چگونه از دیگران تعریف کنیم
تعریف کردن از دیگران را شاید خیلی از افراد نیاموخته باشند و به خوبی از آن آگاه باشند. مثلا در خیلی از موقعیت ها ممکن است تعریف آنها را با چاپلوسی و ... اشتباه بگیرند. به همین جهت شیوه ی صحیح تعریف و تمجید از دیگران را باید بیاموزند تا به این شیوه در بقیه حس خوبی ایجاد کنند.
متاسفانه امروزه فضای جامعه به نحوی شده که افراد خیلی کم از هم تعریف می کنند و تعریف کردن هایی هم که وجود دارند، اغلب چاپلوسی و ... هستند که نامی اشتباه روی آنها گذاشته می شود.
خیلی از ما نمی دانیم که چطور نکات مثبت دیگران را بیان کنیم و احساس خوبی در آنها به وجود بیاوریم. در این مطلب قصد داریم در مورد این موضوع بسیار مهم که می تواند ارتباطات اجتماعی شما را بسیار قوی و پررنگ کند صحبت کنیم و در مورد آن مثال هایی به شما بزنیم. همراه ما در این مقاله باشید.
چطور از دیگران تعریف می کردیم؟
برای اینکه بفهمیم که چطور از دیگران تعریف کنیم، ابتدا باید به سراغ گذشته ی خود برویم و ببینیم که چطور از دیگران تعریف می کردیم. شیوه های اشتباه برای تعریف کردن از دیگران را ما در گذشته ممکن است داشته باشیم که در زیر مثال هایی میزنیم که با آنها بیشتر آشنا شوید.
چاپلوسی به جای تعریف کردن
اولین اشتباه چاپلوسی کردن به جای تعریف و تمجید است. جالب است بدانید که افراد خیلی زود متوجه تفاوت این دو می شوند و اگر بفهمند که شما به جای تعریف اقدام به چاپلوسی کرده اید، به جای اینکه این کارتان ثمربخش باشد، بیشتر به ضررتان تمام خواهد شد و موجب می شود که شخص مقابل از شما فاصله بگیرد.
به عنوان مثال فرض کنید که شما کارمند یک اداره هستید و رئیس تان بیشتر اوقات دیر وقت به اداره می آید. در این زمان اگر شما تفاوت بین تعریف و چاپلوسی را ندانید یا قصدتان واقعا چاپلوسی باشد، دقیقا دست روی همین ویژگی او خواهید گذاشت و از اینکه همیشه سر وقت می رسد و کارهایش را سر وقت انجام می دهد، تعریف خواهید کرد.
این نمونه ی بارز چاپلوسی کردن بودن که ما به جای تعریف و تمجید آن را اشتباه می گیریم. در بیشتر اوقات ما این اشتباه را مرتکب می شویم و خودمان هم شاید ندانیم که ممکن است به ضررمان تمام شود.
در مثال بالا رئیس تان ممکن است احساس کند که او را دست می اندازید و یا او را مسخره می کنید و به جای احساس خوب، در او حس بدی می آفرینید که موجب می شود احساسی منفی ای نسبت به شما پیدا کند.
تعریف کردن با جملات نادرست
گونه ی دیگری از اشتباهاتی که ممکن است انجام داده باشیم، استفاده از کلمات و جملات نادرست می باشد. مثلا فرض کنید که دوست شما شخصی مودب و متین است. در این زمان برای اینکه از او تعریف کنید، ممکن است که از جملاتی نامناسب استفاده کنید.
به عنوان مثال ممکن است به او بگویید "چقدر تو مودب و متینی، گاهی اوقات تو رو با خانم ها اشتباه می گیرم" یا ممکن است به او چنین بگویید که "چرا اینقدر مظلومی تو آخه که همه حقت رو میخورن".
ممکن است واقعا اینجا شما از او تعریف کرده باشید، اما چون به شکلی مناسب تعریف تان را بیان کرده اید، او احساس ناراحتی خواهد کرد و بیشتر این تعریف شما را به پای تمسخر خواهد گذاشت.
تعریف کردن در زمان و مکان نامناسب
ویژگی منفی دیگری که ممکن بوده هر یک از ما داشته باشیم، این است که در جای نامناسب از دیگران تعریف می کردیم. مثلا فرض کنید که دوست شما چهره ی زیبا و دلنشینی دارد! گفتن اینکه او چقدر چهره اش زیباست، در او احساس خوبی می آفریند.
اما فرض کنید که همین جمله را در مراسم عزاداری یکی از عزیزانش به او بگویید. قطعا او شما را شخصی فرض می کند که درک کمی دارید و موقعیت را به خوبی نمی شناسید. این هم یکی از اشتباهات اغلب ماست که ممکن است به آن مرتکب شویم.
تعریف کردن با صفات نادرست
حتما تا به حال شنیده اید که اگر بخواهند شخصی را مسخره کنند و یا آن شخص، فردی کودن باشد، با القابی مانند دکتر یا مهندس خطابش می کنند. دقیقا در همین جا هم این مسئله صدق می کند و ممکن است چنین صفاتی را برخی اوقات به شخصی بگویید و او بابت این مسئله احساس ناراحتی کند.
مثلا دوستی دارید که به کارهای کامپیوتری مسلط است و او مشکلات نرم افزاری یا سخت افزاری رایانه شما را برطرف می کند. در اینجا برای تعریف و تمجید به او می گویید "چه کردی مهندس"، "مهندس بودی و خبر نداشتیم"، "کشورمون مهندس کم داشت که تو هم به اونا اضافه شدی؟" و ... .
این صفات به خودی و خود منفی نیستند و حتی مثبت هم شناخته می شوند. اما باید در جای مناسب از آنها استفاده شود و چون معمولا برای تمسخر از آن استفاده می کنند، باید کمی جمله تان را طولانی تر کنید که به طرف مقابلتان بفهمانید که منظور شما تعریف است نه تمسخر و ... .
گاهی اوقات بهتر است که کلا این صفات را دور بیندازید و از صفات دیگری برای تعریف استفاده کنید.
کوچک کردن شخصیت طرف مقابل به جای تعریف کردن
گاهی اوقات به جای اینکه ما از بقیه تعریف کنیم و شخصیت آنها را بالا ببریم، دقیقا برعکس این کار را انجام می دهیم و شخصیت او را خورد کرده و احساس می کنیم که از او تعریف کرده ایم.
اگر بخواهیم در این رابطه مثالی بزنیم، می توانیم این مثال را بیاوریم که فرض کنید دوست شما در درس هنر مهارت بالایی دارد اما در درس ریاضی اینطور نیست و شما برای اینکه از هنر او تعریف کنید این جمله را به او می گویید که "چه هنرت خوبه! ولی هر چقدر که تو هنر خوبی، تو ریاضی ضعیفی".
این جمله شاید از دیدگاه ما تعریف به نظر رسیده باشد، اما در میان آن یک ویژگی منفی طرف مقابل هم بیان شده که همین نشان می دهد به هیچ وجه تاثیر خوبی در او نمی گذارد.
مقایسه کردن به جای تعریف کردن
فرض کنید که شما رئیس یک شرکت هستید و می خواهید که از کارمندانتان تعریف کنید. در اینجا برای اینکه از آنها تعریف کنید، با هم مقایسه شان خواهید کرد. مثلا ممکن است بگویید "خانم فلانی کار شما خیلی خوب و عالیه اما نسبت به آقای فلانی ضعیفه، نسبت به خانم فلانی هم همینطور" در اینجا در واقع شما از او تعریف نکرده اید، بلکه فقط او را ضعیف تر نسبت به بقیه معرفی کرده اید. پس هیچگاه در تعریف هایتان از دیگران، مقایسته نکنید که تاثیر مطلوبی ندارد.
خب تا به این جا با برخی اشتباهات که در تعریف کردن مرتکب می شدیم، آشنا شدیم. در ادامه می خواهیم شیوه های صحیح تعریف کردن از دیگران را برایتان بیان کنیم تا از این به بعد به خوبی از نزدیکان تان تعریف و تمجید به عمل آورید.
چطور از بقیه تعریف کنیم؟
برای اینکه بتوانم تمجید کردن از دیگران را به خوبی بیاموزیم، بهتر است به نکاتی که در زیر ذکر شده اند، آگاه باشیم.
آگاهی شخص مقابل از ویژگی مثبتش
وقتی می خواهد که از کسی تعریف کنید، از این اطلاع یابید که طرف مقابل تان از ویژگی مثبتی که دارد، مطلع است. در بیشتر اوقات این شیوه ی تعریف کردن می تواند مفید واقع شود و به این شکل می توانید در وی تاثیر مفیدی بگذارید.
به عنوان مثال شخصی رنگ چشم زیبایی دارد که خودش هم از این موضوع مطلع است و شاید تا به حال صد ها نفر از رنگ چشمش تعریف کرده باشند. در اینجا اگر شما از رنگ چشم او تعریف کنید، باز هم در او حس خوبی ایجاد می کنید. چرا که او هم از ویژگی مثبتش اطلاع دارد و هم از نیت خوب شما آگاه می شود.
اگر به این موضوع توجه نکنید، ممکن است زمانی برسد که بخواهید از کسی به خاطر یک ویژگی خاصش که شاید خودش هم از آن مطلع نیست، تعریف کنید. در این زمان شاید او سوء برداشت کند و بنا به این که شاید به خوبی تعریف نکرده اید، با اشتباهاتی که در قبل گفتیم رو به رو شود و احساس کند که شما او را مسخره می کنید یا قصد چاپلوسی کردن دارید.
بیان کردن دقیق ویژگی مثبت و دلیل تعریف و تمجید
برای تعریف و تمجید، دقیقا ویژگی مثبت طرف مقابل را به صورت کامل برایش عنوان کنید. مثلا شخصی کت و شلوار زیبایی به تن دارد و به همین خاطر شما می خواهید از کت و شلوار او تعریف کنید.
یکی از کارهاش اشتباه این است که مثلا به او بگویید"بابا خوشتیپ"، "جنتلمن کی بودی" و ...! این ها جملاتی هستند که ممکن است طرف مقابل را به اشتباه بیندازند و او احساس کند که به جای تعریف کردن، قصد دارید کار دیگری را انجام دهید.
به همین خاطر دقیقاً ویژگی مثبتش را بیان کنید و به خاطر آن از او تعریف نمایید. مثلا "آقای فلانی، کت و شلوار شما بسیار زیباست و به تن تان خیلی می آید. شاید به خطر خوش دوخت بودن و پارچه ی بی نظیرش است. واقعا سلیقه تان خوب است که چنین کت و شلواری را خریده اید". در اینجا کاملا ویژگی مثبت او را بیان کرده اید و در نهایت تعریف و تمجید هم کرده اید.
برای اینکه این نکته بسیار مهم است، توضیح بیشتری در مورد آن می دهیم.
اگر میخواهید که از حرف تان سوء برداشت نشود و یا طرف مقابل از حرف شما برداشت دیگری نکند، دلیل تعریف کردن تان را بیان کنید. مثلا شخص مقابل شما فرد با ادبی است.
گفتن اینکه تو چقدر با ادبی می تواند در او حس بدی ایجاد کند و او احساس کند که شاید او را مسخره می کنید و یا شاید او را دست می اندازید. اما اگر این تعریف تان را همراه با دلیل بیان کنید، او هرگز این احساس را نخواهد کرد.
مثلا"چقدر شما با ادب هستید. اون روز دیدم که مشتری با شما چقدر بد صحبت کرد و شما چقدر متین و آرام پاسخ اون رو دادید. این یک ویژگی مثبت هست که شاید هر کسی اون رو نداشته باشه".
بررسی کردن میزان صمیمیت
اگر با کسی که با شما صمیمیت آن چنانی ندارد، صمیمی و دوستانه حرف بزنید و از او تعریف کنید، شاید این تعریف شما حس خوبی به او ندهد. پس بر حسب میزان صمیمیتی که دارید، از بقیه تعریف کنید. مثلا از دوستی که شاید یک هفته است با او آشنا شده اید، می خواهید تعریف کنید؛ در اینجا نباید از واژه های خیلی صمیمی استفاده کنید.
مثلا اگر به او چنین جمله ای بگویید، اشتباه است: "چطوری بچه خوشگل". او احساس خوبی از این جمله نخواهد گرفت و شاید تصمیم بگیرد که حتی ارتباطش را با شما قطع کند.
اما اگر همین حرف را به دوست چندین و چند ساله تان بزنید، شاید از شنیدن آن خوشحال هم بشود و حس خوبی در وجودش شکل بگیرد. پس به میزان صمیمیت ها هم دقت کنید و از هر شخصی بسته به میزان ارتباطی که با او دارد، تعریف نمایید.
توجه به سن و سال افراد
هر چه سن و سال افرادی که از آنها قصد تعریف کردن دارید بیشتر باشد، باید استفاده از کلمات و جملات محترمانه هم بیشتر شود و در عوض کلمات دوستانه کاهش یابد. به عنوان مثال از شخصی که شاید 50 یا 60 سال سن دارد، هیچوقت نباید به صورت دوستانه تعریف کنید.
در طرف مقابل، هر چه سن افراد پایین تر باشد، بهتر است که تعریف کردن با جملات و کلمات رسمی را کنار بگذارید و به شکل دوستانه ای از آنها تعریف نمایید. اما توجه کنید که این جملات نباید بار توهین آمیزی داشته باشند.
مثلا برای فردی که سن بالایی دارد، می توانید از این جمله استفاده کنید: "خیلی خوشحال هستم که با شما در ارتباطم. آگاهی و تجربه ی شما به من کمک زیادی می کند. بابت این همه آگاهی به شما تبریک می گویم".
اگر همین حرف را بخواهید به فردی هم سن و سال خودتان بگویید، دیگر این جمله برای او معنی آن چنانی پیدا نمی کند و خیلی غیر طبیعی به نظر می رسد. در این زمان بهتر است که جمله خود را به جمله ای مانند این تغییر دهید:"با اینکه هم سن و سال منی، اما خیلی با تجربه ای. خیلی خوشم میاد ازت، چون چیزای زیادی از تو یاد می گیرم".
به واسطه ی این نکات به خوبی تعریف کردن از بقیه را خواهید آموخت و در مدت کوتاهی می توانید خود را در دل بقیه جا کنید. فراموش نکنید که همیشه موقعیت را بسنجید و با توجه به موقعیت از طرف مقابل تان تعریف کنید.
شاید همان جملاتی که به نظر تمسخر آمیز هستند و یا ممکن است به طرف مقابل احساس بدی بدهند، در گاهی اوقات خوب و مناسب به نظر برسند. پس قبل از تعریف کردن تان، حتما دقت کنید که آیا شرایط چنین تعریفی وجود دارد یا نه. امیدواریم که کمکی هرچند کوچک در مورد این موضوع ارتباطی مهم به شما کرده باشیم.
چند مطلب پیشنهادی و داغ :
در جواب محتاجیم به دعا چی بگیم
در جواب بلا به دور چه باید گفت
در جواب رسیدن بخیر چه باید گفت
در جواب نذرتون قبول باشه چه باید گفت