاب او الموفقیات از مصادر قدیممی به شمار می رود از گفته علی (ع) چنین آورده است : نزد رسول خدا رفتم و در پیش روی او خاموش نشستم . چرا که حشمت و حرمت او را کسی نداشت . چون خاموشی مرا دید پرسید : ابوالحسن ! چه می خواهی ؟ من همچنان خاموش ماندم تا پیغمبر سه بار پرسش خود را مکرر فرمود سپس گفت : گویا فاطمه را می خواهی ؟ آری . آن زره که به تو دادم چه شد ؟ دارم ! . همان رزه را کابین فاطمه قرار بده
در بعض روایات ابن سعد ، به جای زره ، پوست گوسفند و پیراهن یمانی فرسوده نوشته است . و بعضی گویند که علی شتر خود را فروخت و بهای آنرا کابین قرار داد . بهای این زره یا رقم این کابین چه بوده است ؟ حمیری مولف قرب الاسناد آنرا سی درهم نوشته است و دیگران تا چهارصد و هشتاد درهم نوشته اند.
ابن سعد در یکی از روایت خود بهای زره را چهار درهم نوشته است ، که گمان دارم تصحیفی از چهارصد است . یعنی رقم اربعماه را اربع ضبط کرده است و این قتیبه زره را سیصد و به روایتی چهارصد و هشتاد درهم می نویسد .
باری کابین دختر پیغمبر چهارصد درهم یا اندکی بیشتر و یا کمتر بود همین و همین ، و بدین سادگی نیز پیوند برقرار گردید . پیوندی مقدس است که باید دو تن شریک غم و شادی زندگانی یکدیگر باشند . کالایی به فروش نمی رفت تا خریدار و فروشنده بر سر بهای آن با یکدیگر گفتگو کنند . زره ، پوست گوسفند یا پیراهن یمانی هر چه بوده است ، به فروش رسید و بهای آنرا نزد پیغمبر آوردند . رسول خدا بی آنکه آنرا بشمارد ، اندکی از پول را به بلال دادو گفت با این پول برای دخترم بوی خوش بخر ! سپس مانده را به ابوبکر داد و گفت با این پول آنچه را دخترم بدان نیازمند است آماده ساز . عمار یاسر و چند تن از یاران خود را با ابوبکر همراه کرد تا با صوابدید او جهاز زهرا را آماده سازند . فهرستی که شیخ طوسی برای جهاز نوشته چنین است :
پیراهنی به بهای هفت درهم . چارقدی به بهای چهار درهم . قطیفه مشکی بافت خیبر ، تخت خوابی بافته از برگ خرما . دو گستردنی ) تشک) که رمیهای آن کتان ستبر بود یکی از لیف خرما و دیگری را از پشم پر کرده بودند.یک تخته بودر یای باقت هجر ، آسیای دستی ، لگنی از مس ، مشکی از چرم ، قدحی چوبین ، کاسه ای گود برای دوشیدن شیر در آن ، مشکی برای آب ، مطهره ای اندوه به زفت ، سبوئی سبز ، چند کوزه گلی.
چون جهاز را نزد پیغمبر آوردند آنرا بررسی کرد و گفت : خدا به اهل بیت برکت دهد .
رفتار پیامبر در ازدواج دخترش بسیار جالب است . از حضرت علی برای دخترش مهریه طلب می کند . مهریه را نقد می کند و مقداری از آن را برای خرید عطر و مقدار باقی مانده را برای خرید جهیزیه صرف می کند . بدین ترتیب جهیزیه از مهریه تهیه می شود و مهریه ، هدیه مرد به خود زن است . بنابراین زن برای تهیه جهیزیه حتی زیر بار خانواده خودش هم نیست و استقلال مالی خانواده جدید ، کاملا از همان ابتدا برقرار می باشد . از آنجا که مهریه یک سنت اسلامی است . علاوه بر سنت پیامبر ، لازم است که ایات قرآن نیز به عنوان متن اصلی دین اسلام در اینجا آورده شود . به همین دلیل تعدادی از آیاتی را که در اینباره در قرآن امده است می آوریم تا رویکرد اسلام به مهریه روشن تر شود .
- بر شما گناهی نیست که زنانی را که با آنان نزدیکی نکرده و مهر نیز تعیین نرکده اید ، طلاق دهید ، ولی آنان را به عطیه ای بهره مند سازید ، عطیه ای که وجه پسندیده ، بر عهده توانگر به اندازه توانش و بر تنگدست نیز به اندازه توانش نهاده شده است که بر نیکوکاران مقرر است .
و برای زنان طلاق داده باید عطیه ای در حد عرف تعیین کرد که بر پرهیزگاران مقرر است .
- و مهر زنان را به ایشان با خوشدلی بدهید ، ولی اگر به طیب خاطر خویش ، چیزی از آن را به شما بخشیدند ، آن را نوشین و گوارا بخورید.
و اگر می خواهید همسری را جانشین همسری ( زن پیش خود ) کنید و به یکی از آنها مال هنگفتی ( به عنوان مهریه) داده بودید ، چیزی از آن را باز پس نگیرید ، ایا با بهان و گناهی آشکار ، آن را باز پس می گیرند ؟
- و چگونه آن را باز پس میگیرید ، حال آنکه با همدیگر خلوت ( و همخوابگی) کرده اید و آنان از شما پیمانی استوار گرفته اند .
- و آن زنانی که ( به صورت متعه) از آنان برخوردار شوید ، باید مهرهایشان را که بر عهده شما مقرر است ، به آنان بپردازید ، و در آنچه پس از تعیین مهر به توافق رسید ، گناهی بر شما نیست ، که خداوند دانای فرزانه است
- ای مومنان چون با زنان مومن مومن ازدواج کردید ، سپس پیش از آنکه با آنان هم آغوشی کنید ، طلاقشان دادید ، برای شما به عهده آنان عده ای که حسابش را نگه دارید نیست ، پس آنان را ( به نیمه مهر ، یا هدیه ای ) برخوردار سازید و به خیر و خوشی رهایشان کنید .
- آنان ( زنان طلاق داده شده ) را در همانجا که خود سکنا دارید ، در حد وسعتان سکنا دهید ، و به آنان زیان مرسانید که عرصه را بر آنان تنگ بگیرید ، و اگر باردار باشند ، خرجشان را بدهید تا آنکه وضع حمل کنند ، و اگر برای شما ( نوزاد را ) شیر دادند ، پس اجرتشان را بپردازید ، و در میان خود به نیکی رایزنی کنید ، و اگر به توافق نرسیدید (زن) دیگری او را شیر دهد .
- تا توانگر بر وفق توان خود خرج کند و کسی که روزی اش تنگ شده است ، در همان حد که خداوند به او بخشیده است خرج کند ، خداوند بر هیچ کس جز بر وفق آنچه به او بخشیده است ، تکلیف نمی کند ، چه بسا خداوند پس از تنگنا ، آسایش مقر دارد .
- در آیات سوره بقره و 49 سوزه احزاب ، همانطور که ملاحظه می کنید ، به جدایی قبل از هم آغوشی اشاره می کند و از مومنان می خواهد که زن را به عطیه ای بهره مند سازند . این نوع جدایی معمولا در دوره نامزدی یا دوره عقد اتفاق می افتد . بهره مند ساهتن زن یا دادن هدیه ، حتی وقتی مهریه ای هم معین نشده است ، یک توصیه بسیار جالب است که باعث می شود ، افراد به خیر و خوشی از یکدیگر جدا شوند و دلخوریها و کدورتهایی که مطمعنا پس از چنین جداییها پیش می آید ، به واسطه هدیه و بهره مندی مادی تا حدودی مرتفع شود و بین انسانها تا حدودی اصلاح شود . سایر آیات هم که بسیار گویاست . توجه بفرمایید که این ایات در زمانی نازل شده است که زنان حق و حقوق خاصی حتی نسبت به مهریه نداشته اند و سنت آن زمان پرداخت شیربها به پدر زن بوده است
نویسنده : توپ تاپ