هےsays:

با عرض سلام...برادر من دو ساله هست خواب دیدم پدرم قصد داره اونو قربانی کنه میگه برای شکر خدا منم بهش گفتم نکن اینکارو زبون نداره از خودش دفاع کنه من میخوام ازش دفاع کنم بهم گفت یکی دیگه میارم منم گفتم هیشکی عین این نمیشه...خلاصه جروبحث داشتیم ولی نتونستم بابامو راضی کنم خیلی وحشتناک بودم داداشمو از دست رفته میدیدم ولی صحنه قربانی کردن رو ندیدم بیدار شدم

parisays:

سلام، چندوقت پيش خواب دیدم، تويه جایی شبیه سردخونه، خانمایی شبیه پرستار و یکی از اقوام نزدیکمون (خانم) نوزادهای تازه متولد شده رو سر میبریدن، صحنه سربریدنو نمیدیدم فقط ميدانستم اینکارو میکننن،احساس خیلی بدی داشتم توخواب تااینکه گوشه يه اتاق کوچک وايساده بودم چن نفر از همون خانما جلومو گرفته بودن ميگفتن باید سرنوزادو بگیری ما هم سرشو ببریم راه فراری نداشتم ب شدت مضطرب بودم نتونستم نگاکنم رومو برگردوندمو چشمامو محکم بسته بودم گوشامو بادستم گرفته بودم ولی اونا سرشو بریدن و صدای جیغ بچه اون لحظه ديوونم کرد، خیلی فجیع بود بعد این اتفاق تو خواب احساس خیلی بدی داشتم جوریکه از همه چی زندگی دلزده شده بودم حالم بد بود و هیچ اختیاری نداشتم ک جلوشونو بگیرم. و اینکه من مجردم و بعد بیداری هم حالم بدبود و کلی گریه کردم

Hapysays:

سلام.من خواب دیدم سر بچه سه ساله خودمو بریدم ولی کامل سرش از تنش جدا نشد و بعد از بریدن سر شروع کردم به خوردن موهای سرش و قسمتی از موهای سرش رو جویدم.لطف کنید تعبیرش کنید.ممنون میشم.

بارانsays:

سلام . من خواب دیدم ک پدرم قصد دارد خواهر کوچکم ک یک سال داره رو سرش رو ببره تو خواب هرچی گفتم اینکارو نکن این بچس حرف گوش نمیکرد اینگار یه ادم دیگه ایی بود وقتی سرش رو برید ب من داد به من تو یه سطل بندازم اون سطل پر سر بریده بچه بود تعبیرش چیه ؟

زهراsays:

با سلام من برای ام البنین نذری دارم که در صورت حاجت روائی باید آن رو ادا کنم دیشب خواب دیدم که مردی روی زمین دراز کشیده و مرد دیگری از بالای بازوی او گوشت می برد و می گوید یا ام البنین و من در بالای سر آنها ایستاده بودم و به آنها نگاه میکردم

ایوبsays:

سلام. خواب دیدم بچه ی کوچیکی به خانواده ما میدن ومیگن باید قربانی‌ش کنید بعد آینده رو میبینم که میپرسن پس پسر بچه رو قربانی نکرده ای؟ می‌گویم نه ولی در عوضش هر سال یه گوسفند قربانی میکنیم

محمدsays:

خواب دیدم مردم و من رو توی تابوت گزاشتن یه سرو پدرم داشت و یه سرشو خودم بین راه داد میزدن زنده شو بعد همینطور هم شد بلند که شدم پدرم گفت شانس اوردی وگرنه قربونی میشدی

مسعوددادخواهsays:

باسلام من خواب دیدم سه نوزاد بقل هم حوابیدن ومن دارم باچاقو بدنشونو تکه تکه میکنم

m.jsays:

سلام من خواب دیدم کسی برام تعریف میکرد که شخصی گفته پیرزنی رو دیده که داشته سر یه نوزاد رو جدا میکرده بعد هم سرشو به بدنش دوخته منم تو خواب داشتم این صحنه ها رو مجسم می کردم تعبیرش چیه

M. Ssays:

سلام من خواب دیدم که مادربزرگم داره سر پسر دایی 2 سالمو میبره تعبیرش چیه؟؟؟ با تشکر

Wahab sadatsays:

من خواب دیدم که پسر 5 ساله ام ره حلال کرده و بریان کنم و مادرم برایم می‌گوید که او هنوز زنده است و من میگویم یک جایش را میگیرم نفسش خواهد برآمد

جابر ملکیsays:

سلام خواب دیدم سر کوچه چندتا سر بریده هست چندتا سر گوسفند و چندتا سر بچه گفتند اینارو قربانی کردن

بهارsays:

سلام.من خواب دیدم که من وبرادرم داشتیم سر بچه خواهرمو میبریدیم دوتامونم از انجام این کار ناراحت بودیم ولی انگار مجبور بودیم .من فقط به برادرم میگفتم زود سرشو ببریم که درد نکشه

سعیدهsays:

سلام من چند وقت پیش از امام حسین یاری خواستم و گفتم اگر مشکلم رفع بشه انشاالله عاشورای سال بعد براش نذر میدم چند وقت بعد من خواب دیدم که عذاداری عاشوراست و دو مرد بالغ رو آوردند تا قربانی کنند و من هم یک نوزاد شیرخواره داشتم ک مرده بود و گفتند باید قربانی شود،در بغلم داشتمش و میدویدم و التماس میکردم ک سر نوزاد مرده ی من رو نبرند اما انگار کسی صدای منو نمیشنید و در نهایت برگشتم و نوزادم رو دادم ک قربانی کنند و باهاش خداحافظی کردم و نوزادم قربانی شد و میگفتند این نوزاد قربانی امام حسین است تعبیرش چیست؟

امیدsays:

سلام خواب دیدم دخترم یه بچه کوچکتر از این سن و گندمگون برای ذبح کردن بردیم به کوهی آشنا که حتی همراه با آن جشنی هم برگزار میشود همسرم اصرار به این کار داشت اما با مخالفت من حیوانی ذبح شد و انهم فکر میکنم که قبل از این مراسم میبینم که گوساله ای به دوش داشتم برای ذبح جایی میبرم در نهایت خودم در ان مراسم نماندم.ولی سفره اش را چیده بودم و دیدم بعد ذبح حیوان پسر بچه ای دست همسرم هست و خونش را با انگشت توسط پدر شوهرم به بچه زده شد و همسرم میگفت تو نگفتی که بچه مان را ذبح کنیم و با هم باشیم. با تشکر

afsanegholamosays:

سلام خواب دیدم‌ میگفتن یک حیوانی هست سر بچه هارو میزنه با همسرم مشورت کردیم قرار شد دختر کوچک درمان را بندازیم اورا در جایی مثل بیابان انداختیم ناگهان حیوان وحشی آمد و سر دختر بزرگترمان که ۴ سالش هست زد و خون آمد

حسینsays:

سلام خواب دیدم یک خانومی میخواد بچه اش رو قربانی کنه و حس کردم از بی پولی میخواد این کارو بکنه یک پیرمردی گفت بیا قربانی کنیم و در حالی که بشدت از این واقعه ناراحت بودم گفتم این کار درست نیست و از محل دور شدم تا شاهد همچنین صحنه ای نباشم اگه تعبیرش رو بگید ممنون میشم خوابم دم صبح بود و الانم سر یک دوراهی هستم برای یک تصمیم سرنوشت ساز حس میکنم این خواب یه پیامی داره

نیلیsays:

سلام من خواب دیدم که قراره سر یه نوزاد به بیماری ناعلاج بریده بشه

نیماsays:

سلام من خواب دیدم که مادرم می‌خواهد دو برادرم را قربانی کند و نمی‌دانم به چه دلیل یکی از برادر هایم کودک است و دیگری بزرگسال میشه بگید تعبیرش چیه. خیلی ممنون

کاظمsays:

باعرض سلام وادب درخواب دیدم می خواهم فرزندکوچکم که پسرسه ونیم ساله ای هست روتوسط داییم قربانی کنم.داییم پاروی دستان پسرم گذاشت تاسراوراببردومن هم ازوحشت نگاه نکردم.امااحساس کردم کارش راتمام کرده. سپاسگذارم اگه تعبیرخواب بنده رابفرمایید

محمد جواد حسینیsays:

سلام خواب دیدم که پدربزرگم به من گفت دوروز دیگر قربانی میکنیم ومن به او گفتم بیا همین امروز این کار را انجام دهیم عموی پدرم هم در خواب حضورداشت و با حرف من موافقت کرد سپس ناگهان برادرکوچکم را برروی دستان خودم دیدم که پدر بزرگم میخواست اوراقربانی کند در لحظه ایکه با چاقو مقابل من ایستاده بود و برادرم برروی دستان من بود احساس کردم یک خراش روی برادرم انداخت تااوبیهوش شود وبعد اورا قربانی کند که درآن لحظه با چاقو برروی دستان من هم دو خط کوچک اما کمی عمیق انداخت که در خواب دردش را کمی احساس میکردم سپس من برادرم را برروی زمین گذاشتم پدربزرگم رفت توی حیاط تاچاقو را بشوید احساس میکردم که پس از شستن بازمیگرددوسر برادرم را میبرد آن لحظه من ناراحت بودم بالای سر برادرم که بیهوش بود نشسته بودم و سپس شروع کردم به گریه کردن که از خواب بیدار شدم در لحظه قربانی کردن عموی پدرم دیگر حضور نداشت و محل قربانی کردن در خواب خانه خودمان بود

حسن حق وردیsays:

سلام خواب دیدم سر پسر 7ساله ام را با یک جاقوی خیلی تیز بریدم وخون زیادی اومد وسر پسرم با یه لایه پوست اویزان شد بعد در همان حالت خواب به خودم اومدم وبا گریه احساس پشیمانی کردم .خواهش میکنم منو از نگرانی با دادن جواب در بیارید

shmosays:

سلام خواب دیدم میخوام سر پسر چهار سالمو ببرم ولی در اخرین لحظه به خودم اومدم و گفتم من نمیتونم و میزارم این کار را بکنید

سمیهsays:

سلام.من دیشب خواب دیدم عده ای از مردان که من هم‌جز اون گروه بود از یه نگهبانی مثل بیمارستان گذر کردیم و وارد‌یه جای تاریکی مثل تونل و یا‌مثلا داخل یه حفره در دل کوه شدیم .من دیدم اونجا همه مردان زیر پیراهنشون یه بچه مُرده را پنهان کرده بودند تا از نگهبانی بیمارستان‌بتونن رد شن و بیاین داخل این تونل.بعد این بچها رو تحویل اونجا میدان و اونها هم برای اینکه بیمارستان نفهمد بچه های مُرده را لای شن قایم می‌کردند و سر فرصت آن بچه ها را مثل گوشت چرخ کرده می‌کردند و بعد به شکل لواشک(لایه ای) درمی آوردند.ومن به شدت ترسیده بودم و قصد داشتم این رو‌به پلیس بگم و از طرفی می ترسیدم اونها بفهمن و یه بلایی سرم بیارن.

مینو مرآتیsays:

سلام .خواب دیدم همسرم توی رودخونه ایستاده بود و سر دخترمو که یکسالشه کند.مثل سر عروسک که جدا میشه.بعد من گفتم چرا اینکاروکردی .گذاشت سر جاش.بعد دخترمو رها کرد توی رودخونه.من گرفتمش.ولی خب همسرم پشیمون بود توی خواب.تعبیرش چیه؟

اسماء بهادریsays:

سلام من خاب دیدم داداشم سر خواهر زاده 7 سالمو که دختره رو ذبح میکن همه انگار راضی بودم و فقط من گریه و بی تابی زیادی میکردم و نمیخاستم اون صحنه رو ببینم تعبیرش چیه

ستایش اسدیsays:

من دیشب خواب دیدم چند تا کودک وایسادن بعد ی ماشین با سرعت زیاد میاد از روشون رد میشه بعد ی نوزاد بود که سرش کاملا از بدنش جدا شده بود و کلی خون اومده بود و من پام رو گذاشته بودم رو اون خون ها . راست من تازه خواهرم به دنیا اومده

امین تارخsays:

سلام خواب دیدم با برادر مرده ام پسر کوچکم را قربانی کردیم ولی اون موقع اولش فکر میکردم یک کبوتر میخایم قربانی کنیم بعد متوجه پسرم شدم ترسیدم ولی باالاخره قربانی شد

𝒜𝓈𝓇𝒶.𝓇𝓃says:

سلام من تو خواب دیدم انگشت اشاره یه دختر نیس به خاطر اون چن تا پسر بچه رو با طناب از انگشت اشاره شون بستن از بابام پرسیدم چرا این بچه هارو بستن گف اینا رو میخواییم برا اون دختره قربونی کنیم منم گریه کردم

ل شریفیsays:

سلام دیشب خواب دیدم به منزل کسی که نذری داشت رفتیم در راه برگشت متوجه عدم حضور دخترم شدیم بعد مشخص شد که دخترم را قربانی کرده اند ، خیلی گریه و بی تابی کردم

مهدیsays:

من خواب دیدم که پسر بچه همسایه را بردم به حمام و چاقو را بر گلویش گذاشتم آب سرد بر سرم وا شد و از خواب بیدار شدم

زهراsays:

سلام. من خواب دیدم یه تعداد مرد نیمه برهنه تو خاک و برگ کمین کرده بودن تو کوچه خونه مادربزرگم تا رسیدیم من متوجهشون شدم. وقتی فهمیدن از تو خاک بلند شدن داشتن میدویدن. مادر بزرگم رو دیدم که یه بچه نوزاد خیلی درشت هیکل رو بغل گرفته و به سمت خونه اش حرکت میکنه.بچه غریبه بود. به خونه اش که رسیدم دیدم همون بچه رو گذاشته تو یه تشت و تکه تکه میکنه و نمیدونم از کجا فهمیدم که میخواد بده همون وحشیا که کمین کرده بودن بخورن. انگار همیشه همینکارو میکرده و اینجوری از خانواده محافظت کرده. من به طرز عجیبی نمیترسیدم ولی وقتی بیدار شدم برام وحشتناک بود. ممنون میشم تعبیرش کنین

🍃⁦❄️⁩Mohisays:

سلام عرض خسته نباشید من خواب دیدم در حوالی عید قربان هست و دختر بچه آیی رو ایستاده. دارن سرش و با یه چاقو کوچیک میبرن اون دختر بچه هم شاید ۲ساله بود خودم هم مجردم و توی خواب پریشون شده بودم گریه میکردم میگفتم‌مگه حیوونید ولش کنید ولی برای هیچ‌کس جز‌من مهم نبود و کسی به حرفام توجه نمیکرد اون دختر بچه ام چهره غمگینی داشت و فکر میکنم که داشت بی صدا اشک می‌ریخت خودمو داشتم به آب و آتیش میزدم و گریه میکردم که ولش کنید اما چند نفر من و گرفتن و با خودشون بردن اونطرف که مزاحمشون نباشم و یادم هی میگفتم خود حضرت ابراهیم گوسفند قربانی کرد این بچه رو ول کنید چطور دلتون میاد عذابش بدید خیلی حس بدی بود ممنون میشم تعبیر کنید

فریبا حسینیsays:

سلام. من 13ذی الحجه که نزدیک عیدقربان هست خاب دیدم که پسر7سالمو توی تاریکی شب میبرم لب رودخونه یواشکی که کسی هم متوجه نشه سرشوباچاقومیبرم ومیندازمش تواب ودوباره دستاشو از وسط دونصف میکنم بعد رهاش میکنم که بیام توخونه که یه نفرمنومیبینه ک چرا این بلارو سربچت آوردی ومن ازترس انکارمیکنم وبعدمیام توخونه با پشیمونی ناله وگریه میکنم ک چرا این کاروکردم تورخداتعبیرشو بگین من خیلی احساس بدی دارم

یا علی مددsays:

سلام علیکم امروز پنجشنبه حدود سه ساعت قبل از اذان ظهر اسمم محمد در خواب دیدم که یکی از بچه‌هام که فاطمه هست در ابتدای خواب به شکل شتر بچه قهوه‌ای بود و با خانمم نحرش کردیم ( به یک نیت الهی؛ یعنی برای خدا بود ولی بعد خواب نیت ذبح را فراموش کردم) و دوباره اومدم کنارش شکل همان بچه ام بود و بعد سرش را جدا کردم و بعد بغلش کردم و با خود گفتم تا سرد نشده گرمای بدن بچه ام را حس کنم و به خودم فشارش میدادم بردمش توی آشپزخانه تا بعد دفنش کنیم که به خانمم گفتم درسته کارمون خوب بود ولی اگه پلیس بفهمه من را زندان میکنند و حواسم به این نبود خانمم می‌گفت من حواسم به این بود ولی مشکلی پیش نمیاد تعبیر خواب چیه ( اگه امکانش هست جوابش را برام ایمیل کنید و در قسمت نظرات در دید مردم نذارید)

جواد قهرمانsays:

سلام . خواب دیدم همسرم قصد دارد سر پسر یک ساله ام را ببرد ، نتوانستم منصرفش کنم . اون نتونست پسرم را از پای در آورد . اما گردنش را برید و خونی نمی آمد . لبهایش را هم بریده بود ، شکمش هم بریده بود . پسرم درد میکشید . خیلی نگرانم .

مریمsays:

سلام من خواب دیدم یه گاو خیلی بزرگ رو میخوایم قربونی کنیم بعد یهو یه بچه خوشگل رو بغلم دیدم گفتم حیف نیست اینو قربونی کنیم به این خوشگلی.نمیدونم بچه برا خودم بود یا کسی دیگه ولی خیلی ناز بود

ریحانهsays:

سلام خواب دیدم پدرم قصد داره ابجی کوچیکمو قربانی کنه قصابو اوردن اماقصاب با امپول خواهرمو کشتن خیلی توخواب گریه کردم که اینکارونکنن اما بیفایده بود.تعبیرشوبگید ممنون میشم.

ریحانهsays:

سلام خواب دیدم پدرم قصد داره ابجی کوچیکمو قربانی کنه قصابو اوردن اماقصاب با امپول خواهرمو کشتن خیلی توخواب گریه کردم که اینکارونکنن اما بیفایده بود.تعبیرشوبگید ممنون میشم.

نگینsays:

سلام من خواب دیدم یه اقایی بچه هارو میگرفت و سرشونو میبرید و با احساس گناه و گریه هم اینکارو تند تند انجام میداد ک صدای شکستن گردن بچه ها رو هم شنیدم.... و خودم این صحنه هارو میدیدم.... خیلی دوس دارم بدونم تعبیرش چی میتونه باشه برام

شکوفه رضاییsays:

سلام من خواب دیدم همسرم نابینا شده و یه پسر بچه داریم میگفتن بینایی شوهرم و اون بچه گرفته باید قربانی بشه و بینایی شو برگردونه من رو یه صندلی ایستاده بودم بچه رو بالا گرفته بودم ک خدا بیناییشو ب شوهرم برگردونه یکی اونجا بهم گفت الان میتونی برای همه زنها دعا کنی منم داشتم دونه دونه برا زنا دعا خیر میکردم

راحله داداشیsays:

سلام وقت بخیر بعدازساعت ۶ صبح خوابم برد توخواب دیدم دارم بادمجان خورد میکنم نمیدونم چی شد یه بچه پیشم بود ومن سر بچه رو ازبدنش جدا کردم وبعد دوباره گذاشتمش روش زنگ زدم اورژانس اومدن دیدن سرش چسبیده ومن وهمه سجده افتادیم برا شکرگذاری وتوخواب میگفتم توکار کسی دخالت نمیکنم

ندا قربانیsays:

من خواب دیدم یه مراسم برای محرم بود و داشتن بالای هزارتا نوزادو سر میبردن برای امام حسین بعد بعضی از نوزادارو میاوردن جلوی بعضی از مردم و ازشون میخاستن با چاقو سر نوزادارو ببرن کلیم مردم بیشتر مردا اونطرف گریه میکردن و از ناراحتی زیاد خیلیا خودشونو کشتن کلی خون ریخته شده بود بعضیا انقد خودشونو به زمین میکوبیدن که مرده بودن و سرشون ترکیده بود من از ناراحتی و احمق بودن این مردم بعد از اینکه به حجاب من هم گیر دادن اون محل رو ترک کردم با شخصی که دوسش دارم رفتیم ی گوشه با یه مردی که نمیدونیم کی بود نشستیم و حرف زدیم بعدش بابام از دور میومد و چنتا مامور با یه سگ بزرگ قهوه ای یه مرد دیگه ای رو میبردن به سمت مسجد😑🤦🏻‍♀️

نیوشا محمدیsays:

سلام وقت بخیر من دیشب خواب دیدم پدرهمسرم به جای گوسفند کودکی رو آورده بود که همسرم قربانی کنه ولی من خیلی گریه میکردم و از اونها خواهش میکردم که اینکارو نکنن اون بچه رو هم نمیشناختیم ولی آخرسر همسرم قربانی کرد و گوشتشو تیکه تیکه کرد من حالم خیلی بد بود لطفا راهنماییم کنید

Zabihullah haidarisays:

سلام مادرم خواب دیده که برادرم که پیش ما نیست و سفر رفته رو قربانی کردیم و من با تبر تکه تکه کردم تعبیر اش چیست لطفا

فاطمه حیدریsays:

خواب دیدم در روستای پدریم هستم و هوا یکم سرده بچه رو بیچیدم به یه چادر باخودم به طرف باغ میبرم که ذبحش کنم نصف راه رو رفته بودم که یادم اومد چاقو با خود نبردم با خودم گفتم دیگه نمی تونم به خانه برگردم با دندونام گلوشو میجوم و درراه به عنوان امتحان دست پسرم که ۱۴ ماهه هست رو جویدم دندونام به قدری تیز بود که دستش را برید به قربان گاه رسیدم سگ های زیادی در قفس دیدم سگ ماده یک دسته گل به من داد من شروع به بو کردن گل ها کردم و دیگر فرزندم را قربانی نکردم

فاطمه حیدریsays:

خواب دیدم در روستای پدریم هستم و هوا یکم سرده بچه رو پیچیدم به یه چادر باخودم به طرف باغ میبرم که ذبحش کنم نصف راه رو رفته بودم که یادم اومد چاقو با خود نبردم با خودم گفتم دیگه نمی تونم به خانه برگردم با دندونام گلوشو میجوم و درراه به عنوان امتحان دست پسرم که ۱۴ ماهه هست رو جویدم دندونام به قدری تیز بود که دستش را برید به قربان گاه رسیدم سگ های زیادی در قفس دیدم سگ ماده یک دسته گل به من داد من شروع به بو کردن گل ها کردم و دیگر فرزندم را قربانی نکردم

مهساsays:

سلام . خواب دیدیم که میخواهند گوسفندی قربانی کنند و میگویند او ۱۶ماهه است و یکی دیگه می‌گوید نه ۱۸ ماهه است و ناگهان میبینم برادرم که ۱۶ ماه دارد رو میخواهند قربانی کنند ولی من هیچی از قربانی ندیدم

ستارهsays:

سلام وقت بخیر امروز ساعت۵صبح خواب دیدم سر کوچا ای ایستادم و شاهد تیکه تیکه کردن پسر بچا هستم دیدم یک اقایی دیوانه و عصبی یک پسر بچه۶-۷ساله کشت و تیکه تیکه کرد تا دید من دیدم و شاهدم اون میخواست منو هم بکشه و رفتم تا فرار،کنم بیدار شدم تعبیرش، چی میشه ممنون

ستارهsays:

سلام وقت بخیر امروز ساعت۵صبح خواب دیدم سر کوچا ای ایستادم و شاهد تیکه تیکه کردن پسر بچا هستم دیدم یک اقایی دیوانه و عصبی یک پسر بچه۶-۷ساله کشت و تیکه تیکه کرد تا دید من دیدم و شاهدم اون میخواست منو هم بکشه و رفتم تا فرار،کنم بیدار شدم تعبیرش، چی میشه ممنون