پارساsays:

باسلام .. خواب دیدم من و همسرم در نوک کوه بلندی هستیم و به قسمتی رفتیم که پرتگاه عظیمی بود و من ترسیدم و همسرم رو که جلوتر از من بود از لبه پرتگاه عقب کشیدم به جای امن . (البته در بیداری مرتب خونواده همسرم میخوان خونه زندگیش رو از دست همسرم دربیارن از روی حسادت و .. که ما داریم مجبور به نقل مکان میشیم) . وبعدش دیدم داداشم پشت فرمونه و در ب یه نونوایی ایستاد من رفتم نون بگیرم پولمم دادم ولی یه ساعتی الاف شدم همه نون میگرفتن و میرفتن و حتی یه بار نون منو کسی کش رفت که اون لحظه من نفهمیدم نون هایه شیرین میپخت بادستگاه . به بیرون که نگاه کردم دیدم نونوایی تو طبقات بالایی ساختمون شیشه ای هستش . با تشکر فراوان از سایت توپ تاپ که همیشه راهگشایه ما بوده .

Fereshtehsays:

سلام دیشب خواب دیدم لبه یه دیواری تو ارتفاع زیاد بودم که وسطش خالی بود باید ازون لبه رد میشدم اگ یکم خطا میکردم ازونجا پرت میشدم خیلی ترسیده بودم خواهرمم اونجا بود گفتم من نمیتونم من نمیام اما خواهرم گفت یکمشو بیا نترس بقیشو کمکت میکنم یکم از راه رو ک رفتم خواهرم دستمو گرفت کمکم کرد و رو دوتا دستاش منو گرفتو برد اونور جایی ک دیگ ترس و پرتگاه دیگ تموم شده بود،اونور دیوار ی جایی بود مثل سرسره که به جای سرسره پر بود از پله من سر خوردم با خیال راحت اومدم پایین،انگار میخواستم به بقیه بگم من تونستم یا دیدی ترس نداشت

فاطمهsays:

سلام من خواب دیدم توی یه ساختمون چند طبقم که توی طبقه ی بالاشم همه با طناب پایین میرن من میترسم خیلی زیاد همین طوری طنابو نگه داشتم که یه خانومه که خیلی خوشتیپ بود طنابارو گرفت دو تا یا یکیشو پاره کرد منو با آسانسور برد تعبیرش چی میشه؟

میرزاییsays:

سلام من خواب دیدم دوستم منو در یک بلندی ای قرار داد و رفت. حالتی بود که قبل از اینکه برم روی بلندی خودم راضی بودم ولی بعد به حالت نشسته روی اون بلندی قرار گرفتم از ترس بلندی نمیتونستم بلند شم و جای دستی هم نبود. ممنون از سایت خوبتون.

آراد تقی خانیsays:

حدود سه روز پیش هم خوابی دیده بودم که سوار هواپیمایی بدونی خلبان شدم تا اونجایی که میشه ارتفاع گرفتم اما نه سقوط نه افتادنی درکار بود یعنی در همان ارتفاع بیدار شدم.میشه لطفا کمکم کنین

زهرهsays:

سلام خسته نباشید خواهرم از مردی جدا شده و اون مرد با کس دیگه ازدواج کرده و یه پسر داره.خواب دیدم اومده خونمون وداره با لذت شام می خوره.خونمون عوض شده بود و تو اتفاع بود.جوری که از ساختمونای اطراف بلندتر بودیم و در آرامش غذامونو می خوردیم و اون حرف می زد.در واقعیت همیشه با اون مرد دعوا داشتیم ولی تو خواب خیلی مهربون شده بود و مدام می خندید و خاطرات گذشته رو یادآوری می کرد.انگار دل خوشی از زنش نداشت و از پسرش تعریف می کرد.بیشترین چیزی که تو خواب به چشم میومد مهربون بودن و خنده هاشه.من داشتم پتو جمع می کردم گفت پتو زیاد دارید؟ من و برادرم گفتیم آره خونمون پر پتوئه گفت شما دارید ما که نداریم.ببخشید طولانی شد.

محمدsays:

سلام خواب دیدم در خانه پدری روی دیوارباارتفاع خطرناکی ایستاده و طنابی را که از باجه اویزان است راگرفته ام طناب را کشیدم به کابل برقی متصل بود که یک سیمش باز و یک سیمش به طناب بسته شده بود.

پوریاsays:

سلام دیشب خواب دیدم که لبه ی پرتگاهی هستم ک پایینش ی دریاچه هست و چندبار نزدیک بود سقوط کنم ولی خودمو گرفتم ک نیفتم و دوبار هم پسرداییم منو گرفت ولی در اخر سقوط نکردم.چ تعبیری میتونه داشته باشه.

حمیدهsays:

سلام خواب دیدم پسرم خیلی اندامش درشت شده و روی بلندی ایستاده دستشو سمت آسمون می بره و دو تکه ابر سفید میاره و باهاش شکلک درست می کنه و مثل دود سیگار سمت من و دو برادر شوهرم می فرسته.(یکی از برادر شوهرم با یه خانم ثروتمند و خوب ازدواج کرده) به اینکه پسرم تو بلندی وایساده حسادت می کنه و هی بهش طعنه می زنه که اگه تو با زنم ازدواج می کردی چی می شدی.

لیلاsays:

باسلام، من خواب دیدم درجایی شبیه کارخونه با مادرو برادرم داریم کارمیکنیم،دقیقا نمیدونم چطوری بگم ولی انگار یه گودالی بزرگ اونجا بود،که اجناس بزرگی که بود با غلتک از بالای سرمون واون گودالی رد میشد میرفت بالا، بعد یکی ازون جنسا،گیرکرد به برادرم،انداختش توی اون گودال، بعد من باتموم وجودم گریه میکردم و زار میزدم واسم برادرمو صدا میزدم،چه تعبیری دارد استاد؟

صدیقهsays:

خواب دیدم از بالکن خونمون سرمو بیرون بردم و دارم با همشهریم که تو کوچه است حرف میزنم (درحقیقت اون خانم فروشنده است) شوهرش اومده بود خونه ما و من بعد از خریدلباس، داشتم با خانمش حرف میزدم، پدرم که سالهاست فوت شده داشت با شوهراون خانم حرف میزد که ناگهان من از لبه بالکن سُر خوردم و جوری شد که فقط پاهام به لبه بالکن چسبیده بود، بقیه بدنم آویزون بود و هرچی بابامو صداکردم کمکم کنه انگار نه انگار ، تا اینکه خودم خودمو کشوندم بالا و وارد خونه شدم و هیچ حرفی هم نزدم دیدم کلی گلدون دارم تو خونه ام، بابام داشت گلدونای طبیعی که خیلی زیبا و پرپشت بودن به اون آقا نشون میداد که یکی از شاخه هاش شکست، من اون شاخه شکسته رو برداشتمو اتفاقا یه قسمت از گلدونم که خالی بود اونجا کاشتم( یا تو آب گذاشتم ریشه بده بعد بکارم) و گلدونم کاملا پرشد

نادیsays:

سلام.من دیروز صبح خواب دیدم به همراه خانواده در باغ پدربزرگم هستم و یک زیر زمین ناآشنا که تاریک ونمور بود رو میدیدم که چندان خوشایند نبود و یکدفعه خود و خانواده ام را بر بالای بلندی دیدم،اینقدر بلند بود که تمام اطراف دیده میشدند و همه جا سرسبز و بسیار مناظر اطراف دلپذیر بودند،ممنون میشم تعبیر خوابم رو بگین،باتشکر

فاطمههsays:

سلام من مجردم و خواب دیدم که در بالای بلندی ایستادم که شبیه به پشت بام خونه بود و خیلی ارتفاعش زیاد بود و پایین این بلندی از دو طرف دو تا استخر آب و دوتا هم نردبان چوبی بود نردبان چوبی بسیار بلند بود و من همش جیغ میزدم از ترس، و نه می تونستم به خاطر ارتفاع زیاد به داخل استخر بپرم و نه می تونستم با نردبان پایین بود و پاهام به نردبان نمی‌رسید که پاهامو روش بذارم و ناگهان دیدم بدون هیچ صدمه ای من از ارتفاع ترسناک پایین اومدم و تعجب کردم که چطوری اومدم پایین و انگار کسی منو پایین گذاشته بود و نجاتم داده بود ولی دیدم که در همون بلندی ترسناک جای من ، خواهرم ایستاده و قصد داره خودش رو از اون ارتفاع بالا پرت کنه به داخل همون استخر و من مطمئن بودم که داخل استخر نمیوفته و قطعا میمیره و این کارش شبیه به خود کشی بود و من با صدای بلند و و از ته وجودم جیغ میزدم و می گفتم: توروخدا بیا پایین ؛ ولی اهمیتی نمیداد و من اونقدر جیغ زدم از خواب پریدم . ممنونم

الینازیsays:

سلام خواب دیدم تو ارتفاع هستم انگار شهربازی رفته بودیم و ما سوار یه چیزی شده بودیم که ارتفاعش خیلی زیاد بود همون که رو یه نخ راه میرن همون بود . مثل این که از یه درخت خیلی بلند بالا اومده بودیم و اونجا رسیده بودیم ولی خیلی ترسیدیم و ادامه ندادیم حتی خواهرمم گریه کردبعد خواستیم برگردیم دیدیم درخته زیادی بلندی وامکانش نیس ازین پایین بیاییم بعد یه طرف دیگه انگار بام فلزی بود که وقتی خواهرم پاشو روش گذاشت کلا اونم خراب شد ومنم زیادی ترسیده بودم بعد یه جا دیگه ام بود میتونستیم بیاییم پایین که من دیدم یه عنکبوت هستش ‌و از عنکبوت میترسیدم ولی به هرحال باهزار دنگ و فنگ پایین اومدم. درضمن من این خوابو بعد نماز صبح تاقبل از ساعت۱۰ دیدم

مهتابsays:

سلام خواب دو تا بچه حدودا ۶یا۷ساله دیدم که خواهر وبرادر بودن داشتن انگار از مدرسه برمیگشتن‌چون هردو فرم مدرسه تنشون بود و فوق العاده ناز بودن من داشتم باهاشون صحبت میکردم که گفتن اسماشون لاله و میلان هست بعد یهو میلان که پسره بود رفت از پله های ی ساختمون رفت بالا که من داشتم میگفتم نرو بعد از بالا پرید سرش مچاله شد وخون اومد و مرد و کلی ناراحت شدم‌که‌چه‌ حیف لاله تنها شد بعد خانمی که انجا بود و انگار من‌میدنستم‌که مقصر اون بوده و عین خیالش هست بهش گفتم اینجا دوربین داره و میان چک میکنن و مبینن که مقصر تویی

مریمsays:

سلام عرض ادب من خواب دیدم توی مکانی دوطرف پله های سنگی خیلی بزرگ بودمثل دوسمت یک خیابون یک طرفش به سمت پایین میرفت از اونجا باسختی وترس زیاد رفتم پایین بعدش رسیدم به جایی که باید از اونطرف میرفتم بالا، پله ها که خیلی بلند تر از قبلیا بود تا آخر راه با ترس و وحشت رفتم بعدش يه پله خیلی خیلی بلند بود هرکاری کردم نشد برم بعدش یک دختری با چهره مهربون انگار که آشنا بود اومد گفت بیا دستتو میگیرم بیا

Capt.yekiwsays:

سلام خسته نباشید من چند شب پیش خواب دیدم که از پنجره اتاقم خودم رو انداختم پایین (اون شب حالم زیاد خوب نبود و به فکر خودکشی افتاده بودم و تصمیم داشتم خودمو پرت کنم پایین ) بین زمین و هوا بودم که یک نفر من رو گرفت و آروم آروم من رو آورد پایین اما چهرشو اصلا ندیدم میخواستم ببینم تعبیرش چیه؟؟؟؟

پارمیسsays:

سلام خسته نباشید من خواب دیدم که در ارتفاع هستم(فکر میکنم یوی از بازیهای ارتفاع دار شهر بازی بود)و من کمربند تبسته بودم چند بار حتی از روی اوت صندلی اویزون شدم ولی نیفتادم و خودم رو بالا کشیدم ممنون میشم تعبیرشو بفرمایید

یاکشاsays:

سلام و خداقوت من خواب دیدم تو یک ساختمان هستم که قسمتی از ساختمان ساخته شده و قسمتی نیمه ساز هست و خطرناکه زمانی که قصد خروج از ساختمان رو داشتم سر میخورم میخوام از ارتفاع بیفتم و بزور خودمو نگه داشتم و ناله میکنم که یکی از دوستانم که همراهم بود دستم رو میگیره نجاتم میده «با تشکر از وقتتان»