زهراsays:

سلام ببخشید من خواب دیدم شیطان رفته تو جلد خواهرم که 10 سالشه و منو وادار می کنه که به خدا توهین کنم نعوذوبالله...بعد من ذکر می گفتم میزدمشو باش کشتی می گرفتم بعد که به خودم امدم دیدم خواهرمو میزنم دلم براش سوخت گفتم شیطونه داره اینم اذیت می کنه باید از جلدش درارمش

نسيم صفريsays:

سلام ، خواب ديدم كه يه موجودي شبيه انسان از يه چاه بيرون اومده كه خيلي درشت و قول پيكره، و اينكه پاهاي گنده داره، و همه مردم ميگفتن كه اين شيطان و همرو ميكشه، و منم به همراه خانوادم فرار كرديم تو يه خونه قديمي، بعد صدا شنيديم كه شيطان اومده فرار كنين تو پاركينگ اما ما به حاي اينكه فرار كنيم گفتيم بريم از بام خونه ببينيم كه اين چه شكليه و مردم راست ميگن شيطانه، و از بام خونه ديديدم كه. دقيقا يك انسان غول پيكر كه لب دريا داره به مردم حمله ميكنه و يه بچرو با خودش برد تو دريا كه خفش كنه، و بعد يه اقايي اومد بچرو گرفت و بعدش اين انسان غول پيكر كه ميگفتن شيطانه يه خانومرو گرفت و با خود برد، بعد از چند دقيقه به پايين همون خونه اي اومد كه ما بالاي بامش وايساده بوديم و مبخواستيم فرار كنين، و ما خيلي ترسيده بوديم

ناشناسsays:

سلام من خیلی اذیتم همش خواب شیطونه لعنتی رو میبینم که می خواد وادارم کنه که از دین منحرف بشم و به خدا نعوذباالله توهین کنم منم با صدای بلند یا الله می گم و ذکر می گم و ازش میترسم بعد با خودم می گم اگه حتی کشتم هم از دینم بر نمی گردم بعد با ترس باش مبارزه می کنم اخر می کشمش بعد دو باره به شکل یه پیرزنه زشت در میاد هر جا میرم میبینمش که با خنده نگام می کنه حتی موقع جنگ با خنده زشت نگام می کنه

Aylinsays:

دیروز تو خواب دیدم رفتم حموم یه چیزی در مورد شیطان و فرشته روی آینه حموم نوشته شد و من گفتم در هر صورت من طرف فرشته هام ولی ذهنم به سمت شیطان کشیده شد یهو دیدم موهام همشون ریختن بعد جیغ کشیدم و یه آیه ای خوندم و هی میگفتم غلط کردم غلط کردم بعد از حموم در اومدم دیدم شیر حموم باز شد و یه آب سیاهی در اومد ازش من با جیغ فرار کردم چشام قرمز قرمر شده بود با داد اومدم به مامانم گفتم ولی باورم نکرد تعبیرش چیه؟

ایدینsays:

سلام حول و حوش ساعت چهار و نیم صبح خواب دیدم که روی دیوار گونی مانند سفیدی نقاشی کشیده شده و متنی زیرش است که اینجا شیطان حاکم است. دو تا عروسک تو نقاشی بودن. بعد چرخش صورتو دوباره دیدن اون دیوار دیدم نقاشی تغییر کرد و دوتا عروسک زنده شدن و از جهتی دیگه به سمتم می اومدن. وحشت زده شدم و زبونم بند اومده بود و فقط از خودم در مقابل نزدیک شدنشون محافظت میکردم. که از خواب پریدم.

مهناsays:

سلام خواب دیدم وقتی که با خواهرم تنهاییم شیطان به سراغمون میاد و میخواد ما رو بترسونه و ما درحالت ترس خیلی زیادی هستیم که من میگم قرآن بخونیم و داخل اتاق میشیم ودرو میبندیم و شیطان رو میبینیم که به در شیشه ای چسبیده و ما رو میبینه اما کم کم قیافش عوض میشه و میره ولی ترس بازگشت دوبارشو داریم ک ذکرو قطع کنیم یا دوباره تنها بشیم میادش

یاسمین ۸۳says:

با سلام در خواب دیدم با همسرم حرم امام رضا هستیم و موقع اذان بود.چون به ناخنهای پام لاک بود نمیخواستم دیگران ببیند(در بیداری من همیشه با لاک ناخن نماز میخوانم) و ارشادم کنن پس تصمیم گرفتم نمازم را تنهاو نه با جماعت بخوانم. وارد وضو خانه شدم که پر از توالت بود احساس کردم بچه پسری همش دنبالمه.. وقتی داشتم وضو میگرفتم ان پسر بچه مرتب چادرمو میکشید و نمیگداشت وضو بگیرم..انجا احساس کردم او شیطان است.. محکم به زمین زدمش و مرتب بلند بلند لعنت به شیطان فرستادم و شروع کردم اذان خواندن.. تعبیرش چیست..سپاس

hadissays:

خواب دیدم شیطان درقالب عروسک هست ودرعروسک من پنهان شده ومن فقط عروسکو میزنم تاخودش میگه من شیطانم بعدم یاخدا یاعلی میگفتم نمیترسید تااینکه صدای اذانو گفتمو بدش اومدو گوش خودشو میگرفتو میگفت ساکت شو و بعد ب عنوان ی ادم ظاهرشد خواست منو گول بزنه اما من تسلیمش نشدم

زهراsays:

سلام خواب دیدم یک شیطانی که البته در قالب انسان بود همه اش در صدد نزدیک شدن به ما و وارد شدن به خانه مان بود و من مرتب اعوذ بالله من الشیطان الرجیم میگفتم و بسم الله الرحمن الرحیم البته هر بار که میگفتم اندازه خیلی کمی شیطان عقب می‌رفت و سردش میشد ولی تا نمی گفتم دوباره نزدیک میشد

رامین احمدیsays:

با سلام و خسته نباشید من خواب دیدم که شیطان پشت پرده قایم شده و دایی من نزدیک پرده میشه و شیطان دایی منو میبره پشت پرده و یهویی دایی من غیب میشه بعد من میرم نزدیک پرده چهره شیطان رو از نزدیک میبینم که پرده رو کنار زده داره نزدیک من میشه چهره ترسناکی داشت یه کله شبیه بادکنک داشت که یک چشم وسط پیشونی و اندام بسیار لاغری و زشتی داشت و خیلی لبخند هایی ترسناکی به من میزد همین که نزدیک تر میشد هی پناه میبردم به خدا هی بسم الله میگفتم دیدم هیچ فایده ای نداره هی داره نزدیک تر میشه تا میرسه به من و منو میگیره فوت میکنه تو صورتم و من میمیرم... از خواب بلند شدم و خیلی ترسیده بودم زمان دیدن خوابم جمعه ساعت 10 صبح بوده خواهشا زود تر بگین تعبیرش چیه

نریمانsays:

سلام دیشب نیم ساعت مونده به اذان خواب دیدم که پدرم نصف شب ماشینمو اورده ولی خودش نبود و وقتی در ماشینو باز کردم دیدم یه سگ پاکوتا چشم درشت قهوه ای توش بود بعد سگ‌ رفت و احساس کردم ماشین کسیف شده با اب‌ زلال و پر فشار شلنگ‌ ماشینو شستم .... تو صحنه بعدی مادرمو میبردم‌براش شیرینی میخریدم براش شبیه کیک‌های خامه ای یکم از کیکش‌ میخوردم میگفتم‌مادر حلال کن اونم‌میگفت حلالت پسرم بعدش که میومدم خونه میدیدم یه زن نشسته رو مبل که فکر‌ میکردم یکی از مردگان هست ازش میپرسیدم تو کدوم جدم هستی اونم‌میگفت تو به من شفاعت دادی منم میگفتم کی هستی اخه اونم‌میگفت من جدت نیستم من‌نسلت هستم بعدش چهرش شبیه استخوان‌میشد و زشت فکر میکردم‌که شیطان هست و میگفتم عوذو بالله من شر شیطان الرجیم و از خواب پریدم

سمانهsays:

سلام ....اگه کسی تو خواب ببیند که احساس کنه شیطانو دیده و برای رد گم کردن باهاش شرطبندی کرده گفته بیاشرط ببندیم سر بسم الله ولی همینکه اینو گفته بوده بهش چیزی نگفته بوده وازخواب بیدار شده ....تعبیرش چی میتونه باشه؟

دایاناsays:

سلام من یه بار دیدم توی اتاقم روی صندلی نشستم ۵تا جن زیبا در اتاقمن با صورتهای خنده رو و لباسهای سفید نورانی که تا پاهایشان می آمد و قد کوتاه که یکیشان آمد نزدیکم نمیدانم چی بهم داد با خنده و رفت پیش بقیه جنها

دایاناsays:

سلام یه بار دیدم در جایی هستم که سرزمین انسانها نیست کره زمین نیست یک دسته انسان را دیدم که خودشان را قایم کرده بودند به آنها پیوستم و دیدم یک دسته جن را نگاه میکنند که روی زمین نشسته و درباره موضوعی حرف میزنند یکیشان بلند شد ما را دید اصلا نترسیدم انگار که شکل انسان بود ولی با دندانهای تیز و درهم انگار میخواست به شکل اصلیش تبدیل بشه وقتی منو دید چشماش آتیش گرفت

دایاناsays:

سلام در ماه رمضان امسال دیدم که در اتاقم به پهلو خوابیده ام و باردارم و شیطان که یک سیاهی بود خوب نمیدیدمش جلوم دراز کشیده بود و من با گریه باهاش حرف میزدم و گفت تو بارداری گفتم نه دستامو گرفت و فشار داد از خواب بیدارشدم دستام فشرده شده بود تا بسم الله نگفتم حتی دربیداری بودم دستام باز نشد انگار یه جن فشارش میداد

ساحلsays:

سلام. وقتی نامزد بودم خواب دیدم یه زن عجیب که نمیشناختمش نمیدونم جن بود چی بود بهم گفت زندگیتو خراب میکنم..من تو خواب همش میگفتم بسم الله .نزدیکم میسد و منم تند تند میگفتم و اون هی تبدیل به یه مرد میشد باز میشد زن که اصلا اشنا نبودن. وقتی بسم الله میگفتم قیافشون خیلی بدمیشد و یهو دود شد محو شد انگار از آتیش بود.تعبیرش چیه.هنوز فکرم درگیر این خوابه.

ملینازsays:

درود بر شما.دیشب خواب دیدم انگار تو یه باغی هستم که خیلی خیار تقریبا بزرگ و خوشگل و خوشمزه ای هستش من چندتا شو بر داشتم خوردم رفتم پیش دوستام بعد بر گشتم بازم بردارم نبود به مادرم گفتم مامان جن این خیارها رو ریخته داخل چاه من نخورم داخل چاه زندگی می کنه.مادرم گفت داخل این محوته سه تا چاه هست تو هر سه تا جن زندگی می کنه.لطفا تعبیرش می کنید

لیلیsays:

با سلام، من خواب دیدم که شیطان میخواد خودشو به من نزدیک کنه من خیلی ترسیدم حین اینکه آیت الکرسی میخوندم دستمو بلند کردم تا از مادرم کمک بگیرم منو بلند کنه و از اون محیط دور کنه،من وقتی از اونجا دور شدم وارد حیاط خونه قدیمیمون شدم اونجا یکی از داییام و دو تا از خاله هام که فوت شدن و دایی دیگه هم که زنده هستن و پدرم دارن گوشت خورد میکنن برای پختن نذری امام حسین علیه السلام منم شروع میکنم به کمک کردن و راهنمایی کردن تو پختش و خاله ام که مرده تند تند گوشتارو میده من خورد کنم، همه کمک میکنن اما یکی دیگه از خاله هام که مرده کنار شوهرش که زنده است خیلی خوشحال فقط نشسته و کمک نمیکنه ممنون میشم اگه تعبیرشو بگین.

خواب_زدهsays:

سلام خسته نباشید خواب دیدم که شیطان. تو وجودم بود . میتونستم از ته وجودم قدرت جمع کنم و بیرون نشونش بدم یجورایی نعره میزدم حس عجیبی بود حتی مامانمم ازم فرار میکرد من ترسناک بودم خودمم ولی حس میکردم حتی. میتونم بگم میتونستم خودمو یکم کنترل کنم و بخودمم میگفتم عیب نداره بزار الانم عصبانتمو بروز بدم بعدش یکاری میکنم همه باز بهم اطمینان کنن لطفا تعبیرش کنید

nadiasays:

سلام. خواب دیدم که زن عموم خواب یک شیطان که به شکل پیرزن بوده رو دیده. شیطان تو خواب بهش میگفت که وقتی عموم خونه نیس غذایی نیست بخوره

مهديsays:

با سلام و خسته نباشيد. بنده نزديك شش سال پيش خوابي ديدم. صداي در خونم ميومد كه با پاشنه كفش همسرم زده ميشد رفتم در نيمه باز بود شيطان سياه پوشي بود كفش دستش بود بهم گفت تو و پدرت فكر كردين خيلي مومنيد!!! با صداي قهقهه از پله هاي آپارتمان پايين رفت. خيلي ترسيدم. از خواب پريدم و سرگيجه پوزيشنال گاهي ماه ها تا سه چهار سال گريبانم رو گرفت. نماز رو هم به دليل فشارهاي روحي و رواني و دوري از خانواده به دليل كاري ترك كردم ولي كلن روحياتم خيلي عوض شد و ديكه مثل قبل دين دار نيستم. واقعا اين خواب يعني شيطان در من رخنه كرده؟

بارانsays:

سلام من خواب دیدم توی اتوبوسی نشسته بودم که میگفتم لعنت بر قاتل امام علی بعد اتوبوس یه جایی مثل کویر ایستاد منو مامانم پیاده شدیم مامانم گفت روی این خاکها هم بنویس منم با یه چوبی روی زمین نوشتم لعنت بر قاتل امام علی بعد با مامانم رفتیم.ممنون میشم تعبیر کنید

مرجان. سsays:

سلام، من چند شب پیش خواب دیدم توی ماشین صندلی جلو کنار راننده نشستم، در یک جاده جنگلی، هوا هم تقریباً تاریک بود. چهره راننده رو درست نمیدیدم، اون مرد هی میخواست باهاش صحبت کنم، گوشیشو داد تو دستم که ببینم، گفت گوشیم روشن نمیشه ببین میتونی روشنش کنی؟ زمانی که داشت گوشی رو به دستم میداد دستش به دستم خورد، به قدری داغ بودکه نگو... من هی سعی میکردم ازش کناره بگیرم ولی اون هی میخواست باهام مراوده داشته باشه، منم همینطور که گوشیش تو دستم بود داشتم بهش میگفتم که این مدل قدیمیه و ازین حرفا... یهو دیدم اومد جلو صورتم، اگر بدونید چه شکلی داشت! چهره سیاه، و بسیار ترسناک چشماش شعله آتش بود، دهنشو باز کرد که با عصبانیت چیزی بهم بگه که من از ترس زیاد با فریاد از خواب پریدم. فکرمو این خواب خیلی مشغول کرده لطفا تعبیرش رو بهم بگید، ممنون.

ن.برات پورsays:

سلام من خیلی خواب اجنه یا شیطان میبینم مثلا ماهی یکبار حتما خواب میبینم که ی موجود سفید رنگی که میدونمم جنه کنارمه و تو خواب متوجه هستم که با منه و من در خواب بشدت احساس ترس میکنم میشه دلیل دیدن مکرر این خواب بمن بگید وتعبیرش چیه

علی حسنیsays:

سلام در خواب دیدم دو تا جن است یکی از انها نشسته وبه من نگاه میکنه ویکی دیگر انگشت دستم را گاز کند ودیگر کاری نکرد

ناشناسsays:

سلام وقتتون بخیر من به کرات و دفعات زیاد در موقعیت های مختلف ظهر شب قبل اذان صبح بعد اذان تو خواب دیدم با شیطان درگیر میشم همیشه هم با نام خداوند در جنگیدن با هاش پیروز میشم. سری اخر ظهر تو خواب دیدم احتمالا قیامت شده قدرت زنده کردن صالحین دست منه و کافرین دست شیطان که منجر به جنگی شد بین صالحین به فرمان من از طریق قدرتی که خدا به من بخشیده بود و کاملا حس میکردم قدرتم از خداست و تا جایی که یادمه ما پیروز شدیم تعبیرش چی میشه پیشاپیش ممنونم از پاسختون

وsays:

سلام خواب دیدم تا توی خونه تنها هسنم .پشت در کسی درمیزند . در باز شد و دوباره بسته شد . چند بار بلند گفتم کیه کسی جواب نداد . فک کنم صدای هجیبی اومد . با خودم گفتم نباید بترسم . ذکر هم گفتم و یاد خدا افتادم . رفتم و در رو باز کردم . جلوتر رفتم . چنتا چشم ظا۶ر شد و دوباره از بین رفت . و بیدار شدم

میثم راهداریsays:

با سلام خواب دیدم که کبوتری در نیمه های روز طوری که آسمان آبی بود ولی نور زیاد نبود وارد خانه مان شد و من سعی به کشتن آن داشتم و آن را کشتم که ناگهان دیدم او چشمی ندارد و البته منظورم این است که همه ی آن فقط سر بود. بعد از کشتن آن کبوتر نیز 3 زنبور به سمت من آمدند و من با دستم آن هارا زدم و آن ها به من حمله کردند و من را نیش زدند تا از خواب بیدار شدم. دو را هم در بیماری سخت میگزراندم قبل از این خواب امیدوارم شاد و سرزنده باشید.

عسلsays:

سلام با عرض سلام وخسته نباشید دیشب خواب دیدم که بیشتر فامیل ها دور و نزدیک داخل یه خونه بودن وپسر بزرگم که 24ساله اش در اتاق خواب بود که شیطان با پوست گوسفند رفت داخل بدنش و منم با شیطان دعوام شد و داد فریاد میکردم که بیا بیرون همه فک میکردن دیونه شدم وهمه شبیه آدم نبودن یه جوری نمیتونم توصیفش کنم ولی آدم نبودن و یکی ازشون شبیه آدم بود لطفاً تعبیروش بگید دیشب خواب دیدم انشالله نماز و روزه تونم قبول حق

عsays:

سلام ممنون انشالله خیر ببینید یه سوال مربوط به پسرم که شیطان رفت داخل بدنش نظرتون چیه

مینا غفاریsays:

سلام خواب دیدم با همسرم در خیابان راه میرویم، یک زنی آمد جلومونو گرفت بهم گفت اونی که کنارته شیطانه، من گفتم امکان نداره این روزه میگیره ، نماز میخونه، اون زن گفت اگه باور نداری من قران میخونم ببین میره یا نه، قران خوند، سرو صورت همسرم و اعضای بدنش کج شد، داشت تبدیل میشد به شیطان، بعد تبدیل به آتش شد و محو شد، ازتون خواهشمندم تعبیر بفرمایید، نیازمندم به تعبیرس

hasti jamalzadehsays:

سلام.من میخوام بدونم تعبیر این خوابم چی میشه دقیقا نمیدونم خودم این خوابو دیدم یا دیدم خودم تو خواب دارم خواب میبینم که شیطان داره تلاش میکنه اذیتم کنه و دستامو بگیره اما من هی هلش میدم و همش در حال بسم الله گفتنو اسم خدارو اوردنم عنقد میگم تا ولم میکنه و بعد از خواب میپرم ...همون شب باز ی خواب دیگه دیدم که جنا محاصرم کردن ولی سریع از خواب پریدم....اینا تعبیرشون چیه؟

عسلsays:

سلام خسته نباشید دیشب خواب که داخل خونه تنها بودیم عروسم آرایش کرده لامپ روشن کرد بعد گفتم تو رفتی بیرون بعد تبدیل شد به شیطان بعد اومد سراغم بعد داخل خواب میدونستم که خواب هستم هرچی داد میزدم بیدار نمی‌شدم بعد به من دست میزده عمه منم من بیشتر داد میزدم بعد از خواب بیدار شدم خیلی ترسیدم

اواsays:

سلام من دیشب توی خوابم دیدم که دارم به یه موجود سبز رنگ عجیب نگاه میکنم اون موجود روی دوتا پاش نشسته بود و دستاش هم توی بغلش قایم کرده بود و هیچ لباسی هم تنش نبود اما به گونه ای نشسته بود که هیچ کدام از اندام های ممنوعه اش دیده نمیشد و تا حدودی شباهت به انسان داشت (دوپا و دو دست همانند انسان و همانند انسان بدون دم و به اندازه یک بچه تقریبا 6یا7ساله) بعدش من نشسته بودم و داشتم با کسی نمیدونم کی بود و توی خواب میشناختمش حرف میزدم و اون موجود عجیبی که توی خوابم میدونستم جن هستش به سمت داخل پناهگاهش که شبیه یه غار سنگی بود رفته بود همونجور نشسته بود و پشتش به من بود و جوری بود که انگار دستش روی صورتش بود و سرش روی پاهاش ولی من دستاشو نمیدیدم ولی این حالتش رو توی خواب احساس میکردم و من هم دستم رو سمت اون برده بودم و نمیدونم چرا میخواستم بگیرمش اما هر کاری میکردم نمیتونستم و در عین حال مشغول صحبت با همان فرد توی خواب شدم البته توی خوابم اونجایی که من بودم به نظرم شلوغ میومد ولی من هیچکس رو جز خودم و اون موجود نمیدیدم .من 19 سالمه .ممنونم از شما و سایت خوبتون

مهناsays:

سلام من دختری مجرد هستم. خواب دیدم که پسربچه ای حدود ۵-۶ ساله وارد خونمون شده و با ما زندگی میکنه. و ادعا میکنه که میتونه توی کارامون بهمون کمک کنه. من ازش خواستم کاری کنه تا یکی از اقوام بیاد برای خواستگاری اما نشد من این بین شک کرده بودم که این پسربچه شیطانه اما چیزی نگفتم. تا اینکه یه بار دیدم که یک مجسمه نیست و بابام دنبالش میگرده اون پسربچه رفت که بیاره و من فهمیدم ک خودش غیب کرده همونجا یقین کردم و داد زدم ک اون شیطانه و شروع کردم ذکر خدا گفتن که اون ثابت موند و غیب شد ولی از توی حموم دراومد و گفت که چون برام کاری نکرده لوش دادم و اگه برام انجام داده بود چیزی نمیگفتم. و من دوباره ذکر گفتم اما میرفت و ب محض قطع شدن ذکر دوباره میومد. مادرم میگف نمیشه همینطوری بیرونش کرده ممکنه چیزی توی خونمون گذاشته باشه که دردسرشه

اعظمsays:

سلام وقت بخیر من خواب دیدم که مبرم خونه پدر بزرگم و انگار مهمون داشتن زنا خونه بود رخت خوابا زمین یه پسر بچه ٢ساله بغلم بود که انگار براای خالم بود دادم بغل خالم ولی نتونست بخوابوندش بچرو گرفتم بغلم میترسید بخوابه انگار جنا اذیتش میکردن همش میپرید از خواب و من توو خواب بغلش کردم بسم الله میگفتمو دعای ایت الکرسی میخوندم فوت میکردم تا بچه توو بغلم راحت خوابید همه خواب بودن شب بود جز من تعبیرش چیه؟

حسینsays:

سلام من خواب دیدم من و دوستانم می رفتیم در خانه ی تار یکی که فرمانده شیطان ها پرید و من را می خواست خفه کند اما من با گلویه گرفته صلوات فرستادم تا شیطان کوچک کوچک تر شد اما بعد از چند وقت دوباره جون گرفت و دوباره گلویم را گرفت ومن به سختی بازصلوات فرستادم و او را شکست دادم سپس دیدم صندلی مانند صندلی پادشاهان در جلیمان بود و سه تاج داشت که من بزرگترین تاج را بر سرم گزاشتم و بقیه دوستانمم هم دوتا ج کوچکتر جلویمان بود که خفاش ها شیطان می خواستند روی صندلی بشینند و تا ج را بزارند روی سرشان اما من دوست صمیم زود تر نشتیم و من تا ج بزرگ راگزاشتم بر سر و شیطان با عصایش تیری جادوگری با نور سبز و بنفش به خفاش هایش زد و ان ها را کشت و سپس شیطان به حالت مجسمه در بالا جلوی در ماند و انگار که خشک شده بود و ماهم با کشتی از انحا رفتیم تا از خواب بیدار شدم

مریمsays:

سلام من حدودا یک هفته پیش مبهم یادمه که خواب دیدم دارم با کسی میجنگم بعد از این ماجرا یادمه که همون کسی که باهاش میجنگیدم ناراحت روی زمین حموم خونمون نشسته و از کاری که توی گذشته کرده پشیمونه و در کل ناراحته منم همین طور که آروم جلو اومدم گفتم: میدونی باید چیکار کنی. برگرد و ازش عذر خواهی کن. (منظورم این بود که برگرد سر قبر آدم و به خاطر کاری که تو گذشته کردی ازش عذر خواهی کن چون از این راه از طرف خدا بخشیده میشی) راستش خواب خیلی عجیبی بود

فاطمه شجاعsays:

سلام من خواب دیدم در یک مراسمی هستم که فکر میکنم یک ولیمه بوده باشه یا یک مراسم شادی درست یادم نمیاد توی خواب حس میکنم شیطان دنبالمه و من ازش فرار میکنم هر سری که ازش فرار میکنم به یک شکل دیگه جلوم ظاهر میشه انقدر که از دستش فرار میکنم توی خواب خیلی خسته میشم،قبلا هم خواب دیده بودم که از دست شیطان فرار میکنم و به یک غاری پناه میبرم که توش مسجد داره و قران دستمه

سمیراsays:

سلام. خسته نباشید. من در خواب دیدم عموم که فوت کرده در خواب تلفنی دارم دعوت می کنم ولی اصلا صدای عموم نبود و توی خواب همش می گفتم این که صدای عمو نیست. ولی اون گفت که نمیتونن بیان و بعد دیدم عموم توی خونمون هست و فهمیدم مرده و ازش شروع کردم به پرسیدن راجع به اینده (قبلا به خوابم اومده بود و راجع به ایم اتفاق که در اینده می افتد خبر داده بود ولی این بار گفت نه. من هر چی گفتم از خودم گفتم )از ائمه هزش پرسیدم با ترش رویی و بی تفاوتی گفت نه بابا ولش کن. در خواب بهش گفتم تو شیطونی به این شکل در اومدی و شروع کردم اعوذ بلله من الشیطان الرجیم گفتم. هر باری که می گفتم یه قدم عقب می رفت و چهرش کاملا تغییر کرد تا به دستشویی رفت تا درو ببنده از دست من و برگشت با عصبانیت انگشت های دستش و نشون داد و گفت دستمو زخم کردی منظورش این بود با اعوذ بالله گفتنات دستم زخم شد. ممنون میشم. اگه تعبیر خوابم و دقیق برام بگیید.

Maryamsays:

سلام خسته نباشید من خواب دیدم که یه شب مامان و بابام رفتن بیرون از خونه و من تنها توی خونه موندم که دیدم یه حیونی که تقریبا هم اندازه سگ بود از توی تاریکی بهم نزدیک میشد میدونستم که اون شیطونه ولی هر چی تلاش میکردم که با گفتن بسم الله و صلوات از خودم دورش کنم نمی شد نمی تونستم بسم الله یا صلوات بفرستم زبونم می گرفت و اونم هی به من نزدیک میشد میشه تعبیرشو بهم بگین

نصرت غلامیsays:

سلام وقت بخیر ممنون میشم خوابمو تعبیر کنید من خواب دیدم که جن داره دست میکشه کف پامو اذیتم میکنه هرچی بسم الله و ایت الکرسی میخوندم بازم اذیتم میکرد تااینکه داشت میومد جلوچشمم که ببینمش یدفعه بیدار شدم

سمیsays:

سلام.خواب دیدم اول چند نفر دورم هستن که انگار میشناختمشون ولی وقتی از خواب بیدار شدم یادم نمیاد کی بودن.میدونستم میخوان بهم آسیب بزنن.من شروع کردم توی دلم به ذکر گفتن.فکر می کنم آیت الکرسی بود.بعد دیدم یکی از اونها شیطانه.یه مرد بود که نسبتاپر بود.دیدم وقتی من ذکر گفتم اون یهو صورتش سیاه شد.انگار جزغاله شده بود.بعد دیدم پدرم کنارمه و داره کار منو تماشا می کنه و بهم میگه به کمک من احتیاج نداری خودت از پسش بر میای.ولی دستبندشو ببین.هنوز سالمه.یهو دیدم توی دستایاون شیطان یه دستبند سیاه با پوست ماره.به زور دستبندشو در آوردم و یه ذکری رو که قبلا توی خواب بهم داده بودنو خوندم.دستبنده تبدیل به یه مار سیاه شد و شیطان فرار کرد.منم بدون ترس گردن مارو گرفته بودم و رفتن شیطانو تماشا می کردم.

Sevilsays:

چند وقت پیش هم خواب دیدم تو یه خونه ام که اصلا آشنا نیس و خرابه است و توش پر از آینه های بزرگ و کوچک و سالم و شکسته است. یه جورایی حس میکردم که اون خونه تسخیر شده است تو خواب صدا های خیلی وحشتناکی میشنیدم و از ترس اون صدا ها به یه اتاقی فرار میکنم بعد صدا ها قطع که میشن یواش میرم بیرون ولی چند تا نیرو دستامو محکم میگیرن و منو به زور میکشن و میخندن من هم جیغ میزنم ولی صدام در نمیاد .مقاومت میکنم ولی هرچه قدر می خوام بگم بسم الله نمیتونم صدام در نمیاد بالاخره که تونستم با صدای گرفته بگم بسم الله صدای جیغ وحشتناکی اومد و از خواب بیدار شدم صدای قلبم رو میتونستم بشنوم و پر عرق سرد بودم.

روژانsays:

سلام ،من خواب دیدم بابام فوت شده بعدمن دارم گریه میکنم(توواقعیت هم بابام دوهفته پیش فوت شده)بعدی خانمه میادبهم میگه غصه نخوربیابریم خونه ما بهت آب بدم دست وصورتت روبشوربه نظرمهربون میادمنم باهاش میرم خونش بعداون خانم منو میبره تویک اتاق خودش میره ،ی دفعه میبینم ی چیزی شبیه شیطان میاد تواتاق منم خیلی میترسم میخوام ازدستش فرارکنم نمیشه بعدشیطان بهم میگه نترس تودخترمنی نه اونی که مرده ،تونبایدبرای اون گریه کنی وغصه بخوری واصرارداره قبول کنم خیلی باهام مهربونه ، من هرچی دم دستم میادپرت میکنم طرفش ولی ازش ردمیشه اونم اصلاناراحت نمیشه ازآخربایک چوب میزنم توسرش و فرارمیکنم ومیام بیرون ببخشیدمیخواستم بدونم تعبیرش چیز بدی میشه؟یعنی حال بابام اون دنیاخوب نیس؟

لیلاsays:

سلام،من خواب دیدم یه جایی هستم ولی خونم نبود،دیدم یه موجود بلند قدو سیاه پوش با همسرش وارد شدن،که زنشم قیافه ترسناکی داشت،اون موجود سیاه پوش که فکرمیکردم شیطانه،بامن صمیمی بود،من و میبوسید،بغل میکرد،چه تعبیری دارد؟باتشکر

فاطمه_بانوsays:

با سلام من خانوم متاهلی هستم که خواب دیدم به یک بچه یتیم غذای نذری دادم ، و هدفم شاد کردن بچه بود ، اما ناگهان بچه تبدیل به یه آدم شیطانی شد و من به شدت ازش ترسیدم ، بهش گفتم من به تو خوبی کردم تو چرا منو اذیت میکنی ؟ گفت یادم نبود بهم خوبی کردی با تو کاری ندارم بهت ۱۰ ثانیه فرصت میدم از اینجا بری و من با یه ترس شدید و عجیب شروع کردم از اون محل فرار کردم... این خواب خیلی فکر منو درگیر کرده لطفا جواب بدید ممنونم

ه_فsays:

سلام دیشب خواب دیدم که من ومادروبرادرم خونه پدربزرگم خوابیدیم‌یکهو ازاتاق بالاییشون صدایی اومد ومن فکرکردم که جن دارن شروع کردم به بلند بسم الله الرحمن الرحیم گفتن دیدم که یک زن بالباس سرتاپا سیاه اومد پایین ویک گونی فکرکنم گندم بود انداخت دم در دستشویی ماازش ترسیده بودیم ومن همش ذکر میگفتم که بره وتو خواب به خودم گفتم این حتما شیطانه که انقدر ذکرمیگم زورم بهش نمیرسه ونمیره بعدرفت به مادرم چهارتا تصویرنشون داد وگفت که من فرشته م و تو چهاربار مهلت فرار از مرگ داشتی که سه تاش تموم شده واین اخریشه و دیگه میمیری وازاین حرفا منم همش دادمیزدم سوره ی توحید میخوندم اخرش رفت لب پنجره ومن گفتم اگه فرشته ای جواب این سوال منو بده پرسیدم ولی نگفت وپرید ورفت.

آناهیتا خرم دلsays:

با سلام خواب دیدم با زن جوانی همراه هستم ک چادر مشکی پوشیده و من توی این فکر هستم که بالاخره ازدواج میکنم و هم ازدواج خودم تونظرمه و هم اعضای خانوادم به قبرستان که رسیدم این شخص روبروم ایستاد و من چهره زشتی رو دیدم که با خودم میگم این شیطانه، تو صورتم نگاه کرد و با یه لحنی گفت مگه من میذارم؟! به سختی و با ترس گفتم اعوذبالله من الشیطان الرجیم و همون موقع از خواب بیدار شدم فک میکنم نزدیک اذان صبح این خوابو دیدم هنوزم از یادآوری این خواب حس بدی دارم

محمد امینsays:

سلام. بنده خواب دیده ام در زیرزمین نیمه تاریکی هستم و به اطراف نگاه می کنم. بعد به پشت سر بلافاصله موجود کریهی را مي بينم همان لحظه شروع به جیغ زدن می کند آن قدر مهیب بود که از شدت بلافاصله ایستادم. وبیدار شدم. تعبیر این خواب را لطفاً بگویید

غزلsays:

سلام من دوبار خواب شیطان دبدم اولین بار خواب دیدم که صبح دارم میرم مدرسه بعد انگار تو یه محدوده ای یه اتفاق ماورایی افتاده که هرکی تو اون محدوده بره شیطان اسیرش میکنه بعد من میرم تو اون محدوده یهو میوفتم زمین بعد شیطان منو میبره یه جایی که ادمای زیادی اونجا اسیرن بعد شیطان فقط به من میخنده و محبت میکنه.... بار دوم خواب دیدم که تو سوپری هستم بعد یهو یه چیز نامرئی منو میبره که انگار شیطانه بعد با خودم میگم من انقدر مهمم که شیطان داره منو میبره بعد منو میبره خونه خودمون میخام از دستش فرار کنم دوباره منو میگیره بعد اسانسور وا میشه که برم ..... همین واقعا ترسیدم میشه بگین تعبیرش چیه!؟ لازمه بگم من بعد این خوابها خیلی به شیطان فکر میکنم و حتی همش علامتهای شیطان پرستی میکشم و انگار به شیطان گرایش دارم

زینبsays:

سلام توی خواب دیدم دونفر سوار اسب بودن و یه شال قرمز پیچونده بودن به سرو صورتشون ولی انگار یکی از ائمه هم کنارمون بود و گفت اینا شیطانن، پیاده شون کردیم ولی بروی خودمون نیاوردیم که شیطانن، پذیرایی کردیم و سوال پرسیدم فهمیدم که واقعا شیطانه و کمی ترسیده بودم، رفتیم بیرون از اونجا و اونا ماندن، میخواستیم بریم مهمانی یا عروسی، اونجا شنیدیم که خانمی( فکر کنم خواهرم بود) با حرفای اون شیطانا خودکشی کرده

محمد علی مشهدیsays:

با سلام.من دیشب خواب دیدم ک شیطان منو میخواد اذیت کنه.بعد من از دستش فرار میکردم.تو یه خونه بودم ک یهو خودشو به شکل یه سایه ی سیاهی بر من ظاهر کرد.و منو همسرم هردو اط دستش فرار میکردیم و من نگران بودم ک به ما آسیبی برسونه و از خواب پریدم.فقط دومرتبه خودشو به شکل سایه ی سیاهی حالت شبه نشون داد.لطفا تعبیر این خواب رو بمن بگین..

سحر حقانیsays:

سلام دیشب حدود ساعت ۲ یا ۳ بود خواب دیدم شیطان توی خانه ماست در حالیکه دیده نمی شد اما خیلی خیلی عصبانی بود و درها رو باز و بسته میکرد و چیزهایی از توی یخچال پرت میکرد من پسرم رو در آغوش گرفتم که آسیب نبینه هر چی سعی میکردم توی خواب بر شیطان لعنت بفرستم زبونم بند اومده بود ولی بالاخره چندین بار با زبان ناتوانی که حالت لال بودن داشت لعنت بر شیطان فرستادم و کمی بعد از خواب بیدار شدم بعد از بیدار شدن صلوات فرستادم و شیطان رو لعنت کردم اما دو باره این خواب تا صبح ادامه داشت اما این بار فقط حضور شیطان رو کمی احساس میکردم و در خواب صلوات می فرستادم راستی چند روزی هست که متوجه دینی هستم که بر گردن من هست و طرف مقابل قانونا نتونسته خسارتش رو دریافت کنه و من سعی دارم تا حدی اون دین رو شخصا و بدون تقاضای ایشان ادا کنم

فاطمهsays:

سلام خسته نباشید من دختری متاهل هستم و مدتی هست با شوهرم و خانواده اش قهر هستم اما دیشب خواب دیدم که به خانه پدر شوهرم رفتم و دیدم که او خواب است و هیچ کس دیگه در خانه نیست بعد صدایی از داخل اتاق آمد من رفتم و دیدم که پدر شوهرم پشت درب اتاق ایستاده است و به من چیز هایی گفت که یادم نیست که چی بود بعد به من گفت دنبالم بیا داخل آشپزخانه و من هم رفتم در اون لحظه پدر شوهرم دو نفر بودند یکی داخل آشپزخانه و دیگری خواب بود همین طور و من یک پایم را داخل آشپز خانه گذاشتم پدر شوهرم از خواب بیدار شد و گفت دنبال او نرو او شیطان است من واقعی اینجا هستم بعد من نگاه داخل آشپزخانه کردم و دیدم که او ناپدید شده است من کمی ترسیدم و با خودم گفتم اعوذبالله من الشیطان رحیم و بعد رفتم داخل حیاط و دیدم که شیطان هنوز داخل خانه پدر شوهرم است و از پنجره نگاه کرد و غیب شد و بعد مادر شوهرم هم آمد داخل حیاط ...تعبیر آن چیست؟...با تشکر

م.رsays:

سلام دختری هستم مجرد..خواب دیدم توی اتاق همه خواب بودن منم خواب بودم در زدن نگاه کردم دیدم سه تا ادم با لباس سیاه و زشت پشت درهستن در شیشه ای ای بود و من اونونارو میدیدم به کسی علاقمند هستم(سعید) در عالم بیداری ....تو خواب اول از همه اونو بیدار کردم گفتم ببین اونارو میشناسی خیلی ترسیده بودم گفتش نه ولی اونم خیلی ترسیده بود باهم فرار کردیم تو اتاق دیگه ایی عمومم بود اونم بیدار کردم اونم ترسیده بود بعد با سعید فرار کردیم سعید گف تویه دستشویی یه هواکشی هس میتونیم از اونجا فرار کنیم رفیتیم به من کمک کرد از هواکش سقف رد شم بعد گفتم دستتو بده من بیا بالا گف من از این سوراخ رد نمیشم رف کمک بقیه....در عالم بیداری اون پسر منو دوست داره

ف.مsays:

سلام. دختري مجرد هستم.نزديكاي صبح خواب ديدم يه انساني كه هيكش بزركه كلا سياهه لباساش و قيافش عوض ميشه يه لحظه زنه يه لحظه مرد بشت اون همه جا مثل اتيش بود شيطان ميخنديد و يه جيزايي به من ميكفت كه متوجه نميشدم. من هي استغفرالله ميكفتم از ترسم قايم ميشدم ولي اون عصباني ميشد و به طرفه من ميومد.من بيشتر اسغرالله ميكفتم . تو خواب از حرص يه جيزايي به من ميكفت كه اصلا متوجه نميشدم. ... تعبير ان جيست با تشكر.

شیما یاراحمدیsays:

سلام.من خواب دیدم رفتم زیرزمین خانه عموی خودم وتمیزش میکردم که بعد پسرعموم اوند وگفت من باز زنم میخوام اینجا زندگی کنم ویکدفعه زیرزمین خیلی شیک شد و بعد شوهرم که توی خواب نمیشناختمش اومد جلو واز من درخواست کردم باهم ازدواج کنیم ومن قبول کردم و همونجا موندم پیشش درحالی که طبقه بالا مهمانی بود وبعد فهمیدم شوهرم شیطان هست و یکدفعه جلوم ظاهر میشد و به خودم میگفتم ببین خانواده خودش هم نمی دونن بچه شون شیطان هستش.بهش گفتم تو برو مهمانی من اینجام .قصد داشتم فرار کنم.

شیما یاراحمدیsays:

همچنین شوهرم همان شب خودشان خواب میبینن که یک آقایی توی خیابان بهشون میگن عروسک که سفارش دادید اماده هستش که میرن عروسک تحویل میگیرن دقیقا عروسک خود پسرمون بوده و قد پسرخردسالمون.ممنون

صحراsays:

سلام ببخشید من خواب دیدم یه موجود شیطانی با یه دستیار به شکل حیوون تو قالب بدن یه دختر جوون اومده پیشم و من دارم تنها راه ارتباطش با زمین رو میسوزونم داشت روی تک تک نقطه ضعفام توی خواب دست میذاشت حتی اسم اونی که دوستش دارم رو آورد و گفت یکاری میکنم عاشقت بشه تمام تلاشمو کردم و در آخر چند نفر دیگه ام اومدن کمکم و بالاخره تمومش کردیم با اینکه کل دستام سوخته بود ولی زود خوب شد و درد نداشت توی کل خواب ذکر خدارو میگفتم و هربار قیافش ترسناک تر میشد من آدم مذهبی ای نیستم ولی توی کل خوابم داشتم از خدا کمک می‌گرفتم

سمیراsays:

سلام خسته نباشید من دوماهی میشه ک از عشقم جدا شدم و خواب دیدم ک شیطان ب خوابم اومده و میگه علت جدایی تو و معشوقت بخاطر منه و اینکه خانواده اون طرفت واست دعا و سحرو جادو کردن و در حال خنده بود و قصد داشت ب من و عشقم حمله کنه و من با خواندن سوره کوثر و بسم الله گفتن اون رو از خودم دور میکردم و فقط طرف حمله اش من بودم خیلی ممنونم

Msays:

سلام. من خواب دیدم شیطان جلوی در اتاقم ایستاده و نمیذاره من برم بیرون. پشت سر شیطان اونور خونمون نورانی بود اما اتاق من تاریک. مطمئن بودم اونطرف خونه که نورانیه جای خیلی خوب و آرامش بخشیه اما شیطان مانع رفتن من بود.شیطان همش لبخند وحشتناک میزد و میخندید اما وقتی به طرفش میرفتم تا برم بیرون عصبانی میشد و منو پرت میکرد عقب، من میترسیدم و ازش فرار کردم و چشمامو بستم تا نبینمش . تعبیرش چیه؟

حسنا بیاتsays:

سلام من خواب دیدم که شیاطین زیادی با لباس های مشکی که کلاه بر سردارند و صورت آنها مشخص نیست وداس در دست دارند و به طرف من حمله میکنند و من از دست آنها فرار میکنم زمین آنجا که شطرنجی سیاه و سفید بود بعد از عبور کردن از آنجاها فرو می ریخت مثلا از پله ها بالا میرفتم و پله فرو می ریخت یک پسر هم با من بود که فکر میکنم پسر عمه ام بوده که باهم هم بازی بودیم در بچگی و مدام او را صدا میزدم تا به دنبال من بیاید

زینبsays:

سلام من نماز نیخونم امشب خیلی اتفاقی مادرم قران گزاشت بالای سرم بعد خواب دیدم یه نور سیاه از اسمون اومد گفتن این نور از طرف شیطان منم میگفتم نور بهم نخوره و نور بمن نزدیک نمیشد فقط انگار جای دیگرو چک میکرد نور بمن نمیخورد بعد یه سری ادم اومدن رد شدن سرو ریششون بنفش صورتی قرمز زشت ترسناک بود بلند گفتم اینا برا چی اینجوری شد یکی گفت اینا وقتی هواپیمای ایران سقوط کرده اینا خوشهال شدن رقص کردن که سرو ریششون اینجوری شده درکل ضد انقلاب بودن منم تو دلم پیگفتم خدا خودش شاهده من شاید گریه نکرده باشم ولی بابت این اتفاقات ناراحت شدم لطفا تعبیرمو دقیق برام بگین ممنون

دریاsays:

خواب دیدم با مادرم در جاده ای که تاریک بود و باد شدیدی میزد میرفتیم که اون جاده کربلا بود و به نقطه ای رسیدیم که گفتن نباید سراتون رو بیارید بالا چون شیطان اونجاست و داره نگامون میکنه و بابد با چشمان بسته و سر به زیر راه بریم.من مادرمو سفت نگه داشتم و بهش گفتم چشماتو ببند و بالارو نگاه نکن من اونجا از چیزی نترسیدم و فضای ترسناکی بود . میخواستم بدونم تعبیری خاصی داره.؟ البته من یه خواهر بیمار دارم که شب قبلش به شدت حالش بد شده بود.

ماه طاووس ارجمندsays:

سلام و احترام خواب دیدم قسمت زیرین سینک ظرفشویی مون آب داده و تمام آشپزخانه مان خیس شده گفتم حتما پولیکا سفت نبوده بعد درب و پنجره هامون بهم می خورد زنگ در بی جهت به صدا می اورد وسایل منزل حرکت می کردند صدایی در گوشم می گفت ما شیاطین هستیم به بابام گفتم اینو گفت نه بابا این چه حرفیه تا خدا هست اینا همش خرافه ست چند مرد بیرون بودند رفتم بیرون که دیدم یک آگهی زدند روی در گفتم کار شماست؟گفتند نه روی آگهی نوشته یی داشت فکر کنم توصیه های ایمنی گاز بود ما ترسیده بودیم چسبیده بودیم به مامان یک آقایی اومد داخل گفت من باطل سحر انجام دادم براتون نگران نباشید گفتم پس چرا این اتفاقات می افته گفت نگران نباش اونا دارن از ناراحتی اینکار رو می کنن احساس کردم صدای خنده هایی میاد از همان ارواح و شیاطین به حالت تمسخرکردن ما نگران و دردمند بودم ذکر می گفتم و از خدا کمک خواستم دیگه یادم نیست چی شد فقط از ترس از خواب بیدار شدم مرسی توپ تاپ

نازنینsays:

سلام من تا الان دو بار خواب های متفاوت دیدم که بعد از بیدار شدن حس این بهم دست داد که اونایی که دیدم شیطان بودن،البته با اختلاف کمتر از ۲۴ ساعت اولین خواب این بود که انگار تو گوشیم داشتیم فیلمی می دید که توش به بچه ها شمارش اعداد رو با آموزش فحشا (مثل استمنا) یاد می دادن‌ (این عمل رو کامل دیدم)و بچه های قیافه ی خیلی زشت و ترسناکی داشتن خواب دومم هم اینطوری بود که انگار با هواپیما همراه پدرو مادر و دخترعمم داشتیم می رفتیم مسافرت شمال وسط راه دیگه هواپیما نبود ، سوار ماشین بودیم و داشتیم از یه مسیر صعب العبور رد می شدیم که آخرش مجبور شدیم از ماشین پیاده شیم بریم و از یه جایی مثل مزرعه عشالی رد شدیم و پامون رو تو گل می ذاشتیم من اول ترسیدم که لباسام گلی بشه و به پاهام زالو بچسبه ولی هیچ کدوم اتفاق نیفتاد و لباسام تمیز تمیز موند ، صاحب اون مزرعه دعوتمون کرد تو خونش که انگار فقط من رفتم ، اونجا هم بساط مهمونی بود انگار شب مراسمی مثل عروسی داشتن، من همراه دختر اون خانم صاحب مزرعه داشتیم دستبند با مهره های آبی و صورتی و سیاه درست می کردیم که دو تا آقا اومدن و با اون خانم صحبت کردن متوجه شدم که آقا از خانم رابطه ی نامشروع می خواستن ولی خانم قبول نمی کرد و من رفتم با آقا دعوا کردم که همون آقا گفتن بیا باهات صحبت کنم تنهایی من اصلا قبول نکردم که همون خانم صاحب مزرعه با یه خانم دیگه که ندیده بودم رفتن پیش اون مره؛همین که اونا رفتن اون یکی مرد که انگار نوچه ی اون آقا بود به من حمله کرد برای تجاوز و من به خودم گفتم چرا یادم رفت این وحشی تر از اونه و نباید باهاش تنها می شدم و زورم هم بهش نمی رسه، داشتم جیغ می زدم که انگار دونا اومدن کمکم که از خواب پریدم(البته خود تجاوز رو ندیدم ، فقط احساسش بود) تو این خواب هم بعد بیدار شدن احساس کردم اون مرد دومی شیطان بود البته تو خواب دوم تمام جنگل ها و محیط اطراف خوشگل بودن با رنگ های شاد

المیراsays:

سلام وقت بخیر خواب دیدم باخانواده به سفر کنار دریا رفته بودیم که وسایل ما در ساختمانی دورتر از محل اقامت نزدیک دریا قرارداشت رفتم چیزی از آن ساختمان بردارم یک تکه کوتاه از مسیر ، راه باریکی بود که از یک طرف سمت دیوار ویک طرف باز بود تا به این راه باریک رسیدم سرگیجه شدیدی گرفتم که ادامه راه برایم ممکن نبود صورتم سمت دیوار گرفتم و بالای پیشانی ام به دیوار تکیه دادم . خانمی ردشد بدون اینکه اورا ببینم با لمس دستم به دستان او وبیان ازش خواستم به من کمک کند از باریک راه رد شوم دستان خیلی لاغری داشت اهمیت نداد رد شد. نفر دومی که رد شد همین درخواست کردم خانم چادری و میانسالی بود. گفت خودم هم پا درد دارم اما دستم گرفت وعبور داد اما بلافاصله خود را درجایی دیدم که روبروی آشپزخانه بزرگی ایستادم وآن خانم چادری با خانمی دیگر راجع مسایلی صحبت میکنند. تا گفتم راه خرجی گذاشت برآشفته شدن که من آنجا چه میکنم. منم اظهار بی اطلاعی کردم و مجددا خانم چادری مرا سمت خروجی هدایت کرد خانم به نظر مذهبی میآمدن اما موقع حرکت سمت خروجی میدیم چه خانه بزرگ وعجیبی چه مبلمانهای لوکس وطلایی رنگ گفتم احتمالا خدمتکاران خانه هستن چون چهرشان به صاحب خانه نمیبرد یکدفعه پسر بچه هایی را دیدم که از پستو به صورت برهنه یا با لباس آب میریختن روی سرامیک ولیز میخوردن وبازی میکردن (پسر بچه ها همه تیره پوست بودن) وخانم سختش بود که پسربچه ها جلوی من بدون لباس حاضر شده اند منم به حساب جلب توجه بچگی واکنشی نداشتم ولی بامهربانی یکبار تذکرشان دادم. جلوتر که رفتیم نزدیک در خروجی دیدم نزدیک ۱۲یا۱۶ تا نوزاد پسر ۱یا دوساله بدون لباس به پشت خوابیدن که میله هایی به میان پاهاشان وصل بود تامن به آنجا رسیدم همگی با هم روبه سوی من کردن تمامشان یک قلاب به بینیشان وصل بود که ادامه میله میان پایشان بود. بازهم تیره پوست بابینی بزرگ بودن. ترسیدم واحساس کردم دراین خانه خلافکاری وجود دارد بیرون خانه شدم یواشکی شماره پلاک خانه حفظ کردم که به پلیس بدهم شماره پلاک ۱۵۷ بود. به ساختمان خودمان رفتم جهت برداشتن وسایل وقتی بیرون آمدم توی کوچه دیدم شوهرم دارد سرفه میکند نمیتواند راه برود. گفتم مگر از توی ساختمان چیزی خوردی آنجا شیطانی شده بود من رفتم تا دیدم شیطانی شده آنجا را ترک کردم. شوهر گفت فقط دوعدد خرما خوردم گفتم همان دیگر خرما شیطانی بوده. زیر کتف شوهرم گرفتم او راکمک کنم برویم دایما چیزی مثل برق گرفتی دربدنمان اتفاق می افتاد ومن دایم لاحول ولاقوت الا بلا میخواندم وبسم الله میگفتم فقط زمانی که ذکر میگفتم فشار برق و.. کم میشد و دوباره فشار به سختی راه میرفتیم. واینکه من وشوهرم هردو فقط کلمه اعوذبالله را از اعوذبالله من الشیطان رجیم یادمان مانده بود فقط میگفتم اعوذبالله تندتند بقیه اش یادم نمی آمد. مردم شهر همه مذهبی اما مرده روح بودن. ما را میدین اما یک لبخند رد میشدن برایشان امری عادی بود. تا اینکه مکث شوهرم توجه ام را به خون های پاشیده شده کف خیابان جمع کرد بهش میگفتم نگاه نکن از ترس اینکه بدتر شود. یهو شوهرم گفت اون فقط یه بچه اس. نگاه کردم دیدم پدری با پسر حدود ۱۰سال و دختر بچه ای حدود ۶ سال با مغنعه ای سفید وتمیز بشدت سرفه میکند وخون بالا می آورد طوری که خون از آن طرف خیابان این طرف را آغشته کرده است اما مغنه دختر سفید سفید بود. پدرش فریاد میزد. باهمان وضعیت نامساعد خودمان درفکر کمک بهشان بودم که از خواب بیدار شدم. البته چندین روز پیش خواب دیدم. ممنون میشم تعبیرش را بگید.

المیراsays:

سلام وقت شما بخیر نزدیک به یک ماه پیش خواب دیدم درحال جمع وجور ومرتب سازی خانه ای که جدیدا به آنجا رفته بودیم ، هستیم . و یکدفعه متوجه شدم قطرات باران از سقف که یک سوراخ داشت به روی فرش میریزد. سریع دستم زیر قطره ها گرفتم که روی فرش نریزد و از شوهرم خواستم تشت بیاورد . شوهرم پیدا نمیکرد و میزان قطره آب تند تند بیشتر وبیشتر میشد. دستم که پر میشد درون حوض سرامیکی کنارم خالی می‌کردم . انقدر سریع زیاد شد که حتی قطر آب از دودستم بیشتر شد ویکدفعه یک عالمه آب از بالا پایین ریخت و تمام شد نگاه به سقف کردم دیدم یک سوراخ نسبتا بزرگ ایجاد شد وآسمان آبی تمیز رو از سوراخ دیدم. سپاس از شما بابت وقتی که واسه تعابیر میگذارید. روز خوبی داشته باشید.

حمیده حسنیsays:

من یه خواب دیدم که یه خانومی باهام حرف میزد نمیدونم چیشد که فکر کردم ادم خوبی نیست بعد از میان دو تا انگشتام بهش نگاه کردم دیدم شیطانه چشمان درشت و مشکی و تقریبا رنگش قرمز بود انگار ولی بقیه جاهاش شبیه ادم بود که داشت توی اتیش فریاد میکشید و من ترسیدم همون موقع گفتم لاالله الااله و بسم الله که حس کردم رفت و با خوشحالی بیدار شدم ولی انگار واقعیت بود بین خواب و بیداری بودم

حمیده حسنیsays:

خواب دیدم با یه مردی که کلی عاشقم هست پیاده روی میکنم و عشق بازی بعد به مزرعه ایی میرسیم که اطراف گیاهای کاشته شده نوزاد های سفید و زیبا که سرهاشون از خاک بیرون هست مرده و انگار کاشته شده اند من خیلی ترسیدم و ناراحت شدم و گفتم این جنایتو کی کرده یکی از نوزاد ها رو از خاک بیرون کشیدم مانند یخ زده ها بود نوزاد چهار دست و پا بعد پلیس اومد و هر چی میگفتم عین خیالشم نبود تازه گلدون هم اورده بود که بکاریم و بعد بیدار شدم

الهامsays:

سلام. من دیشب خواب دیدم شیطان رو سرم ایستاده و من خواب بودم و نور قرمز تو صورتم و کل اتاق بود سوره ی حمد، توحید، قدر، ناس و آیة الکرسی رو خوندم تا رفت البته بگم من دو ماهه نمازمو ترک کردم و با خدا قهرم چون خیلی تو زندگیم بخاطر فرم اذیت میشدم از روزیکه نمازمو ترک کردم اوضاعم رو به روال شده میترسم ازین خواب لطفا من و راهنمایی کنید. ممنون

ژالهsays:

سلام وقت بخیر.من خواب دیدم خواهرم تو کمد یه لباس سیاه گذاشته میگفت این لباس شیطانه و لباس خرکت میکنه میگفت لباس بسمتش حرکت میکنه.لباس رو زمین بود منم جفت پا بالا پایین می پریدم روش .خاهرم گفت چرا اینکارو میکنی این لباساروزا میخوابه شبا حرکت میکنه تو مزاحم خوابش شدی اونم ممکنه شبا تورو اذیت کنه.منم اعتراض میکردم میگفتم چرا همچین چیزی و تو کمد نگه داشتی ترسیده بودم و مادرمو بغل کرده بودم.لباس رو زمین بسمت خواهرم حرکت میکرد دیدم میخاد بیاد سمت من ترسیدم و از اتاق فرار کردم.لباس هم رفت سمت خواهرم..تعبیرش چیه؟..سپاس از وقتی که میذارید.

Asays:

سلام من خواب میدیدم یه مراسمیه که همه واسش اماده شده بودن منم خبر نداشتم چیه و دم در منتظر بودم بیان بعد شیطانو به شکل الاغ دیدم که اومد داخل همه شروع به پرستیدنش کردن اولش همینجوری گنگ مونده بودم بعد شروع کردم به بسم الله گفتن و الاغ همونجا افتاد رو زمین بعد اون چند نفری که اونجا بودن منو مقصر میدونستنو میگفتن مگه نمیدونی جلوش نباید اسم خدارو اورد

Mahdissays:

سلام من دیشب خواب دیدم برادر شوهرم که ۱۷ سالشه و با ما زندگی میکنه با من توی خونه ای ک توی خواب مال ما بود تنهاست و وقتی من مشغول کارام بودم تصمیم داشت با موجودی که شبیه شیطان بود و احضارش میکرد منو بترسونه و من به اتاقی پناه بردم و برادرشوهرم موجودو میفرستاد سمت من و لذت میبرد ولی تا به من نزدیک میشد من با ترسی فراوان چشمامو میبستمو آیات قرآنی زیر لبم میگفتم و اون نمیتونست جلو تر ازین بیاد و انگار توی خواب این کار هر روزش بودو منم همش با چشم بسته ذکر میگفتم اون متوقف میشد. و من اینگونه خواب های شیطانی هرچند وقت یبار میبینم که همیشه توی همشون یه فردی ک توی بیداری بهم بد کرده بشکل شیطانه و من بهش لعنت میفرستمو ذکر میگم تا در امان باشم و وقتی بیدار میشم‌ ترس عجیبی دارم تعبیر این ها چیه

اسماsays:

سلام یه طریقت عرفانی شبیه یه حلقه ذکر معرفی شدم تو اینستا گرام خودم بیعت کردم با مرشدش به یه نفر از دوستان هم معرفی کردم دوستم همون ابتدا که فایل بیهتشو دیده بود برداشتش این بود که تو فایل بیعت میگه برای توبه از گناهان به اون مرشد متوسل بشیم لذا چون اون مرشد رو نمیشناخته بیعت نمیکنه ولی تا سه شب خواب دیده دارن اجنه اذیتش میکنن با ترس و وحشت از خواب میپریده میگه خیلی خواب وحشت ناکی بود در هم برهم انگاری داشتن بیدارش میکردن و حس میکرده از جانب اون طریقت عرفانی و اون مرشد هست میشه جواب بدید من خودمم ترس برداشته نکنه این طریقتشون مشکل داره (تو اینترنت و ویکی پدیا و اینا که جیز بدی درباره شان نبود اصلا)

نسیمsays:

سلام وخسته نباشید خواب دیدم من و شوهرم واردیه ساختمان شدیم که میگفتن مدت هاست درهاش قفله واردشدیم کنارهردری دیوبودشوهرم میذاشت دنبالشون منم ذکراعظم بسم الله الرحمن الرحیم می گفتم واوناپابه فرارمیذاشتن،به این شکل درهابازمیشدن به دراخری رسیدیم دیوبزرگی نشسته بودکه ازخواب بیدار شدم،،تعبیرش چی میشه استاد؟

علی جیلانیsays:

با سلام و خسته نباشید خواب دیدم تو یه مکانی خوابیدم شبیه مسجد‌ بود درواقعه یهو بیدار میشم چشامو باز میکنم سمت راستمو نگاه میکنم یهو یه پرنده سفید با بال های بزرگ میاد میشینه روی بلندی نمیدونم چی بود اول چهرش خوب بود ولی یهو برام ترسناک شد فقط چهرش ک ترسم گرفت ک من سریع ذکر صلوات میدم تند تند ک یهو از خواب بیدار میشم متوجه میشم خواب بوده ممنون میشم تعبیرشو بگید

پرهام رضاییsays:

سلام من خواب دیدم که در مکانی واستا ده ام که شیطان با صورت بط مانند و سفید و بدن انسان روی صندلی جلوی من میشیند بعد دو کوزه ور میدارد و آب نبات هارا از آن کوزه به این کوزه میریزد لطفا جواب بدید خیلی ترسیدم

BoLBoLsays:

با سلام و خسته نباشید من صبح خواب دیدم که خوابم و وقتی از خواب بلند میشم و از اتاقم به پذیرایی میرم میبینم فضای پذیرایی قرمز و دوتا آدم که انگار جن یا شیطون بودن یکیشون جلوی در خونه وایستاده و جلوی من زانو زده بودو دستاش روبه من رو دستاش شمشیر بود که انگار داشت میداد به من اون یکی هم دیدم زیر میز ناهار خوری قایم شده و میز ناهار خوری تو پذیرایی بود با اینکه در واقعیت در آشپزخانست بعدش خیلی وحشت کرده بودم به مادرم گفتم مامان توام اینارو میبینی گفت نه اونقدر ترسیده بودم همش میترسیدم بلایی سرم بیارن تو خواب ناله و داد میزدم مادرم گفت نترس بیا پیش من بخواب و من اصلا نه به شیطون دست زدم نه به شمشیر این خواب تعبیر بدی داره؟ممنون میشم تعبیرش رو بگین

Zsays:

من چند دفعه ی متوالی خواب دیدم دارم از چند نفر توی یه ساختمون که شیطون توی جلدشون رفته بود فرار میکنم همیشه ام میرسم به طبقات بعدی یه کسی هست که شیطان توی حلدشه من دندوناشوکه مصنوعیه در میارم وفرار میکنم که شیطان از جلدش بیرون بیاد بعد اونم دنبالم میکنه منم هرچی میدووم انگار پاهام باهام یاری نمیکنن و وقتی میترسم که اون بهم برسه از خواب بیدار میشم هردفعه هم یادم میره که این خواب و دیدم این دفعه یادم موند میشه لطفا تعبیرش رو بگید

نازنینsays:

سلام. من خواب دیدم روی بازوی چپم یه علامت سیاه مثل خالکوبی هست که کنارش هم کبود شده بود. بعدا یهو دیدم که این علامت شیطانه بعضی وقتها یهو روی همون خالکوبی ظاهر میشد و من هر چ سعی میکردم اونو از خودم جدا کنم نمیتونستم. تو خوابم به هر کی میگفتم توسط شیطان تسخیر شدم و این علامت اونه میگفت نه کبودیه و هیچکی باورش نمیشد. تعبیرش چیه؟

مهاsays:

سلام من خواب دیدم که همراه پدر و مادرم در خونه باغی بودیم. پدرم که همراه ما بود لباسی سفید مانند فرشته ها پوشیده بود و ۱ نفر دیگر که بازهم خود پدرم بود با لباس قرمز که نماد شیطان بود دنباله حالت فرشته پدرم میگشت و میخواست او را گمراه کنه! و من خیلی ترسیده بودم و هی به پدرم هشدار میدادم ولی او اهمیتی قائل نمیشد و ترسی از شیطان نداشت! چه تعبیری میتونه داشته باشه؟

Frahasays:

سلام، خسته نباشید. من در خواب دیدم که آتشی شعله ور است و ب سمت من زبانه میکشه و ی نفر بهم کمک میکرد تا بتونم از آتش دور بشم و اون شخص آتش رو خاموش میکرد ولی دوباره آتش شعله ور میشد و یهو از اون آتش شیطانی دیدم ک سعی داشت ب من صدمه بزنه و من فرار کردم و با خودم چند مرتبه اعوذ بالله من الشیطان الرجیم می گفتم و بار آخر فریاد کشیدم اعوذ بالله من الشیطان الرجیم و از خواب بیدار شدم. میشه بگین این خواب چه تعبیری دارد؟!

پریسا مالکsays:

با سلام من دیشب خواب دیدم خودم و عشقم هردو باهم از دست یه سری نیروهای شیطانی فرار میکنیم

مهدیار نجفیsays:

سلام امیدوارم حالتون خوب باشه راستش من یک ورزشکارم با 14 سال سن در ورزش والیبال و من دیشب شکر خدارا به جا آوردم و با چندتا ذکر خوابیدم در خواب دیدم دارم میگویم الحمدالله لعنت بر شیطان و پشت سر هم لعنت بر شیطان و ذکر های بقیه بعد دیدم شیطان زنگم زده و گفته است چرا به من لعنت میفرستی من دوباره گفتم لعنت بر شیطان و از خواب بیدار شدم

Monasays:

خواب دیدم وارد اتاقم شدم یه توله سگ وارد اتاقم شده بود و رو تختم خوابیده بود، اینه ای رو به روی تختم بود و سگ بزرگی رو توش میدیدم نمیدونم ماده بود یا نر. در اون لحظه حس میکردم اون سگ روحه یا جن. که با استغفار و بسم الله گفتن و سوره خوندن سعی میکردم دورش کنم. رفتم جلو تر اهم یکم کشتی گرفتیم و تموم.

زهراsays:

سلام خواب دیدم جلوی در دستشویی خونمون وایسادم و شطان بالا کنار آبگرم کن هست سیاه بود و قه قه میزد و یه چیزایی می گفت منم ترسیده بودم همش داشتم شیطان را لعنت میکردم و یا خدا می گفتم خیلی بیش از اندازه ترسیده بودم

faezeh hjzsays:

سلام خسته نباشید من الان با صدای اذان تو خونمون بلند شدم خواب میدیدم شیطان در قالب یه مرد ریش دارظاهر میشد و فقط من و عزیزترین کس زندگیم مادربزرگم یه خانم مسن و بسیار نمازخوان و باایمان و مهربون هستن اونو میدیدیم و شیطان لبخند میزد و به مادربزرگم نزدیک میشد اذیتش کنه و من اجازه نمیدادم دلنگران و دلواپس بودم و مدام قران و صلوات میفرستادم رو بدن مادربزرگم و روی شیطان اونم دور میشد و باز میومد این خواب بااینکه عصر بوده ولی باصدای اذان غروب بیدارشدم تعبیری داره؟تعبیرش چیه؟

زهرهsays:

سلام.تو خواب دو تا شیطان با چهره ی وحشتناک به من حمله و دنبالم کردن خیلی میترسیدم. تا اینکه چند نفر سنگ میزدن بهشون و هر دو به طرز وحشتناکی کشته شدن. سنگ ها به سمت منم پرتاب میشد ولی به من برخورد نکرد. چند شب قبل هم خوابی دیدم که مقابل دیواری سفید وایسادم که کلی آدم به طرفش سنگ میزنن میدونستم که دارن به شیطان سنگ میزدن ولی هیچ سنگی به من نخورد.

Fatimasays:

من خواب دیدم که یک شیطان به جلدواخلاق فرشته قصد داشت منو بازیچه خودش کنه وفریب بده و من پنهانی شنیدم ودر خواب سعی در فرار کردن از دست اون رو داشتم که به بام مسجدی رسیدم که شیطان از ترس نتونست به سمت من که بر بام مسجد بودم بیاد و کلا بسم الله و صلوات میگفتم

سنا محمدیsays:

سلام من خواب شیطان رو دیدم که اومده پیشم وقتی میخاستم ردش کنم بره، می‌گفت من نمیرم تو خودت وقتی کوچک بودی بهم قول دادی بامن باشی باید الان با من باشی، بعد من به طرفش سنگ انداختم گفتم بسم الله الرحمن الرحیم و سوره توحید و حمد و چهار قل رو خوندم بهش گفتم برو به جهنم ولی اون از دور میخاست که من باهاش باشم گفتم این شیطونه ول کن نیست بزار اول یه کاری ازش بکشم بعد بزنمش تا بره، تعبیرش چیه؟

سنا محمدیsays:

سلام من خواب شیطان رو دیدم که اومده پیشم وقتی میخاستم ردش کنم بره، می‌گفت من نمیرم تو خودت وقتی کوچک بودی بهم قول دادی بامن باشی باید الان با من باشی، بعد من به طرفش سنگ انداختم گفتم بسم الله الرحمن الرحیم و سوره توحید و حمد و چهار قل رو خوندم بهش گفتم برو به جهنم ولی اون از دور میخاست که من باهاش باشم گفتم این شیطونه ول کن نیست بزار اول یه کاری ازش بکشم بعد بزنمش تا بره، تعبیرش چیه؟

فاطمهsays:

سلام ببخشید اگه تو خواب ببینیم که پشت پنجرا ایستادیم و با خوشحالی قطرات سفید و زلال بارون رو نگاه میکنیم و دستمون رو از پنجره بیرون گرفتیم ک بارون تو دستمون بریزه ولی ناگهان ی موجودی در هیبت شیطان پرواز کنان میاد دم پنجره چهرش زشته و ناخون های دستاش بلند و تیز دستش رو میاره سمت دستم ک ب دستم دست بزنه ولی من میکشم دستمو و فرار میکنم با ترس و مدام بسم الله الرحمن الرحیم میگم که دور شه، خواهرم ک بغلم نشسته متعجب نگام میکنه و من با وحشت میگم چرا بسم الله میگم نمیره تو هم میبینیش... بعد از خواب بیدار شدم، تعبیر این خواب چیه؟؟؟ 😟😟😟

متینsays:

دیشب خواب دیدم از توی خونه یک موجودی این شیطان اومد بیرون با خود مواد مضاب می اورد منم داشتم فرار میکردم که به پدر مادرم خبر بدم گوشیم هم شارژ نداشتکه زنگ بطنم تعبیر این خواب چیه

سالار اصغرپورsays:

تعبیر خواب من خواب با رفیقم و پسر کوچکش رو تخت دراز کشیدیم صحبت میکردیم یهو یک نفر با موهای بلند با لباس سفید مثل دامن دیدیم کنار تختمون هست با قیافه زشت یهو قرمز شد آتیش گرفت داد زد من شیطانم و بطرف بچه رفیقم حمله می‌کرد ک یک در چوبی بود از اونجا بچه رو نجات دادیم چون تو خواب شیطان نمیتونست از اون در چوبی وارد بشه هی داد میزد وحشتناک میشد و هی داد میزد میگفت میدونید من 12 فرزند دارم هی تکرار می‌کرد با صدای بلند و حشتناک من 12 فرزند دارم بعد من ب دوستم گفتم بیا از این در چوبی فرار کنیم ک آخر فرار کردیم از خواب بیدار شدم

بردیاsays:

سلام من خواب دیدم با دوستام رفتم کمپ جنگلی بعد متوجه شدم یه موجود دو پا شبیه بز و بدنی سفید همراه شاخ بالا سرش هست و کچل هست و به جای مو دایره کشیده شده قرمز رنگ هم هست من رو میترسونه و تهدیدم میکنه میشه سریع هرکی میدونه جواب بده ؟

Aydasays:

من در خواب دیدم که یک عروسک شیطانی کنار در حیاط وایستاده است و یکی از اعضای خانواده کنار اون وایستاده و انگار عروسک شیطانی ان را گرفته و قلبم به سدت زیادی تند تند می زد و‌ دیدم رفتیم تو اتاق یکی از اعضای خانواده از ترس می رفت زیر پتو مامانم هی می گفت صبر کن من هر لحظه می ترسیدم که اون عروسک شیطانی بیاید در اتاق در خواب دیدم فقط مادرم و یکی دیگر از اعضای خانواده در اتاق امدند بقیه نیامدند و ماندند میشه توضیح بدین همین الان مرسی

شیرین شsays:

سلام تروخدااااا کمکم کنید من یه مدته هرررشبببببب خواب میبینم که شیطان تو لباس سیاه سر راهم میاد باوجودی ک خانوادم کنارمن تا شیطان نزدیکم میشه و تو خواب میبینم خانوادم میگن نترس ما کنارتیم تا تو خواب سروکله ادم بالباس سیاه دیده میشد خانوادم محو میشدن بعدش فقط توخواب همش میگم لاحول ولا قوُ الا بالله یا استغفرالله ربی یا بسم الله یکم ازم دور میشد دوباره یهو ظاهر میشد هی ک بهم نزدیک تر میشد زبونم سنگین میشد ک ذکر بگم که یهو از خواب میپرم ای خواب رو اکثر شبا میبینم تعبیرش چیه تروخدااااا بگین

شیرین شsays:

سلام تروخدااااا کمکم کنید من یه مدته هرررشبببببب خواب میبینم که شیطان تو لباس سیاه سر راهم میاد باوجودی ک خانوادم کنارمن تا شیطان نزدیکم میشه و تو خواب میبینم خانوادم میگن نترس ما کنارتیم تا تو خواب سروکله ادم بالباس سیاه دیده میشد خانوادم محو میشدن بعدش فقط توخواب همش میگم لاحول ولا قوُ الا بالله یا استغفرالله ربی یا بسم الله یکم ازم دور میشد دوباره یهو ظاهر میشد هی ک بهم نزدیک تر میشد زبونم سنگین میشد ک ذکر بگم که یهو از خواب میپرم ای خواب رو اکثر شبا میبینم تعبیرش چیه تروخدااااا بگین

ف دsays:

سلام من خواب دیدم اول شیطان که شبیه يه روح سفید بود وکم کم شبیه موجودی عجیب شد با سیاهی درون اون سفیدی بعد وارد جسم يه زن ناشناس شد زن خیلی ترسیده بود وبعد از زن جدا شد ودر هوا چرخی زد به دیدم دریه قفس بتونی اسیر شده ویه عده ناشناس دور قفس جمع هستن ونگاهش میکنن بعد من به شیطان سنگ ميزدم وسنگ ها به او میخورد وشیطان به طرف من خشم میکرد بعد ديدم در خانه ایی هستیم و شیطان افرادی را ميسوزاند در اتاق دیگری با چند شیطان دیگر که کمکش میکردن من خیلی ترسیده بودم ومیگفتم من را هم بخاطر سنگ زدن ميسوزاند ومدام آیت الکرسی میخواندم بعد مادرم آمد وجریان را برایش گفتم ومرتب با صدای بلند آیت الکرسی میخواندم ویکباره دیدم نه شیطان هست ونه در آن اتاق که بقیه را ميسوزاند کسی وخواهرم را که قبل بردن صدایی گفت که نتوانستن خواهرت را آسیب برسانند ورها کردن در حالی از خواب بیدار شدم که همچنان آیت الکرسی میخواندم

زهراsays:

سلام من خواب دیدم تنهام و از دست شیطان فرار میکنم و اون هعی به سراغم میاد که تو جلدم بره، من هم بسم الله میگم و اون دور میشه اما بعد از یه مدت دوباره به طور مداوم میاد و من هم هر سری با بسم الله گفتن دورش میکنم تا اینکه میگم خدایا پناه میارم به تو از شر شیطان و شیطان رو دیگه نمیبینم و از خواب بیدار میشم تعبیر این خواب چیه؟!

ماهانsays:

سلام من خواب دیدم که دو تا قسمت وجود داشت یکی خیلی سفید و زیبا و دیگری قرمز و اتشین موجودی شاخ دار که انگار شیطان بود در اونجا بود من هی فرار می کردم و می رفتم داخل قسمت سفید زیبا خیلی از شیطان می ترسیدم ولی اخرش رفتم و با چند تا بسم الله رحمان رحیم گفتن اون رو نابود کردم تعبیر این خواب چیه ؟

فاطمه علی محمدیsays:

با عرض سلام وخسته نباشید. من خواب دیدم داخل مسجد هستم وعده ای دارن نماز میخونن من دیدم یک نفری چادر سرش ولی کل صورتش پوشانده با چادردر نماز رکوع میرفت ولی سجده کامل نمی رفت اصلا پیشونیش به مهر نمیرسید ومن‌فهمیدم شیطان فریاد زدم‌شیطان و شروع کردم‌حمله بهش و کتک زدم وهمه اهل مسجد شروع کردن به زدنش وقتی چادرش افتاد چهرش مثل انسان ولی صورتش قرمز و سوخته بود

نازنین فاطمه خسرویsays:

سلام من دیشب خواب عجیبی دیدم در خواب دیدم که درجایی ناشناس و عجیب بادوستانم دریک خانه زندگی میکنیم روبه روی خانه ما یک خانه بود که از پنجره اون خونه یک کودکی که مثل مجسمه و یا عروسک بود وایستاده بود اما چشماش قرمز و کاملا مثل خون بود من و دوستام درباره اون عروسک حرف میزدیم که تصمیم گرفتیم از صاحب اون خانه بپرسیم که اون چیست وقتی پرسیدیم به ماگفت که اون فقط یک عروسک است☺اما داستان اینجا تمام نشد ترسناک اینجاست که طبقه بالای خونه ای که ماتوش زندگی میکردیم هم از توی پنجره اش یک نفر دقیقا شبیه همون عروسک با چشمای خونی و قرمز من و دوستانم را نگاه میکرد ما ترسیده بودیم چون اون عروسک مثل شیطان بود همش مارو نگاه میکرد ما هم تصمیم گرفتیم که از اونجا بریم چشمای اون موجود منو میترسوند البته بگم که حالت اون عروسک مثل عروسک اسکوییت گیم بود اما شیطان بود چون چشماش داشت داد میزد که من شیطانم😣

Sanasays:

سلام ظهر بخیر من همین ساعت ۱۰خواب بلند شدم و ساعت ۹بود که دوباره خوابیده بودم خواستم بگم طی این ساعت من خواب دیدم یه فردی منو میبرد به تجمع فرقه ی شیطان پرستی ولی من مقاومت میکردم.. ولی بعدش برگشتم خونه و تنها بودم هیچکسی نبود که من وقتی خواستم گوشیمو بردارم دیدم عکس اون فرقه اومده پروفایلم و تموم خانوادم انگر تسخیر شده بودن این چه تعبیری داره؟

امیر محمدsays:

من خواب دیدم که شیطان تبدیل به مادرم شده و مرا تحدید میکرد وبه کار زش حدایت میکرد ومیخواستم بسم لله بگوئیم نمیگذاشت تا که وارد خانه شدیم باصدای بلد بسم لله گفتم به خداوند یگانه پناه بدم او غیب شد ومن هم از خواب بیدار شدم نمیدانم شیطان برای این به خوابه من آمده تا دین مرا بگیرد چون من ۱۲ سالمه نماز میخوانم و به خدا پناه میبرم و همیشه غذا میخورن به یاد او میخورن لطفن به من بگید تعبیرش چیست

Zeinabsays:

سلام من یک زن جوان و متاهل هستم خواب دیدم در یک مکان ناشناس هستم و چند مرد در حال نزاع و کشتن چاقو زدن به هم بودن من تو ذهنم طرفدار یکی از اون مردها بودم چون به نظرم اون آدم خوبی بود و دلم نمیخواست بمیره اما همون آدمی که طرفدارش بودم ناگهان یک چاقو به مرد مقابلش زد ‌و بعد قهقهه شیطانی کرد طوری که تمام اون فضا صدای خنده شیطان بود و من فهمیدم اشتباه کرده بودم در مورد اون مرد و بر خلاف تصورم اون فردی که مقابل شیطان بود مرد خوبی بود و در نهایت شیطان توسط اون مرد کشته شد همه مردهایی که تو خوابم بودن ناشناس بودن

مهین شیواییsays:

سلام خسته نباشید نزدیکی ساعت ۷ صبح بود که خواب دیدم تازه دراز کشیدم که بخوابم بعد یک دفعه یک شیطان پرست جلوم ظاهر شدکه داشت انگار شیطان رو عبادت میکرد من هم میخواستم داد بزنم و به همه بگم شیطان پرسته اما هر چقدر تلاش کردم نشد انگار لال شده بودم نمی‌تونستم حرفی بزنم ، ترسیده بودم به خاطر همین که فهمید می‌خوام لو بدمش‌ پای سمت چپم رو کشید میخواست من رو با خودش ببره تا اینکه یا الله گفتم و از خدا کمک خواستم که بعدش ولم کرد این هم بگم که این شیطان پرست یک لباس کاملا سیاه پوشیده بود و شاخ های بلندی داشت ممنون میشم تعبیرش رو بگید امروز صبح بعد خواب واقعا وحشت مردم چون تعبیر های خوبی رو نداره این خواب ها

رقیهsays:

سلام من توخواب دیدم توخونه یه چیزای تغییرمیکنه شک کردم ازدرخونه رفتم بیرونوبرگشتم دیدم یه‌چیزی توخونست بعدکه دقیقه نگاه کردم دیدم شیطانه سریع ازتوخونه قرآن برداشتموگرفتم جلوش که بروبیرون ولی اون نترسیدواومدطرفم منم ازدراومدم بیرون همش بسم الله میگفتم خیلی ترسیده بودم روپله هابودم که دیدم یه پارچ آب روسرم ریختوخندیدمنم خیلی ترسیدم. ولی احساس میکردم قراربودمن اون آبوبریزم روسرش که فهمیده بودزودترازمن آبوبرداشته بود.

مبیsays:

سلام من خوابم خیلی واقعی بود خواب دیدم یه موجودی بالا سرم نشسته من چشمام تو همون حالتی که خوابیده بودم بسته بود توی خواب من میدونستم خوابم و تلاش میکردم بیدار شم یهو شروع کرد به شمردن از یک تا پنج شمرد من موهای خودمو یه مقدار خیلی کمی کشید تا بیدار شم و اینم بگم من چهره اونو تو ذهنم میدیدم ولی چشمام بسته بودم بدنمم نمیتونستم حرکت بدم

اتنا 😍says:

سلام من خواب دیدم شیطان پشت پردمون هست و من چند تا کاغذ تو دستم هست و همش میترسم و بهش میگم ببخشید اقای شیطان دفعه بعد این کا رو میکنم اخر نفهمیدم چه کاری بود من همش فکر میکنم یه گناه بزرگی کردم و خودم خبر ندارم همش احساس گناه میکنم توروخدا کمکم کنید بفهمم گناهم چیه😭😭😭😭😭😔😔🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻

محمد امینیsays:

سلام در خواب دیدم که داخل خانه بودم که چیزی کاملا سیاه رنگ که اصلا چهره ای نداشت ناگهان من را از زمین بلند کرد و بالا برد اما دیگر نگاه من بالا نرفت فقط در همان حالت کسی بهم گفت شیطان امده سراغت دنبال راهی بودم برای خلاصی که ۴ قل را خواندم تا ازاد شدم و در حیاط خانه افتادم صدای پدرم را شنیدم که گفت زود برو مخفی شو تا اون بزرگه نیامده اون فهمیده تو چطور شکست دادی این یکی را گفتم اب را ببندم و میروم و توی ذهنم گفتم دیگه راهش را فهمیدم نمیتوانند کاریم کنند که یکی خیلی بزرگتر و قوی تر بالا بردم و به شدت فشارم میداد و نمیگذاشت صدام در بیاد و چیزی بگم همه فرار کرده بودند و جرات نداشتند بیایند کمک داشتم میمردم دیگه که پدرم امد و سنگی بهش زد از ضرب دست سنگ افتادم پایین اینبار فاصله زیاد و ته کوچه پدرم سریع رسید و بلندم کرد گفت فقط بدو سمت خانه این تو خانه نمیتونه بیاد و منو زیر کتم را گرفت و برد خانه معنی این خواب چی هست

نیلاsays:

من دیشب خواب دیدم موجوداتی که ظاهرشون مثل انسان بود ولی توی خواب میگفتم جن هستند روبروم ظاهرمیشند ومن هربار اعوذبالله من الشیطان الرجیم میگفتم یامحو میشدند یا جرات نزدیک شدن بهم رونداشتند

ostad788says:

من خواب دیدم دوتا شیطان سر راهمون قرارگرفتن خیلی ترسیدیم بعد ک رفتیم وارد ی شهر عجیب شدیم ب اسم شیطان آباد همه شیطان بودن وای ب شکل آدم فقط چشماشون فرق داشت هی بسم الا و لعنت خدا ب شیطان میگفتم شهرشون خراب میشد ولی دوباره درست میشد چون حس میکردم قدرتم کمه خیلی تو شهرشون گشتیم تا بزور راه خروج پیداکردیم اومدیم بیرون تو خواب خیلی ترسیدم حتی بعد بیدارشدنم هم واقعا ترسناک بود میخواستم معنی این خواب بدونم چیه کسی میدونه بگه؟؟

زینبsays:

من خواب دیدم یه خونه چند طبقه طبقه بالا یه مرد بود مثل انسان من بهش میگفتم شیطانه،همش ازش فرار میکردم اما وقتی پیش کسی بودم نزدیک نمی‌شود اما همش دور و برم بود که طبقه پایین نظر میداد من و پسرم داشتیم نظر میخوردیم یه دفه همه چی عوض شد سفره جمع شد یه گرگ بزرگ بدو اومد خونه سمت یه خانوم پیر و من و پسرم رفتیم یه گوشه اما تو این خواب هر لحظه این مرد که بهش میگفتم شیطان بود