تعبیر خواب گم شدن در شهر غریب

حضرت یوسف (ع) فرموده اند اگر کسی خواب ببیند در شهر غریبی گیر افتاده و یا گم شده است به این تعبیر است که فرصت ها و شانس هایی را از دست خواهد داد اما در عوض به جای آن چیزها یا فرصت های تازه را پیدا میکند ، دانیال پیامبر می فرمایند گم شدن کسی در شهر غربت در رویاها ما بیانگر رو به روشدن با اتفاقات جدیدی است که انسان را به سمت سعادت و پیروزی میکشاند ، بطور مثال ممکن است با زنی پاکدامن و زیبا وصلت کنید که تاثیرات زیادی را در زندگیتان خواهد گذاشت و در کنار او احساس آرامش و خوشبختی داشته باشید ، یا در محل جدید استخدم شوید و مشغول کار کردن شوید و این برای شما شروع خیلی خوبی باشد ، دکتر علی مدنی معتقد هستند ، شروع کردن زندگانی جدید در کنار همسر ایده آل و یا مورد علاقه ،کنار گذاشتن بعضی از اختلافات قدیمی که بیشتر مربوط به مادیات است ، بهتر شدن و یا قوی شدن روابط عاطفی میان زن و شوهر از معانی اصلی این رویاست
تعبیر خواب گم شدن در شهر دیگر به روایت محمدابن سیرین
: افرادی که روز یا شبی خواب دیدند در مکان های نامعلوم دیگری به جز شهر و دیارشان سرگردان هستند باید امیدوار باشند که ایام خوب و خوشایندی منتظر آن هاست ، همان ایامی که حال آدمی را خوب میکند ، حس امید و زندگی را دو چندان میکند ، شادمانی ها که یکباره وارد زندگی می شوند و رنگ تازه ای را به زندگی می بخشند
سوال
: خواب دیدم خودم تنهایی در شهر غربت گم شده بودم ساختمان ها دیوار ها و در و پنجره هایی که مشاهده میکردم مثل کشورهای خارجی بود و خیلی ترسیده بودم که چطوری از این مکان عجیب سر در آوردم حتی وقتی با مردم آن جا صحبت میکردم به زبانی غیر از فارسی با من صحبت میکردند و خیلی گیج شده بودم و از مردم طلب کمک میکردم بشدت گرسنه و تشنه بودم اما هیچکس حاضر نمی شد به من طعامی بدهد تعبیرش چیه؟
پاسخ
: اینکه در این رویا شما گرسنه و تشنه بوده اید و کسی به دادتان نمیرسیده به این اشاره دارد که رزق و روزیتان کم می شود و برای مدتی در فقر و تنگدستی به سر خواهید برد ، اما همینکه در کشور غریب گم شده بودید نشانه ی خوبی است برای شروع زمان و یا دوران جدیدی برای شما تا بتوانید اشتباهت گذشته تان را جبران کنید

تعبیر خواب گم شدن در غربت به روایت هامونی : ایشان می گویند اگر در این رویا تنها بوده باشید و گریه میکردید و یا ناراحت باشید بیانگر مشکلاتی سخت و حل نشدنی در اینده ای نه چندان دور است ، اگر به همراه برادر خواهر پدر و مادر (اعضای خانواده) بودید به این معناست که یک دوره ی بسیار خوب ولی کوتاه را شروع میکنید که در آن تجربه های لذت بخش زیادی را به جای خواهید گذاشت و حالتان خوب می شود ،اگر به همراه نوزاد و یا کودکان نابالغ بودید به این دلالت دارد که مصیبتی بزرگ در راه است که شما را ناراحت و سیاه پوش خواهد کرد ( اگر به یاد داشته باشید قبلا در توپ تاپ مطلبی با موضوع گم شدن بچه ارسال شده بود که معنای منفی و یا نحس به دنبال داشت و این موضوع نیز مستثنی نخواهد بود)

معبران خارجی نوشته اند اگر ببینی مرده ای در شهر غریب و یا در کشور و مکانی دیگر گم شده است و شما ایشان را می شناسید به این معنی است که زیر تیغ آدمهای نادرست قرار میگیرید

تهیه کننده: توپ تاپ

نویسندگان این مطلب : دکتر علی مدنی ، دکتر پارسا مظفر، آیت الله معین زاده

مطالب مرتبط...

66 نظر

  1. لیالیاsays:

    سلام. وقتتون بخیر خواب دیدم یکی از پسرایی که در بیداری می خواد با من دوست بشه با دوست متاهلش که خیلی با هم صمیمی هستن در یه هتل بودن ( یادم نیست که هتلش توی شیراز بود یا مشهد) . بعد یه ماهی منجمد خیلی بزرگ از دودکش هتل وارد اتاق اونا شد و افتاد روی میز اتاق ، وسط ماهی یک زن بسیار زیبا و سفید بود انگار این زنا مخصوص کارهای سکس بودن، اما این پسر گفتش که دلش پیش من گیر هست و عاشق منه و درست نیست به این زن دست بزنه، اما دوست متاهلش میخواست با اون زن مجامعت کنه!!! بعدش من که این صحنه ها رو دیدم رفتم خونمون ، که یه مرغ و یه خروس داشتم و دیدم خروسم منی خود را وارد مرغ کرد و مرغ همون دقیقه تخم گذاشت، خروسم مرغ همسایمون که از سادات هستن رو هم باردار کرد و من شکم مرغ اونا رو نگاه کردم دیدم سریع چهار تا تخم به جوجه تبدیل شدن و داشتن با هم دعوا می کردن . از خواب پریدم و در ادامه ی خواب دیدم من در انتهای شب برای کاری رفتم بیرون که همراهم یه گربه میومد و در بعضی جاها هم برف اومده بود بعد انگار من و گربه گم شده بودیم، که گربه از من دور شد و من دیگه نتونستم پیداش کنم و خودم به تنهایی به مسیر ادامه دادم و دنبال راه درست بودم. ممنون از لطفتون

    • مدیر سایتمدیر  (toptoop) :

      گم شدن شما در این مسیر عجیب بیان میدارد که شخصی از احساس و یا نیت پاک شما قصد سوءاستفاده دارد و باید مراقب این مورد مهم باشید

  2. عسلعسلsays:

    سلام من چندشب پیش خواب دیدم هوا تاریک تاریک بود و من گم شده بودم اصلا جای آشنایی نبود حتی نمیدونستم شهر و کشور خودمه یا نه بعد از یکم سرگردانی یه پسر آشنا دیدم انگار اومده بود فقط منو نجات بده لباس سفید سفید تنش بود بعد دیدنش گفتم الان این راهنماییم میکنه و خیالم راحت شد اون اومد سمتم و با هم حرف زدیم. تعیبرش چی میشه؟ ممنونم

    • مدیر سایتمدیر  (toptoop) :

      به شما درباره ی فردی شیاد و یا با نیات بد هشدار میدهد

  3. پریسا چگینیپریسا چگینیsays:

    سلام من خواب میدیم که می خوام برم مدرسه شوهرم مرا برد تا برساند از مدرسه گذشتیم می خواستیم دور بزنیم که برگردیم شوهرم گفت تو پیاده شو تا دور بزنم من پیاده شدم ولی یک دفعه توی جای غریب بودم تو کوچه ها دنبال شوهرم می گشتم یه اسب وحشی هم توب کوچه بود که بسمت من میامد من از ترس به مغازه پیرمردی که پرتغال می فروخت رفتم بعد از ابن که اسب رفت از مغاره بیرون آمدم از زن همسایه خواستم اجاره دهد از خانه آنها به سوهرم زنگ بزنم ولی او مرا به یک امامزاده که قبرش پر یک زبر زمین بود می برد

    • مدیر سایتمدیر  (toptoop) :

      درود ، برای هر دو نفر شما ممکن است موضوعی تازه باعث ایجاد نگرانی و یا بلاتکلیفی شود.

  4. SaharSaharsays:

    سلام ممنون از تعبیراتون من خواب دیدم اول تو جای غریبه شهری غریب بود خونه داشتیم بعد من دیدم از پنحره نگاه میکنم میبینم شلوغ شده دارن با دخترم دعوا میکنن با سرعت اومدم پایین شوهرم گف نرو ولش کن گفتم نه رفتم دیدم خیلی شلوغ شد ی زن کنارم بود دزد بود میخاست گوشیمو از جیبم بزنه بعدهمینطور دنبالش رفتم بعددیدم تو شهر غریبه ام با ادمای ناشناس و خیلی بد همشون انگار دزدو در سطح خیلی پایین بودن نمیتونستم ب هیچکس اعتماد کنم ددوتا دختر بودن ک فکرمیکردم اونا میخان بهن کمک کنن ازشون ادرس جایی ک میخام برمو گرفتم بهم گفتن بیا دنبال ما ازین راه بریم بعد ک رفتم دیدم اونام بهم دروغ گفتن وفقط خاستن سربسرم بزارن بهم ی زنجیر داده بودن ک اینحا باید اینو ببستی ب پات من اونو بسته بودم راه میرفتم دیدم سخته بازش کردم و بعضی هام بهم بد نگا میکردن ک ینی این چرا اینو بسته ب پاش منو مسخره میکردن بعد ی خانم و اقا باز فکر میکردم میخان بمن کمک کنن شماره شوهرمو دازم بهشوت ک بهش زنگ بزنن یهو دیزم اوناهم دارن جلو من همومیبوسن بعدش رفتم یجایی دیدم یه جلسه خانمهایی فرهنگیشون اونا تحصیل کرده و خوب بودن خیلی خوشحال شدم گفتم اینا میفهمن منو شبیه خودم بودن فکرمیکردم بمن کمک میکنن ک انگار داشتن ی دعایی میخوندن هیچکس ولی جواب منونمیداد و بامن حرف نمیزد ک کمکم کنه ب یکیشون با خواهش میکردم ک یک لحظه فقط بمن توجه کنه با چشماش بمن اشاره میکرد ک چیزی نگم

    • مدیر سایتمدیر  (toptoop) :

      درود ، نگرانی ها یا مشکلاتی داری که ارتباط با زمان گذشته دارد و بعضی از اوقات ناخواسته به آن ها فکر میکنی و سبب آزارت می شود ممکن است این فکر و خیال های منفی رو به تشدید رود.

  5. رضارضاsays:

    سلام خسته نباشید من مرتب این خواب رو می بینم که گم شدم یا در جایی هستم که نمی تونم راه خروج رو پیدا کنم. ممنون

    • مدیر سایتمدیر  (toptoop) :

      همیشه جانب تعادل را نگاه داشته و در زندگی قناعت کنید

  6. مریممریمsays:

    سلام خسته نباشید خواب دیدم یه جایه غریب که تا به حال ندیدم اونجا خونمه و موقع برگشتنی گم شدم (مثل اینکه دیگه اونجا نبود) بعد یه پسری امد نمیدونم اشناست یا غریبه اونم دنباله خونش بود نمیتونست پیدا کنه میشه تعبیرشو بگیدت

    • مدیر سایتمدیر  (toptoop) :

      برنامه ریزی درست برای آینده، شما را به پیشرفت می‌رساند.

  7. SaiedSaiedsays:

    سلام من در شهری سردسیر بودم و به پدرم رو انداختم و گفتم به شهر سردسیر دیگری بریم و پدرم قبول کرد و توی جاده با موتورسیکلت به همون شهر وارد شدیم و در جای دیگری من به همراه برادرم و مادرم و مادربزرگم توی اتومبیل بودیم که به خیابونی رسیدیم و از اتومبیل پیاده شدیم. من توی همون شهر سردسیر در دانشگاه امتحان داده بودم و من و دیگر دانشجویان که امتحان داده بودیم، منتظر نتیجه امتحان بودیم. دختر خانمی دانشجو که واسطه من و دختر مورد علاقه ام بود رو دیدم و روی صندلی نشسته بود.

    • مدیر سایتمدیر  (toptoop) :

      درود ، با تصمیم های شما در بعضی از مراحل زندگی مخالفت خواهد شد و ممکن است کمی به سختی هم بیفتید.

  8. الالsays:

    سلام خواب دیدم من و پدرم پس از خارج شدن از یه مدرسه وارد هتلی بسیار مجلل شدیم ، اتاق ما طبقه اول بود. من برای کاری به طبقه دوم رفتم و در جلسه ای شرکت کردم که مابقی ساکنان هتل بودن . می خواستم برگردم به اتاقم اما موقع برگشتن ، داشتم دنبال اتاقمون می گشتم انگار اتاقمون رو گم کرده بودم و احساس کردم اتاقمون رو پیدا کردم اما بابام توی اتاق نبود. ممنون

    • مدیر سایتمدیر  (toptoop) :

      به توانایی هایت شک نکن، سعی کن بیشتر مثبت اندیش باشی، به دقت فکر کن، هنوز هم می توانی تغییر مسیر دهی

  9. مهسا محمدیمهسا محمدیsays:

    سلام خواب دیدم در یک مهمانی بزرگ خانوادگی شرکت داشتم‌پر‌از غذاهای جدید و محلی،بعد که مهمانی تمام‌شد دیدم‌انگار در مسیر‌پیاده کربلا با مردم‌در حال پیاده روی هستم،،مادر همسرم‌با من بود،در جایی برای نماز توقف کردیم،دنبال مادرم می گشتم گم‌شده بود،بهم خبر دادن که پیدا شده و تا زمان دیدارم کمی طول کشید،وقتی دیدمش تو خواب خیلی گریه می کردم،بعد دیدم‌برادرم که جوان هست به کودکی برگشته و مثل بچه ها بدو بدو اومد مامانم رو بغل کرد،بعد مادرم نحوه گمشدنش رو برامون تعریف کرد،یادمه انگار عصر بود،هوا انگار غبار الود بود ولی غبار نداشت

    • مدیر سایتمدیر  (toptoop) :

      درود ، احساس دلتنگی خواهید کرد و بعضی از خاطرات گذشته را دوباره مرور خواهید کرد.

  10. ماریناماریناsays:

    سلام دم صبح خواب دیدم در مسیری هستم مثل یک خیابان وراه می رفتم از پشت سرم اسمم را شنیدم بر گشتم برادر شوهرم را دیدم که مقداری سبزی داشت وصدام می کرد همان جا ماندم امد نزدیک بعد رفتیم به سمت ساختمانی که شبیه مسجد بود انگار مراسمی انجا بود من از طرف زنانه رفتم وبرادر شوهرم از طرف مردانه بعد متوجه شدم زنانی انجا نشسته بودند که ناشناس بودند من به انها تسلیت می گفتم پیرزنی هم انجا بود غذا درست کرده بودند قیمه بود ولی من نخوردم واز انجا بیرون امدم ممنون می شوم تعبیرش کنید

    • مدیر سایتمدیر  (toptoop) :

      این خواب به احساس سردرگمی و بی تصمیمی شما در زندگی بیداری در زمینه ای خاص اشاره دارد.

  11. سودابه نصرت پورسودابه نصرت پورsays:

    سلام من خواب دیدم با خانواده همسرم به یک کوهی رفتیم که خیلی زیبا بود اما در حین اینکه در کوه بودیم یک عده سرباز اومدن و گفتن کوه میخواد ریزش کنه و ما اومدیم که مواظب باشیم اینجا اتفاقی نیفته من دیدم حالت باد و زلزله میومد طوری که یک ساختمون دیکه که در کنارمون بود میلرزید اما خوشبختانه ساختمونی که ما توش بودیم تکون نخورد تو این خواب دخترم مبخواست بره کوهگردی هرچی بهش گفتم نرو چون بعضی از قسمتاش برفی بود حرفم و گوش نکرد و رفت و متاسفانه گم شد هر چی هم دنبالش گشتیم هیچ اثری نبود و فامیلای همسرم تو خونمون ی هویی جمع شدن من تو این خواب خبلی خیلی پریشون بودم و انگار به همسرم زنگ میزدم و مدام مبکفتم چی شد پیداش کردین اونم گفت نه این خواب طوری برام وحشتناک بود که با صدای بلند تو خواب گریه میکردم خیلی حالم بد ممنون میشم تعبیرش و بگید

    • مدیر سایتمدیر  (toptoop) :

      این خواب از شما می خواهد تا از گرفتن تصمیمات احساسی و ناگهانی در شرایط فعلی خودداری کنید.

  12. رقیه اکبریرقیه اکبریsays:

    سلام خسته نباشید من دم صبح خواب دیدم که باشوهرم ویک بچه دیگر که تو بغلم بود صدای دسته وعزاداری امام حسین بود که شنیدیم و رفتیم که نگاه کنیم که موقع برگشتن راهمان را گم کردیم و از یه جای دیگه سردراوردیم یعنی زمان گذشته بود زمان فرعون که ادمها هم لباس اون زمان رو پوشیده بودند ما خیلی ترسیده بودیم که چطور از اونجا سردراوردیم .ممنون میشم زودتر تعبیرش رو بفرستین

    • مدیر سایتمدیر  (toptoop) :

      این خواب از شما می خواهد تا اجازه ندهید گرفتن تصمیمات ناگهانی و احساسی، شما را از رسیدن به موفقیت باز دارد.

  13. حجت رضاییحجت رضاییsays:

    خواب دیدم تو محله قدیمی خودمان دنبال یه خیابانی میگشتم و کوچه به کوچه رفتم و از یهوجاهایی رفتم که قبلا تو عمرم ندیده بودم‌ بعد دیدم یه جایی هستم که مانند حاشیه شهر میمونه و تعدادی گوسفند در حال چرا هستند بعد از یه نفر پرسیدم فلان جا کجاست گفت باید انتهای این خیابون مطروکه که اطرافش محوطه باز بدون هیچ خانه ای است را تا انتها بروی تا به اول منطقه مسکونی شهرک برسی و من پیش خودم گفتم چقد راه خودمو طولانی کردم کاش از یه جا دیگه رفته بودم اما در عین حال زیاد هم نگرا نشدم زیرا میدیدم که اهالی اونجا هم مثل خووم آذری زبان هستن و بی آزارند اما مجبور بودم راه زیادی پیاده برم تا تازه به اول شهرک برسم...ممنون

    • مدیر سایتمدیر  (toptoop) :

      این خواب اشاره به سردرگمی ها و تردید هایی دارد که برای تصمیم گیری های جدید در آستانه ی رو به رو شدن با آن ها هستید و برای گذر از این تردید ها لازم است تا به شیوه ای منطقی با مسائل رو به رو شوید.

  14. Arshia zakaeiArshia zakaeisays:

    من از کودکی ام یک خواب رو ۲۰ الی ۳۰ بار در زمان های گوگناگون دیده ام و آن را بسیار به یاد دارم و ذهنم رو بسیار در گیره کرده . خواب من این است که : همیشه من در خوابم در مکانی عجیب ظاهر میشم . زمان انجا شب است . مکانی کاملا ناشناخته . در کنار دریا البته بخاطر سیاهی شب دریا دیده نمیشود . من با شولوارکی کوتاه در جایی بسیار خلوت و در کنار ساختمان های بلند گم شده ام . ابتدا به کنار چوب ها بلند میروم که مربوط به رستورانی یا بهتره بگم آشپر خانه ای کوچک با در های بسته هست ایستاده ام . سپس پس از کمی نگرانی به آن طرف چون ها میروم و مادرم رو با لباسی رنگی که همیشه ان را بیاد دارم و در خاطره هایم ان لباس را مادرم بر تن داشته میبینم و پس از دویدن به سمت مادرم از خواب بر میخیزم .

    • مدیر سایتمدیر(modiriyat) :

      باسلام تعبیر گم شدن در جاهای غریب در خواب به معنای آن است که در زندگی فرصت ها و شانس های بسیاری را از دست میدهید و باز فرصت های جدید بسیاری بدست می آوردید

  15. سولمازسولمازsays:

    سلام من خواب دیدم با شوهرم سوارموتوریم یکی به شوهرم میگه آقا خشتکتون پاره شده بعد شوهرم درستش میکنه وبه یه شهر جدیدمیریم که خیلیترسناک بودکلا تاریک بود و یه جایی داشت که برای عبور سه تا مرد فاضل و دانشمند و چن تا مرد ترسناک نشسته بودند وبعضیارو اجازه عبور میدادندوبعضیارو میکشتن ما سری اول نمیدونم به کمک کی از اونجا رد شدیم بعد نمیدونم چی شد شوهرم نیومد من باز برگشتم برای کاری دوباره خواشتم از اونجا رد شم خیلی میترسیدم ولی همسایمون که مرده نمیدونم چجوری بهم کمک کرد رد شدم بازم دیدم سری سوم یکی ازدوستام که خونش اونجا بود توخواب ب من گفت نگران نباش ومنو رد کرد از اونجا بعد دیدم سوار یه ماشین شدیم با شوهرم رانندش خیلی تند میرفت ب طوری که نتونست دوربرگردونو برگرده شوهرمم همش میگفت آقایکم آرومتر برو.ببخشید که اینقد زیاد شد

    • مدیر سایتمدیر(modiriyat) :

      باسلام تعبیر خوابتان به معنای سردرگم بودن در زندگی و آشفته بودن حال است.

  16. محیامحیاsays:

    سلام با عرض خسته نباشید مادرم برای من خوابی دیده برام مهمه تعبیرش لطف میکنین من با آقایی جهت آشنایی قبل ازدواج تو رابطه بودم مامانم تو خواب بعد از سحری خواب میبینه که من دست یه آقایی رو گرفتم و باهاش به جای نامعلومی رفتیم حالا ویژگی هاشو میگه دقیقا همین آقا نیست خیلی خیلی سپاس گذارم من با دومه تعبیر خوابمو از سایت شما میخام لطف میکنین

    • مدیر سایتمدیر(modiriyat) :

      سلام خواب بعد از اذان به صحتی نمیرسد .نشانه الفت است

  17. الهامالهامsays:

    سلام چند بار است که خواب میبینم در یه مکان ناشناخته ی هستم و از اینکه اونجا هستم احساس خوبی ندارم

    • مدیر سایتمدیر(modiriyat) :

      سلام اتفاقات خوبی برایتان خواهدافتاد

  18. الیالیsays:

    سلام من خواب دیدم با جمع فامیل به تفریح رفتیم در یک ساختمان نیمه کاره .اونجا شوهرمو گم کردم و به بقیه میگفتم خوراکیا و وسایلو همینجا بزاریم نمیخواد ببریمشون تعبیر خوابم چیه

    • مدیر سایتمدیر(modiriyat) :

      باسلام تعبیر خوابتان نشانه مسافرت رفتن است

  19. صنم کامرانیصنم کامرانیsays:

    سلام خواب دیدم تو پارک آشنایی به چند تا همکلاسی خیلی قدیمی برخورد کردم علیرغم توجه من به من توجهی کردند با یکی از آنها رفتم برم دانشگاه یا خونه دقیقا یادم نیست اما مسیر رو اشتباه رفتم به محله ای نا آشنا و عجیب رسیدم انگار گم شده بودم دوستم به یه ساختمان تقریبا زیر زمینی و تقریبا ترسناک رفت صاحب اون خونه هر چه به من اصرار کرد اونجا بمونم نموندم بالا اومدم دنبال مسیر خودم برا برگشت میگشتم از هر که تو اون محل سوال میکردم درست جواب نمیدادن بی اعتنایی میکردن میگفتن اینجا تاکسی تلفنی نداره محله عجیبی بود محله قدیمی به نظر می رسید تا بالاخره بعد از کلی گشتن یه خانم متشخصی نسبت به دیگر ادمهای محله مکان خط واحد را بهم نشون داد انگار فقط همون یه خط واحد تو اون محله بود بود صف شلوغی داشت اولش نتونستم سوار بشم بعد سوار شدم اخرش هم دیدم رسیدم به ماشین پدرم و دارم براشون ماجرا عجیب گم شدنم رو تعریف میکنم ممنون

    • مدیر سایتمدیر(modiriyat) :

      تعبیر خوابتان نشانه روبرویی با اتفاقات جدید است

  20. بهنامبهنامsays:

    سلام. خواب دیدم که به دنبال خانه مان هستم و در حال دویدن و پرش می باشم با سرعت بالا و سریع به جایی رسیدم بالای تپه و آنسوی تپه دریای بی کران آبی را دیدم ولی همچنان غمگین بودم چون دنباله خانمان میگشتم.پس تصمیم گرفتم و برگشتم و باز هم دویدم تا راه خانه را پیدا کردم و رسیدم به خانه

    • مدیر سایتمدیر(modiriyat) :

      سلام نشانه سلامتی و اسایش در زندگی است

  21. ساراساراsays:

    سلام برادرم خواب دیده یه جایی بوده پراز کوه و دشت بوده ناشناس بوده اونجا غریب بوده سرگردان بوده با اینکه خانوادمون هم بودن ولی احساس غریبی میکرده

    • مدیر سایتمدیر(modiriyat) :

      سلام ممکن است در زندگی دچار دودلی شوید

  22. SaraSarasays:

    سلام‌ و روزبخیر خدمت شما.من خواب دیدم با دوست خواهر میخواستیم بریم یه شهر دیگه طلا فروشی اون یه حلقه نامزدی دستش بود و انگار تازه نامزد کرده بود بعدش گم شدیم و هر چی راه میرفتیم توی کوچه باغ ها راه اصلی رو پیدا نمیکردیم بعدش یه درخت انجیر دیدیم و من دو تا انجیر رسیده مایل به قرمز چیدم و خوردیم اخرش سوار یه تاکسی شدیم تا ما رو به مقصد برسونه ممنون میشم تعبیرش رو بگین بهم

    • مدیر سایتمدیر(modiriyat) :

      ممکن است یکی از دوستان نزدیکتان بزودی ازدواج کند

  23. مینامیناsays:

    با سلام و عرض خسته نباشید . من خواب دیدم که تو یک شهر دیگه که فکر میکنم شمال بود همین طور که داشتم درخت های تمشک که تازه میوه داده بودم و هنوز نرسیده بودن که قابل چیدن باشن نگاه میکردم، گم شدم . خیلی سعی کردم تا راهم رو پیدا کنم اما انگار بیشتر راهم رو گم میکردم تا اینکه وارد مغازه شدم و از یک خانم غریبه چادری کمک خواستم و اون گفت دنبال من بیا و همین طور که اون داشت راه رو نشونم میداد ، پدر و مادرم از دور اومدن و با همدیگه رفتیم خونه. ممنونم

    • مدیر سایتمدیر(modiriyat) :

      سلام ممنون بیانگر تلاش برای بهبود روابط شما در زندگی است

  24. پانا رحیمیپانا رحیمیsays:

    سلام .ممنون از تعبیرهاتون واقعا خوبه . خواب دیدم ی جایی مثل باغ خودمون هستم و آب موتور چاه را زدم استخر پر شه ولی نمیدونم چرا آب داره روی زمین میریزه و حالت سیلاب داره میشه و منم از اونجا دورم و همه میگن وای برو ببند آب را و آب گل شده هی بیشتر همه جا را میگیره و یهو من با مامان جونم هستم و کفشام که گالش طوسیه گم شده و دارم میگردم و مامان جونم دوجفت کفش سیاه تو پلاستیک نشونم میده و میگه مامان اینا کفشای خود منه نه تو ... بعد میام برم سمت باغ و آدرس را گم کردم و یکی میاد راه را بهم نشون میده و نگرانم برسم و آب را ببندم ... اما بیدار شدم از خواب ... در عالم بیداری هم توی آدرس خیلی ضعیف هستم و مسیرهایی که قبلا رفتم را هم میپرسم ... خیلی متشکر میشم راهنمایی کنید

    • مدیر سایتمدیر(modiriyat) :

      سلام بیانگر سعادتمندی و روشنایی در زندگیتان است

  25. لیلالیلاsays:

    سلام تو خواب تو خونه خودمون به همراه خانواده ام و کلی آدم غریبه بودم، مردانی که به من نظردارن،انگار سعی داشتندمشکلی را حل کنند،پدر خسته و افسرده،از خانه بیرون رفتم محله ها و کوچه ها را از روی کنجکاوی میگشتم،گم میشدم مردان مزاحم میشدن ترسیده بودم بعد دوباره یه محله جدید اول از روی کنجکاوی اما بعد نگران میشدم چون فقط دورخودم میچرخیدم و راه فراررا پیدا نمیکردم مردانی که قصد حمله دارند میخوان با ضربه به سرم بیهوشم کنن زنانی در آن اطراف به کمکم می آیند اما دوباره بعد از نجات شروع به گشتن میکنم.این محله تو شهر خودم نبودن من مدام گم میشدم اما بعد از رهایی دوباره داستان همونه

    • مدیر سایتمدیر(modiriyat) :

      سلام گم شدن شما در این مسیر عجیب بیان میدارد که شخصی از احساس و یا نیت پاک شما قصد سوءاستفاده دارد و باید مراقب این مورد مهم باشید

  26. عرشیاعرشیاsays:

    من خواب دیدم توی یه شهر نیمه اشنا گم شدم و سوار موتور بودم بعد چند تا از زن های فامیل رو دیدم که سفید پوش بودن وبعد همه سیاه شدن

    • مدیر سایتمدیر(modiriyat) :

      بهتر است در انجام تصمیماتتان عجولانه عمل نکنید

  27. زهرا رودباريزهرا رودباريsays:

    سلام مادر من خواب ديدن كه يه پسر بچه رو سكويي نشسته بوده و گريه ميكرده كه من غريبم ، مامانم هي نازشو ميكشيده و ميگفته گريه نكن ببين منم غريبم مادرم پدرم برادرم و خواهرم فوت كردن منم غريبم لطف ميكنيد تعبيرش رو بفرماييد

    • مدیر سایتمدیر(modiriyat) :

      سلام فرصت ها و شانس هایی را از دست خواهد داد اما در عوض به جای آن چیزها یا فرصت های تازه را پیدا میکند

  28. شيواشيواsays:

    سلام روز خوش مامانم خواب ديده رفتيم شيراز يه دفعه گم ميشه همين جور كه ميرفته وسيده به يه باغ سرسبز كه رودخونه هم داره ميگه همون جا از خدا گله كردم ميدوني تو شهر غريبم و گوشيم پيشم نيست اين چه بلايي بود سرم آوردي

    • مدیر سایتمدیر(modiriyat) :

      سلام. وقت بخیر. این رویا به شما می گوید که برای فرصت های از دست رفته افسوس نخورید و به جای آن بر روی شانس و درهای جدیدی که باز شده تمرکز کنید.

  29. ArmanArmansays:

    سلام وقت بخیر، خواب دیدم در شهر اصفهان همراه خواهر کوچکم آدرس خانه خالم را گم کردم و موبایلم شارژ نداشت تا ادرس بپرسم و نیز ترمینال به شدت هرج و مرج و شلوغ بود و از هر کسی میخواستم که با گوشی شماره بگیرد به هر دلیلی نمی شد

    • مدیر سایتمدیر(modiriyat) :

      سلام ممکن است فرصت ها و موقعیت های جدیدی در زندگی برایتان ایجاد شود

  30. خورشید سیاوشانخورشید سیاوشانsays:

    سلام و صبح بخیر توپ تاپ خواب دیدم برای خرید رفتیم به شهری کوچک در جنوب در یکی از مغازه ها سه تا بلوز سفید توری بسیار زیبا بود که من یکی از آنها را می خواستم بخرم یادم نیست که خریدم یا نه ولی خانم فروشنده برام از بالا که لباس در ویترین بود آورد بهم داد بعد وارد کوچه یی شدیم گفتم بریم جایی که همیشه میرفتیم برای خرید مامانم گفت من که اینجا رو بلد نیستم گفتم توی شهر غریب گم شدیم کاش نشانه یی میدیدیم تا مسیر رو پیدا کنیم بعد گلدسته ی مسجدی رو از دور دیدم گلدسته ی آبی رنگ بسیاربلندی از دور برای ما نمایان شد با خوشحالی گفتم مامان این همان مسجدی هست که همیشه کنارش پیاده می شدیم بیا از این طرف بریم راه رو پیدا کردیم و رفتیم تا برسیم به جایی که می خواستیم اون گلدسته راه رو به ما نشان داد لطفا برایم تعبیر کنید مچکرم

    • مدیر سایتمدیر(modiriyat) :

      جریانی براتون پیش میاد که در اون سردرگم میشید برای همین باید باید خیلی با خدا باشید تا راهماییتون کن و مسیر رو بهتون نشون بده و همچنین از یه شخص مذهبی و عالم راهنمایی بخواین که باعث نجاتتون میشه

  31. مهرمریم سیاوشمهرمریم سیاوشsays:

    سلام و صبح بخیر توپ تاپ خواب دیدم برای خرید رفتیم به شهری کوچک در جنوب در یکی از مغازه ها سه تا بلوز سفید توری بسیار زیبا بود که من یکی از آنها را می خواستم بخرم یادم نیست که خریدم یا نه ولی خانم فروشنده برام از بالا که لباس در ویترین بود آورد بهم داد بعد وارد کوچه یی شدیم گفتم بریم جایی که همیشه میرفتیم برای خرید مامانم گفت من که اینجا رو بلد نیستم گفتم در شهر غریب گم شدیم کاش نشانه یی میدیدیم تا مسیر رو پیدا کنیم بعد گلدسته ی مسجدی رو از دور دیدم گلدسته ی پرنور آبی رنگ با خوشحالی گفتم مامان این همان مسجدی هست که همیشه کنارش پیاده می شدیم بیا از این طرف بریم راه رو پیدا کردیم و رفتیم تا برسیم به جایی که می خواستیم اون گلدسته راه رو به ما نشان داد لطفا برایم تعبیر کنید مچکرم

    • مدیر سایتمدیر(modiriyat) :

      شما در حال مشغول بودن به امور دنیایی به یه امر معنوی بر میخورین که بهش بی توجهی می کنین که باعث سردرگمی و اضطرابتون میش اما بخاطر رو آوری تون به خدا و دین این مسئله حل میشه و شما نجات پیدا می کنین.

  32. سمانه احمدیسمانه احمدیsays:

    سلام ممنونم از راهنمایی هاتون برای تعبیر خواب من خواب دیدم ناگهان در شهر شیراز هستم و‌گم شده ام تو خیابان‌ها سرگردانم و جایی نمی شناسم در این شهر درختان خیلی خیلی غول پیکر وجود دارد که شبیه آهو و گوزن درآمده اند که کار انسان است این تغییرات درخت‌ها و از همه مسیر برگشتم به تهران میپرسم ناگهان با یک خانم پرستار روبرو می‌شوم من به خانه اش میبرد پذیرایی ام می‌کند و برای من ماشین می‌گیرد تا برگردم

    • مدیر سایتمدیر(modiriyat) :

      سلام باید مراقب باشید ممکن است فرصت ها و شانس های خود را از دست بدهید

  33. مریممریمsays:

    سلام خواب دیدم و مدرسه پسرونه بچه ها تعطیل شده مامانا اومده بودن تا دوتا دندون جلویی بچه هاشونو بکشن منم منتظر. بودم که یهو یکی از. پسرای مجرد. فامیلمون بهم میگفت قدت کوتاهه و مسخرم میکرد منم پالتو و روسریمو در. آوردم و. درست نشستم یکی از مادرا هم اومد دوتا دندون جلویی پسرشو. کشیدولی بعد. پسرشو گم کرد. منم هیچ کس نیمده بود دنبالم و تو شهر خودمون بودم ولی گم شده بودم رفتم آیفون یکی رو زدم که برام تاکسی بگیره دیدم بچه ای که گم شده بود هم اون جاست تو شهر. پر. از کناره فروش ها بود تو امام زاده رفتیم اون جا یه مرد معتاد یه مشعل یا چراغدان دستش بود که دور امام زاده میچرخید و هی بالا تر میرفت تو مسیرم من میخواستم جوراب بگیرم ولی دیدم جنسش خوب نیست ولی دختر. خالم که متاهله دوتا جوراب میگیره بعد به خانومه گفتم ببخشید که جورابو. باز کردم و تاش نکردم پیرزنه هم گفت اسکال نداره و از. زن بغلیش مواد گرفت منم فرار. کردم

    • مدیر سایتمدیر(modiriyat) :

      سلام موقعیت خودتون رو با دوستان ودیگران مقاایسه می کنید

  34. ساناز محمديساناز محمديsays:

    سلام من خواب ديدم با پدرم و نامادريم رفتيم خارج از كشور بعد پدرم همراهتون نبود توي پاساژ خواهر نامادريم بود من بودم و خواهرش بعد يهو ميبينم نيستن زنگ ميزنم به نامادريم بعد ادرس ميدم من اشتباهي طبقه همكف اونجا بودم بعد كه انتن نامادريم ميره من از يه اقايي كمك ميخوام بهم راه خروج رو نشون ميده بعد كه ميام جلوي در ميبينم هيشكي نيست يكي ميبينم شبيه بابامه داره آب ميخوره البته نميدونم خودش بوده يا نه يهو از خواب ميپرم تعبيرش چيه اينم بگم تو يع كشور غريب بودم

    • مدیر سایتمدیر(modiriyat) :

      سلام در یه کاری دچار سر گردانی میشین

  35. ناصرناصرsays:

    در روستایی گم شدم ناشناس وهرچه دنبال جای خود گشتم نتونستم بیداش کنم وچند نفر مسلح به این روستا با اسلحه گرم حمله ور شدند ومن در جای از یکی از خانه خرابه مخفی شدم وبوی دود شلیک ودود به من میرسید ودر همان جا چشمم به چند نفر افتاد که از پای انها اویزان هستند که مرده هستند

    • مدیر سایتمدیر(modiriyat) :

      باید سعی کنید در زندگیتان مسر و هدف خود را درزندگیتان افزایش دهید

  36. مسلم جمال پورمسلم جمال پورsays:

    سلام خواب دیدم با مادرم و یه دختری دیگه رفتیم خونه نامزد سابقم .و من کلید خونه دستم رو گرفتم که من و مادرم و دختره بریم اونجا بمونیم اما وسط راه بگو مگوی بینمون میفته که مادرم و دختره با دلخوری از من جدا میشن .و من ادرس رو گم کردن به جای میرسم که هنوز اباد نی انگار در حال ساخته حالتی مث حاشیه شهر داره.ممنون

    • مدیر سایتمدیر(modiriyat) :

      سلام بیانگر گشایش در کارهایتان است

  37. ساراساراsays:

    سلام من تازه نامزد کردم خواب دیدم با مادرم وارد شهر غریبه شدیم اولش خوشحال بودیم کلی پول داشتیم انگار مادرم میخواست پسر گم شده ی خودشو ببینه اولش سوار گاری شدیم مارو پیاده کرد آدرس نداشتیم بعدش سوار تاکسی شدیم گفتم خب به پسرت زنگ بزن آدرس بگیریم زنگ زد خواستیم بریم پیش پسرش مادرم گم شد منم پول نداشتم خیلی گریه کردم دنبالش گشتم خودمم گم شدم بعدش فهمیدم پسره کلاه بردار بوده مادرم و دزدیده آخه بهش زنگ زدم بهم فحش میداد گوشی و قطع میکرد خلاصه خیلی نگران مادرم بودم فقط کیف و گوشی مادرم وپیدا کردم

    • مدیر سایتمدیر(modiriyat) :

      سلام به درد سری اشاره دارد مراقب باشین

  38. کوثر احسانیکوثر احسانیsays:

    سلام دو شب پشت هم خواب میبینم اولی بامادرم توی کشور امریکا ب سفر رفته بودم اما اونجا سردرگم بودم ک چرا شبیه امریکا نیستو انگار گم شده بودم تنهایی و لذت نمیبردم‌.دومی توی شهر خودم گم شدمو سر از مشهد دراوردم دور باب ها میگشتم تا باب الرضا رو پیدا کنم پشتمم دوتا عمه و دخترعمم ک باهاشون خوب نیستم میومدن تا راهو پیدا کنن.حالم خیلی بده لطفا کمکم کنید

    • مدیر سایتمدیر(modiriyat) :

      سلام موقعیت های سفر ممکن است برایتان ایجادشود

  39. مسلم جمالیمسلم جمالیsays:

    سلام .خواب دیدم با دوست دوران بچگیم یه جای هستیم که انگار دارن آب رودخانه رو کانال بندی میکنن و ما سر گرم شنا و بی توجه به کار لودرها بلوزرها . بعد بلدورز یه خروار خاک ریخت روی دمپایام که کامل مدفون شدن .در ادامه هم سر خوردم و توی اب افتادم و ب سختی خودم رو نجات دادم .دوستم داشت نگاه میکرد و کمکی نمیکرد .ممنون میشم نعبیر کنید

  40. سارا فارسیسارا فارسیsays:

    سلام ،من خواب دیدم که تو قطار هستم یکباره قطار حرکت میکنه ومن نگران دختر کوچکم هستم که تنها در هتل هست وقطار ایستگاه بعدی نگه میداره ودر خیابان پیاده میشم وراه برگشت رو گم کردم وچند تا سگ ولگرد میبینم ومیترسم وبه خانمی که داره تو خیابون راه میره ازش میخوام که همراهیم کنه وبعد شوهرم رو میبینم که یه اقا میگه بیاید هتل تون اینجاست ومن سریع میرم که دروباز کنم تا برم پیش دخترم

  41. لالهلالهsays:

    وقت بخیر..خواب میبینم در یک کشور غریب و تاریک که انگار همیشه شب هست با گرد و غبار و پر از مه هستم.(این خواب چندین بار برایم تکرار شده است،دقیق همان مکان و با همان ویژگی ها) این مکان پر از آدم های مصلحه با لباس های نظامی(شبیه به سرباز) هستند که به انسان ها آسیب میرسانند.(به نظرم آن مکان یک مرکز درمان هست که اطرافش حصار کشی شده است) من هربار با مادر و پدرم در آن جا هستم،زبتن کسی را بلد نیستیم و خیلی با احتیاط حرکت میکنیم و من هربار آن ها را گم میکنم (با وجود این که خیلی مواظب هستم گمشان نکنم)و همش در خواب دنبالشان میگردم.ممنون میشم از راهنمایی شما🙏

  42. لالهلالهsays:

    +به اضافه جلوی آن مکان یک خیابان و یک پل هست که اگر از انجا عبور کنی دیگه خطری تهدیدت نمیکند. اما من با پدر و مادرم با هدف عبور از خیابان و دور شدن از آنجا قبل از خیابان گمشان میکنم ..ممنون

  43. هدیههدیهsays:

    سلام وقت بخیر من هر چند وقت یک بار این خواب عجیب رو میبینم : تو شهری که اقوامم اونجا زندگی میکنن هستم اما تو خیابون تنهامو هرچی راه میرم به مقصد نمیرسم و راه خونه رو بلد نیستم . بعد هوا تاریک میشه و تو یه کوچه که هیچکس نیستو فقط چندتا پسر خلافکار هستن گیر میوفتم هرچی از کوچه میام بیرون به یه کوچه تاریک تر یا جاده میرسم اما در آخر به یه طریقی میرسم به خونه و یکی میاد کمکم میکنه

  44. پویا محمدیپویا محمدیsays:

    خواب دیدم رو دو چرخه نشسته ام یهو زمان تغییر می کند به عصر حجر می روم مردم از دیدن دو چرخه تعجب می کنند و آنرا از من می دزدن وقتی می خواهم آنرا پس بگیرم دوباره به زمان خودم برمیگردم

  45. هستیهستیsays:

    سلام.خوابم دو تا سکانس داشت ولی یادم نیس کدوم اول بود.خواب دیدم تو شهر تهران گم شده م.مسیرمو میدونم کجاست(چیتگر خونه برادرم) ولی به هر تاکسی میگم منو نمیبره ؛یا تا اسم چیتگر رو میشنون میگن کسی تا اونجا نمیره.دوباره خواب دیدم تو خونه ای که قبلا متعلق به داییم بود پسرم با سگ سیاه بزرگی بازی میکنه.سگه هی می اومد طرف من و من معترض بودم به پسرم که اینو نیار اینجا منو گاز میگیره ولی اون گوش نمی کرد.آخر سر من چند بار حضرت زهرا رو صدا کردم یه دفعه دیدم سگه آروم و رام نشست،متوجه چشماش شدم دیدم براقه؛از این فرصت استفاده کردم و رفتم خودمو تو اشپزخونه داییم اینا قایم کردم و در هم بستم.دیدم اونجا یه زن و مرد ناشناس نشستن ،رو صورتشون پارچه انداختن؛یه نوزادتازه متولد شده از زیر پارچه یکیشون در آوردن ؛ میخوان لباسشو عوض کنن؛من اومدم نوازد رو با دو دستم گرفتم و نگاش کردم دیدم چقد ناز و معصومه.اون زن و مرد انگار راضی نبودن بهشون کمک کنم ولی من بهشون کمک کردم تا لباس بچه رو عوض کنن

  46. هستی جاودانهستی جاودانsays:

    سلام.خوابم دو تا سکانس داشت ولی یادم نیس کدوم اول بود.خواب دیدم تو شهر تهران گم شده م.مسیرمو میدونم کجاست(چیتگر خونه برادرم) ولی به هر تاکسی میگم منو نمیبره ؛یا تا اسم چیتگر رو میشنون میگن کسی تا اونجا نمیره.دوباره خواب دیدم تو خونه ای که قبلا متعلق به داییم بود پسرم با سگ سیاه بزرگی بازی میکنه.سگه هی می اومد طرف من و من معترض بودم به پسرم که اینو نیار اینجا منو گاز میگیره ولی اون گوش نمی کرد.آخر سر من چند بار حضرت زهرا رو صدا کردم یه دفعه دیدم سگه آروم و رام نشست،متوجه چشماش شدم دیدم براقه؛از این فرصت استفاده کردم و رفتم خودمو تو اشپزخونه داییم اینا قایم کردم و در هم بستم.دیدم اونجا یه زن و مرد ناشناس نشستن ،رو صورتشون پارچه انداختن؛یه نوزادتازه متولد شده از زیر پارچه یکیشون در آوردن ؛ میخوان لباسشو عوض کنن؛من اومدم نوازد رو با دو دستم گرفتم و نگاش کردم دیدم چقد ناز و معصومه.اون زن و مرد انگار راضی نبودن بهشون کمک کنم ولی من بهشون کمک کردم تا لباس بچه رو عوض کنن

  47. سوگندسوگندsays:

    من خواب دیدم با مادرم و دوتا از آشناها تو ی روستا که میدونستم کجاست گم شدیم هرچی میگشتم راهشو پیدا نمیکردم که بریم و همش صدای یه نفر که خیلی بلند بود و مداحی میکرد میومد

  48. ملیکا عروجیملیکا عروجیsays:

    سلام من خواب دیدم در یه شهر رنگی و مدرن و فانتزی گم شدم بدون ترس و نگرانی و بدون گرسنگی تشنگی

  49. عرفان کریمیعرفان کریمیsays:

    من دیشب خواب دیدم که با پسر خالم و رفیقش سوار اتوبوس هستیم و به یه شهر دیگه میرویم که در راه من به طور خیلی غیر منتظره از اتوبوس پرت شدم بیرون و اونا متوجه نشدن و من کنار اتوبان یک بچه دیدم که موتور داشت میرفت نگهش داشتم ولی هر کاری کردم نتونستم اتوبوس پیدا کنم و وقتی تو شهرشون رفتم تعدادی از آشناهامونو دیدم که برام هیلی عجیب بود اینها اینجا چیکار میکنن و همونجا تو خواب دیدم یه آدم یه بچه رو تو روستا دزدیده بود و اسم روستا هم که میگفتن مرغ بود تعبیر این خواب چیه؟

  50. نکارنکارsays:

    سلام من خواب دیدم در شهر مشهد با خانواده رفته بودیم و من جدا شدم زنگ زدم به دختر خالم گفتم بیا دنبالم گفت باشه ولی نیومد شب موندم تو خیابون و صبح که میخواستم برگردم هتل اسم هتل یادم نمیومد رفتم او یه هتل اسم هتل هارو بگم بده ببینم اما خانواده من اونجا بودند و پیداشون کردم اما تو اون خواب خاله هام بودند و خانواده خودم مامانم و بابام نبودند

  51. پرهامپرهامsays:

    درود بنده خواب دیدم در کشوری دیگر که در خواب حس میکردم گرجستان هست، گم شده ام، در خواب می دانستم من به همراه دو دوستم آمده ام، اما هرچه تلاش میکردم راه ارتباطی ایی پیدا نمیکردم تا پیدایشان کنم، سرانجام پیدایشان کردم و دیدم از بابت گم کردن من گریه میکنند، پس از اینکه دوستانم را پیدا کردم قصدم اطلاع از حالم به خانواده بود چون میدانستم به شدت از بابت گم شدن من نگران هستند اما هرچه تلاش میکردم از طریقی حالا تلفن، اینترنت، بهشان اطلاع دهم موفق نمیشدم، در خوابم با کمال تعجب اشخاصی از آشنایان را هم به عنوان مسافر میدیدم و کوتاه با انها هم کلام میشدم در این بین! کل خواب من در اطراف این موضوع حضور در کشور دیگر و گم شدنم بود. خواهشا راهنماییم کنید چه تعبیری میتواند داشته باشد سپاس

  52. فرشته محمدیفرشته محمدیsays:

    سلام خسته نباشید من دیشب خاب دیدم با مادر و خواهرم به تهران سفر کرده بودیم من اونجا یهویی گم شدم از زنی کمک خاستم آن زن مرا برد به خانه اش و اونجا شوهرش هم بود به من گوشیش رو داد تا به مادرم زنگ بزنم مادرم اشغال بود نمیدونم اونا چرا بد رفتار میکردن یجوری بودن با اینکه من با برادرم نیامده بودم برادرم هم اونجا بود و خیلی ترسیده بود و باهم فرار کردیم برادرم خیلی بهم کمک کرد اونجا چن تا پسر با چاقو بهم میگفتن چرا موهات پیداست من خیلی ترسیده بودم آژانس یا تاکسی گیرم نیومد تا بدم پیش مادرم به خواهرم زنگ زدم و پیداشون کردم تعبیرش چی میشه

  53. آرینآرینsays:

    سلام‌وقت بخیر دیشب خواب دیدم‌خودمو دخترم گم شده ایم در شهری غریب که اتفاقی یک زن مارو دنبال کرد و تصادف کرد و مرد منو دخترم در حال فرار گم شدیم که وقتی آدرس میپرسیدیم بما میخندیدن که سر زده از خرابه ای سر در اوردیم که ادم های مختلفی اونجا بودن که چند دیقه بعد شوهر خودم با پسرمم سر رسید

  54. امیریامیریsays:

    سلام وقت بخیر من خواب دیدم که یه پسر ویه دختر که بچه‌ها ی خواهرم هستن ونابالغ تو ماشین من باهم یه جای ناآشنا رفتیم چند دقیقه اونا رو تنها تو ماشین گذاشتم و پیاده شدم دنبال کاری رفتم وقتی برگشتم بچه‌ها و ماشین نبود خیلی دنبالشون گشتم وگریه هم می کردم بعد از کلی گشتن عاقبت اونا رو صحیح و سالم پیداکردم ولی بدون ماشین و حتی تو چند جایی که دنبالشون می‌گشتم به مخروبه ای رسیدم که مهاجرین افغانستانی اونجا بودن وقصد برگشتن به کشورشونو داشتن تعبیرش چی میشه لطفاً بفرمایین

  55. علی بهادریعلی بهادریsays:

    سلام من خواب دیدم که در یک آپارتمان خراب هستم که آدم در آنجا زندگی میکرد من دو مرد و دو بچه دیدم. و بعد از آن دیدم خانوادم یکی یکی میان .یکی از آن دو مرد گفت باید دونفرمان بمیرد تا بغیه بتوانیم از آنجا خارج شویم. یک بچه و یک مرد را در اتاق گذاشتیم و آنها فوت شدند ما فرار کردیم و به بیرون ساختمان رسیدیم. مانند صحرا بود . برف بود . دایم گفت ما باید بریم خانه خودمان باید راه را پیدا کنیم .من به بالا رفتم که یک پیر مرد آهنگ گذاشته بود ازش پرسیدم راه خرم آباد کجاست گفت شمال شرقی و ازش پرسیدم چرا آهنگ گذاشتی گفت برای مسافران و یک تریلی آمد که نزدیک بود من را زیر کند.

  56. ابو محمدابو محمدsays:

    سلام وقتتون بخیر من عاشق یک دختر هستم که اهل تایلنده و همیشه ارزو داشتم به امریکا سفر کنم من خواب دیدم که در یک شهر غریب (اروپایی بود) به عنوان یک کاسب بودم دقیقا نمیدونم چه کاری داشتم انجام میدادم فقط غروب افتابو داشتم تماشا میکردم شب که شد تعطیل کردم و نمیدونستم دارم به کجا میرم هیچ مقصدی نداشتم تا چنتا از رفیقام دوران دبیرستانمو پیدا کردم که کنار جاده بساط کباب بپا کرده بودن بعد از کمی احوال بپرسی دوباره به راه خودم ادامه دادم رسیدم به خیابون های شهر خیلی شلوغ بود بعد دختری که عاشقشم رو چنتا مثلشو تو عابر پیاده دیدم . لطفا کمکم کنید واقعا خیلی خیلی ترسیدم

  57. مهین محمودیمهین محمودیsays:

    سلام.دیشب خواب دیدم که یه بوقلمون یا خروس (شک دارم) خرد شده رو میخوام ببرم خونه که ازش استفاده کنیم.از بس بزرگ بود با گاری میبردمش.از خیابون همیشگی میخواستم برم تاریک بود و من ترسیدم.مسیر رو عوض کردم.خواهرشوهزم هم بهم پیوست.با هم رفتیم از خیابونهای دیگه یهو از شهر همدان سردراوردیم.خیلی ترسیده بودیم.هیچ جا رو بلد نبودیم.عجله داشتیم دیرمون شده بود و از ترس همسرانمون استرس گرفته بودیم که اگه بریم خونه غر میزنن.به خواهرشوهرم گفتم همه تقصیرارو بنداز گردن من تا شوهرت دعوات نکنه.هرجا رفتیم نمیتونستیم کسی رو پیدا کنیم که مارو به تهران برگردونه. .کافی نت که رفتیم تابرامون بلیط بگیره برگردیم اما آقایه میگفت باید خودت با دستگاه الکترونیکی کار کنی و بلیط بگیری.منم بلد نبودم آخر التماس یه آقای دیگه کردم که بیا با این دستگاه برام بلیت بگیر.بلیت رو گرفت و ما یه کاسه آش داشتیم اونجا جا گذاشتیم.اومدیم بیرون خواهرشوهرم گفت بریم یه چیزی بخوریم حرص نخور گشنمونه.گفتم آشمون جا موند گفت عب نداره بریم یه چیزی بخریم .بعدش بیدار شدم.

  58. مهین محمودیمهین محمودیsays:

    ای کاش جواب میدادین

  59. سایاسایاsays:

    سلام من امروز خواب دیدم که خودم تنهایی برای خرید بیرون رفته بودم ولی موقع برگشت از شهر خارج شدم و سر از یه کشور یا یه شهر عجیبه دیگه در آوردم، که وسط راه با یه خانواده ی دیگه آشنا شدم و کلا با هم بودیم حال بدی هم نداشتم میشه تعبیرش کنید.

  60. یونسیونسsays:

    سلام.ممنون از توجه و دقت نظر و پاسخ مدیر محترم... خواب دیدم برای خرید رفته بودم مرکز خرید که انگار یکبار همه جا غریب شد و بعد از خروج از مرکز خرید خودم رو تو شهری دیدم که هیج جا رو نمی شناختم ، قسمت زیادی از شهر ظاهر خرابه رو داشت و مردم حتی تو کوچه ها خوابیده بودن.... در ادامه از بالای پرتگاهی با ارتفاع زیاد به سمت آب شیرجه زدم .آب گل آلود بود و زلال نبود ، نگرانی پشت نگرانی ..🤦🤦🤦

  61. فاطیما حیدریفاطیما حیدریsays:

    سلام من خواب دیدم که توی شهر عجیب بودم مردمش فقیر بودن معتاد بودن گرسنه بودن هیچی نداشتن و من هی توی این شهر از این کوچه به اون کوچه میرفتم هر کاری میکردم نمی‌تونستم برگردم خونم خیلی ناراحت بودم کم مونده بود گریم بگیره و من میدونستم که دارم خواب میبینم اما هر کاری میکردم نمی‌تونستم از خواب بلند شم سه چهار باری هست که این خواب رو میبینم هر دفعه ادماش تکراریه اتفاقاتی که توی خواب میوفته واقعا بعد از بیدار شدن حالم اصلا خوب نیست ممنون

  62. AlizadehAlizadehsays:

    سلام من حدود سه هفتس خواب میبینم در یه شهر غریب گم شدم و نمیتونم راه رو پیدا کنم و همچنین سه شبه راه تاریکه ممنون میشم جواب بدی

  63. AlizadehAlizadehsays:

    سلام من حدود سه هفتس خواب میبینم در یه شهر غریب گم شدم و نمیتونم راه رو پیدا کنم و همچنین سه شبه راه تاریکه ممنون میشم جواب بدی

  64. معصوم کاظمیمعصوم کاظمیsays:

    سلام خواب دیدم که در مشهد هستم و راه رسیدن به قم رو پیدا نمیکنم خانواده هم در کنارم بودند از هر کی میپرسم راه درست را نمی‌گوید و یکی از آنها مرا کتک زد تعبیر چیست

  65. علیعلیsays:

    سلام خدا قوت من امشب خواب دیدم تو یزد هستم و تو محله هاش دارم راه میرم و بدون اینکه برام مشکل باشه میتونم از در و دیوار خونه ها وارد و خارج بشم.من تا حالا یزد نرفتم فقط تو خواب میدونستم اونجا یزده حدود یک هفته پیش هم دیدم من و یه نفر دیگه هر کدوم وسیله ای داریم که میتونیم با کمک اون از در و دیوار هر ساختمونی رد بشیم ولی خواب اینطوری بود که گاه من ناظر بودم و گاه نفری که دنبال میکرد و گاهیم نفری که دنبال میشد حدود دو ماه قبل هم خواب دیدم تو شهر خودمون دوباره تو محله ها میچرخم و بازم بدون دردسر راحت از بین در و دیوار میتونم وارد و خارج بشم .

  66. ....says:

    سلام وقتتون بخیر من خواب دیدم در یکی از شهر های تبریز گم شدم و پولی نداشتم‌ که سیم کارتمو‌ شارژ کنم و به یکی زنگ بزنم رفتم تو یه مغازه فرش فروشی‌ ک ازش درخواست کمک کردم ولی اهمیتی ندادن و من تنها و شهر غریب مونده بودم ولی نمیدونم یه دفعه چیشد تونستم ماشین بگیرم و برگردم خونم‌ بنظرتون تعبیرش چی میتونه‌ باشه