زهرهsays:

خواب دیدم دایی ام وخانواده اش به خانه ما امده اند مادرم برایشان پیراشکی گوشت اماده کرد که قبول نمیکردن ومیخواستن خودشان شام بگیرن بعد گفتن که دو کیلو زولبا بامیه میگیرن شب توی اتاق من وخواهرم خوابیدن من یه تیکه چوب داشتم که از من میپرسیدن این مال کیه وقتی رفتن دیدم تختای من و خواهرم توی اتاق نیست چون میخواستن بخوابن جمعشون کردن که من ناراحت شد

صدفsays:

سلام .امروز که ۲۴ رمضان است بعدازظهر خواب دیدم که برای خرید زولبیا و بامیا به فروشگاهی رفتم واز فروشنده خواستم که بیشتر بامیه برام بذاره در نهایت گرفتمو حتی خوردمش. بعدش که برای خرید شلوار رفتم با خودم گفتم الان ۷۲تومن پول بامیه دادم و دیگه نخریدمش

نریمانsays:

سلام استاد . خواب دیدم دختر مورد علاقم و چند تا از دوست هاش وارد یک مغازه میشن و یه جعبه بامیه میخرن و منم میرم اون مغازه و بامیه میخرم ...بعد من داشتم جلوتر از اون ها راه میرفتم و وقتی به پشتم نگاه کردم دیدم یه جایی نشستن و دارن بامیه میخورن ...منم نیز یه جایی مینشستم و شروع به خوردن بامیه میکردم بعد دوتا پسر که فامیلم هستن اومدن کنار من و از من بامیه خواستن که به هر کدومشون یکی دادم و باز بامیه داشتم ..... تو صحنه ی بعدی خودمو و دوتا پسر فامیلم را در اتاقمون میدیدم که شخص مورد علاقم نیز اونجا بود و این دوتا پسر شروع میکردن اهنگ خوندن و شاد میرقصیدن ولی من نمیرقصیدم و میگفتم بس کنید

Anahitasays:

سلام خسته نباشید خواب میدیدم که وارد ی مغازه شیرینی فروشی شدیم و میخوایم برای فاتحه فک کنم بامیه بخریم و یه جعبه بامیه شد ۷۵۰۰و خیلی تعجب کردم و میخواستم برم شیرینی آردی هم از یک معازه دیگه خرید کنم?ینی تعبیرش چی میتونه باشه?

ساراsays:

سلام خواب دیدم رفتم بامیه بخرم برام زولبیا و حلوا هم گذاشت نخواستم پسش دادم فقط بامیه هارو گرفتم بعدش برام دو تا باقلوای بزرگ هم گذاشت خریدمش خیلی شیرین و خوشمزه بود آوردم خونه فکر کنم پدرم که فوت شده هم خونه بود

ساراsays:

سلام خواب دیدم با خانواده قصد سفر داشتیم منتظر بودیم اتوبوس بیاد پدر مرحومم گفت اماده باشین الان اتوبوس میرسه ولی اتوبوس از مسیر همیشگی نیومد و من از خواب بیدار شدم و دوباره خوابم برد که دیدم داخل اتوبوسیم و مامانم نبود اتوبوس توقف کرد و مامانم اومد یه بشقاب پر زولبیا کنارش بود من و خواهرزاده هام میخوردیم

س.مsays:

با سلام و خسته نباشید. من دیشب خواب دیدم با یک گروهی از دختران و زنان محجبه به سفر زیارتی میرویم. خانم سفیدرویی از من خوششون ائمده بود و سر صحبت باز میکرد که چرا تا حالا ازدواج نکردی. بعد از بین جمعیت یکدفعه جعبه ای پر از شیرینی و بامیه و کشمش حلو من گرفتن.. من ی بامیه بزرگ برداشتم و کامل تو دهنم گذاشتم اونقدر در خواب این بامیه شیرین و خوشمزه بود که فقط لذت میبردم. بقیه هم داخل جعبه دنبال بامیه میگشتن اما فقط ی دونه دیگه مونده بود که به دوستم رسید. بقیه جعبه هم دست خودم موند که پر از کشمش بود.

ساراsays:

سلام خواب دیدم پسر خالم با همسرش مغازه ی شیرینی فروشی باز کرده با برادرم رفتیم شیرینی بخریم خیلی مغازش بزرگ بود خودم یه جعبه ی نیم کیلویی برداشتم زولبیا و بامیه ریختم توش سعی میکردم جعبه رو پر کنم شیرینی هم برداشتم از دستم افتاد فوتش کردم خوردم بامیه گوش فیل هم خوردم یه مقدارم تو جعبه ریختم دادم پسرخالم جعبه رو برام پیچید بهم داد رفتیم یادم نیست پول دادم یا نه ولی خودم هم تو مغازه خیلی میخوردم دوس داشتم

محمدرضاsays:

سلام و خسته نباشید من بعد از ظهر یه خوابی دیدم که شب دارم تو خیابونای شهر قدم میزنم و به یه شیرینی فروشی رسیدم که یه مقدار بامیه جلوی مغازش بود و من چیز دیگه ای خواستم ولی گفت نداریم و منم یه دونه بامیه برداشتم چهره شخص جوری شوخ طبع نشون میداد که با من یه جورایی صمیمی هست من خوردم و رفتم بعد شاید همون شب بود یا نمیدونم دوباره از اون مسیر میگذشتم که رفتم یه چیزی بخورم وقتی رسیدم اون مغازه یه دختر شاد که با من خیلی گرم بود و در اون لحظه احساس میکردم انگار به رشته ای که دوس دارم در آینده ادامش بدم به عنوان کار رسیده بودم بعد باهام یه شوخی های زبانی کرد حتی باهم خندیدیم بعد یه مقدار بیشتر بامیه گرفتم و رفتم کناره مغازه اون پسره که میگفتم باهام صمیمیه(نمیشناسم) باهام شوخی میکرد میخندید و بعد کلا رفتم راه رفتنا و حرف زدنا همه چی خیلی واقعی بود

بادیsays:

سلام.تو خواب دیدم تو محیط کاری ،همه همکاران توسط بازرسین مورد بازرسی قرارگرفته ایم.بعد من خیلی خوب از عهدش براومدم وراضی وخوشحال بودم.بعد اونجا یه عالمه نذری دادن که من فقط بامیه هاشو برمیداشتم وبا ولع خاصی میخوردم ممنون میشم تعبیرشو بگین.باتشکر

Afsarsays:

سلام من خواب باميه سبز خورشتي ديدم تعبيرش چي هست؟مرسي

نجمهsays:

سلام.خسته نباشید.خواب دیدم خونه مامان بزرگم بودیم و انگار خورشت بامیه داشتن.یه عده خوردن ولی برای بقیه کم بود منم گفتم میرم بامیه میگیرم.با مامان بزرگم رفتیم بگیریم.ایشون پشت فرمون بودن و من انگار عقب وانت یا خاور.نمیدونم خریدیم یانه فقط پسرم جسارته مدفوع کرده بود و من میخواستم هرچه زودتر برسم خونه ولی مامان بزرگم اینقدر کند رانندگی میکردن که عصبانی شده بودم.... زنگ بابام زدم ایشونم اصلا متوجه شرایط نبودن و گوشی دستشون بود ولی با شخص دیگه ای داشتن حرف میزدن که حسابی عصبی شده بودم....

محمد حسین زادهsays:

با سلام و خسته نباشید. خواب دیدم که به همراه معشوقم( که هنوز در دنیای واقعی ندیدمش)نشسته ام و او در حال خوردن زولبیا بامیه تازه و خوشمزه است بعد از مدتی او از هم میخواهد برایش بستنی دودزا بگیرم و من هم قبول میکنم و میگوییم حتما

مبینا فراهانیsays:

باسلام وخسته نباشید.خواب دیدم خونه ی مادربزرگ ام هستم ومادربزرگم مهمانی گرفته وهمه شاد بودیم ومن زولبیا بامیه تعارف می کنم وهمه تعریف می کنن که چقدر تازه وخشمزه است اما وقتی خودم می خورم مزه ای نداره

مصطفیsays:

خواب دیدم خودم در حال درست کردن و خوردن بامیه هستم

محمدsays:

سلام خاب دیدم منو پسرداییمو شوهرخالمیم ک یه تشت اب دست پسرداییمه و توش بامیه میریزن ک مثلا نرم بشه بخورن. تعدادش کم بود. منم از تو اب بر میداشتمو میخوردم و پیش خودم میگفتم خودش نرم هست دیگه ممنونم

مهنیاsays:

سلام،من خواب دیدم که در حال درست کردن بامیه تو خونه هستم که بامیه هارو مینداختم توی روغن تا سرخ بشن،میشه لطفا تعبیرشو بگین؟

سوگندsays:

سلام من دیشب خواب دیدم تو آشپزخونه نشستم دارم خمیر بامیه رو درست میکنم

الsays:

سلام خواب دیدم دارم یخچال خونمون رو تمیز میکنم. یخچال رو خالی کردم و فقط یه جعبه شیرینی توش موند در جعبه رو باز کردم دیدم پر از زولبیا و بامیه هست . گذاشتم تو یخچال که خراب نشه و فکر کنم یه دونه هم ازش خوردم. بعد صحنه خواب عوض شد دیدم سر کلاس درس در مدرسه ایم که معلمش مشاور روانشناس من هست برادر زادم هم که یه پسر هست سر کلاسه درسه گیتارش رو دآورد و شروع کرد به نواختن و قرار بود من براشون خوانندگی کنم. گویا یه شعری بود که خودم گفته بودم وقرار بود بخونمش.

سانازsays:

سلام من دیشب خواب دیدم بامیه خریدم وآوردم خونه ولی الان که ایام رمضان تموم شده

Nasasays:

سلام خسته نباشید?? من خواب دیدم که سوار ی اتوبوس بودم ی مرد که نمیشناختمش زولبیا و بامیه به همه اتوبوس میداد نمیدونم برای نذر بود یا شیرینی خوشحالی ی اتفاق که برای دخترش افتاده بود.بعد جلوی من تعارف کرد برعکس واقعیت که بیشتر زولبیا میخورم توی خواب چندتا بامیه برداشتم و خوردم خیلییییی خوشمزه و شیرین بود ، صندلی کناریم نشستم و بهم می گفتن بیشتر بخور خوشمزه هسست. ممنون بابت وقتی که می‌بارید?

سروشsays:

ما خواب دیدیم یکی ی برگه وام بهمونداد تعبییر لطفا

سمانهsays:

سلام خواب دیدم رقیب من ۳تا سینی باقلوا خریده ومن گفتم چقدر تازه است بعد دختر خالم اومد و یک پاکت پول بمن داد گفت بدم به شخص رقیبم تا پول باقلواها بده.ساعت ۶صبح این خواب دیدم.

Msays:

سلام من خواب دیدم یه جعبه زولبیا بامیه جلوم بود که زولبیا هاش،خیلی بزرگ بود اما چیز کمی داخلش مونده بود منم ۲تکه زولبیا روبرداشتم وکنارهم گذاشتم یه زولبیا بزرگ شد و بعدش بامیه هم برداشتم ...خوشحال هم بودم

سلامsays:

سلام بعد ماه رمضان تو همین روزها خواب دیدم بامیه زولبیا خیلی زیاد داریم تو خوابهم انگار ماه رمضان تموم شده و میگفتم مگه هنوز هست که باز آوردن

سحرنازsays:

سلام وقت بخیر.من خواب دیدم وارد ی مسجدشدیم یکی از اشناها نذر زولبیا وبامیه داشت.من چادرنمازم سرم بود ونذرشو پخش کردم چندتاشم برا خودم موند بعد استکان های چایی داخل مسجدهم من میشستم.چندتیکه لباس وروسری بودچندتاخانم اومدن گفتن براماهستش جعبه زولبیارو هم بردن اما من زولبیا بامیه هارو گذاشتم روچادرم ونذاشتم ببرن.اگه تعبیری هست بفرمایید لطفا.سپاس بابت پاسخگویی.

آتنااحمدیsays:

سلام خواب دیدم وارد اتاقی شدم پراز قفسه های زولبیا وباقلوا وشیذینی که همه روی هم توی ظرفهای بزرگ بودن وتازه پخته شده بودن بعضی‌ها شخدوعسل داشتن بعضیهانه.من دست میزدم نرم بودن ومن رفته بودم بالای قفسه ها تاشیرینی هاروببینم

آرشsays:

خواب دیدم که زدیم تو کار مرده سوزی وخیلی سرمون شلوغ بود و مادرم براشون زولبیا بامیه تو ابعاد زیاد درست میکرد وخیلی خوشحال بودیم

مریمsays:

درود بر شما.خواب دیدم رفتن سر خاک پدر شوهر و مادر شوهرم گل خریدم براشون واتح خوندم بعد یکی اومد گفت گلا رو بر دار میدزدن منم برداشتم بعد رفتم خونه شوهرم زولبیا خریده بود خیلی خوشمزه بود من بهش گفتم چرا زیادتر نخریدی گفت سفارش دادم درست کنن که بیدار شدم تعبیرش چی می شه لطفا

محمد جوادsays:

با سلام-خواب دیدم استاد دانشگاه ما آمد ویه سبد داشت داخلش تخم مرغ وخیار شور بود وذلبیا وبامیه ابتدا به یکی دونفر داد وما منتظر بودیم که به ما هم بدهد که یه دفعه برگشت وماها را محروم کرد

مریم حاکمیsays:

سلام من تو خواب ظهر دیدم از یه فرد ناشناس بامیه گرفتم و چون خوشمزه هست با ولع میخورم و بطوریکه دوباره بامیه بهم تعارف کرد بازم گرفتم و خوردمش ، ولی دوستم نمیخورد و میگفت مطمئن نیستم تمیز باشن ولی من به حرف اون اهمیت نمیدادم و بامیه ها رو خوردم. نمیدونم خوابم تعبیر داره یا نه چون خواب ظهر بود ، ممنونم

Mrymsays:

سلام وقت بخیر خواب دیدم توی کوه بودم که تقریباسرسبز بود چندتاسگ اطرافم بودن که ازشون فاصله میگرفتم به آسمان که نگاه کردم آبی وخوب بود یکدفعه دیدم سگی خیلی بزرگ وپشمالوی سفید درحالی که خیلی خوشحال ورام بود داشت روی سرم فرود می آمد ترسیده بودم اماسگ خیلی آروم بود انگار بین زمین وآسمان خوابیده بود

Mrymsays:

سلام من دیشب خواب دیدم به همراه دوست پسرم‌ که دلم میخوادباهم ازدواج کنیم رفته بودم خونه یه نفرکه اصلا نمیشناسمشون هنگام رفتن از خونه اونا خانم خونشون یه عالمه گوشت مرغ نپخته داخل تشت گذاشته بوددادبه بابای من وگفت بروتوی حیاط بده به مرغ هابخورن وبابای من ازدستش گرفت ولی بعدپسش داد وگفت من نمیبرم شماخودت ببر(دوست پسرم رفته بوددستشویی) خانم خونه به مامانم گفت چی شد ایناباهم ازدواج نکردن مامانم گفت نه هنوز بعدش قرار بوددوست پسرمن بره ازخونه اینا وپسرخودشون بیادمنوببینه پسرکوچکترشون یه جورایی عقلش کم بودپدر خونه بش گفت که به بابای من تسلیت بگه انگار یکی از فامیلهای دوربابای من فوت شده بوداونم یه جمله مسخره ای گفت ورفت...

سمیرا احمدیsays:

با سلام من خواب دیدم تو خونه خیلی زیاد زولبیا و بامیه به صورت کپه ای داریم من همش در حال خوردن بامیه بودم. که یکدفعه خرچنگی رفت وسط آنها و جعبه را تا حیط با خودش میکشاند و در مسیر هم پر از بامیه ریخته بود. من میگفتم وای این خرچنگ کجا بود خواهرام و بقیه میگفتن مگه خرچنگ بد هست خیلی هم تمیزه بیا بامیه بخور. من از ی قسمت دیگه بامیه برمیداشتم و با کلمن آب اول بامیه را میشستم و بعد میخوردم. ممنونم از تعبیرشما

سیدمحمد ضیاsays:

سلام من خواب دیدم تو بابام یه جعبه زولبیا گرفته و خواهرم هم میخواست بره همونمغازه و بخره

ابوالفضل گل محمدزادهsays:

استاد در خواب دیدم در مغازه ای 8 تا بامیه خوردم همراه با چایی

سمانهsays:

سلام خواب دیدم که دوتا جعبه بزرگ مثلا۲۰یا۰۳کیلویی بامیه خریدم و یک جعبه کوچک نون خامه ای و با پدرم و مادرم نشسته بودیم میخوردیم وداشتم میگفتم که چقدر خریدمشون.

هدیهsays:

سلام،من دیشب خواب دیدم رفتم مغازه چند نوع بامیه با فرمهای مختلف بود خیلی تازه و داغ و خوشمزه از همش هم خوردم هم خریدم هنوز طعمش زیر زبونمه خیلیم پر شهد و شیرین بود

ساحلsays:

سلام. خواب دیدم یه جعبه زولبیا و بامیا پیش رومه که خیلی سرخ شده بودن یکم نزدیک به حالت سوختگی ولی سوخته نبودن. تو خونمون مهمون بود ولی نفهمیدم که این جعبه از کجا و کی آوردش. منم اونا رو به مهمونا تعارف میکردم. یه لحظه متوجه شدم انگار نقش همون زولبیا و بامیاها روی پای چپم کشیده شده بود. ببخشید فک کنم خوابم بی معنی باشه.

نرجس خانمsays:

سلام خواب دیدم انگار مراسم ختمه خونمون و اقواممون هستن ولی من نمیدونم کی مرده حتی کسی لباس سیاهم نپوشیده بود و گریه و شیونم نمیکرد حتی ماها ک مثلا صاحب مجلس بودیم من دنبال چیزی میگشتم ک پذیرایی کنم بامیه پیدا کردم و و یه شیرینی دیگه مث حلوا ک برپم ازشون پذیرایی کردم ممنون میشم تعبیرشو بگین

fatemehsays:

سلام،من خواب دیدم به مراسم مذهبی رفته بودم،بعدواسه نذری بهم یه بسته زولبیابامیه دادن روشم یه برگه بودبه نظرکه اگرحاجت گرفتیدشمام این نذری روبدید،اون لحظه هم که این نذری رومیگرفتم چشمم یه لحظه به یه خانم افتادکه اون خانم،زنِ برادریکی ازخواستگارام میشه،که من این خواستگاررودوست دارم ولی هنوزخانواده جواب درستی بهش نداده اند

na shsays:

سلام من خواب دیدم انگار ما یه مهمونی بزرگی داشتیم یه جای سرسبزی بود ک یه رودخانه هم داشت من وسط رود خانه بودم یه اقا و خانوم بودن ک وسط رودخونه داشتن باقلوا درس میکردن خمیرشو رو اب پهن کرده بودن منم امدم رسیدگی میکردم میگفتم خوب جا کنین تو ظرف

فتانsays:

با سلام خواب دیدم در یک دورهمی زولبیا بامیه درست کردند و روی میز گذاشتند و مقداری آبلیمو روی آن ریختند و من زیاد خوردم ، تعبییرش به چه صورت هست .

مریم عفراویsays:

با سلام و احترام خدمت شما معبر گرامی . خواب دیدم که برای خرید به شیرینی فروشی رفتم که به ناگاه همزمان با من جمعیت برای خرید آمد و بسیار شلوغ شد. قیمتا بسیار گران بود و خواستم چند عدد بخرم که بناگاه دیدم همسرم از همانجا یک پلاستیک بسیار بزرگ بامیه خرید شاید 30 الی 50 کیلو که انگار قیمت بالایی نداشت

محمدsays:

سلام خسته نباشید من خواب دیدم که رفتم تو یه مغازه درخواست 1کیلو بامیه کردم او مغازه دارم گفت پولش20هزار تومن چون منم پول نداشتم و همچنین میدونستم تو خونه یکم بامیه داریم گفتم فقط نیم کیلو میبرم پولشم بزنه به حساب بعدا پدرم پرداخت میکنه همین ممنون

عاطیsays:

سلام امروز چهارم ماه مبارک رمضان هست و من خواب دیدم که با مادرم هستم و به او میگویم از این مغازه بامیه بخر می‌گوید نه این مغازه خوب نیست و می‌رود اون مغازه و بهش میگویم از این بامیه بخر می‌گوید نه این بامیه را نمیخرم و آن را میخرم و در اخر همه اش حرف مادرم میشود و یک نفر غریبه که کنار ما بود گفت دخترت درست گفت آن مغازه بامیه بهتری داشت و من به مادرم میگویم دیدی من گقتم درست بود

vafasays:

سلام 15 رمضان خاب دیدم خونه خواهرم یک سینی زولبیا داشت.ومیخوردوبه من یکم دادخوردم، بعددیدم، خوشمزه.هس.دوباره.رفتم.یکی.دیگه.برداشتم.وخوردم

فاطلا کارگریانsays:

من خواب دیدم واسمون مهمون اومده بود و من جعبه زولبیا و بامیه رو گذاشته بودم جلوشون و اونا داشتن میخوردن ... یهو مامانم وارد خونه شد و گفت موقع افطار یادمون باشه جعبه زولبیا رو بیاریم و بخوریم ‌... منم گفتم مامان تموم شد زولبیا و بامیه ... اگه میشه تعبیرش رو بهم بگید ... ممنون

مهدىsays:

خواب ديدم دختر مورد علاقم كه اشنا هست بههم نصف زولبيا داد كه خوردم نصف ديگسم خودش خورد زولبيا توپرى هم بود

ساراsays:

سلام من دیشب خواب دیدم ی خانم خیلی مهربون که سفره نذری داشت به من یک دیس پر بامیه داد و به علاوه یک بشقاب برنج داد ، البته من نذری ها رو ب خونه بردم تا با خانواده بخوریم ، چه تعبیری دارد ؟ ممنون🙏💐

محsays:

من دانشجوی علمی کاربردی یک گچساران بودام درسال 95 درمقطع کاردانی یکی ازدرسها به نام اصول فقه نیومدام روی جلسه وغیبت بود دانشگاه خودش بهم دوازده داد شبها دچار عذاب وجدان میشوام

نگارsays:

با سلام خواب دیدم وارد مکانی شدم که ورودی امامزاده ای هست اما نمیشناسم کی و کجاست . ورودی امامزاده قبر دو تا شهید بوده که رو قبر یکی از اونها فاتحه خوندم . صوت قرانی هم در فضا پخش میشد. بعد وارد امامزاده شدم اما ضریحی ندیدم و همه جا با سنگهای سفید و زیبا معماری شده بود . موقع برگشت یه سطل سفید پر از زولبیا و چند تا دونه بامیه دیدم که کنار سماور بود و برای پذیرایی اماده شده بود. من هم رفتم و یک بامیه برداشتم و خوردم و شیرینی بامیه و در خواب کاملا حس میکردم. آیا خوابهای بعد از طلوع آفتاب تعبیری دارن؟

نبات موسویsays:

خواب دیدم مادرم کلی بامیه خریده خونمون مهمون داریم ب مهمون هامون قراره بامیه بدیم خودمم میخوام بخورم خواهرم نمیذاره یخچالمون پره بامیه هست ماه رمضان هم نیست تعبیرش چیه

زهراsays:

سلام من در خواب دیدم در جایی هستم و یه سینی پر از انواع زولبیا بامیه هست فروشنده ای هم نداشت همینطوری دست انداختم که یکیشون رو بردارم یخورده اینو اونورشون کردم دیدم یه زولبیا بامیه که عرضش خیلی کلفته و طولش نیم متره روبرداشتم و همینطور که به راهم ادامه میدادم ازش هم میخوردم البته نمیدونستم اونقدر بزرگه فقط اومدم برداشتمش و دیدم چه بزرگ و درازه ...(اخه اون زیر میرا بود)

زهراsays:

البته الان تو ماه مهر هستیم...

Aynaz tajiksays:

سلام خواب دیدم خاله ام برام زولبیا درست کرده و من تند تند و با ولع میخورم و خیلی خوشمزه بود تعبیرش چی هست؟

آیداsays:

سلام وقت بخیر من خواب دیدم برادرم به من و مادرم بامیه تعارف کرد و ما برداشتیم و خوردیم خیلی خوشمزه و شیرین بود،ممنون میشم جوابمو بدین مرسی

مینا طاهریsays:

خواب دیدم تا جایی هستم تو یه سینی بامیه هست و من بدون اجازه برداشتم دارم میخورم ولی ایقدر شیرین بود که دلم رو زد و باقی مونده رو به پسرم دادم تعبیرش چیه ؟