azi.ssays:

سلام .امروزصبح راننده ای که هرروزباهاش میام محل کارم قراربودنیم ساعت زودتربیادخواب میدیدم بدون دلیل دنبال خونه هستیم ویه جایی که برخیابون بودوظاهرش جدیدوآپارتمانی وجای خوب شهربودرفتیم ولی داخلش قدیمی بودهالش بزرگ ونورگیربودهواخوب بودولی هنوزبخاری قدیمی بزرگ بودکه خوشم نمی اومدیه گوشه بودمادروخواهروخاله ام بودن وهمسرم پشتشش حموم بود خواهرم حموم بودو آب دوش می پاشیدبه اطراف سقفش کامل نبود ولی کلی عتیقه و طاقچه و...داشت رفتم اتاق خواب تاریک وکوچک بوددنبال لامپ میکشتم کلی کلیدوپریز واتصالات قدیمی ولی شارژرو...توورودی در بودمیگفتم من تختموچطوری بزارم جالب این بودکه دیوارهاپرازتابلوفرش بودوهمه متعلق به صاحبخونه ودکه گفته بودبمونه برای ما ..راننده رفته بودآپارتمانی که داریم دنبال من ماهنوزاین خونه اثاث نیاورده بودیم فقط خوشحال بودم روطاقچه هاش میتونم وسایل سنتی اموکه خیلی دوس دارم بچینم وتابلوفرشهایی که اکثرامنظره بودبه دلم نشسته بودولی درکل راضی نبودم واصلامونده بودم چرااومدیم اینجاوسعی میکردم خودموراضی کنم وکمک بگیرم تااونجورکه دوس دارم بچینم ...

مجیدsays:

با عرض سلام.من خواب دیدم رفتیم خونه پدر خانمم بعد پدر خانمم بنا آورده بود و داشت خونش را تعمیر میکرد که فکر میکنم حال یا پذیرایی بود.من و خانمم رفتیم تو یه اتاق که خواهر خانمم اونجا نشسته بود و یه ماسک هم رو صورتش زده بود.بعد تو حیاط پدر خانمم که رفتیم خیلی وسیع و بزرگ شده بود و توش چمن کاری بود و اونجا هم داشتن بنایی میکردن و احتمالا آب نما و نما کاری میکردن که من به خانمم گفتم میتونستن قشنگتر درست کنند.از بیرون هم به حیاط خونه پدر خانمم دید داشت که داشتن ظاهرا دیوار با بلوکهای سیمانی کار میکردند.البته اول کار دیوار کاری بود و بلوکهای بتونی ارتفاعش کم بود.

Skysays:

سلام.خسته نباشید. من دختر مجردی هستم.دیشب خواب دیدم تو خونه ی آقایی که بهش علاقه دارم هستم.ولی خودش خونه نبود و ندیدمشون فقط میدونستم که اتاق اون آقاست و یه پوستر هم دیدم که اسم و فامیل اون آقا داخلش بود بین اسامی دیگه.به وسایل اتاقش نگاه میکردم.لباساش رو دیدم دلم میخواست لباساش رو بو کنم.اخه یک سالی هست که ایشون رو ندیدم و دلتنگشون بودم.روی دیوار یه چیزی که شبیه تابلوعه تزیینی بود دیدم.که یه گل کوچیک بود که با چیزهای دیگه تزیین شده بود. اون گل رو خودم دو سال پیش بهشون داده بودم. تو خواب به این فکر میکردم که گلی که بهش دادم رو بعد از خشک شدن دور ننداخته و به دیوار زده بودش مثل یه تابلو. بعد که داشتم از خونه بیرون میومدم داییم رو دیدم انگار اونم اونجا زندگی میکرد دقیق یادم نیست گفت که اینجا خونه ی فلانیه منم گفتم اره و این آقا رو میشناسم. چند بار دیگه هم خواب دیده بودم که تو خونه اقایی که بهش علاقه دارم هستم. ممنون میشم تعبیر کنید.

ولید حزباویsays:

سلام من‌خواب دیدم من به همراه خواهر رفتیم به سراغ خانه اش که به تازگی خریده بودن که نزدیک خانه پدرم بود جهت تمیزکاری خانه اش رفتیم ولی ادرس رو اشتباه رفتیم وخیلی دنبال خانه وادرس میگشتیم و پیدا نکردیم در آخر ادرس یافت شد

ناهیدsays:

من خواب دیدم با دوست پسرم دنبال خونه برای خرید هستیم و اون تو یه جای سر سبز یه خونه نیمه کاره بهم نشون داد برای خریدو من مردد بودم بخرم یا نه

فریبرز جمالیsays:

یکی از اقوام مرده ب دنبال خونه میگشت که درمانده بود از اجاره بالا،فکنم انگا ازدواج کرده بود،ومن داعما سوال میکردم اوضاع اون دنیات چطوره و پدر م میگوفت این چ سوالیه میپرسی بتوچه

هانیه افتخاریsays:

سلام خواب دیدم که با یه اقایی که انگار همسر من بودن ولی خب من نمیشناختمش ولی در خواب احساس وابستگی داشتم از ماشین پیاده شدم و به یه ساختمان بلند که میشه گفت برج بود نگاه کردم برای پیدا کردن یه منزل

ساحلsays:

سلام خواب دیدم که در شهر دیگر بیرون میرم و گم شدم و دنبال آدرس خواهرم پرسون پرسون میرم تا اینکه پیداش کردم

زری هنریsays:

امروز صبح خواب دیدم که با مادرم دنبال خانه برای خرید هستیم...اتفاقا در نزدیکی محل زندگی فعلی مون یه خونه دیدیم....طبقه‌ی بالا بدون آسانسور و کهنه....خونه خیلی کثیف و تاریک و ناخوشایند بود....😕 و من مدام سعی داشتم به مادرم بدی اونجا رو بفهمونم

فاطمه پذیرشsays:

مدتیه منتظر وام ازدواجمون بودیم ک خونه بگیریم شوهر چنتا خونه دید بعدش شب دیدم که دارم با مادر بزرگم ک ۴۰ روزه فوت شده داریم دنبال خونه میگردم رفتیم تو خیابونایی که من قبلا این خابو دیده بودم همش ترس اضطراب داشتم انگار یه شهر غریبی بود دیدم چنفر میخان کاری کنم ک اسیب برسونن وبعد یدفه رفتیم کنار مغازه ک توش پسر دختری بودن یدفه مغازه بلرزاودمد زلزله شد اوار داشت میریخت دست مادرمو سریع گرفتم دور ش کردم تونستم اونو نجات بدم ولی پسر دختر موندن زبر اوار رفتیم دنبال خونه خونه جالب عجیب بود همسایه بالاییمون انگار اشعالاشو میزاشت تو راهرو منم ناراجت ولی مهم بسختی در ورودیو پیدا کردم نبود اومدیم بیرون گفتم عه گوشیم نیس دیدم یه مرد از دور کیفمو نشون میده خانوم کیفتو جا گزاشتی منم بش گفتم پولی بش بدم چون کیفمو پیدا کرده تو کیفم پولای طلاهام بود مرده خودش دست کرد تو کیف ۵۰ دراورد اولش گفتم ن اقا بزارید خودم بعد گفتم اشکال نداره رفتیم

محمد علیsays:

سلام من دیشب خاب دیدم با دختری میخام رابطه برقرار کنم ولی به دنبال یک مکان مناسب میگردیم میشه به من کمک کنید ببینم تعبیرش چیه

فردینsays:

من در خواب دیدم که به همراه برادرم به دنبال خانه‌ای اجاره‌ای می‌گشتیم که یکی از آشنایان به ما گفت که در فلان محله نیخواهید بروید چون محله خوبی نیست و ما هم نرفتیم و در همان لحظه در خواب به منزل برادر بزرگترم رفتم و وضو گرفتم برای نماز خواندن و در همین حین پسر برادرم که فردی بسیار مومن و نماز خوان و خییر میباشد در خواب مرا تشویق بر خواندن و ادامه نماز کزد و خوشحال بود . بعدش به بیرون آمدم و دیدم اسبی سفید بیرون بود که من سوارش شدم و برف زیادی و سفید آمده بود به تاخت میرفتم و برایم خیلی دلنشین بود. می‌شود معنی این خواب را برایم بازگو کنید . صمیمانه سپاسگزارم ازتون .

تهمینهsays:

سلام من یک دوره پاکسازی آگاهی ۲۱ روزه رو شرثع کردم دیشب خواب دیدم من سوار یک موتورم دارم تو کوچه خیابونای قدیمی ب سمت یک مسیری میرم انگار میخوام برم جایی و میدونم باید خودم راهم رو پیدا کنم میرسم ب یک کوچه‌ی آجری قدیمی ک پشتش باغ ی چیزی شبیه جشن و مهمونیه از یک اقا و یک دختر خانوم و دو تا پسر آدرس میپرسم اما چیز خاصی نمیگن میایم جلوتر من چل‌های بسیار زیبای سفید میبینم شبیه حریر به وجد اومدم و مثل بچه با شادی چند تا گل کندم پرت کردم رو هوا و میخندیدم و دراز کشیدم رو زمین و چند دقیقه اونجا لذت بردم از این صحنه ، بعد رفتم توی ی خونه‌ای مامانم خاله‌هام دختر خاله‌هام اونجا بودن داشتن آرایش میکردن و بند ابرو همشون من بهشون گفتم من باید کدوم‌وری برم راهمو پیدا کنم شما ها زنایی هستین ک جز آرایش کاری بلد نیستین و این بده و گفتم من باید برم و اومدم ک برم راهم رو پیدا کنم و از خونه اومدم بیرون بیدار شدم ، نمیدونستم دقیقا دارم تو خواب دنیال چی میگردم اما میدونستم مقصدی مهمه ک باید بهش برسم :

ادریسیsays:

سلام .پدرم چندساله فوت کرده. دیشب خواب میدیدم بهم زنگ زده میگه بایه نفر خونه گرفتم دوستشو اورده تو خونه منو پیچوندن. دنبال خونه میگشت با کمتراز۱۰میلیون پول پیش وقتی من گفتم پول ندارم بابام گریه کرد وخیلی ناراحت شد...اما من گشتم براش یه خونه پیداکردم که حالت انباری داشت .تعبیرش چیه ذهنمو درگیر کرده..

ادریسیsays:

سلام .پدرم چندساله فوت کرده. دیشب خواب میدیدم بهم زنگ زده میگه بایه نفر خونه گرفتم دوستشو اورده تو خونه منو پیچوندن. دنبال خونه میگشت با کمتراز۱۰میلیون پول پیش وقتی من گفتم پول ندارم بابام گریه کرد وخیلی ناراحت شد...اما من گشتم براش یه خونه پیداکردم که حالت انباری داشت .تعبیرش چیه ذهنمو درگیر کرده..