دلنوشته شب یلدا
شب یلدا یا همان طولانی ترین شب سال یکی از خاطره انگیزترین شب هایی است که هر کس تجربه میکند. در این شب اقوام و خانواده در کنار هم جمع می شوند و به شب نشینی می پردازند و با قصه های شیرین پدر بزرگ و میوه های خوش خور مادر بزرگ این شب را می گذرانند.
دلنوشته شب یلدا
شب یلدا، بلندترین شب سال، فرا میرسد و تاریکی مطلق بر زمین سایه میافکند. اما در این تاریکی، نوری گرم و صمیمی از خانهها به بیرون تابیده میشود. این نور، نشان از جمع شدن خانوادهها در کنار یکدیگر و برپایی جشنی باستانی به نام یلدا است.
یلدا، فقط یک شب نیست، بلکه یادی از دیرباز و فرهنگی کهن است. یلدا، یادآور پیروزی روشنایی بر تاریکی، مهر بر ظلمت و امید بر ناامیدی است. در این شب، قصههای قدیمی از پدربزرگ و مادربزرگها نقل میشود، فال حافظ گرفته میشود و با خوردن انار و هندوانه، آرزوی سلامتی و طول عمر برای یکدیگر میکنیم.
یلدا، شبی برای با هم بودن و در کنار یکدیگر بودن است. شبی برای فراموش کردن غمها و غصهها و غرق شدن در شادی و صفا. یلدا، فرصتی برای تجدید دیدار با عزیزانی است که در طول سال از آنها دور بودهایم.
من عاشق شب یلدا هستم. عاشق آن حس و حالی که در این شب وجود دارد. عاشق آن دورهمیها و صمیمیتها. عاشق آن قصهها و فالها و آرزوها. یلدا برای من، شبی خاطرهانگیز و تکرار نشدنی است.
امسال شب یلدا را در کنار چه کسانی سپری میکنید؟ چه آرزوهایی برای خود و عزیزانتان دارید؟
یلدایتان مبارک!
دلنوشته شب یلدا
یلدا، نغمهی پیوند مهر و دلدادگی
در بلندترین شب سال، زمانی که تاریکی مطلق بر پهنهی گیتی سایه میافکند، در خانهها چراغ مهر و صفا روشن میشود و گرمای وجود عزیزان، سرمای زمستان را به جان نوازش میدهد. این شب، شب یلدا، کهنترین جشن ایرانیان، نغمهی پیوند مهر و دلدادگی است، سرودی که از اعماق تاریخ به گوش جانمان میرسد و ما را به یاد نیاکانمان و رسوم دیرینهشان میاندازد.
سفره یلدا، آیینهی گرهگشای غمها
سفره یلدا، آیینهی گرهگشای غمها و سرشار از رنگ و بوی خوش، چشم و دل هر بینندهای را مسحور خود میکند. انار سرخ، نماد شادی و عشق، با دانههای یاقوتیاش، گویی لبخندی بر لبان شب یلدا مینشاند. هندوانه شیرین، با طعمی از بهشت، نویدبخش روزهای خوش و لحظات ناب در کنار عزیزان است. آجیل و خشکبار، سفرهی یلدا را با رنگها و طعمهای گوناگون زینت میبخشند و یادآور سختیها و تلاشهایمان در طول سال هستند. حافظ، شاعر نامی ایران، با فال یلدا، زمزمهی امید و آرزو را در گوشمان نجوا میکند و ما را به آیندهای روشن رهنمون میشود.
یلدا، فرصتی برای با هم بودن
یلدا، فرصتی ناب برای با هم بودن و در کنار عزیزان بودن است. در این شب پُربرکت، گرد هم میآییم و از خاطرات شیرین گذشته میگوییم، از غمها و شادیهایمان با هم سخن میرانیم و به امید آیندهای روشن، در کنار یکدیگر لبخند میزنیم. یلدا، نغمهی همبستگی و اتحاد ایرانیان است، نغمهای که از دل تاریخ برمیخیزد و ما را به یاد پیوند ناگسستنی نسلها میاندازد.
یلدا، یادی از گذشته، امیدی برای آینده
شب یلدا، تنها یک جشن نیست، بلکه یادی از گذشته و امیدی برای آینده است. این شب، یادآور ریشههای کهن و فرهنگ غنی ایرانیان است، فرهنگی سرشار از مهر، صفا، همدلی و امید. یلدا، فرصتی است برای تجدید پیمان با گذشته، قدرشناسی از داشتههایمان و تلاش برای ساختن آیندهای روشنتر.
یلدا مبارک!
شب یلدا را به تمام ایرانیان، در هر کجای دنیا که هستند، تبریک میگویم. امیدوارم این شب پُربرکت، سرشار از مهر، صفا و شادکامی برایتان باشد.
با سر رسیدن شب یلدا درون مان حس خوب و شوق بسیاری برانگیخته می شود که دوست داریم این حس و شوق را فریاد بزنیم. حالا ما در این مطلب دلنوشته هایی زیبا در مورد شب یلدا تهیه کرده ایم که می توانید با خواندن آنها احساساتی که نسبت به طولانی ترین شب سال در دل دارید را بروز دهید. بیش از این شما را منتظر نمی گذاریم، همراه ما باشید تا با شما این متن و جملات دلنوشته را به اشتراک بگذاریم.
متن دلنوشته برای شب یلدا 99 جدید
طولانی ترین شب سال یلدا سر رسید. حالا که همه خانواده می خواهیم به دور هم جمع شویم و گل بگوییم و گل بشنویم، ذهنم پیش همه آنهاییست که تنها همدم شان سرمای سینه سوز پاییز است که باید تحمل کنند، تنها کسی که با آنها سخن می گوید نسیم خنکیست که پوستشان را نوازش می دهد. به راستی چقدر در طولانی ترین شب سال به یاد آنها هستیم؟ چقدر برایشان کاری میکنیم یا اقدامی انجام می دهیم؟ آنها که جز سرمای پاییزی همدمی دیگر ندارند، چطور این شب ها را می گذرانند و ما چطور به آنها کمک می کنیم؟ کاش به همراه این شب طولانی، محبت هایمان را هم طولانی تر کنیم، کاش به اندازه همین شب طولانی، اندکی مهر و مهربانی هایمان را هم بیشتر کنیم. اگر این دنیا با عشق و محبت انسان ها پر شود، یقیناً هیچ سرمایی نمی تواند وجود انسانی را بلرزاند چرا که گرمای عشق این سرما را از بین خواهد برد. با خود می گویم کاش که هر یک از مایی که در دورهمی هایمان شرکت میکنیم و بی خیال از غم زمانه به خوش و بش می پردازیم، غم دیگران را هم مد نظر داشته باشیم و با اندکی کمک، اندکی مهربانی، کاری کنیم که آنها هم در این شب طولانی لذت ببرند.
در دلم شور و شوقیست. طولانی ترین شب سال نزدیک است. دلم می خواهد زودتر سر برسد تا با شنیدن قصه های پدر به خیالات بروم و آنها را در ذهن در حالی که همگی مان به دور کرسی جمع شده ایم و انارهایی که مادر دانه کرده را می خوریم تصور کنم. چه خیالات لذت بخشی، چه شب زیبایی، حتی همین حالا که آن موقع را تصور میکنم وجود غرق در شور و شعف می شود. به راستی که طولانی ترین شب سال به همراه خود طولانی ترین لبخند سال را هم به همراه می آورد و به لبان انسان ها می نشاند. برای هر کس اینطور نباشد، برای منی که این شب را زیباترین شب زندگی خود می دانم اینگونه خواهد بود.
دلم میخواهد در شب یلدا همه مان به دور کرسی جمع بشویم و به یاد گذشته ها میوه بخوریم و پدر بزرگ برایمان قصه بگوید. دلم حال و هوای گذشته را کرده، می خواهم اندکی هم که شده با این کار به آن زمان ها سفر کنم و لذت های دوران کودکی را به یاد آورم. چه زمان لذت بخشی بود وقتی که هنوز آنقدر سنی نداشتیم و با شور و اشتیاق لحظه شماری می کردیم که کی شب یلدا سر می رسد تا همه خانواده دور هم جمع شویم و دوباره با بچه ها بازی کنیم. حالا همه آن بچه ها بزرگ شده اند و میخواهم آن اتفاق دوباره تکرار شود و ما دوباره کنار هم دور کرسی پدربزرگ جمع شویم و با شنیدن قصه هایش به دوران شیرین کودکی بازگردیم.
می خواهم در طولانی ترین شب سال عهدی با خود ببندم. در شب یلدا با خود عهد می بندم که قلبم را وسعت بخشم تا با آن به همه مهربانی کنم، دلم را آنقدر وسعت دهم که بتوانم همه مردم دنیا را در آن جای دهم و ذهنم را آنقدر بزرگ کنم که بتوانم هر روز چیزهای جدیدی کشف کنم و دانش بیشتری به دست آوردم. حس میکنم کار اشتباهی است که طولانی ترین شب سال را فقط با خوش و بش ها و دورهمی های ساده بگذرانیم و دوباره به زندگی عادیمان برگردیم، حس میکنم در این شب زیبا همانطور که شب دچار تغییر میشود، ما هم باید تغییر کنیم.
در شب یلدای امسال از خدا میخواهم که سفره هیچ کسی بی برکت نماند و خدا از روزی اش در این شب زیبا به همه ببخشاید. از خدا میخواهم که هیچ پدر و مادری شرمنده فرزندشان نشوند و بتوانند در آن لبخند را به لبان او بیاورند. خدایا، در طولانی ترین شب سال، درهای رحمت و نعمتت را به روی بندگانت بگشا و آنها را غرق در نعمتت کن تا بتوانند آنها هم طعم لذت و خوشی را بچشند و به خاطر مشکلات اقتصادی و چیزهای مشابه از لذتی که حق طبیعی آنهاست محروم نشوند.
خدایا، آرزوی خیلی از بچه هاست که کاش مناسبتی برسد تا بتوانند به واسطه آن میوه بخورند، بتوانند چیزهایی که در دیگر روزهای سال آنها را تجربه نمی کنند را تجربه نمایند. خدایا حق این بچه ها این نیست، حق آنها این نیست که از دنیای به این بزرگی ذره ای هم شده سهم نداشته باشند. خدای من، کاری کن که دیگر هیچ کودکی منتظر شب یلدا، عید یا مناسبتی نماند که بتواند دوباره طعم شیرین میوه ها را بچشد. من با این اتفاق حتی اگر شیرین ترین میوه را بخورم کامم تلخ می شود چرا که می دانم به عنوان مثال در شب یلدا که طولانی ترین شب سال هم هست، کودکی انتظار اندکی میوه و شیرینی را میکشد تا بتواند به واسطه آنها این شب را خاطره بسازد و از آن لذت ببرد، اما نیست و باید آنها را در خیالاتش تصور کند.
مادر، امشب شب یلداست و تو نیستی، تو پیش ما نیستی که وجود ما را با وجودت در این شب سرد پاییزی گرم کنی. حالا اگر خانه گرم هم باشد، انگار سوزی به جان ما افتاده که تن همه مان را می لرزاند. سال های گذشته با تو این شب را سپری می کردیم، با تو این شب را به خوش و بش می پرداختیم و از زندگی لذت می بردیم اما حالا نیستی و حالا دیگر ما هم امیدی نداریم که بخواهیم دورهمی بگیریم چرا که تمام خوشی های ما با تو به زیر خروارها خاک رفت و حالا خوش و بشی نمانده تا میان ما انجام گیرد. کاش میبودی و حال بساط میوه را میچیدی، کاش می بودی و به زور ما را دور هم جمع میکردی و میگفتی امشب گوشی هایتان را زمین بگذارید تا تمام خانواده کنار هم باشیم. اما مادر، خوب است بدانی حالا بزرگترین همدم ما همین گوشی ها شده و اگر نباشند آنقدر غم تو به ما یادآوری می شوند که می خواهیم این طولانی ترین شب سال، آخرین شب زندگی ما هم بشود و ما هم زودتر به پیش تو بیاییم.
پدر جانم، طولانی ترین شب سال است اما سایه تو بر سر ما نیست. همیشه در شب های یلدا دور کرسی جمع میشدیم و تو که بزرگتر همه ما بودی شروع میکردی قصه های زیبا گفتن و به ما پند زندگی میدادی. به راستی که در آن شب زندگی چه لذتی داشت، به راستی که آن شب واقعا طولانی ترین شب زندگی ما هم میشد چون آنقدر محو قصه ها و بیان تو می شدیم که یادمان می رفت ساعت ها چگونه یکی پس از دیگری می گذرند. اما دنیا به ما مجازاتی داد، دنیا دوست ندارد که انسان ها زیاد شاد باشند، او به پای تمام شادی هایی که در شب های یلدای سال های گذشته با هم داشتیم، ما را محکوم به نبودن تو کرد، پدر جان دنیا تو را از ما گرفت تا دیگر در شب های یلدا عاشقی نکنیم و عشق را فراموش کنیم. حالا تنها چیزی که در این شب ها برایمان رخ می دهد، ساعت هاییست که گویی تکان نمیخورند و سر جایشان قفل شده اند و خاطره هاییست که هر لحظه از تو به یاد ما می آیند و وجودمان را غرق در عذاب و رنج می کنند.
برادر، یادت می آید که چقدر با هم در شب یلدای گذشته شوخی می کردیم و حرف می زدیم؟ یادت می آید که در آن شب به پای سخنان پدر نشستیم و او عاشقانه برایمان فال گرفت و قصه های زیبا گفت؟ یادت می آید که مادر چطور آنقدر عاشقانه بساط میوه و شیرینی را چیند تا کنار هم جمع شویم و طولانی ترین شب سال را کنار هم بگذارنیم؟ مگر آنها برای لذت بردنت از زندگی کم بودند که راضی شدی ما را تنها بگذاری و بروی؟ برادر، حالا که زیر خروارها خاکی به تو خوش می گذرد؟ حالا از اینکه همدم تو در این شب یلدا سنگ قبرت هست لذت میبری؟ کاش نمیرفتی، نمی دانی بعد از رفتن تو نه پدر لب از لب شکفت تا با قصه هایش ما را غرق در عشق کند و نه مادر رقمی داشت که بساطی بچیند، من هم که همیشه همدم حرف هایم تو بودی به این دلنوشته ها بسند کرده ام تا اینگونه حداقل غمی که طولانی ترین شب سال از نبود تو بر جانم انداخته را ابراز کنم.
خواهرم، یکی از شیرینی های شب یلدا تو بودی. وقتی که پدر و مادر ما را به دورهمی دعوت می کردند و میوه و شیرینی را بساط می کردند، یکی از آن شیرینی هایی که کام همه ما را شیرین نگه می داشت خود تو بودی. خواهری، مگر به تو در این دنیا بد گذشت کا حالا با رفتنت کام همه ما را تلخ کردی؟ مگر ما آدم های بدی بودیم که خاک و قبرت را به بودن در کنار ما ترجیح دادی؟ می دانی حالا تنها چیزی که ما را در این شب آرام می کند چیست؟ گریه. همه ما وقتی کنار هم جمع می شویم و نبودن شیرینی زندگی مان را به یادمان می آوریم، چشمان مان پر از اشک می شود و می گرییم. خواهر جان، در طولانی ترین شب سال، حال و هوای دل همه ما بارانیست، این باران به خاطر نبود عزیزدردانه خانواده یعنی تو هست.
چه شب یلدای زیبایی شود، همه ما کنار هم جمع می شویم و باز هم به مانند شب یلدایی که در سال پیش گذشت به مرور خاطراتمان می پردازیم. حس میکنم وجود چنین شب هایی الزامیست، حس میکنم وجود چنین دورهمی هایی الزامیست تا ما یادمان نرود که این خوشی ها و اهمیت و ارزش کنار هم بودنمان چقدر است. طولانی ترین شب سال هر بار که سر می رسد با خودش دورهمی ها و مهمانی های زیادی را هم به همراه می آورد و احساس میکنم که هر ساله ما با این دورهمی ها برای خود بهترین خاطرات عمرمان را می زنیم، خاطراتی که در دیگر روزهای سال رقم نمیخورند.
شب یلدا زیباست، زیباترین شبی که سال به خود میبیند. دوست دارم که این شب را در کنار او باشم، همانی که بودن در کنارش به بودن در بهترین مهمانی ها می ارزد. وقتی که او باشد دیگر نیازی نیست که کس دیگری هم حضور داشته باشد، من و او برای هم کافی هستیم تا طولانی ترین شب سال را به زیباترین شب سال مان تبدیل کنیم. ما با هم این شب را با عشق مان مزین می کنیم و با همین عشق کام مان را شیرین می سازیم.
هر شب که در کنار او باشم برایم شب یلداست، هر شبی که در کنار او باشیم طولانی ترین شب سال برایم رقم خواهد خورد. او آنقدر با دلبری هایش مرا مشغول خود میکند که دوست دارم شب را تا صبحگاه بنشینم و فقط او را تماشا کنم. عشقی که در وجود اوست ناب ترین عشقیست که در زندگی یافته ام، اکنون باید حق داد که بودن با او را به طولانی ترین شب سال بدل سازم.
شب یلدا در راه است، در این روزهای کرونایی، بیاییم به پای طولانی ترین شب سال، عمر طولانی مان را کوتاه نکنیم. دورهمی ها، مهمانی ها و کنار هم بودن ها بسیار لذت بخش است اما نه وقتی که دشمنی در کمین نشسته تا شیرینی این مهمانی را به تلخ تر از زهر تبدیل نماید. بیاییم با همان تلفن ساده، با همان پیام ساده، این شب را کنار هم بگذرانیم تا سال های آینده در کنار عزیزان مان حضور داشته و تلافی امسال را در بیاوریم. بودن مان امسال در کنار هم به معنی امضا کردن سند مرگیست که کرونا پیش روی مان گذاشته است.
میان همهمه برگ های خشک پاییز فقط تو ماندی که هنوز از بهار لبریزی
روزهای آخر پاییزت پر از خش خش آرزوهای قشنگ !
پیشاپیش یلدا مبارک
سایر مطالب پیشنهادی :
متن های احساسی و زیبا درباره شب یلدا (3)
عکس نوشته تبریک شب یلدا به اسم دلخواه شما
عکس نوشته های تبریک شب یلدا به اسم سری (2)
آلبوم عکس نوشته عاشقانه تبریک شب یلدا (3)
متن انگلیسی تبریک شب یلدا + ترجمه
انشا درباره شب یلدا با مقدمه و نتیجه گیری