جملات زیبا در مورد ماهی قرمز
ماهی قرمز در فرصت زندگی کوتاهی که دارد، به همان تنگ کوچکش بسنده میکند. گرچه من و تو ماهی قرمز نیستیم اما زندگی کوتاهی داریم. از این زندگی کوتاه نهایت استفاده را ببر، به تنگ کوچکت بسنده نکن و دنیا را تجربه کن که وقتی فرصتت به پایان رسید، افسوس این روزهایت را نخوری.
در ادامه متن هایی زیبا در رابطه با ماهی قرمز آورده ایم که شما را دعوت به خواندن آنها می کنیم. همراه ما باشید.
متن درباره ماهی قرمز
بیا تا ذهنمان را آزاد و رها کنیم، بیا تا از هر چه نمیخواهیم ذهنمان را بزداییم. بیا تا مانند ماهی قرمزی شویم که آزاد و رها در آب حوض شنا می کند، این طرف و آن طرف می رود، فارغ از اینکه عمرش کوتاست، فارغ از اینکه هیچ وقت دریا را می بیند یا نه، او همان لحظه، همان موقع زندگی میکند و چند ثانیه بعد تمام اتفاقات را فراموش و همه چیز را از نو شروع خواهد کرد. بیا تا به مانند او زندگی کنیم تا زندگیمان زیباتر از هر وقتش شود.
***************************
خودت هستی که تصمیم میگیری ماهی قرمزی باشی که در تنگی کوچک شنا می کند یا آن کوسه ای باشی که پادشاه دریاست. این خود ما هستیم که زندگی مان را میسازیم، شاید از دست آن ماهی قرمز کوچک کاری بر نیاید اما از دست من و تویی که انسانیم بر خواهد آمد. ما انسانیم و هم می توانیم به مانند آن ماهی قرمز در تنگ شنا کنیم و هم به مانند آن کوسه دریا را به مالکیت خویش در آوریم.
***************************
ماهی قرمز کوچکی را در حوض دیدم، شنا میکرد، این طرف و آن طرف می رفت. لحظه ای دوست داشتم جای او باشم، فارغ از تمام مشکلات، فارغ از هر آنچه قرار است در آینده اتفاق بیفتد، در حوض زندگی شنا کنم و از شنا کردنم لذت ببرم. چه بسیار از ما انسان هایی که برای ترس از آینده، ترس از اتفاقاتی که قرار است بیفتد لذت شنا کردن را از خود می گیریم.
***************************
فرقی نمی کند زندگی کوچکی داری یا نه به هر حال زندگی کن! خدا نعمت زندگی را به تو داده تا آن را تجربه کنی. سعی کن از همان زندگی نهايت استفاده را ببری. به ماهی قرمزی نگاه کن که درون تنگی کوچک شنا میکند، اگر او به کوچک بودن تنگ توجه کند، هیچوقت لذت شنا را درک نخواهد کرد. حال گرچه او با لذت بردن از وضعیتش نمی تواند موقعیتش را تغییر دهد، اما من و تو اگر از همین وضعیتی که داریم لذت ببریم و کم کم موجبات پیشرفت را بدون هیچگونه ناراحتی از وضعیت و ... به وجود آوریم، به زودی به همان جایی که میخواستیم دست خواهیم یافت.
***************************
ترجیح می دهم همان ماهی قرمز کوچکی باشم که در تنگی کوچک زندگی میکند تا اینکه بخواهم جای آن ماهی باشم که در لجنزار و باتلاق زندگی میکند. زندگی او گرچه بزرگ است اما واقعیت مسئله این است که او یک ماهی متعلق با باتلاق و لجنزار است، همین!
***************************
ماهی قرمز کوچکی خریدم، آن را درون تنگ در جایی که در دیدم باشد گذاشتم. روزها میگذشت و من همینطور به این ماهی نگاه میکردم که در همان فضای کوچک زندگی میکند. این اتفاق تا زمانی که آن ماهی مرد ادامه داشت. با خود به فکر فرو رفتم که چقدر از ما انسان ها هستیم که وضعیت همین ماهی را داریم. گرچه آن ماهی نمی توانست جایی که در آن قرار دارد را عوض کند اما ما انسان ها هر چند این توانایی را داریم اما تا آخر عمر به همین محدوده تنگ مانند خود رضایت می دهیم و هیچوقت لذت در دریا بودن را نمی چشیم.
***************************
ماهی قرمز درون آکواریوم یا تنگ گرچه از ماهی های بزرگتر و شکارچی دیگر در امان است اما هیچوقت نمی تواند بزرگی دریا را احساس کند، هیچوقت نمی تواند لذت شنا در محدوده بزرگتر را تجربه کند، هیچوقت نمی تواند هر جا که دوست دارد شنا کند. خیلی از ما در زندگی حکم همین ماهی قرمز را داریم. هیچگاه نمی خواهیم از ترس شکارچیان لذت واقعی زندگی را درک کنیم. در واقع ترس تمام وجود ما را فرا گرفته و به همان ماهی قرمز بودن رضایت می دهیم. هیچوقت مانند ماهی قرمز نباش در غیر اینصورت در انتها وقتی ببینی چقدر راحت نعمت زندگی در حال گرفتن از توست افسوس این روزها را خواهی خورد، افسوس روزهایی که نمی خواستی از ترس شکارچیان پیشرفت کنی اما حالا بزرگترین شکارچی یعنی مرگ به سراغت آمده.
***************************
منو مثل ماهی قرمز توی دریاچه نبین، اون دریاچه اگه خشک بشه، این ماهی قرمز محکوم به مردنه. زندگی من وابسته به دریاچه نیست، زندگی من مثل همون سنگیه که وقتی دریاچه خشک میشه اون آفتاب میگیره. چه موقعیت هایی رو از دست بدم و چه موقعیت های جدیدی به دست بیارم در هر صورت من راهی برای پیشبرد زندگی ام دارم.
***************************
آغوش من مانند دریاست و تو مانند ماهی کوچک قرمزی هستی که در اسارت تنگی کوچک به سر می بری. این دریا ماهی اش را میخواهد، اما امان از زمانه که هیچوقت اجازه نخواهد داد ماهی قرمز رنگ دریا را به خود ببیند.
***************************
هیچوقت وسیله و ابزار دست دیگران نباش. به آن ماهی قرمزی نگاه کن که ابزاری برای لذت بردن دیگران شده. آنها او را در تنگی کوچک اسیر میکنند و هر ساله با تحویل سال بر سر سفره هفت سین خود میگذارند. آنها این کار را ادامه می دهند تا وقتی که آن ماهی کوچک می میرد. این ماهی فقط حکم اسباب و وسیله ای را دارد که موجبات شادی بیشتر دیگران را به وجود می آورد و به محض اینکه مرد، جایش را با ماهی دیگری عوض میکنند.
***************************
همه امیدم تو شده ای. مانند آن ماهی قرمز کوچکی هستم که تو مرا خریده ای و تمام زندگی ام وصل است به وجود تو. هیچوقت نگاهت را از من بر ندار، هیچوقت توجه ات را از من نگیر، هیچ وقت مرا ترک نکن، بودنت برای من حکم آب برای ماهی قرمز را دارد. اگر نباشی، زندگی من هم تباه خواهد شد.
***************************
بیاییم به خود قول بدهیم که از عید امسال هیچ ماهی قرمز یا نوع دیگری از ماهی را سر سفره هفت سین خود نگذاریم. این ماهی می تواند در دریاچه ای بزرگ شنا کند، می تواند لذت زندگی را بچشد اما من و تویی که او را برای هفتسین میخریم این موقعیت را از او میگیریم و او را محکوم به زندگی و در نهایت مردن در جایی کوچک به نام تنگ می کنیم.
***************************
آهای کسی که دم از نه به حیوان آزاری و حمایت از حیوانات میزنی، چرا برای عید امسالت ماهی قرمز خریدی؟ آیا مگه این ماهی قرمز جزو همین حیوانات نیست؟ آیا مگه خریدن اون غیر از محکوم کردنش به زندگی در جایی کوچک و در نهایت مردنه؟ مگه این ظلم نیست؟ کاش چشم هامون رو به ظلم هایی که در حق دیگر موجودات روی این زمین میکنیم نبندیم، همین برای حمایت از حیوانات کافیه.
***************************
فرقی نمیکند، اگر به سمت گربه ای در خیابان سنگی پرتاب کردی تو یک حیوان آزاری، اگر به سمت سگی حمله ور شدی تو یک حیوان آزاری، اگر بال های کبوتری را چیدی صرفاً برای اینکه هیچوقت از لانه ای که برایش ساخته ی نرود تو یک حیوان آزاری، اگر ماهی قرمزی را برای سفره هفت سین خریدی و برای لذت خویش او را محکوم به زندگی در همان فضای کوچک کردی تو یک حیوان آزاری. کاش ما انسان ها گاهی وقت ها با خود فکر کنیم که اگر جای ما با این حیوانات عوض میشد یا خدا موجودات برتری نسبت به ما می آفرید، آیا می توانستیم چنین زندگی و شرایطی را تحمل کنیم؟
***************************
مثل رنگ نارنجی بی هویت نباشیم! چراغ نارنجی رو میگن قرمز، نوشابه نارنجی رو میگن زرد، ماهی نارنجی رو میگن قرمز. نارنجی رنگ بی هویتیه.
***************************
تو مثل دریا هستی و من مثل ماهی قرمزی که در تنگ شنا میکند. گرچه که من آرزوی رسیدن به تو را دارم اما هیچوقت من و تو سهم یکدیگر از این دنیا نخواهیم شد. من و تو درگیر قانون هایی شده ایم که دنیا و انسان ها آنها را وضع کرده اند.
***************************
من به مانند سنگی هستم که می توان با آن شیشه را شکست یا میتوان با آن تنگ ماهی قرمز کوچکی را زیبا نمود. من هر دوی این ها هستم، بستگی دارد که تو چه کسی باشی.
***************************
ما آدم ها درگیر زندانی هستیم که نام آن را دنیا گذاشته ایم. هیچ وقت فراتر از آن نمی رویم. ماهی قرمز کوچک درون تنگ آرزوی دریا را دارد اما نمی داند که دریا هم یک زندان است، منتهی فقط زندانی بزرگتر.
***************************
آغوش تو مثل دریا و جسم من مثل ماهیه. چقدر این ماهی دوست داره به دریا برسه و دریا رو از آن خودش کنه.
***************************
آهای ماهی قرمز توی تنگ، به همون جایی که هستی قانع باش. ماهی های توی دریا بیشتر از همه گریه میکن، اینو میتونی از شوری آب متوجه بشی.
***************************
شبی در خواب دیدم تبدیل به ماهی قرمی شده ام. تمام دنیایم شده همان محوطه حوض. از دنیایی که خدا آفریده بود من همان حوض را داشتم، اما همه چیز آرام بود، همه چیز خوب بود، من با نهایت شور و شوق در همین حوض کوچک شنا میکردم. بیدار که شدم خود را در دنیای بزرگی دیدم که هر جا که می خواستم می توانستم بروم اما در همان جایی که بودم درجا زده و هیچوقت حرکتی نکردم. زندگی به بزرگ بودنش نیست، زندگی این است که حتی اگر در همان حوض کوچک مانند ماهی زندگی میکنی، از آن لذت ببری.
***************************
شانس ما مثل همون ماهی قرمزیه که از تو تنگ میندازنش تو آکواریوم اما ماهی قصه ما نمیدونه که آکواریم تحت سلطه ماهی بزرگتریه و به محض اینکه وارد اون شد قراره توسط ماهی بزرگتر خورده بشه.
***************************
من مثل ماهی کوچک قرمز هستم و تو مانند آبی. فرقی نمیکند درون تنگ باشم یا درون فضایی بزرگتر، تو که نباشی، بدون تو میمیرم.
***************************
ما آدم ها به فکر کردن به نداشته هایمان عادت داریم. ما مانند ماهی قرمزی هستیم که خیال دریا از سرش بیرون نمی رود اما نمی داند که در همین تنگی که هست، هنوز هم زنده است و زندگی میکند. او با آرزویش میمیرد و هیچوقت لذت شنا را درک نمیکند.
***************************
گرچه از نظرت مرا در دریای عشقت غرق کرده ای، اما وسعت دریای عشق تو به اندازه تنگ آبی است که ماهی قرمز کوچکی را درون آن می اندازند. این تنگ کوچک برای آن ماهی دریاست. این عشقت را برای همان ماهی های قرمز بگذار نه من.
***************************
وقتی ماهی قرمز را از تنگ آبش بیرون می آورند، همان تنگ کوچک برایش حکم دریا را دارد. حال بگذار تو را نادیده بگیرند، تو را کوچک بدانند مهم این است که اگر تو را از من بگیرند من آرزوی دریایم را خواهم داشت، همان دریایی که دیگران از آن به نام تنگی کوچک یاد می کنند.
***************************
ترجیح می دهم مانند ماهی قرمز کوچکی در دریای آرزوهایم شنا کنم و توسط ماهی های بزرگتر بلیعده شوم تا اینکه در تنگ کوچکی که دنیا برایم تدارک دیده و درونش پر از آب گندیده است وارد شوم.
***************************
عشق را از ماهی قرمزی آموختم که خودش را فدای لذت دیگران کرد. دیگران او را می دیدند و لذت میبردند فارغ از اینکه او در این تنگ کوچک ذره ذره در حال از بین رفتن است. حاضرم به پای عشق مان بمانم و ذره ذره جان دهم تا تو بمانی و لذت هایت.
***************************
زندگی با بعضیا مثل تنگ برای ماهی قرمزه. ماهی قرمز اگه تو این تنگ وارد بشه، محکوم به زندگی در همون فضای کوچک و در نهایت مردنه. منم اگه بخوام با بعضیا زندگی کنم مثل وارد شدن به همین تنگه که در نهایت مرگ به سراغم میاد.
***************************
زندگی من گرچه مانند تنگی کوچک است اما به زندگی ماهی قرمز درون تو جان میدهد. بیا تا با هم زندگی مان را بسازیم، بیا تا این تنگ کوچک را تبدیل به دریایی بزرگ کنیم که درون آن ماهی عشق من و تو با هم شنا میکنند و لذت میبرند.
***************************
مانند ماهی قرمزِ درون تنگ آب نباش. ماهی قرمز دستی ندارد وگرنه این تنگ را در هم میشکست! ولی تو دستی برای شکستن تنگ آبت داری و هم پایی برای قدم برداشتن به سوی دریا. پس خودت را محدود به این تنگ کوچک که نهایتاً مرگ را به ارمغان می آورد نکن.
***************************
ما آدمها زیبایی ها را دوست داریم و به هر نحوی شده می خواهیم آنها را از ان خود کنیم درست به مانند گرفتن ماهی قرمزی که برای زیبایی میخریم اما در کنار همین خریدن، مرگ را هم برای او خریده ایم چون قرار است درون تنگی کوچک اسیرش کنیم. به هر نحوی شده برای به دست آوردن آدمها تلاش نکن، این تلاش کردن تو نهایتا اتفاقات بدی برای طرف مقابلت به وجود می آورد.
در ادامه تماشا کنید :
قشنگ ترین ماهی های دنیا ( آلبوم عکس خوشگل ترین ماهی ها)