متن درباره گرفتن دست عشق + عکس نوشته

نوشته شده توسط مدیر · در۱۳ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۱۷:۱۷.

در این مطلب از توپ تاپ ، مجموعه ای از متن های کوتاه ، زیبا ، جدید و عاشقانه با موضوع گرفتن دست عشق تهیه دیده ایم که شامل عبارات و گفته های ناب و دلشین دونفره می باشد ، به همراه این متون عکس نوشته هایی خاص و جذاب نیز تهیه دیده شده است ، لطفا در ادامه همراه باشید.

دستای اونی که دوستش داری مثل یک مسکن میمونه، مسکنی که باعث میشه از همه دردا و ناراحتی هات فاصله بگیری، مسکنی که باعث میشه خیلی آروم بشی و کلا در ریلکس ترین حالت ممکن قرار بگیری. نمیدونم خدا توی دستای عشقت چی آفریده اما کافیه دستاش رو بگیری تا هر چی حال بد تجربه کردی رو از یاد ببری و حال خوب در تموم وجودت لبریز بشه. کاش تموم آدمایی که غم دارن عشقشون هم کنارشون باشن تا دستاشون رو بگیره اون موقع قطعا غمشون خیلی کمتر میشه.

خیلی ها ممکنه عشقتون رو هدف بگیرن، خیلی ها ممکنه به سمت عشق تون حمله ور بشن و خیلی ها ممکنه عشق تون رو نادیده بگیرن اما میون تموم این هجمه های روزگار، یادت باشه که دستای عشقت رو رها نکنی! دستاش رو بگیر، محکم هم بگیر جوری که اطمینان پیدا کنه هیچوقت دستات از دستاش جدا نمیشه. بذار تا بهش ثابت بشه تو همونی هستی که میتونی خوشبختش کنی، تو همونی هستی که براش ساخته شدی و با وجود تو میتونه حال خوب بیشتری در این دنیا تجربه کنه. یک لحظه هم دستای عشق رو رها نکن و همیشه حواست بهش باشه چون اون مهمترین آدم زندگیته و بیشتر از همه لایق توجه توئه.

دستای عشقت رو محکم بگیر و بعد ببین که چطور مشکلات برات کمرنگ میشه. آره، انگاری خدا توی دستای عشق آدم معجزه آفریده که وقتی اونا رو میگیره انگاری همه چی براش سهل و آسون میشه و دیگه هیچ چیز سختی خاصی نداره. وقتی که عشق کنارته و وقتی که دستای اون توی دستاته حتی اگه در برابر سخت ترین و بدترین چالش های زندگی هم قرار بگیری باز هم مهم نیست چون تو اصلا به اونها اهمیت نمیدی تو به این اهمیت میدی که الان کنارت عشقتی، دستای اون توی دستاته و یه آرامش خاص بین تون موج میزنه.

چه توی روزهای خوشی، چه توی روزهای ناراحتی، چه توی روزهای پر از استرس و چه تو روزهای پر از آرامش، باید دستاش رو بگیری و ولش نکنی. این رو هر روز با خودت تکرار کن. تو در برابر عشق اون، تو در برابر احساس اون و تو در برابر همه حال خوب اون مسئولی و اگه لحظه ای دستش رو رها کنی بهش بد کردی. تو باید همیشه همه توجهت اول به اون باشه و بعد بقیه، تو باید اول از همه دستت رو به سمت اون دراز کنی و بعد بقیه و تو باید اول از همه به فکر اون باشی و بعد بقیه، اینو هیچ وقت فراموش نکن.

هر وقت خواستی دستای عشقت رو رها کنی به یاد کارهایی بیفت که برات کرده، برای از خودگذشتگی هایی بیفت که برات انجام داده و به یاد سختی هایی بیفت که برات به جون خریده. اون میتونست راحت هیچکدوم از این کارها رو نکن و در روزهای سخت دستت رو رها کنه اما این کار رو نکرد و دستش عشقش رو رها نکرد پس حالا هم که تو حق نداری که دستاش رو رها کنی. اون توی روزهای سخت کنارت بود پس تو هم باید در تموم زندگی کنارش باشی و دستات توی دستاش باشه.

عشقم از وقتی که دستان گرمت را گرفته ام و آن را لمس نموده ام، درونم را یک شور و شعف و اشتیاقی دربر گرفته است که وصف نشدنی است. نمی دانم که چگونه این حس را بیان کنم. گرفتن دست عشق در روز بارانی و هوای دو نفره از لذت بخش ترین لحظاتی است که یک عاشق می تواند در شروع زندگیش آن را تجربه کند.

متن درباره گرفتن دستات

چقدر زیباست که باران باشد و یار باشد و یک هوای دو نفره عاشقانه کنار عشقت باشی و دست او را بگیری تا گرمای دست او را به خوبی زیر آسمان بارانی و سرد حس کنی. عزیزترینم عشق جانم لحظه ای که برای اولین بار دست تو را گرفته ام را هیچ گاه در زندگیم فراموش نخواهم کرد. لحظه ای پر از عشق و صمیمیت، لحظه ای که آنقدر ارزشمند است که جای آن را هیچ چیزی نمی تواند پر کند.

**********

یکی از لذت بخش ترین لحظه های زندگی آن لحظه خاطره انگیزی است که برای اولین بار می خواهی دست در دست عشقت بگذاری و به پاس این عشق ماندگار سالیان سال کنار هم با خوشی و خوشبختی زندگی کنید. آن لحظه ای که دست عشقت را می گیری، حس غرورآمیز و سرشار از آرامش و عشق ابدی در جسم و جانت وارد می گردد که بی گمان فراموش نشدنی است.

عزیزم؛ عشق ابدی زندگیم؛ لمس دستانت آنقدر گرمابخش زندگی من بوده است که هر لحظه دوست دارم دست در دست تو گذاشته تا شور و شعف خویش را به یکدیگر انتقال دهیم. عزیزم لحظه فشردن دستانت، بی تردید یکی از ماندگارترین لحظه هایی بوده است که در دفتر زندگی خویش آن را برای همیشه ثبت و ضبط کرده ام.

**********

هرگز از خاطرم فراموش نمی شود آن لحظه دل نشینی که دست عشقم را گرفتم. یک جرقه بزرگی در وجودم نشئت گرفت. جرقه ای که تمام قلب پر احساسم را درگیر خود ساخت. آن لحظه پر شور و شعفی که هرگز فراموش ناشدنی است لحظه گرفتن دست عشقت و چقدر آن لحظه دوست داشتنی بود. هیچ گاه دوست نداشتم آن لحظه پایان یابد.

عطر دستانت آنقدر خوشبو و گوارا بود که با گرفتن دستت هنوز هم بوی خوش آن را لا به لای انگشتانم به خوبی حس می کنم. انگار که کنارم نشسته ای و از بوی خوش دستانت من را مست کرده ای. عشق نازنینم دلم برای آن روز نخستی تنگ شده است که برای اولین بار دست هایم را در دست هایت گذاشتم و بوی عطر دستانت آنقدر به دلم نشست که هیچ آلزایمر و فراموشی هم نمی تواند آن لحظه دلنشین را از خاطرم برباید.

**********

گرمای دستانت، آرامش بخش زندگی من است عشق جانم. آنقدر لحظه فشردن دستانت به جانم نشست که فکر و خیالت در هر پاسی از شبانه روز گرمابخش زندگیم شده است.

دستانت آنقدر کشنده بودند و من که از وقتی که آن ها را گرفته ام مبتلای آن ها شده ام. عزیزم بهترین حس دنیا نه داشتن مال و اموال زیاد است و نه داشتن خانه و ماشین آنچنانی؛ بلکه بهترین و شیرین ترین تجربه زندگی تنها گرفتن دستان توست که من را مبتلای خود کرده است.

**********

فشردن دستانت آنقدر شیرین و دوست داشتنی بود که به پاس شیرینی این تعهد دوست داشتنی کنار هم آن لحظه را هیچ گاه از خاطرم فراموش نخواهم کرد. لحظه ای که با گرفتن دستانت، می شد عشق را در نگاهت به خوبی تفسیر کرد. لحظه ای که برق از چشمانت، عمق احساس پاکت را دید.

بی گمان یکی از زیباترین پازل های دنیا آن است که فاصله انگشتانم را با گرفتن دستان تو پر کنم. گرفتن دست های عشقم که بی هیچ شک و تردیدی بهترین پازلی است که می توان فاصله های آن را به خوبی کنار هم قرار داد.

**********

هرگز تصور نمی کردم که روزی با گرفتن دست های عشقم انقدر منقلب شوم. اصلا در باورم نمی گنجد آن لحظه ای که با گرفتن دست هایش کم مانده بود که جانم را از دست بدهم. یک حس فوق العاده بی نظیر که چنین تصوری هیچ گاه حتی در خاطرم هم نمی گنجید.

**********

چه حس متفاوت و شیرینی دارم که با گرفتن دست های تو، گرمای زندگیم را از تو می گیرم. گرمابخش زندگیم عشق نازنینم، برای لمس دوباره دستانت تو لحظه شماری می کنم.

دستان تو آنقدر روانم را به هم ریخته است که هر ثانیه آن لحظه دوست داشتنی را به یاد می آورم که دستان تو را محکم در دستانم برای اولین بار قرار داده بودم و ضربان قلبم تند تند می زدند. بی گمان یکی از بهترین لحظاتی بود که تاکنون در زندگیم تجربه کرده بودم.

**********

عشق زندگیم دستانت را که می گیرم، بی تردید هیچ دستی من را دست کم نمی گیرد. اوج دوست داشتن و عاشقی با گرفتن دستان عشقت شروع می شود. لحظه ای که با حلقه در دست گذاشتن عشقت سرآغاز زندگی شیرینی را در کنار عشق و یار ابدیت رقم می زنی که بی تردید آغاز روزهای خوش و خرمی است که در کنار هم سالیان سال رقم خواهید زد.

**********

لحظاتی در زندگی انسان ها وجود دارند که این لحظات را با هیچ چیزی نمی توان بدل ساخت. درست مثل اولین لحظه ای که گرمای دستانت را لمس کردم، چشم هایم را آن لحظه به چشمانت قفل کردم تا نهایت عشق و احساس را در نگاهت به خوبی لمس کنم. بی تردید کلید این عشق و عاشقی در دستانت نهفته است که گرمای آن را برای همیشه به خاطر خواهم سپرد.

متن عاشقانه درباره گرفتن دست عشقت

چقدر آرام گرفتم آن لحظه ای که آرام دستانت را در دستانم قرار دادی تا شروع یک زندگی سرشار از آرامش و آسایش خاطر را با یکدیگر رقم بزنیم. این آرامش ابدی را مرهون آن گرمای دستانت هستم که به من بخشیدی.

**********

وقتی دستانت را در دست قرار می دهم و با یکدیگر تمامی این کوچه و خیابان ها را شانه به شانه همدیگر طی می کنیم، تمام وجودم را حسی پر از آرامش و غرور در بر می گیرد که احساس می کنم تمام دنیا را در دست گرفته ام. بی تردید دستان تو با من کاری می کند که دنیا و متعلقاتش هرگز نمی توانند این لبخند ابدی را در وجود من نهادینه سازند. عشق عزیز تر از جانم، جان و جهانم دستانت را در دستم قرار ده تا با یکدیگر به اوج آسمان ها قدم برداریم.

خدای را سپاس می گویم که سرانجام در دفتر عشق این گونه تدبیر گشت که با دست در دست قرار دادن عشق و یار ابدی بتوان روز و روزگار خوشی را به ارمغان آورد. گرفتن دستان عشقت همان کسی که برای دستیابی اش تمام روز و شب خواب و خوراک خود را از کف داده بودی؛ بی گمان قشنگ ترین حسی خواهد شد که تمامی غم و اندوه گذشته را برای همیشه به دست بادها خواهی سپرد.

**********

با تمام حس غرور مردانه ام اعتراف می کنم که لحظه ای که دست در دست عشقم گذاشته ام، آن چنان ضربان قلبم به صدا درآمده بودند که گویی چیزی نمانده بود که از جای درآیند. یک حس فوق العاده و بی نظیر که نظیرش را در زندگی هیچ گاه تجربه نکرده بودم. لحظه ای اولین باری که دست یارم را گرفتم تا مقدمه ای باشد برای تجربه اولین هایی که در انتظار ماست، اولین بوسه، اولین بغل، اولین و آخرین عشق که وجودش گرما بخشی است که هیچ گاه تکرار نخواهد شد.

عشق و عاشقی درست در همان لحظه ای جرقه اصلی خود را می زند که دستان عشقت را در دست می گیری گویی که تمام دنیا را در دست خویش گرفته ای. لمس دستانش آنقدر گرمایی دارند که تا ابد شعله های آن خاموش نخواهد شد. این است عشق واقعی که می توان عشق را در نگاه طرف مقابل خود در همان لحظه ای ببینی که برای اولین بار دست او را گرفته ای و دل و جانت را به او باخته ای.

**********

عشقم من دستانت را که داشته باشم دیگر چه خواهم از خدا لذتی که برای اولین بار دست تو را گرفتم؛ هیچ گاه فراموش نمی کنم. یک لذت وصف ناشدنی که نمی دانم چطور آن لحظه را به زبان بیاورم. هنوز هم عطر دستانت را حس می کنم انگار که کنارمی و به من و زندگیم گرما می بخشی.

بالاخره به آخر آمد این سرنوشت و توانستم لمس دستانت را حس کنم. قول داده بودم که روزی به هم می رسیم و دستانت برای من می شود و امروز با گرفتن دستانت و فشردن آن ها قول می دهم که هیچ گاه تا ابد و یک روز این دستانت را رها نسازم و همیشه کنار تو یک زندگی سرشار از خوبی و خرسندی را پشت سر بگذاریم. واقعا لذت بخش است شروع زندگی که با گرفتن دستان تو آغاز گردد.

**********

سرما و گرما را دیگر نمی توانم تشخیص دهم وقتی دست در دست تو دارم دیگر سرما معنا ندارد. آتیش دستانت آنقدر گرمابخش هستند که هیچ سرمایی را در دستانم حتی نتوانم حس کنم. زمستان را با تو دوست دارم ای عشق جانم که به وجود من گرما می بخشی.

سرانجام آمد آن روزی که دونفره کنار هم دست در دست یکدیگر روی زمین خدا شانه به شانه یکدیگر در خیابان هایی قدم بزنیم که با هوایی کاملا دو نفره و عاشقانه لحظات ماندگار و شیرینی را کنار یکدیگر در دفتر خاطراتمان رقم بزنیم. هوا هوای دو نفره است و چقدر شیرین است که در این هوای دو نفره کنار عشقت باشی و دست گرمابخش او را در دستانت قرار دهی و هر لحظه قربون صدقه اش بروی.

**********

عشقم دستانت با من کاری کردن که هیچ آهنربای قدرتمندی هم توان جذب بالایی را به مثابه آن نخواهند داشت. به حدی با گرفتن دست هایت احساس نزدیکی به تو را دارم که گویی ما دو تا یک روحی هستیم در دو جسم.

متن درباره گرفتن دست عشقت

وای که چقدر آن لحظه رویایی بود که دستان عشقم را گرفتم. همان لحظه ای که برای چند ثانیه قلبم به ناگه ایستاد. چنان حس غریبی بود که نمی دانم واقعا نمی دانم که چطور آن را برای شما وصف کنم. زبان با تمام وسعتش و قلم با تمام تواناییش عاجز از آن هستند که بخواهند لحظه گرفتن دستان عشقت را برایت توصیف کنند. آری آن لحظه را فقط باید تجربه کرد و تنها کسی که سزاوار آن است کسی جزء عشق ابدیت نخواهد بود که با تمام وجودش در کنار تو مانده است و گرمای وجودیش را برای تو به ارمغان می آورد.

همه چیز در یک لحظه اتفاق افتاد. یک لحظه شیرین که خیلی ناگهانی یهو قلبم ریخت. لحظه ای که عشقم تمام وجودم دستم را برای اولین بار گرفت تا با زبان بی زبانی به من بگوید که تمام تو مال من است و هرگز اجازه نخواهد داد که کسی حتی به تو نزدیک هم بشود چه برسد به اینکه بخواهد دستانت را مال خود کند. آری بی گمان عشق شیرین و مقدس است و تو می فهماند که کسی را داری که مثل کوه پشت سر توست و همه جا و هر لحظه حواسش جمع توست.

**********

وقتی دستان مردانه و پینه بسته ات را در دستانم قرار دادی؛ آنقدر حس لطیفی داشتم که انگاری جنسش با تمامی دست های دیگر فرق داشت. یک حس فوق العاده خاصی که فوق العاده بی نظیر بود. حس ماندن کنار عشقت برای ابد و یک روز که بی تردید از زیباترین حس های دنیاست.

**********

وقتی آن دستان لطیف و زنانه ات را در دست گرفتم؛ آنقدر نرم و گرم بودند که نمی دانم چه اتفاقی در بدنم افتاد که تپش قلبم تند تند و پشت سر هم می زدند و چشمانم روی چشمان زیبایت قفل شده بودند. لحظه ای که می توان عشق را در همان چند ثانیه معنا کرد. نمی دانم عشق چیست؟ ولی وقتی آن لحظه را به یاد می آورم می فهمم که کنار کسی که دوستش داری و دست او را به آرامی می فشاری، نهایت آرامش و آسایش مطلق را همان عشق می نامند که تنها یک بار این حس را در زندگیت تجربه خواهی کرد.

دستانم را در دستانت قرار دادم نه برای هوس و لذت های فانی و زودگذر امروزی؛ بلکه برای یک عشق ابدی. عشقی که باید در تاریخ ثبت گردد. من و تو کنار هم ما نمی شویم؛ محشری می شود که حس بین مان زائد الوصف می شود. این حس دوست داشتنی را با قرار دادن حلقه در دستانت و گرفتن دستانم آغاز کرده ایم و هیچ گاه پیوند بین ما گسسته نمی شود و هیچ کس هم نمی تواند قفل دستان ما را از یکدیگر باز کند چرا که کلید آن در کنج قلب ما جای دارد.

**********

دستانت یک بخاری سیاری هستند که تو با خود حمل می کنی. وقتی دستان تو را می گیرم، ای عشق نازنینم نمی دانی که آن لحظه چقدر وجودم را ذوق و شور و شعفی در بر می گیرد. آنقدر گرمای دستانت را حس می کنم که هیچ سرمایی دیگر نمی تواند تن من را بلرزاند.