حجت رضاییsays:

خواب دیدم یه تیکه از انبار بستنی یه شرکت لبنیاتی جدا شده و توی اوتوبان و تو یه جای پرت و جدا از کارخونه مستقر شره و واسم سوال بود که چرا اینجوریه و از مسوولش پرسیدم و گفت قراره به زودی تمهیدات لازم برای این انبار انجام بشه تا به جای اصلیش برگرده

حسین حاتمی ورزنهsays:

تعبیر خواب مالک کارخانه سیمان بودن

نبیsays:

سلام خواب دیدم یه محوطه باز بزرگی بود و یه کارخانه چوب بری که یک مرد صبحانه دستش بود و در یه منزل باز بود و رفت داخل منزل که من به اطرافیان گفتم اون نفرو میشناسم و فردی دیگر که یک ماهه پیش فوت کرده با لباس تمیز و نوء آمد و چهره خوب که فریاد زد من فقط ۳۰۰ هزارتومان بدهکارم و جرثقیل سقفی به کار افتاد و ۲ تا قطعه چوب بزرگ که از هم فاصله داشتن این جرثقیل با فشار آن ها را به هم وصل کرد

ساراsays:

سلام خواب میدیدم که همسرم یه شرکت بزرگ داره و منم قبلا توش بودم ولی انگار یه مدت کساد بوده و الان که رونق گرفته دوباره من برگشتم و یه کارمند که خانوم جوونی هست با من حسادت میکنه و میخواد بفهمونه من دیگه نمیدونم اینجا چه خبره بعد همسرم بهم تلفن میزنه و پشت تلفن انگار داره قربون صدقه ام میره و میگه گل رزیکه برات گرفته بودم چیکار کردی منم بهش گفتم میخوام موهامو باز بذارم بزنم به موم.بعد میگه گریه ام میگیره( یعنی از فکر سختیاییکه تو کشیدی.)

نازیلاsays:

با سلام و تشکر از شما، خواب دیدم یکی از فامیل ها قصد داره کارخانه لبنیات بزنه بعد اومده بود از من می پرسید چیکار کنم اولش چه محصولاتی بدم بعد من مشغول راهنمایی بودم چه تعبیری داره؟

حجت رضاییsays:

خواب دیدم با ماشینم تو شهر میرفتم و بعد از شهر خارج شده و وارد حاشیه شهر شدم در جاییکه خالی از سکنه و مانند بیابان بود و چند تا سوله خالی بود که بنظر میومد برای یک کارخونه ای یا انباری باشه که مطروکه شده و هیچکسم اونجا نبود الا یک سگ سیاه که نگاه مظلومانه ای داشت و میخاست که من با خودم ببرمش و بعد ازونجا رفتم

رضاsays:

خواب دیدم که باپدرام میریم به کارخانه موادغذایی یکی ازاشناه

حجت رضاییsays:

دیدم رفتم به محل شرکت قبلیم سر زدم و دیدم تعدادی از همکاران و نه همشون به شغل قبلی برگشتن و دارن کار میکنن در حالیکه در دنیای واقعیت شرکت قبلیمون با همگی فسخ قراردادکرده بود و بعد وقتی دیدم بعضی همکارن دارن همون شغل قبلی رو ادامه میدن منم تمایل پیدا کردم که اونجا کار کنم و برگردم به شغل قبلی ولی ترسیدم که منو به هر دلیل قبول نکنن

علی ولی زادهsays:

خواب دیدم کارخانه متروکه ای رو خریدم و توش چند تا کارخانه ساختم

حجت رضاییsays:

دیدم رفتم شرکتی که کار شغل قبلیمو انجام میدادن و بعددیدم کارمندا و محل کار با کار قبلیم فرق داره و نمیدونستم چجوری کار کنم و زنگ زدم به همکار سابقم

Shimasays:

خواب دیدم در کار خانه نو و درحال کار هستم در یک محوطه ی بزرگ که کارگران کار میکردند و من درحال داه رفتن بود و از کنار انان میگذشتم دفتری در دست داشتم و چندنفر هم پشت سرم درحال راه رفتن بودن چطور بگم انگار داشتم بهشون یه چیزی میگفتم

مسعود.باستانsays:

سلام.و خسته نباشید.. 2 نفر از اعضای خانواده یکی از دوستان قدیمی در 2 شب متوالی خواب دیدن بنده از نظر مالی تغییرات چشمگیری داشتم وبا توجه به اینکه الان وضعیت مالی مناسبی ندارم اما تفکراتی در سر دارم که باخبر هستند ایشان..در 2 شب خواب میبیند که من صاحب کارخانهِِ ماشین شاسی..بلند...نیرو کاری و ...شدهدام و با شاسی بلند رفتم درب خانه دوستم سر بزنم.. لطفا راهنمایی فرمایید...متشکرم

مسعود.باستانsays:

سلام.و خسته نباشید.. 2 نفر از اعضای خانواده یکی از دوستان قدیمی در 2 شب متوالی خواب دیدن بنده از نظر مالی تغییرات چشمگیری داشتم وبا توجه به اینکه الان وضعیت مالی مناسبی ندارم اما تفکراتی در سر دارم که باخبر هستند ایشان..در 2 شب خواب میبیند که من صاحب کارخانهِِ ماشین شاسی..بلند...نیرو کاری و ...شدهدام و با شاسی بلند رفتم درب خانه دوستم سر بزنم.. لطفا راهنمایی فرمایید...متشکرم

عليرضا عين الهيsays:

شركت ما بسته شده خواب ديدم داريم كارميكنيم باز دوتا دستگاه اضافه شده نميدونم از كجا اومده

بهرامsays:

سلامو عرض ادب. خواب دیدم که رفتم کارخونه دوستم و باهاش میحرفیدمو میخواستم ازش ساختمان کارخونه ای رو بخرم که خالی بود و راه اندازی نشده بود و وقتی دیدم گفتم که اندازش کوچکیه و اون متراژی که میگی نمیشه و با دوستم میحرفیدم که از خواب بیدار شدم

Sarasays:

من خواب دیدم که یه مرد پشت در کارخونه نشسته بود و منو خواهرم ازش خواستیم تا بگه که یه فرد کجاست وقتی اون فرد رو آورد پیشمون شبیه به یه عروسک بود و نفس نمیکشید

احسانsays:

من خواب دیدم کارخونه ای که محل کارم هم هست رو زدیم منفجر کردیم...بعدم خواستیم فرار کنیم ولی پشیمون شدیم و برگشتم..میشه بگین تعبیرش چیه

علیsays:

خواب دیدم اول عروسی کردم با کسی که دوستش دارم ولی خیلی ساده جشن گرفتیم و سریع تموم شد بعدش رفتم به شرکتی که نمایندگی مرسدس تو تهران بود و صاحب اون شرکت دست راستشم قطع بود نمیدونم چرا و ازم خواست بیام تو کاراشون بهش کمک کنم و از شغل الانم کنار بکشم و منم قبول کردم و اونجا جلوی همه اعلام کرد من دست راست ایشونم...

Ftmsays:

کارخونه خون بود خیلی هول داشتم اونجا انگار ثبت نام میکردم یه لوله بزرگ پراز خون قرمز بود ک تند تند رد میشد یه جای لوله شکست و من بادستمال خون رو پاک کردم درست شد اما بعدش اومدم بیرون

آرش بختیاریsays:

سلام خواب دیدم که سوله خیلی بزرگ اما خراب و دیوار های سیاه داشت و چند معتاد هم مواد می‌کشیدند بعد یهو از داخل اونجا خارج شدم وحس خیلی خوبی گرفتم انگار که از زندان آزاد شدم تعبیر این نوع خواب چی می‌تونه باشه

مجتبی قلیزادهsays:

سلام و خسته نباشید .من خواب دیدم یک کارخانه ماست سازی دارم ممنون میشم تعبیرش رو برام بگید

حمیدرضا باقریsays:

سلام، خواب دیدم در یک کارخانه که قبلا کار میکردم با یکی از مدیران و مدیر عامل بر بلندترین قسمت کارخانه روبرو شدم و از آنها راجع به مشکلات کارخانه سوال میکردم ولی کارخانه نیمه کاره بود و بعد از مدتی از اون بلندی پایین اومدم چه تعبیری داره؟