الsays:

سلام خواب دیدم دارم از پسر همسایمون که در بیداری زن و بچه داره پیش خواهرش تعریف می کنم و در واقع داشتم ازش خواستگاری می کردم می گفتم میشه شوهر من بشه؟ ممنون از شما

فاطمهsays:

سلام.وقت بخیر.من دیشب خواب دیدم ک ب همراه همه اعضای خانواده ام، تو جاده ایم داریم میریم خونه کسی در واقع برای خواستگاری،خواستگاری من ازایشون.من هیچ شناختی ازش نداشتم و تو خوابمم از اون شرایط ناراضی بودم اینکه ما میرفتیم خونشون!نمیدونم خونشون تو کدوم شهر بود ولی هر جایی بود دورتر از ما بودند و تنها چیزی ک میدونستم از اون شخص ابنکه تو خیابونی ب اسم امیرکلایی زندگی میکردند.نزدیک تر ک شدیم شوهرخواهرم گفت نه فاطمه بهش جواب مثبت نمیده، کاملا مشخصه آخه پسره خونشون تو یه محله فقیرنشین بود.اما من تو دلم میگفتم این دلیل نمیشه شاید خود خونشون خوب باشه.رسیدیم خانواده ش ازمون استقبال کردند شایدم اونام متعجب بودند در واقع امادگی پذیرایی نداشتند یه قسمتی از خونه رو در اختیارمون گذاشتند ک تااستراحتی بکنیم و آماده شیم برا مراسم.فقط میدونم من کلا از شرایط پیش رو ناراضی بودم.یادمه وقتی وارد خونه شونم شدیم من حتی پسره رو ندیدم.فقط یه بار ک میخواستم برم پایین دنبال بردارو خواهرزاده هام، اون یواشکی اومده بود تا باهم حرف بزنیم ک همینم موفق نشد آخه فک کنم داداشم بود اومده بود بیرون تا بریم دنبال بچه ها..ممنون برا تعبیر

ش.خsays:

با سلام خاب دیدم پسرعمه من که سالهاست فوت کرده از پدرم که او هم فوت کرده درخواست راهنمایی برای خواستگاری میکند. تعبیر آن چیست

نگین جلالیsays:

سلام،من دیشب خواب دیدم برای پسری که باهاش یک ماهه به قصد ازدواج دوستم با خانوادم رفتیم خاستگاری،ولی قیافه پسره تغییر کرده بود و‌شبیه الانش نبود،بعدشم خانواده پسره راضی بودن ولی مادر من مخالف بود.ممنون میشم اگه تعبیرش رو بهم بگید

سانازsays:

سلام من خواب دیدم که خونمون توپذیرایی رو مبل نشسته بودن گویا برای خواستگاری اومده بودن منم داشتم چایی میدادم بهشون خیلی خجالت میکشیدم نگاشون کنم بعداز خواب بیدارشدم

پریsays:

سلام من دختری ۱۷ ساله مجرد هستم ب کسی هم علاقه مند نیستم اما خواب دیدم یکی از آشناهامون(برادر زن عموم) درمورد ازدواج و خواستگاری از من با خانوادم صحبت کردن و من هم انگار موافقت کردم ک ازدواج کنیم ولی بعد اتفاق خاسی مثل عروسی یا خواستگاری رخ نداد اما درهرحال هنوز قرار و مدار پابرجا بود...

Fmsays:

سلام من خواب دیدم ک رفتم بابابام خواستگازی اون کسی ک دوسش دارم خانواده پسر منو خیلی تحویل گرفتن ولی خودش فقط سلام کرد و رد شد بعدم تا اخر مجلس هیچی نگفتن ک اره یانه بعدم گفتن تا گریه نکنی بهت نمیدیم (ینی پسرشون رو بهم نمیدن)

سمیراsays:

باسلام . خسته نباشید . خواب دیدم ک از طرف دوتا از دختر عموهام دوتا خواستگار دارم خواستگاری ک از طرف دختر عمو دومم بود خوب بود وقتی باهاش صحبت کردم خیلی ازش خوشم اومد اونم ب ظاهر ب من گف ک من از شما خوشم اومده ی اقای جوون و خوش قیافه بود ولی من همش میترسیدم ک نیاد جلو خواستکار دوم ک از طرف دختر عمو اولیم بود ک الان ی ذره از دست هم خانوادهها دلخورن ی پیر مرددبود ک من میدیدم ادرس خونمونو از دختر عموم هی میپرسید دنبال خونمون بود ما ی سال خونمونو عوض کردیم و میدیدم ک طرف ی پیرمرد با ی عالمه نمیدونم نوه بود بچه بود چی بود دنبال خونمون میگشت بعد من کفتم من اینو نمیخوام این پیره خیلی لجم گرفته بود تو خواب ولی همش دوست داشتم اون خواستگار اولیه بیاد ولی هیم فک میکردم ک اون برای اینکه دلم نشکنه اینطور بهم گفته ممنون ببخشید طولانی شد ... ی چیز دیگ ک قبل این خواب باز قبلش دیدم ی دختر عموی دیگم بهم کف ک تو قولی ب کسی ندادی اگ ندادی قراره برات همین دختر عموها خواستگار بیارن

ssssssays:

سلام ..من یه بار دیدم خودم مثلا یکی رو دارم (مثلا نامزد) ولی هیچ از چهرش یادم نی که دیده باشمش فقط به حسم بود...بعد دیدم یه پسری جوان با چشم سبز و درشت و زیبایی اون بدون اینکه توخوابم چیزی بگه حس میکردم منو مبخواست یا قصد داشت بواسطه کسی منو خواسگاری کنه درحالیکه من مال یکی دیکه فرضا بودم ....بنده البته مجردم..خیلی ممنونم

پیمانsays:

سلام عرض ادب تو خواب دیدم دوست دختر قبلیم به اتفاق خانوادش به خواستگاری من آمدن، نمیدونم تو خواستگاری چی شد فقط این یادم میاد من تو آشپزخونه بودم و برادر کوچیک ۷ سالش هم بود و شیر فلکه آب دیدم که فک کنم میخواستم بهش آب بدم. (تو واقعیت من با این دختر خانم دوست بودم ولی تو خواستگاری حدودا ۱۰ ماه پیش خانوادش خیلی اذیتم کردن که آخرشم دختر پشتم رو خالی کرد و همه چی بهم ریخت) تشکر.

مرتضیsays:

درود بر شما بنده معمولا خواب های پر از درگیری میبینم اما چند شب پیش تو خواب دیدم پدرم منو قافلگیر کرده و توی خواب به خواستگاری همون دختری که خیلی قبل در هوشیاری در موردش بصورت نه چندان جدی با خانوادم حرف زدم برده و من توی اون مراسم خوشحالم و اون دختر هم خوشحال بود هیچگونه ارتباطی هم من با اون دختر نداشتم هنوزم ندارم

sssays:

سلام من خواب دیدم که دریک خانه ناآشنابه همراه دوستانم پدرومادرم وتعدادی ازآشنایان مشغول تماشای جشن هستم دراین جشن تعدادی ازپسرای دانشگاهی که من دراونجادرس میخونم هم بودن من درحال تماشای جشن بودم که یکی ازاون پسرهااومدنزدیکم وبهم گفت میشه بیاین داخل اتاق باهاتون کاردارم من همراهش رفتم واون به من گفت من میخوام باشماازدواج کنم وشمارودوست دارم بعدموبایلشودرآوردوعکسای منوبهم نشون دادوگفت من همه این عکسارویواشکی ازشمامیگرفتم چون شمارو دوست داشتم منم چون ازدیدن عکسام شوکه شده بودم چیزی بهش نگفتم وازاون اتاق اومدم بیرون لطفااگه میشه تعبیرش روبگین باتشکر

الکسیاsays:

سلام من دیدم که یه پسر کرد (البته منم کردم) از کامیاران اومده خواستگاریم روبروم نشسته بزرگترا دارن آمار درمیارن پاک و مؤمن و همه چی داشت ولی دوستش نداشتم میخواستم ردش کنم

الکس و سامانتاsays:

سلام من خواب دیدم که پسری اومده خواستگاریم و ما هم تا حدودی قبول کردیم که صحنه عوض شد و من تو آشپزخونه حرف بی ربطی زدم که پدرم بهم رسوند پشیمون میشن نگو ولی گفتم برام اصلا اهمیت نداشتن اون خواستگارا ممنونم

سماsays:

باسلام. من درخواب دیدم قرار خواستگاری بیان ولی ما مبلامون جمع کرده بودیم دور تادور دیوار هیچی نبود حتی پتو هم ننداخته بودیم.به مادرم گفتم برا چی جمع کردین کجا گذاشتنشون الان میاد مامانم چادر روسرش بود هیچی نگفت فقط نگام کرد ولبخند زد.من داشتم حاظر میشدم که از پنچره نگاکردن بیرون گفتن دارن میان فک کنم اوناباشن ولی بعد گفتن که نیومدن کنسل شد.تا سرکوچه اومده بودن ولی خونه نیومدن فقط پسرو دیدم که با دست گل رزاومده بود.ومیگفت بعدا میایم.

محیامحمدیsays:

سلام دختری 21ساله هستم دیشب خواب دیدم به همراه مادرم به خواستگاری کسی که بهش علاقه دارم ولی ارتباطی بااو ندارم رفتم همه چیز به خوبی پیش رفت با مادر پسر صحبت کردیم وتاحدودی حواب مثبت گرفتیم تعبیر خواب من چی میشه؟

سمانهsays:

سلام خواب دیدم که پدر من پیش پدر کسیکه دوستش دارم رفته برای خواستگاری از پسرشون برای من .

ساراsays:

سلام. در خواب دیدم جایی هستم یه زن کنارمه و بچه اون زن در آغوشمه. ناگهان چند تا مرد طرفم میاند و یکیشون ازم خواستگاری می کنه. من میگم سن من بیشتر اون چیزیه که در ظاهر دارم و به شما نمی خوره(در بیداری هم ههمینطوره) مرد هم متوجه می شه و میره. بعد توی آینه با همون بچه در بغل، خودم رو نگاه میکنم. و بعد احساس میکنم مادرم راجع به چگونگی تهیه و خوردن باقالی توسط مردم گذشته صحبت میکنه...

امیرمحمدsays:

با سلام خواب دیدم دوست دخترم ک حدودا یک ساله ازش خبری ندارم با پدرش اومدن خواستگاریم ابتدا اونا اومدن من توی اتاق بودم پای کامپیوتر بعد اومدم پیش اونا اول پدرش مخالفت کرد گفت کلا پای کامپیوتری بعد موافق ازدواج شد تعبیر این خواب چیست؟ ممنونم

سsays:

سلام من امروز دیدم که یه دختر تو خونمو که حدودا هم اندازه خودم فککنم بود سنش ازش شنیدم یطورایی که خواستگار داشته و میخواست من بجای خودش با اون شخصی که میخوادش ازدواج کنم.تشکر

فاطمه مsays:

سلام من خواب دیدم ک خونه مادربزرگم بودم و داخل اتاق نشسته بودم ک مادر بزرگم وارد شد و گفت واست خواستگار اومده و الان میخاد بیاد تو اتاق منم لباس مناسبی تنم نبود بهشون گفتم صبر کنید تا لباسمو عوض کنم بلافاصله بعد از تعویض لباس ی خانم با چهره مهربون وارد اتاق شد و گفت اومدم تو رو برای پسرم خواستگاری کنم و ی گردنبند ک یک حلقه خیلیی خوشگل و درخشان بهش اویزون بود رو در اورد و ب گردن من بست و همون موقع پسرشون وارد اتاق شدن و ب من لبخند زدن و هر دو خیلی اسرار داشتن ک جواب من مثبت باشه

سارا جججsays:

سلام من اسمم سارا است و ۱۳ سالمه دیشب خواب دیدم در خانه پدر بزرگ و مادربزرگم هستیم و دوپسر تقریبا هم سن خودم هم آنجا بودندکه من انها را نمی‌شناختم مادربزرگ و خواهرم در کنار هم دراز کشیده بودند و می‌خواستند بخوابند مادربزرگم مرا صدازد و گوشی که دستش بود را به من داد و گفت بده به ان پسر و به یکی از آن دو پسر را اشاره کرد و با خنده گفت بهش بگو ازعیدی هاش پولشو بده رفتم سمت ان دوپسر و گوشی رو دادم ولی حرف مامنبززگمو نگفتم خواستم برم که همون پسری که گوشیو دادم بهش منو از پشت کشید و پهلو خودش نشوند نمی‌تونستم چیزی بگم چون همه به جز خواهرم خواب بودن فقط بد نگاش کردم که دستشو از پشت گذاشت روشونم و شونه و تا ارنج دستمو سفت گرفته بود و فشار میداد من هرکار میکردم اینقدر زورش زیاد بود که نمی‌تونستم از دستش در برم به هر بدبختی بود در رفتم تو اتاق که لباسمو عوض کنم و بخوابم آبجیم اومد تو اتاق بهش ماجرا رو گفتم و اون هیچی نگفت متوجه شدم که اون دوتا دم در وایستادن خواهرم دستمو گرفت و از اتاق رفتیم بیرون.داشتن با تعجب نگاهم کن میکردم انگار میخواستن کاری بکنم پهلو آبجیم خوابیدم و صبح سر صبحونه اونا هم بودن اعضای خانواده‌ام داشتن در مورد ازدواج و خواستگاری صحبت میکردن و واسه هرکس یه چیز میگفتن مثلاً میگفتن زهرا. آبجیم . با فلانی که یهو گفتن سارا هم با سپهر فهمیدم سپهر یکی از اون دوپسره ولی نفهمیدم کدومشون تعجب کردم چون من هنوز بچه بودم و همه هم خوشحال بودن . به ایجیم گفتم اینا چی میگن گفت خوبه دیگه هم سن هستین بعد گفتن برین باهم حرفاتونو بزنین با سپهر یه گوشه از خونه نشسته بودم و یه دفتر جلوش بود و گفت چیکار نباید انجام بدیم وقتی باهمیم و داشت روی بغل کردن و بوس کردن خط میکشید که اینا رو انجام میدیم که از خواب بیدار شدم

فاطمه. کsays:

سلام من دیشب خواب دیدم واسم خاستگاراومده همه هم بودن وانگاری راضی بودن منم رفتم چایی بیارم ازپسره خوشم اومده بودوانگاری نظرم مثبت بود.یعنی تعبیرش چیه؟درضمن جدیداعمم ی عکسموگرفت ومثل اینکه کسی روبرام درنظرگرفته بود.

ساراحیدریsays:

باسلام چند شب پیش دختر داییم خواب دیده بود مراسم خواستگاری من با آقایی که در بیداری عاشقشم و همه تو خواب خوشحال بودیم مراطمم تو یه خونه خیلی بزرگ شیک بوده ولی ادم هایی که بیرون خونه بودن ناراحت بودن از ازن قضیه و از بیرون سنگ میزدن به شیشه که خوشحالی نکنین

Rozsays:

سلام وقت بخیر خواب دیدم خونمون یه اقایی اومده بود مهمونی پسر جوان با چشمان درشت ظاهرا اشنا بود ولی من هرچی فکر میکردم یادم نمیومد کیه گفتن خواستگارته نگاهاش عاشقانه بود و لبخند میزد من اول راغب نبودم اونم رفت رو مبل دراز کشید دستشو گذاشت رو پیشونیش جوری که انگار خواب بود منم اونطرف تر دراز کشیدم مامانم که وسط تر دراز کشیده بود صدا میزدم بچگانه یدفهه سرشو اون اقا بالا اورد لبخند زد و نشست

aidinsays:

با سلام من 17 سالمه دیشب خواب دیدم که دوتا دختر زیبا و ناشناس همزمان به خواستگاری من آمده بودن دقیق یادم نیست چه حرفهایی بین ما و اونا رد و بدل شد ولی تا اونجایی که یادمه من هر دوتاشونو رد کردم و در ادامه خواب دیدم که بیرون که داشتم با موتور میرفتم یکی از آن دو دختر را دیدم که میگفت اون پسر نباید مرا رد میکرد ما میتوانستیم سختی های زندگی را تحمل کنیم و از این حرفا اگه امکان داره تعبیرشو بگین ممنون میشم

Parysays:

سلام .خواب دیدم آقایی که چندین ساله می شناسمش و باهاش رابطه دارم با خانواده اش اومدن خونه ما برای خواستگاری و مادرشون خیلی پیر تر از الانشون بودن و خیلی راضی منو و پسرش رو بردن داخل یه اتاق و سرشون گذاشتن رو شونه من و به پسرشون گفتن من اینو دوست دارم مهربونه و بعد کنار من روی تخت دراز کشیدن .

مارياsays:

من خواب دیدم که یه پسری که غریبه هم بود به همراه خانواده اش اومدن بودن خونه ما خواستگاری من یه لحظه به پسر نگاه کردم و لبخندی بهم زد

Saharsays:

سلام من خواب ديدم همسايمون كه پسر جوونيه تو خواب با مادرش اومده خواستگاريم ولي نه خوشحاله نه ناراحت ولي عجله داره(تو واقعيت رابطه خوبي باهاش دارم ولي رسمي)تو خوابم مادربزرگم خوشحال بود كه خواستگار اومده و اينكه مادربزرگم تو واقعيت فوت كردن چند ساله مرسي از جوابتون

یاسمنsays:

سلام من دختری ۱۹ ساله مجرد و باکره هستم. هفته گذشته خواب دیدم پسری ک او را دوست دارم ولی او هیچی ب من نگفته و رابطه ی کاری ما هم تموم شده و دیگه قرار نیست او را ببینم و به او هم چیزی نگفتم در واقعیت... خواب دیدم با خانواده اش به خواستگاری من امدند مامانش خیلی مهربون و شاد بود ولی خود پسره زیاد خوشحال نبود و گوشه گیر بود بعد مامانش یه حلقه سفید در دستم کرد ک کوچیک بود منهم از درون خوشحال شدم ک کوچیکه چون خوشم نیامده بود از حلقه و با مهربونی بهشون گفتم ک اشکالی نداره و عوض میکنیم.... امروز هم خواب دیدم از ادمی ک نمیشناسمش حامله ام و اطرافیانم بهم توجه نمیکنن من در خواب همش ناله میکردم و درد داشتم و شکمم بزرگ بود و یه خانمه به مامانم گفت ک برو رحمتو ۶ میلیون بفروش مامانم قبول کرد

لیلاsays:

سلام من حدود ۱۰ صبح امروز خواب دیدم که پسر دختر دایی پدرم منو میخاد مادش از مادرم خواستگاری مبکنه همکار خودم که پسر مجرده اونجا میبینم اونم میشنوه ولی هیچی نمیگه بعد مجلس خاستگاری برگزار میشه اما من فامیل پدرم رو نمیخام و از اونجا میرم و به همکارم میگم من تو رو میخام اونم قبول میکنه یه حس سرشار از عشق تو خواب داشتم و خیلی خوشحال بودم در حالی که تو بیداری قبلا نداشتم تو خواب دوست داشتم با همکارم حرف بزنم و اون بیاد سمتم ولی نمیدونم چرا همش تو اتاق بود انگار من باید باهاش صحبت رو شروع میکردم تعبیرش چیه ؟

اصغر asays:

سلام_خواهرم در خواب دیده که به خانه دوست پدرم رفته ام و در آنجا صاحبخانه دو دختر داشته یکی زیبا و دیگری آنچنان زیبای نداشته خواهرم از دختر که زیبا بوده برای من خواستگاری میکند اما او میگوید نه من عاشق اون یکی دادشت هستم و خواهرم بهش میگویید این که میگم بهتر از اون یکی داششم هست ولی دختره قبول نمیکند

فاطمه کsays:

دیشب خواب دیدم یه خانم اومده بودخونمون وازش پسرش میگفت وازمن سوال میپرسد.بعدیه دفعه خالم ودخترخالم اومدن خانمه هم بودش.تعبیرش چیه؟

ناهیدsays:

با سلام.من خواب دیدم که دوس پسرم با یه دختر دیگه ازدواج کرده.ومن این خبروشنيدم خیلی ناراحت شدم بیهوش شدم حتی گریه هم میکردم.از خونمون بیرون اومدم یه خونه بلند مرتبه بود که گفتن ماله دوس پسرم هستش.سپس دیدم مادربزرگم میگه نذری کردم قبول شده.تعبیرش چيه?

صباsays:

سلام من خواب دیدم به خواستگاری پسری که یکسال است که رابطمون بهم خورده ولی هنوز عاشقشم رفتم.تعبیرش چیه؟

نیلوفرsays:

1-من خواهرم یه دوست و خواستگار داشت که باهاش ازدواج نکرد. و به من پیشنهاد ازدواج داد و من جدی نگرفتم و قضیه تمام شد . حالا خواب دیدم همون شخص که یک زمانی با خواهرم دوست شده بود ولی باهاش ازدواج نکرد خیلی مصمم از من دوباره خوشش آمده و سراغم آمده قصد داره با من حتما ازدواج کنه خواهرم دوباره منتظر بود با اون ازدواج کنه توی خوابم و اون مرد بهش گفت که قصد داره با من ازدواج کنه اگه قبول کنم . من توی ذهنم توی خوابم می گفتم پسر خوبیه ولی اونی نیست که دلم می خواد و منتظرشم. ولی موقعیت خوبی داره و جنم داره و منو دوست داره...یادم نمیاد، ولی فک کنم قبول نکردم. 2-جای دیگری توی خوابم سوار یک آسانسور خالی شدم یهو حرکت کرد راه افتاد و چرخید و چرخید و هی تکانهای شدید می خورد من سرم رو بین دست هام گرفته بودم و هی تند می گفتم خدا بخیر کنه دقیقا یادم نیست چی می گفتم. یه طبقه ایستاد و مردم بیرون بودم خواستم برم که بازم حرکت کرد و من نتونستم برم بیرون آسانسور و بعد دوباره حرکت کردو رفت و رفت ایستاد.من به سلامت پیاده شدم بالاخره.

Mahdisays:

با سلام من پسری 29 ساله هستم خواب دیده بودم زن میانسال که حدودا بین 50 تا 65 ساله بود امده و من را زیر نظر داشته و بعد از لحظاتی خودش را معرفی کرد برای خواستگاری از من امده برای دخترش بود که بعد از کمی صحبت کردن برادر کوچکترم حرفی راجع به دختر میزنه که برادر بزرگترم او را سرزنش میکنه جلوی مادر دختر و جلسه خواستگاری تقریبا بهم میخوره که در اخر من میخواستم وارد اتاقی بشوم که مادر دختر را روبروی خود دیدم و بی هیچ صحبتی از خواب بیدار شدم. لطفا تعبیرش رو دقیق توضیح بدین ممنون

زهراsays:

سلام،من دختری هستم ۱۹ساله مجرد،خواب دیدم که از پسری که در بیداری اون را نمیشناسم سنش را می پرسم برای ازدواج با خودم،بعد اون پسر گفت که خاستگار یکی از دوستانم بوده وبخاطر دلایلی دوستم نپذیرفته وازم خواست به دوستم بگم که اگر بیاد والتماسش کنه باهاش ازدواج میکنه ومن قول دادم که وساطتت کنم وبا دوستم صحبت کنم واز پسره خواستم که اگر دوستم برگشت نرم باهاش برخوردکنه تا قضیه ختم بخیر بشه؛ومن بعد از این که فهمیدم این پسرمناسب من نیست به فکر موارد دیگر افتادم که دربارشون تحقیق کنم برای ازدواجم.

فریده فریدsays:

با سلام من خواب دیدم یه آقایی که تو بیداری می شناسمش تو یه جاییکه نمی شناختم از من خواستگاری کرده ممنون میشم تعبیرشو بهم بگید.

نسیمsays:

سلام امشب تو خوابم دیدم تو یه جای ناآشنای خیلی بزرگ برام پسرعموی بابام خواستگار اومدن منم صدا زدن پیششون تعبیر چیه؟

Msays:

با سلام..در واقعیت قرار بود با کسی نامزد بشوم ولی خیلی ناگهانی و نامعلوم همه چی به هم خورد حتی دلیل به هم خورونشو هنوزم نمیدونم.. و این اقا بعد از به مدتی نامزد کردن.. در خواب دیدم که این اقا بهم میگن منو مجبور به این عقد کردن من به میل خودم نامزد نکردم و همسرمو دوس ندارم و میخوام طلاق بگیرم و به خواستگاری تو بیام

صبا بهروزی رادsays:

من تو خوابم دیدم که با مادر و پدر دوستم به همراه دوستم داریم میریم یه جایی ولی اونا ب من نگفتن کجا بعد ک رسیدیم و وارد خونه شدیم ی خانواده نا اشنا رو دیدم اینم بگم ک خانوادم هیچ کدومشون حضور نداشتن تو اون جمع . بعد من از نگاه هاشون معذب شده بودم بعد یهو نگام به یه جایی افتاد ک ی مرد سی و خورده ای ساله ک از قضا شبیه استادم بود نشسته بود. من این استادم رو دوس دارم و علاقه زیادی بهش تو واقعیت دارم . اولش فک کردم شبیهشه . ولی بعد انگار فهمیدم خودشه ولی مطمئن نیسم.خجالت کشیدم و سرم رو انداختم پایین . این اقا تو خواب من ی فرزند داشت ولی خبری از زنش نبود . یه جورایی این مراسم مثل خواستگاری من از ایشون بود بدون این که من بدونم و ایشونم چهرشون ناراضی نشون نمیداد . ولی تو واقعیت تفاوت سنی ما بالای پونزده ساله میخوام ببینم تعبیرش چیه؟

جوادsays:

سلام خواب دیدم که سفره پهنه و من رسیدم، سر سفره جا نبود و یر به یر شدن و من نشستم سر سفره و خواهرم گفت که یه دختر تو رو دوست داره و میخوادت منم گفتم اگه نیاد بهم نگه خره... دختره سر سفره روبه روم نشسته بود (فکر کنم از مشتریام بود) و بهم ابراز علاقه کرد ...

مریم حsays:

سلام من دیشب خواب دیدم ب همراه خانوادم ب خاستگاری یک پسر رفیتم ک هیچ شناختی نسبت ب اون نداشتم این هم بگم ک من قبلا ازدواج کردم وتو خواب همش ترس داشتم شوهرم متوجه نشه اما خانواده من خیلی خوشحال بودن

مریم حsays:

سلام من دیشب خواب دیدم ب همراه خانوادم خاستگاری یک پسر رفتیم خانوادم خیلی خوشحال بودن منم خیلی از پسر خوشم اومده بود اما من ازدواج کردم و همش توی خواب استرس داشتم شوهرم متوجه نشه

امیرعلی جوکارsays:

سلام من خواب دیدم که به دنبال گاوی می رفتم سپس دخترمجزد همسایه مرا صدا کرد و گفت میخواهد با من صحبت کند وسپس ما وارد باغی شدیم و بعداز دیدم با ان دختر در خانه پدر بزرگم نشسته ایم و همه دست می زنند و بعداز من از آن جمع خارج شدم و در اتاق دیگری با مادرم گفتوگو کردم و مادرم گفت بروم و پیش ان دختر در جمع بنشیم و من تمایلی نشان ندادم هر چند که دلم میخواست بروم

نگارsays:

سلام من دیشب خواب دیدم با دوستم تو آشپزخونه خونه داداشم هستیم و خواستگار قرار بود بیاد برای دوستم تو آشپزخونه منتطر بودیم که پسره خودش تنهایی اومد خواستگاری ،من دوستم تو اشپزخونه بودیم پسره تو چارچوب در ایستاده بود پسر قدبلندی بود پسره منو نمیدید چون خودمو قایم کرده بودم ازش ،پسره بیوگرافی خودشو گفت تحصیلات و شغلشو بعد دوستمم بیوگرافی خودشو گفت ، همون لحطه یادم اومد پذیرایی بهم ریخته اس پس سریع بدون چادر و روسری از جلو پسره رد شدم و پسره منو ندید رفتم تو پذیرایی و اونجا رو مرتب کردم پذیرایی انگار خونه ما بود بعد همونجا ی چادر سفیدی به سر کردم اومدم بیرون پیش دوستم چادر رو گرفتم جلو صورت خودم و دوستم گفتم من این پسره رو میشناسم این که از تو کوچیکتره و از منم ی سال کوچیکتره و اسمش هم نویده دوستم گفت اشتباه میکین گفتم کاری نداره سوال کن ازش گفتم عموش و عمه اش دکترن ، بعد حس کردم پسره منو شناخت با ی حالت استرس مانندی رفت تو حال و بهم گفت تو باعث شدی من نتونستم تو این مدت زن بگیرم ،رفت تو حال بعد از تو اشپزخونه نگاه حال کردم دیدم در باز شد و انگار پدر و مادرش اومدن بعد دیدم تو پذیرایی رو نگاه کردن و گفتن مهدی بعد گفتم اینکه اسمش نویده چرا مهدی صدا میزنن گفتم حتما دو اسم داره ،بعد دیدم تمام فامیلهای پسره از در اومدن داخل

عسلsays:

سلام وقت بخیر من یک دختر مجرد ۱۸ ساله هستم که تازه امسال کنکور دادم. دیشب خواب دیدم کە خانوادەی ما با دو خانوادەی دیگر کە باهم رفت و آمد خانوادگی داریم توی یه باغ نشسته بودیم، یکی از خانوادە ها یه پسر هم سن و سال خودم دارن کە فقط چند ماهی از من بزرگتر، مادر اون خانوادە رو بە من و مادرم کرد و گفت میشە این چند روزی کە باهم هستیم پسر من با دختر تو نامزد باشند و باهم حرف بزنند تا اگر به تفاهم رسیدند اگر شما اجازە بدید ازدواج کنند، با کمال تعجب مادم قبول کرد،اون روز هیچ اتفاقی نیفتاد تا شب کە بارون بسیار زیادی میومد و همە بدو بدو سوار ماشین شدند کە بریم یە جای دیگه اون پسر هم خودش ماشین داشت، من نگاه کردم دیدم خودش تنهاست تو ماشین، با خودم گفتم کە برم تو ماشین اون بشینم تا باهم کمی حرف بزنیم و کمی بیشتر هم دیگرو بشناسیم رفتم و روی صندلی عقب ماشین نشستم و اونم راه افتاد تا رسیدیم یک کلمه هم حرف نزد و منم حرف نزدم، همەی خانواده ها اومدند و رفتیم توی یە خانه باغ نشستیم و سفره رو پهن کردیم تا شام بخوریم و پسر کنار من نشست و شام خوردیم، داشتیم ظرف های شام رو جمع میکردیم کە مادر پسر روبه من کرد و گفت دخترم فکر نمیکردم انقدر زود نامزدی تو با پسرم قبول کنی، من کاملا خشکم زده بود تا اینکە مادرم گفت چرا انقدر زود اقدام کردید؟ مادرش گفت من چیکار کنم تقصیر من نیست پسرم خودش گفت بیام و دخترتونو براش خواستگاری کنم. منم فقط داشتم نگاه میکردم و حیچ حرفی نمیزدم، سفره رو جمع کردیم و پدرا رفتن کمی خرید کنند برای غذای فردا و مادراهم توی آشپزخونه بودند و داشتند ظرف هارو میشستند، من و اون پسره با دختر اون یکی خانواده توی هال نشسته بودیم و کسی حرف نمیزد، خودم یکی هنوز تو شوک حرف مادر پسر بودم، تا اینکە پسر دهن باز کرد و روبه من گفت چی شد فکراتو کردی بگیرمت؟ وقتی این حرف رو زد من از تجب دهنم وا مونده بود و دختره کە کنارمون نشسته بود بهمون خندید، من خیلی خجالت کشیدم و ناراحت شدم و با عصبانیت بهش خیره شدم و گفتم مگر بهت نگفتم باید چند روزی فکر کنم بعد از خواب پریدم.

نازیلاsays:

سلام وقتتون بخیر، من دختر ۱۸ ساله مجرد هستم. دیشب خواب دیدم که یکی از اقواممون اومدن خونەی ما و از من واسەی پسرشون خواستگاری کردند منم میل زیادی به ازدواج نداشتم و گوشەای از هال نشسته بودم و با پدر و مادرم صحبت میکردند، بعد از کلی حرف زدن مادرم کمی به من نزدیک شد و گفت نظرت چیه قبول میکنی منم گفتم میشه بپرسی چند سالشه؟ مادرمم پرسید و گفت ۳٥ سالشه منم با کمال تعجب به مادرم خیره شدم گفتم خیلی از من بزرگتره? مادرمم گفت خودت هرچی بگی ولی پسره خیلی خوبیه، منم گفتم شما از من خیلی بزرگترید فکر نکنم بعد کمی وایسادم و تو فکر رفتم و پسره رو به من کرد و گفت تا آخر شبم منتظر جوابت میمونم.

آتنااحمدیsays:

سلام من یک ماهه باعشقم نامزد کردم ولی عقد نه.البته خیلی سختی کشیدیم تابه هم رسیدیم.چندبار خواب دیدم جلوی خودش لادیگران رابطه دارم زن و مرد.دیشب خواب دیدم اومده بودن خاستگاریم یه شخص دیگه.وانگار همه چیز مصنوعی والکی بود دست گل وسیرینی هم نبود.قیافه پسره یادم نیست.اونارفتن به نفر دیگه اومد هردو هم مقیم خارج از کشور بودن .نشسته بودن ومن ازجمع خارج شدم رفتم به اتاقی که نامزدم اونجا بود ولراش تعریف کردم.انگارتوخواب نامزد نبودیم.بعد نمی‌دونم چی بهم گفت ومن بهش گفتم چون مطمئنی من تورو دوست دارم وجوابم به همه اینها نه این حرفارو میزنی.بعد اومدم بیرون دیدم خاستگاریم تموم شده بعد به کیسه بادام بو داده درشت دادن بهم که دو یا سه تا تخمه ژاپنی هم توش بود ومن به بادام خوردم بسیار خوشمزه بود .بعد انگار تو عالم خواب حس کردم باهمین نامزد فعلی خودم ازدواج مبکنم

سیماsays:

سلام من خواب دیدم که دوتا خانوم غریبه همش از یه پسر پیشم تعریف میکنن که پسره منو میخواد بعد عکسشو نشون میدن پسررو میشناسم و به این دوتا خانوم جوابه رد میدم .توو واقعیت اون اقا خواستگارم بود تعبیرش چیه

سماsays:

سلام خواب دیدم زن عموم همراه با یه زن غریبه اومده بودن خونه ما، ولی انگار تو خواب احساس میکردم این زن همسایه مونه،منم تو اتاق چندتا لباس سبز وقرمز بود نمیدونم آخرش کدوم پوشیدم ولی با چادر اومدم کنار خانمه نشستم اون چند تا عکس نشون من داد می گفت پسرش و از خانواده ام خواست که جواب بدن خبرشون کنن ولی تو واقعیت همسایه ما با این اسم که تو خواب می گفتیم این شکلی نیست

علیرضا دادگرsays:

من خواب دیدم دختری که به من جواب منفی داده بود. اومد منو بوسید و گفت بیا خواستگاری. تعبیرش چیه؟

مینا شجاعیsays:

سلام خسته نباشین خواب دیدم من تو خونه دوس پسرم بودم بابامانش ايناهم بودن بايه حال پريشوني امد كنار من گفت ديگه خسته شدم ميخوام از اين وضع در بيارم يه جوري كه انگار ميخواس به من پيشنهاد بده گفتم خوب گفت ميخوام زن بگيريم تو كسي و ميشناسي من و بخواد بخواد شوهركنه گفتم اره خودم ازم انگار که قصدش خواستگاری از خودم بود و میخواست مطمعن شه که میخوامش تعبیرش ممنون میشم بگین

يلداsays:

سلام مادرم دیشب خواب دیده دختر عموی ناتنی اش برای پسرش به خواستگاری من آمده پسر وی به من علاقه دارد ولی چیزی نگفته در همین حین خاله ام که زنده است فوت کرده و با پدر بزرگ و مادر بزرگ ام که فوت کرده پرستو شده اند تعبیر چیست

ملیحهsays:

سلام . خاب دیدم برادرم میخاد بره خاستگاری دخترعموم و بامادرم میخان شیرینی ببرن براش . درعالم بیداری هردوشون متاهل هستن ولی درخاب مجرد بودن. ممنون میشم تعبیرش رو بفرمایید

حوا اژدرsays:

سلام مادرم خواب دیده،که همسایه روبه رویی ما،درمکان قدیمی که زندگی میکردیم،برای پسرشان آمدند خاستگاری من،ومن هم به این ازدواج راضی بودم قلبا درخواب البته.این خانواده درعالم واقعیت بسیار پولدار هستند.تعبییر این خواب چیست؟باتشکر ازشما.

Msays:

با سلام چندی پیش در خواب دیدم که هوا کاملا افتابی است و نور و درخشندگی خورشید به راحتی احساس میشد در همین حین باران نم نم بارید خیلی کم باریدولی هوا کاملا افتابی بود در همین حین خودم را دیدم که در دلم گفتم باران هم بارید. همین الان است که خاستگارم همراه خانواده اش به خانه مان بیایند ..و در خواب کاملا ان پسر را میشناختم

حسینsays:

سلام من در خواب دیدم دختر یکی از آشنا هم که با هاشون در ارتباط يم جلو همه از من خواستگاری که در این نه خانواده او راضی بودن نه خانواده من به ما گفتند نظر خودتون هر کاری میکند تو این دختر خیلی گریه میکرد به من احساس علاقه میکرد

سحرsays:

سلام من خواستگاری دارم که در حال معاشرت هستیم اما مشکل پیش اومده بینمون و فاصله افتاده بین ما خواب دیدم خیلی باعجله و سرزده با پدر و مادرش اومدن خونمون پدرش خیلی عجله داره البته دوست قدیمی پدرم که سید بودن و فوت کردن هم همراهشون هستن و میان خونمون منم با عجله پا میشم خونه رو جمع و جور میکنم و میرم توی آشپزخونه براشون سوپ میپزم با سبزیجات تازه و کلی وسایل پذیرایی اماده میکنم و ازشون پذیرایی میکنم که اونام توی کارا و آماده کردن دارن کمکم میکنن لطفا بگید تعبیرش چیه؟

بهارsays:

سلام من دیشب خواب دیدم با خانواده رفتیم خونه یکی از فامیلا،قیافه هاشون فرق میکرد ولی کاملا میشناختیمشون،بعد ما همه نشسته بودیم مادرم از در اومد داخل ب پسر فامیلمون ک تازه ازدواج کرده گف حسین میخوایم واسه بهار ازت خواستگاری کنیم،پسره راضی بود همه راضی بودن بعد من خواهر مو صدا کردم و بردمش تو اتاق گفتم من اینو نمیخوام یکی دیگه رو میخوام،بعد خودم رفتم ب بابام گفتم ک نمیخوام و بابامم گف منم مخالفم،ولی نمیدونم چرا نمیتونستم ب خودش بگم نمیخوامت

شیرینsays:

سلام..من دختری مجرد هستم خواب دیدم خواستگاری با خانواده و فامیلاش اومده بودند خونه ما..تو خوابم بدون اینکه از من بپرسند خودشان تصمیم به ازدواج من گرفتند..بعد متوجه شدم که اون پسر ی زن دیگه هم داره ..پسره زیاد جوان هم نبود متوسط بود..بعد من گفتم چطور میشود بدون رضایت من کارو تموم کنید اما عموم گفت این ازدواج تموم شدس..منم راضی نبودم و خیلی ناراحت بودم..همش تو خوابم گریه میکردم و میگفتم خدایا حق منو از عموم بگیر..این بی انصافیه..هر چند در بیداری هم عموم زیاد از ما خوشش نمیاد..لطفا تعبیر کنید

شیرینsays:

سلام..من دختری مجرد هستم خواب دیدم خواستگاری با خانواده و فامیلاش اومده بودند خونه ما..تو خوابم بدون اینکه از من بپرسند خودشان تصمیم به ازدواج من گرفتند..بعد متوجه شدم که اون پسر ی زن دیگه هم داره ..پسره زیاد جوان هم نبود متوسط بود..بعد من گفتم چطور میشود بدون رضایت من کارو تموم کنید اما عموم گفت این ازدواج تموم شدس..منم راضی نبودم و خیلی ناراحت بودم..همش تو خوابم گریه میکردم و میگفتم خدایا حق منو از عموم بگیر..این بی انصافیه..هر چند در بیداری هم عموم زیاد از ما خوشش نمیاد..لطفا تعبیر کنید

آرمینsays:

سلام، من خواب دیدم دختر مورد علاقه م که چندسالی هست باهم در ارتباطیم با مادر و خواهرش به خواستگاری من اومدن ولی در جریان خواستگاری پدرم به اونها حرفی زد که بهشون برخورد و مجلس رو ترک کردن ، بعد ازون من فقط گریع میکردم و با پدرم جدال لفظی و درگیری فیزیکی داشتم. تعبیرش چیست؟

دلارامsays:

با سلام خواب دیدم که مادر بزرگم داشت برای من و خانوادم تعریف میکرد که یکی از اقوام قصد داره دختر خالم برای پسرش خواستگاری کنه تعبیر این خواب چیه؟

مژگانsays:

سلام و خسته نباشید من یه شب خواب دیدم که توی اتاقی هستم طبقه های خیلی بالا از یه ساختمون بلند که دیوار اتاق از شیشه ساخته شده بود و کنارش هم چنتا اتاق دیگه بود. من داخل اتاق بودم پزشکی ک باهاش کارمیکنم جلوی دراتاق بود و اونطرف در یکی دیگه از پزشکای همکار ک مجردم هست بودن که باهم صحبت میکردن بعد دیدم که از پزشک من روشو برگردوند و شروع کرد بمن نگاه کردن و بامحبت بهم نگاه میکرد... حس میکردم ازسر دلتنگی و دوستداشتنه... منم چند باری نگاه کردم و دیدم ک خیلی نزدیکشون ایستادم معذب شدم و روی صندلی نشستم و ازشون فاصله گرفتم

سونیاsays:

سلام بعد اذان صبح خواب دیدم که خانم یکی از فامیلامون که خیلی وضعیت مالی و اجتماعی خوبی داره نمیدونم برای خودش یا پسر یکی از فامیلاش اومده بود خاستگاری البته یه آقایم باهاش بود که نمیدونم خاستگاره بود یا پسرش من نشسته بودم و داشتم صورت عروسی را مینوشتم که خودکار نمینوشت بعد گفتم خودکار نمینویسه بعد گفتم چند صفحه قبل من اینا رو نوشتم که البته مهریمو جهیزیه ۱۲ زوج فقیر و سیر کردن ۳۱۳ یتیم نوشته بودم با خودم فکر میکردم کاش بهشون بگم به خاستگار بگن که مهریه نگه اگه میخواد این ازدواج سر نگیره آخه خانوادم از مهریه خبر ندارن و نمیخوام بدونن .تویه خوابم از خاستگاری این پسر خیلی رضایت داشتم مطمئن بودم اونهم راضی هست بعد هنوز مجلس رسمی نشده بود و پدر و مادر خاستگار نیومده بود و اون پسر که نمیدونم خود خاستگار بود یا پسر راوی خوابیده بود گفته بود خیلی خسته امروز خیلی بدو بدو داشته بعد من یه لباس سفید که همه سنگ کاری شده بود برداشتم برم بپوشمو واسه خاستگاری آماده شم لباسه خیلی قشنگ بود و خیلی گرون تو خواب با خودم فکر میکردم اینام خانواده پولدارین همش لباسایه گرانقیمت و با کلاس میپوشم خیلی خوشحال بودم از این خاستگاری و از بخت بلندم که از خواب بیدار شدم .با تشکر

Maryammsays:

سلام من خواب دیدم که یه پسری اومدن خواستگاریم که احساس کردم یه شهید معروف هستن چون من شبش ازش کمک خواستم و من در اشپز خانه در حال اشپزی بودم و مرغ درس میکردم ولی چون من پسر داییمو دوست دارم ناراحت بودم مادر پدرم خوشحال بودنو رضایت دادن اون شهیدم میخندید و بد که رفتن رفتم تو حیاط دیدم اروم اروم بارون میاد هوام ابرای سفید داشت گفتم اگه عکسای حلقرو بزارم بعدا اون میاد جلو احساس میکردم پسر داییمم ناراحته بد خواب دیدم که ی کیسه پر خرید لباسو اینا داشتم روش دوتا جای جواهر بود یکی از این جواهرارو باز کردم توش گوشواره بود و یک دستبند خیلی خوشگل بد دوستم میگف چقد دستبنده قشنگیه

رامیناsays:

سلام خواب دیدم رفتم خونه پسری که در واقعیت سه ماه خواستگارم بوده به همراه خانواده ام و در خواب پسره ریش به اندازه معمولی داشت و نشستیم سوپ جو دادن بهمون و همه تو پیاله ولی من تو کاسه خوردم و مامانم گفت تو پیاله بخور و پسره به بابام سوپ جو تعارف میکرد خونه پسره خونه پدربزرگم در واقعیت بود

زهراsays:

سلام خسته نباشید خواب دیدم برای خواهر بزرگترم ک مجردن خواستگاری یکی از پسرای فامیل رفته بودیم..اون پسر هم در واقعیت مجرده و از خواهرم بزرگتر..برامون چایی اورد و کنارمون نشست

زهراsays:

ممنون از تعبیرتون.ولی خواهرم ب شخصی علاقمند نیستن و سخت پسند هم هستن.من خیلی با خواهرم صمیمی ام اگه همچین موردی بود بهم میگفت.ممکنه این اتفاق در اینده نزدیک بیفته؟

ناشناسsays:

سلام بابام دیشب خواب دیده که تو روستای بوده کنارچشمه بعدپسری که قیافش خوب بوده ولی ضاهرش یکم مثلا معلول ها بده بهش گفته عمو اسمشم صدازده گفته من دخترت میخوام گفته اسمم محمد بعد باباش اومده گفته خجالت بکش افتاده دنبالش ولی پسره رفته از طرف دیگ اومده پیش بابام.جالب اینجاست که تو همون روستای که اومده خواب بابام یکی به اسم محمدازمن خوشش میادولی بابام خبرنداشت تااینک این خواب دیده

نازنینsays:

سلام من مجردم وخواب دیدم یکی ازفامیل هامون که زن داره ولی بچه دارنمیشوندوچندبارهم میخواستندازهم جدابشوندوسط یه مهمانی ازم خواستگاری کرد.

احمدرضاsays:

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما ،من پسری ۲۳ساله هستم و خواب دیدم که دختر عموم بهم پیشنهاد ازدواج داده و من سریع قبول کردم و هم خودم ،مخصوصا اون از خوش حالی سر از پا نمی‌شناسه و مدام بوسم می‌کنه و همو در آغوش می گیریم و با پدرم و اون سه تایی میخوایم با خوش حالی بریم خونشون برا ازدواج

زهراsays:

سلام من خواب دیدم پسری که چندساله در ارتباطیم با خانوادش اومده بود خواستگاریم ولی خانوادش تو خواب اون کسایی نبودن که تو واقعیت وجود دارن.ایشون یه ازدواج ناموفق هم داشتن که این موضوع جلوی پدرم بیان شد و مخالفتی دیده نشد.اما من تو خوابم نظرم راجع به اون پسر مثبت بود ولی خونوادش نه.آخه خونوادش تو بیداری رفتار و پوششون با تو خواب من کاملا متفاوت بود.ضمن اینکه ایشون(پسر)تو بیداری یه اشاراتی به ازدواج با من کرده بودن. تعبیرش چیه؟:/ :(

نیازsays:

سلام بر شما،خسته نباشید. خانمی مجرد هستم،دم غروب خواب دیدم که خونواده ایی به خواستگاری من اومدن که در واقعیت ایشون رو نمیشناختم سر به زیر ولی به ظاهر باشخصیتی موجه ،اومدنشون به صورت غافلگیرانه بود ،وضع ظاهرم خوب نبود ،خونه به هم ریخته بود ،هیچ کدوم شام نخورده بودیم بالاخص پدرم (که مثل اینکه از سر کار اومده بود ،)تو خواب هممون دستپاچه شده بودیم میوه نداشتیم در کل بگم که آمادگیش رو نداشتیم،اونها هم شیرینی تر آورده بودن که خودشون هم نخوردن، جالبش این بود که همه این اتفاقات تو خواب در منزل قدیمیمون اتفاق افتاده بود ،که حدود چهار سالی میشه که از اونجا نقل مکان کردیم. ممنون میشم تعبیر بفرمایید.

تبسمsays:

سلام یک دنیا ممنون بابت وقتی که برای تعبیرها میذارید دختر مجردی هستم و ۱۹ ساله امروز صبح حدود ساعت ۱۱ خوابی دیدم که فضای کلیش شب بود و در خواب ۲خاستگار داشتم که صورتشون یادم نیست ولی مثل خودم جوان بودند ولی تو خواب اعتماد به نفس دارم و با مامانم راجع بهشون شوخی میکنیم و ... و بعد در جای دیگری در این رویا دیدم که با مردی ازدواج کردم که نمیشناختم و به هم نزدیکی میکنیم و اون از یک علاقه خاص و بیشرمانه اش در رابطه به من چیزی میگه و من هم با عشق فراوان قبولش میکنم ولی عمیقا خجالت میکشم که تایپ کنم در بخش دیگه رویا، دیدم که در خانه عموی مامان و بابام هستم(چون مامان و بابام فامیل همند در حقیقت) و شب است و همههه فامیل مادری و پدری تو اون مهمونی هستند و من بچه های بسیاااار زیبا و دوست داشتنی تو اون مهمونی میبینم که در واقعیت هم میشناسمشون و اون مهمونی در حقیقت جشن تولد یک مرده و پسره اون مرد یکی از همون ۲خاستگاره که البته من نمیشناسمش در حقیقت و دنیای بیداری و یکم اشک میریزه که همسر دوست مامانم بهش میگه چرا گریه میکنی و اون میگه یاد کسی افتادم و من به مامانم میگم بیا دیدی عاشق کسیه که یادش افتاده و مامانم میگه زود قضاوت نکن مادرش فوت شده برای همون غمگینه و باید اشاره کنم همه رو تو خواب میشناختم به جز اون ۲خاستگار و اون کسی که باهاش در وسط خواب رابطه داشتم

فرهادsays:

سلام خسته نباشین ...پسری هستم ۱۹ ساله ...دیشب خواب دیدم یه دختر ناشناس میاد خواستگاریم ولی رفته بود خونه همسایمون (عموم)به جای خونه ما و منم خوشحال بودم که نیومده بود خونه ما

لیلیsays:

سلام خسته نباشید دیشب خواب دیدم خونه خاله م بودیم که برام خواستگارمیادفقط دوتامردبودن دوتابرادربه محض ورودشون به خونه منو خواستگارم چشم توچشم شدیم ومن ازخجالت فرارکردم،،برادربزرگه رومیشناسیم پزشک محلمون هستش براکوچیکه اومده بودن که بزرگه سرصحبت وبازکردوگفت ماندیده دخترخانومتونوقبول داریم حتی اسمموهم چندین باربه زبون آوردن وکلی تعریف وتمجیدو...ازبرادرشون هم گفتن که کارش چیه وچیکارستو...برادرکوچیکه هم فقط سکوت کرده بودوگوش میداد...من حس خیلی خوبی داشتم ولی ازاینکه خونه خاله م اومده بودن خواستگاریم بَدَم اومده بود..به مامانم که کلی خوشحال بودگله میکردم خب چراخونه خودمون نیومدن؟مگه همیشه همه نمیگن اولشه نبایدکسی بفهمه تاببینیم خداچی میخواد؟!..یادم نمیادمامانم چی جوابی به من داد. ممنون میشم تعبیرکنید.

ساراsays:

سلام من تازگی نامزد کردم خواب دیدم تو قطار هستم صاحب قطار خیلی پولدار بود ازمن خوشش اومد از من خواستگاری کرد غریبه بود آشنا نبود یه پسر کوچیک داشت رفت برامون گیلاس آورد درشت و شیرین بود خوردم خیلی خوشمزه بود تو دلم همش میگفتم من نامزد دارم باید این خواستگار و ردش کنم

فاطمههsays:

سلام من دختر مجردم و پسری رو دوست دارم که با ما فامیلن و من خواب دیدم که در اتاقی که نمی شناختمش پیراهن بلند قرمز با دمپایی قرمز می پوشیدم و کمی از مچ پای من معلوم بود و توی آیینه داخل اتاق به خودم نگاه می کنم و لبخند میزنم و از اتاق بیرون میام و همراه مادرم و خواهرم گوشت گوسفند و جگر گوسفند سرخ شده ای با ولع می خورم و گوشت و جگر گوسفندی که من می خوردم داخل ماهیتابه بود و ناگهان متوجه میشم مادرم و خواهرم به صورت پنهانی با هم درباره خواستگاری این پسر از من حرف میزنند و من متوجه میشم که گوسفندی رو برای خواستگاری از من جلوی درب خونه ما قربونی کردن و این گوشت و جگری که سرخ شده مال همون گوسفنده قربونی شده اس و خانواده این پسر داخل خونه میان و من از پدربزرگش میپرسم شما از این ازدواج راضی هستین و ایشونم لبخند زدن و گفتن بله و تلفن خونه زنگ خورد و من گوشی رو برداشتم و متوجه شدم این پسر خواستگاره و به من گفت من عاشقتم من می خوامت . ممنونم

اتانازsays:

با سلام . من خواب دیدم در خانه ای که بسیار بزرگ‌و‌قدیمی بود برای چند شب مثل مهمانسرا حضور داشتم که سفره غذام با سفره یه خانواده دیگه بهم وصل شد و من خجالت کشیدم بگم‌آن سفره مال ماست بعد پسر همون خانواده به خواستگاریم آمده و ابتدا از پسر خوشم نیومد اما بعد از چند دقیقه خوشم آمد ، خواستگارم خونه ما ناهار خورد و وضو گرفت برای نماز ، پدرش با ازدواج موافق نبود و شنیدم به پسرش گفت بزار ببینیم‌دختره نماز میخونه یا نه ، وقتی پدرش این حرف را میزد من در حال وضو گرفتن بودم، وضو گرفتم و بعد به پدرش گفتم نماز دلیل پاکی یا خوبی کسی نیست و چند تا مثال زدم که پدرش خوشش آمد ، توی خوابم یک شیر چند تا گوسفند هم حضور داشتن.

سجادsays:

سلام خواب دیدم خاله ام به مادرم گفت من با دخترش مریم ازدواج کنم تعبیرش چیه ممنون از سایت خوب شما

اتانازsays:

با سلام مجردم و خواب دیدم پسری نامزدمه و برام انگشتر طلا سفید زیبایی خرید ، من انگشتر را بدست راستم کردم و راضی بودم ، از پا سردم بود کاپشنش را بهم داد و من گردم شدم. بسیار متین و مودب بود و خودش را محمپ مهدی معرفی کرد. این با چندمه من این اسم را توی خواب میشنوم.

زهرهsays:

سلام وقت بخیر من خواب دیدم که ی دختر ازم خوشش اومده و هرجا میرم دنبال میاد و قصد ازدواج باهام داره.ولی من انگار میخوام بپیچونمش.بدم میومد که دختر از دختر خواستگاری کنه

فاطمهsays:

سلام من دیشب خواب دیدم که یه پسر اومده خاستگاریم اون پسره روی مبل نشسته بود و من با چادر مشکی روی زمین رو بروش نشسته بودم و اونم کم نگام میکرد انگار من در اول میخاسم جواب منفی بدم بعد رفتم تو اتاقم دیدم خط چشمم بد شده دیگه دوره چشمم رو تمیز کردم و خط چشم رو پاک کردم و یه مانتوی خوشکل و روسری پوشیدم رفتم نشستم رو مبل رو بروش اونم بیشتر خوشش اومد ازم و هعی نگام میکردو منم بیشتر ازش خوشم اومد وباهم عکس گرفتیم....در واقعیت اون پسر قبلا خاستگارم بوده ردش کردم ولی خب خبر دارم که دوستم داره هنوز منم دوسش دارم

HZsays:

سلام من خواب دیدم خونه مون مهمونی بود و خانواده پسری که از شون بدم میاد ازم خواستگاری کردن و من خیلی ناراحت بودم و کسی هم که دوستش دارم اونجا بود که وقتی تنها بودیم بغلش کردم و خواستم ببوسمش که پرسیدتو منو دوست داری منم گفتم اره و گفت من باید بیشتر بشناسمت و میخواست کتاب بخونه برای شناخت بیشتر و منم بهش گفتم بهتره منم اینارو بخونم😑

shaylinsays:

سلام وقت بخیر؛من این خواب رو بین ساعت۳تا۵ونیم عصر دیدم؛منزل قدیمی مون بودیم و خواب دیدم آقایی که نمیشناسم ولی قیافش خیلی برام آشنا بود اومده بود منزل ما وخواستگار من هست،من وسط سالن تشت آبی جلوم بود و نمیدونم داخلش چی رو میشستم ؛این آقا هم خونمون رو جاروبرقی میکشید؛کارش که تموم شد بابام داشتن میومدن خونه که ایشونم متوجه شد و رفت سمت جارو برقی که به بابام خودشو نشون بده؛اینکه خونه رو جارو کرده(من ازین کارش خوشم نیومد و باخودم فکر کردم چقدچاپلوسه)بابام که اومد یه شوخی با من کرد که یادم نیست و من ناراحت شدم که چرا جلوی این اقا گفت و بعد مامانم یواشکی به بابام توضیح میدادکه نباید اینجوری به دخترت میگفتی جلوش..من دوس نداشتم شام منزل ما بمونه کتش رو برداشت که بره ماهم تعارف نکردیم جلوی در ایستاده بود ومدام به من نگاه میکرد(جوری که انگار میخواست بفهمونه من قبولش کنم)ولی من خیلی محل نزاشتم.. بعد مسئول سابق بسیجمون اومدمنزل ما؛بعد که هردو رفتن من یادم اومد چرا جلوی اینا روسری سر نکردم و کلی خجالت کشیدم و ناراحت بودم که این چه کاری بود چرا حواسموجمع نکردم و به بابام غر زدم که چرا یهوو اوردیشون خونه و من فرصت نکردم لباس عوض کنم.. میبخشید خوابم ادامه داره ولی در قالب دوپیام میفرستم چون ثبت نمیشه...

مریمsays:

سلام،خواب دیدم خواستگار اومده خونمون یه مادرو دختر بودن نمیشناختمشون، نه خوشحال بودم نه ناراحت دستم یه چنتا پیرهن سفید خوشگل بود میخواستم برم اتاقم اویزشون کنم مانتو مهمونارو هم گرفتم باهم بردم اتاق اویزشون کردم،خونمونو داشتیم تعمیر میکردیم تو حیاطم کارگر بود رفتم حیاط کفشای مهمونارو جفت کنم کفشاشون خاکی شده بود یه عالمه هم کفش جلو در بود

مهشیدsays:

سلام خسته نباشید من خواب دیدم خونه ی پسری هستم ک با هم در حال حاضر دوستیم اما خب شرایط ازدواج رو نداره بعد انگار خانوادش منو دیدن خیلی از من خوششون اومد و داشتم صحبت میکردن با هم ک بیان خاستگاریم تعبیرش چی میشه؟

فاطمههsays:

سلام من دختر مجردم و من خواب دیدم که در خونه ما زندایی من مهمون هستش و در سفره ما برنج سفید پخته شده بود و همه ما از این برنج خورده بودیم و در قابلمه برنج اضافی مونده بود که پدرم عصبانی شد ‌‌‌‌‌‌و سر مادرم فریاد کشید که چرا اسراف کرده و من و خانواده ام به سفری رفتیم که نمی‌دونم کجا بود و ناگهان دوست من اومد و گفت یه مردی از تو خوشش اومده و این مرد من رو از پدرم خواستگاری کرد و پدرم ناراحت شد و من در ابتدا جواب رد دادم ولی خودم رو توی خونه به صورت محرم کنارش دیدم و در بالکنی از یه خونه یه باغی با درخت های سرسبز رو دیدم که آب و هواش عالی بود و در انتهای این باغ مسجد النبی بود و اطراف این مسجد خونه های دیگه هم بود و گنبد سبز و گلدسته های این مسجد نظر من رو جلب کرده بود و این صحنه برام خیلی واقعی بود . ممنونم

مهلا جوکارsays:

من عاشق یه پسری هستم زیاد خوابش رو می بینم دیشب خوابش رو دیدم که امده خواستگاریم من خیلی خوشحال بودم و جوابم بهش مثبت بود و از اون به بعد همیشه باهم بودیم. ایا این تعبیر داره؟

اسماعیلsays:

سلام من پسر هستم ۲۵ ساله خواب دیدم دختر عموم ک سنش ۴۰تا۴۵ شوهر داره تو خواب شوهرش مرده میگه حالا ک شوهرم مرده تو بیا بامن ازدواج کن هم پول دارم هم همه چی چی میخای دیگ

ایمان ملکیsays:

سلام خسته نباشید من خواب دیدم مادرم بدون اینکه به منو برادر بزرگم بگه دوتا دختر جور کرده که بیان خاستگاری ما برادر بزرگم قبول کرده و روز بعد ک دختر دومی اومد خواستگاری من خیلیم از من خوشش اومد ولی من قبول نکردم عمه هام داشتن منو راضی میکردن ولی من قبول نکردم تعبیرش چیه ?

ndsays:

سلام من خواب دیدم یه خانواده ای با پسرشون که من اصلا نمیشناسم اومدن خواستگاری من، از ظهر تا شب مونده بودن تو خونمون تا از من جواب مثبت بشنون، بعد دیدن از من خبری نیست، یه عالمه هدیه برای من اوردن، اکثرشون پارچه های پولک دوزی شده و گلدار قشنگ بود. تعبیرش چیه؟

حدیثهsays:

سلام خواب دیدم معشوقم انگار به خلنوادش گفته که منو واسه ازدواج میخواد مامانش با یه خانوم میان خونمون یه نگاه به وضع زندگی میکنن میرن من پیش خودم میگم دیگه نمیدونم خونه برای ما نیست که . بعد انگار ما میریم خونه معشوقم باباش ناراحت زود معشوقم ناراحت بود انگار دعواا کرده بودن سرسفره بودن .. توو واقعیو خانوادش منو نمیخوان تعبیرش چیه

فرزانهsays:

سلام من مجردم خواب دیدم قراره برام خواستگار بیاد و من راضی نبودم و کلی با مامانم باهم دعوا کردیم و ی اقای مسنی همراه پدرم اومون خونمون ک من انقدر استرس داشتم که وقتی مرده دستشو اورد بخم دست بده فقط سریع دستمو به نوک انگشتاش زدم و اوردم عقب که بعدش پدرم با لبخند گفت برم ت اتاقم نمیدونم چرا انقدر تو خواب ترس و استرس داشتم بدارم که شدم قلبم تند میزد

مولودsays:

باسلام و احترام و تشكر از تعبيرهاي واقعا درستتون. من ديشب خواب ديدم چادر رنگي زدم و برام خواستگار اومده كه نمي شناختمش. جايي نشستم كه پسره نتونه صورتم رو ببينه و مامانم مي گفت يه جايي بشين كه بتونه ببينتت و من مي گفتم نمي خوامش.

حسینsays:

سلام من چند شب پیش خواب دیدم که تو خونه خودمون با یه دختر حرف میزدم و بحثمون به ازدواج خواستگاری رسید و اونم موافقت کرد بعد توی همون خواب پدرم رفت خواستگاری دختره و منم دیدم داداشم که چند سال پیش فوت شده و مجرد بود اومد خونه و منم به شوخی گفتم داداش دیدی من زدوتر از تو دارم داماد میشم اونم منو بوسید و گفت که مبارک باشه و بعدش گفت بیا بریم تا جایی باهم برمیگردیم منم باهاش رفتم و دیگه بیدار شدم و ندیدم که برگردم حالا میخوام تعبیرش رو برام بگید ممنون میشم از زود جواب بدین ممنون

حانیهsays:

سلام وقت بخیر من ۱۹سالمه و مجرد هستم و به کسی هم علاقه من نیستم بعد اذان صبح خواب دیدم که مادرم به دختر خالم پیشنهاد ازدواج برای پسرش داده و اون پسر هم یکسال از من کوچیک تره و بیشتر حکم همبازی بچگیامو داره وما الان هیچ رابطه ای نداریم که طی روز خواسته باشم بهش فکر کنم و خواب دیدم که مادرم پیشنهاد داد منتظر موندیم تا مادرش به پسرش بگه و جوابش رو بشنویم من خیلی تمایل نداشتم فکر میکنم بخاطر این که از من کوچیکه تربود یه حس عجیبی داشتم یجورایی شاید خجالت می‌کشیدم که مامانم به اون پیشنهاد داده برای همین و اون هم مثل من بود خیلی تمایل نداشت و ما تو یه مکان که نمیدونم کجا بود شبیه یه مکان عمومی بود صحبت کردیم باهم کم کم احساس کردم خیلی مشکل ندارم از اینکه با اون ازدواج کنم اون هم همینطور بود ولی چونکه همبازی بچگی بودیم یه حس عجیبی داشتیم و یه صحنه بود که انگار دوسال بعد بود که از سربازی برگشته بود ولی انگار ما هنوز همدیگرو میخواستیم.

Raadsays:

سلام وقتتون بخیر خدا قوت من دیروز خواب دیدم خواهرم‌ اومده دنبالم باهاش برم مدرسه کش چادرم خراب بود هرکاری میکردم بدوزم نمیشد از اتاق اومدم بیرون دیدم خالم اینا نشستن یکی از خاله هام گفتن خبر دارین فلانی فوت کرده همه شکه شدیم و گریه کردیم ممنون میشم تغبیرش کنین 🙏🏻 من و ی پسری چند ساله عاشق همیم ولی هر باز خواستن بیان واسه خواستگاری ی مشکلی پیش میاد امروز خواب دیدم اومدن خواستگاری خونوادم هم راضی شدن دارن قرار عقد و عروسی رو میذارن ممنون میشم تعبیرش کنین🙏🏻

vsays:

با سلام و وقت بخیر دیشب خواب دیدم خانمم برام رفته خواستگاری دختر دایی خودش هر چی میگفتم نه برگردیم میگفت نه زشته دیگه الان اومدیم نمیشه برگردیم...میگفتم پس باهاش صحبت میکنم اون جواب رد بده...اونم از من بدش نمیومد.... داشتیم میرفتیم بیرون که صحبت کنیم که بیدار شدم...ممنون میشم تعبیرشو بهم بگید مرسی

احمدرضا آشوریsays:

سلام بنده خواب دیده ام دختری ک می شناسم ب خواستگاری من آمده و با مادرم صحبت میکرد

اصغرsays:

سلام خواب دیدم دختر 17 ساله که زیبا هم بود با مادرش به خانه ما امدن که مادر دختره ازم پرسید که نظرم نسبت به دخترش چی هستش که من گفتم دختره خوبی هستش و همین سوال از دخترش پرسید که مثل من جواب داد و گفت که پسر خوبی هستم و مادرش گفت مبارک دگه همین جوری بعد گفت که دخترمو بردا با اون برو تبریز و برو محضر و عقد کنیین و بعد برو یه کاری هستش . برو ببین چی می شه...

Zahrasays:

خواب دیدم رفتیم باخانوادم خاستکاری پسری‌ک حدودا۷ ماهه باهاش اشناشدم. من رفتم‌ک‌خانوادش منوببینن ک منومیپسندن یانه . وقتی پسرموردعلاقم ازسرکاراومد دلگیرشدازم وناراحت مادرش هم خیلی ازم بدش اومده بود‌ک رفتیم خونش اخر دعوام‌کرد پسره و ما سرخوده رفتیم خدنه

محمد ظفریsays:

سلام، ببخشید من دو تا خواب رو با هم دیدم:اول این که من پسر عموم و همسرشونو دوست دارم و رفت و آمد داریم تو خواب دیدم که خانواده ما با ایشون و همسرش دعوامون شده ، ولی اونا از خونمون نمیرن. خواب دومم این بود :خانواده من با خانواده عمم رابطه ی خوبی نداریم ولی تو خواب دیدم که دختر اونها که ازم بزرگتر هم هست خواستگاری کرد و من اوایلش ناراحت بودم و جواب رد دادم ولی اقوام بهم گفتن خوب کاری کردی با عجله قبول نکردی ، با این وجود رفته رفته منم علاقه مند شدم ولی دیگه خواستگاری نرفتیم

حسین پاکزادsays:

سلام خسته نباشید خواب دیدم که خوانواده دختری که گویا از همکاران پدرم بود اند به خواستگاری من امده اند و مورد استقبال قرار گرفتند ممنون میشم تعبیرش را بگویید

محمد مهدیsays:

سلام و درود من یه پسرم در خواب دیدم که دختری که به گرفتنش دودلم به خواستگاریم اومده تعبیر این خوابم چیه

Benyaminw14.says:

سلام و خسته نباشید تعبیر اینکه من خواب دیدم یک دختر جوون که خواهر دوست مادرم هست برای خواستگاری عمویم که تقریبا پنجا سالش هست بیاید چیست عمویم تا حالا ازدواج نکرده و مجرد است

ناشناسsays:

من درخواب دیدم که دختر عمه ام که 5سال از من بزرگ تر هست از من خواستگاری کرد چه تعبیری داره؟؟!من خودم 14سالمه*

Mhdisays:

سلام و خسته نباشید من خواب دیدم که یکی از دخترهای فامیل به خواستگاری من اومده چه تعبیری میتونه داشته باشه .؟

Motahareh jalalivandsays:

من خواب دیدم که به یک مهمانی رفته بودیم بعد شام پدرم به پدر پسر گفت دختر من پسر شما را دوست دارد بعد شام پدر پسر با عموی پسر من را داخل یک اوتاق بردن بعد عموی پسر (پسر همکار پدرم ) پسر گفت اگر او را دوست داری من حرفی ندارم پس فردا شب مراسم خواستگاری را بگذارید که من از خواب بیدار شدم

محمد عالمیsays:

خواب دیدم دختری ک من عاشقشم و رفتم خاستگاریش بهم ندادنش تو بیداری خودشم گفت دیگه همه چی تمومه فقط دوست معمولی یهو تو خوابم بهم میگفت بیا خاستگاریم من میخوام دوباره تلاش کنیم که باهم باشیم

ایمان فرخیsays:

من۲۳ سالمه در خواب دیدم که خونه داییم نشسته بودم بعد دختر داییم ازم خواستگاری کرد

ایمان فرخیsays:

من۲۳ سالمه در خواب دیدم که خونه داییم نشسته بودم بعد دختر داییم ازم خواستگاری کرد

حسام مرادیsays:

سلام خسته نباشید .من در خواب دیدم که دختری غریبه که شاید یک بار او را در قدیم دیده بودم از استانی دیگر به همراه پدرش آمده و در وسط خیابان با دادن وعده های بسیار مالی از من خواستگاری کردن.دختر غریبه اصلا زیبا نبود و حتی نظر بسیار ناخوشایندی به او داشتم ولی مال و ثروت پیشنهادی وسوسه ام میکرد.اما از طرفی بنده چهار سال است که دختری را دوست دارم و در خواب هم ایشان به فکرم امده و مانع قبول پیشنهاد ازدواج با دختر غریبه میشد.تعبیری دارد؟

آرزو دشتیsays:

سلام راستش من خواب دیدم رفتم خاستگاری یه شخصی و اینکه توی خونه اشون بودیم اما خوده پسره نبود نمیدونم کجا بود توی خواب حس میکردم مسافرته

میلادsays:

سلام پسری ۲۳ساله هستم چند باریه خواب میبینم برای معامله ماشین یا زمینی به یه اداره بیرون شهر میرم که هر بار یه داستان پیش میاد دیشب خواب دیدم رفتم اونجا و کارم انجام نشد یه چیزی انگار جا گزاشته بودم ولی تو راه بازگشت یه خانواده بنظر پولدار رو دیدم و پدر دختر از من برا دخترش خاستگاری کرد توی اون لحظه انگار یک لباس با رنگ خاص به تن داشتم چیزی شبیه لباس نظامی اگه تعبیر صحیح رو بفرمایید ممنون میشم با تشکر

مsays:

سلام دختر ۲۱ ساله هستم کسی چند وقت پیش از من خوشش آمده بود و گفتند بعد از اینکه در یک جا شروع به کار کنند به خانواده میگن و تشریف میارن برای امر خیر، یک بار هم رفتیم بیرون دیشب هم خواب دیدم که من به خواستگاری این آقا رفتم و خواستار ازدواج بودم، میشه لطفاً تعبیر خواب من رو بگید؟ ممنونم

ماریاsays:

سلام من خواب دیدم که مقابل پدر کسی که دوسش دارم زانو زدم و پدرش بهم گفت که با این وصلت مخالفه همیشه تو خوابم پدرش مخالفه تعبیرش چیه

ماریاsays:

سلام من خواب دیدم که مقابل پدر کسی که دوسش دارم زانو زدم و پدرش بهم گفت که با این وصلت مخالفه همیشه تو خوابم پدرش مخالفه تعبیرش چیه

....says:

سلام من خواب دیدم پسر فامیلمون رفته خواستگاری دختر خالم و منم خیلی ناراحتم تعبیرش چیه؟؟

Maryamsays:

امروز صبح بعدازاین که از خواب شدم دوباره خوابیدم و در خواب دیدم ک جشنی برگزار است ک من در آن بسیار خوشحالم‌،و این خوشحالی تا وقتی بود ک فهمیدم مادر یک دختر جوان قصد خواستگاری کردن از شوهرم را دارد و وقتی بین آشنایان مطرح شد من خیلی ناراحت شدم در ابتدا ب همسرم گیر دادم و او مجلس را ترک کرد بعد با مادر آن دختر دعوای لفظی شدیدی کردم ک اکثر فامیل حق را ب من دادند بعد ک آرام شدم ب مادر دختر گفتم ک همسر من هیچ وقت دختر شمارو قبول نمی کنه او هم ناراحت شد و مجلس را ترک کرد

آرمینsays:

سلام و درود من پسرم،و دیشب خواب دیدم دختری به خواستگاری من اومده و هدیه هایی برام اورده و چنان این خواب زیبا و واقعی بود که توی خواب هم تکرار میکردم که خواب نباشه.ممنون میشم جواب بدید

ناشناسsays:

سلام من پسری ۱۴ ساله هستم خواب دیدم دختر همکلاسم تومدرسه ازمن خواستگاری کرد.

ناشناسsays:

سلام من پسری ۱۴ ساله هستم خواب دیدم دختر همکلاسم تومدرسه ازمن خواستگاری کرد ونمیدونم چی شد بهش جواب مثبت دادم.

صوفیاsays:

سلام ،من تا به حال چند بار خواب دیدم که پسری که در واقعیت میشناسمش میاد خواستگاریم ،میسه بگید یعنی چی؟

صوفیاsays:

سلام ،من تا به حال چند بار خواب دیدم که پسری که در واقعیت میشناسمش میاد خواستگاریم ،میسه بگید یعنی چی؟

محبوبیsays:

درخواب دیدم با دختری زیبا ارتباط داشتم تا اینکه باهام قهر کرد و گفت تا میای خواستگاریم باهات حرف نمیزنم و البته مادرمم خیلی دوست داشت بریم خواستگاری

norbertsays:

با عرض سلام ـ من پسری 16ساله هستم خواب دیدم دختر خالم که دوستش دارم و باهاش رابطه داشتم ولی مدتی از هم خبر نداریم خواب دیدم با مادش یعنی خالم و جمع کمی در مکانی شلوغ از من خواستگاری کرد و حلقه هم خودش خریده بود. و حلقه دستم کرد میحاستم تعابیر این خواب رو بدونم با سپاس و تشکر

محsays:

سلام مک خواب دیدم از دختر ناشناس خواستگاری کردم وتا مرحله عقد پیش رفتیم

هستیsays:

من خواب دیدم دختر عموم از یه پسر عراقی جلوی کلی آدم خواستگاری کرد و منو دوستام داشتیم بهش نگاه میکردیم و م از ته دل خواستم که انشالله خوشبخت شه چه تعب

Hamidsays:

سلام من خواب دیدم که هرحال عبور از یه خیابان هستم در همین حین آقایی در حال توهین کردن به یه خانمی بود من وارد بحث شون شدم و نزاشتم بیشتر به اون خانم توهین کنه از همون لحظه اون خانم که خیلی از من سنش بیشتر بود همش دنبال من می اومد هی سعی داشتم از دستش فرار کنم اما باز دنبالم می اومد از دستش فرار کردم گویا دو سه تا دختر داشت و با دختر هاش دنبال من میگشتن من رو پیدا کردن اما باز فرار کردم تو همین حال بود که از خواب بیدار شدم

Panisays:

سلام وقت بخیر لطف میکنید تعبیر خواب من رو هم بگید:) دختر جوان مجردی هستم که یک سال پیش پسر مورد علاقه ام من رو ترک کرد.من در اون دوره خیلی سختی کشیدم و در تلاش بودم که برگرده اما اون دلم روشکست و برنگشت.اما میدونم همچنان دوستم داره.چند وقت پیش شنیدم خانوادش قصد خواستگاری از من دارند اما بازم هیچ اقدامی نکردند.تا اینکه در خواب دیدم با مادرم گل خریدیم و قصد داریم به خواستگاری همون پسر بریم.همه چیز هم اماده بود اما از خواب بیدار شدم و ادامه ش رو ندیدم.وقتی بیدار شدم هم ساعت ده صبح بود. ممنونم.

محدثهsays:

سلام وقت بخیر میشه لطف کنید تعبیرخواب من رو بگید. من مدتی هست که از یه پسری خوشم میاد بدون اینکه باهم ارتباطی داشته باشیم بعد من دیشب خواب دیدم یکی از آشناها من رو به خانواده این پسر پیشنهاد داده و بابای پسره به اون شخص گفته یعنی داری خاستگاری میکنی اون شخص هم گفته بله بابای پسره هم گفته پسرمون قبول نمیکنه ما واس پسرمون یکی دیگه رو در نظر داریم.

Msays:

سلام میشه تعبیر خواب منم بگید تو خواب دیدم خانواده دختری ک الان نزدیک یه ساله باهم حرف میزنیم و از هم دوریم اومده بودن شهر ما خونه ما که ما ازونا دخترشونو خواستگاری کنیم باباش با بابای من خیلی صمیمی بودن و شبیه هم درحالی ک اصلا شبیه هم نیستن و یجورایی تو خواب انگار قبلا حرفاشونو زده بودن...باباش ی شرط گذاشت گفت برات یه سالونیم وقت میدم تا خونه بخری دختره هم بود ولی باهم قهر بودیم قبلش دعوا کرده بودیم چهرشم کمی تغییر کرده بود بدش باباشو دیدم ک برف ماشین منو تمیز میکنه تو حیاط میخواست ماشینمو برداره برن تو شهر ی دوری بزنن ...

Sety.bsays:

سلام خواب دیدم کسی که دوسش دارم و اون خبر نداره درخواست دادم و از اونجا دور شدم ولی اون دنبالم اومد و سعی میکرد منو بخندونه تعبیرش چیه؟

خودمsays:

سلام من پسری 20 ساله هستم که خواب دیدم دختری که در رابطه هستم باهاش و چند روزه که گوشیش خراب شده و نیست. به خواستگاری من آمده هست به همراه خانواده اش که صحبت میکردن خانواده ها و من از اتاق بیرون آمدم و کنار خانواده نشستم

عsays:

سلام وقت بخیر یه پسر 18ساله هستم مجرد،خواب دیدم که یه دختری لباس عروس بر تن داره و بهم پیشنهاد ازواج میده.این خواب میتونه نشونه چی باشه. مرسی از زحماتتون

اوین محمدیsays:

سلام من دختری مجردم خواب دیدم به همراه خاله و دختر خالم به خاستگاری کسی له دو ساله باهاش توی رابطم و دوسش دارم رفتم در واقعیت با مادر اون شخص خیلی خوبیم ولی در خواب اول دختر خالمو دید فکر کرد اون خواستگاره و گرم ازش استقبال کرد من که میخاستم دستشو ببنوسم گفت تو چرا دستمو میبوسب گفتم من اومدم خاستگاری گفت پسرم دلش از چی تو رفته و منو رد کرد منم خیلی ناراحت بودم اما قبل از رفتن به اونجا پسر رو دیدم خودش خوشحال بود و به من لبخند میزد

مرتضیsays:

سلام بنده خواب دیدم که تو یه خونه تو حیاطیم ک ندیده بودم پدر عشقم زنگ زده به پدرم و میگه پاشین بیاین خواستگاری دخترم پدر بنده اول میگه نه بعدش من یه نگاهی میندازم بهش و میگم بابا اذیت نکن دیگه میگه باشه پاشو بریم ولی اما دوتایی انگار با بابام با پای پیاده میریم به سمت خونه ای که نمشناسیم واردش میشیم

مرتضیsays:

سلام بنده خواب دیدم که تو یه خونه تو حیاطیم ک ندیده بودم پدر عشقم زنگ زده به پدرم و میگه پاشین بیاین خواستگاری دخترم پدر بنده اول میگه نه بعدش من یه نگاهی میندازم بهش و میگم بابا اذیت نکن دیگه میگه باشه پاشو بریم ولی اما دوتایی انگار با بابام با پای پیاده میریم به سمت خونه ای که نمشناسیم واردش میشیم

افشارsays:

سلام . من خواب دیدم دختری اومده در خونه پسری که دوستش دارم و با دعوا خواستگاری میکند از اون و پسری که دوستش دارم از اون متنفر است و از من کمک میخواهد ... و دختر خواستگار با فامیل و دعوا از او خواستگاری میکند و پسره هم رد می‌کنه و ازم کمک میخواد ... تعبیر این خواب چیه ؟ خیلی داره فکر کردن بهش ازیتم می‌کنه

ماریsays:

سلام من خواب دیدم پسر خالم که متاهل هستش اومد برای خاستگاریم و من اون رو نمیخواستم تعبیرش چیه؟