تعبیر خواب ترسیدن از چیزی (3)
شاید بارها پیش آمده باشد که خواب دیده باشید از چیزی ترسیده اید اما بعد از بیدار شدن بدرستی به یاد نداشته باشید آن چیز چه بود ، ایا ادمیزاد بود یا باد طوفان دریا و ...معبران برای اینگونه خواب های پریشان نیز تعبیر اورده اند ، محمدابن سیرین میگوید چنان چه ببینی از چیزی ترسیده ای که نمیدانی هویتش چیست به علامت دشمن و یا فردی نادان در کنار شماست که قصد رساندن زیان به شما را دارد و ممکن است در روزهای آینده از جانب همین فرد عصبانی شوید ، اگر ببینی بعد از ترس بر او غلبه کردی و یا موفق با شکستش شدی به این نشانه است که در زندگی چشم زخم های مختلف و یا رفتار و برخورد افرادی که در اصل با شما دشمن هستند در شما اثر نمیکند و شما راه خود را با موفقیت ادامه میدهید و در نهایت به پیروزی خواهید رسید ؛ حضرت امام صادق نیز فرموده اند ترس های مختلف در رویاهای ما ایمنی در زندگی دنیا هستند
سوال : خواب دیدم از چند جانور عجیب غریب که شبیه به انسان بودند اما دم و گوش های بلند داشتم ترسیدم و فرار میکردم که بین راه من را گرفتند و بلعیدند تعبیرش چی میشه؟
پاسخ: بلعیده شدن توسط چیزهای ترسناک به این معناست که بخاطر خطاها و یا رفتارهای غلط خودتان در این دنیا تاوان پس میدهید
به نقل قول از ابراهیم کرمانی و دکتر مدنی ترس از چیزهای متفاوت در خواب هاي ما شادي و اخبارخوش است. اگر در خواب ترسيديد و يکه خورديد خوشحال مي شويد و خبري ناگهاني و خوب و شادي بخش دريافت خواهيد داشت. نوشته اند ترس ايمني است. اگر از فرد غریبه ای که تا به حال او را جایی مشاهده نکرده اید ،ترسيديد از جانب نزدیکان يا اهل بيت خودتان آسيب و زيان مي بينيد.
تهیه و تنظیم: توپ تاپ
سلام من دیشب بعد از اذان صبح خواب دیدم خونه خودمون از خواب بیدار میشم خواستم از تو اتاق خواب برم تو پذیرایی فضای داخل نیمه تاریک بود کسی رو ندیدم گویا خودم تنهای انها تو خونه بودم بعد تصمیم گرفتم برم تو یه اتاق دیگه تا دم در اتاق رفتم خواستم برم داخل یهو چشم خورد به سایه ی دستی روی زمین دستی که حالت عجیبی داشت انگشت های دراز وکشیده استخونی لاغر بود بعدمن ترسیدم و از خونه زدم بیرون رفتم تو کوچه مامانم رو دیدم من به حدی ترسیده بودم که به هیچ وجه قادر نبودم تنهایی تا دم در خونه قدمی بردارم این خواب تعبیرش چیه/؟
درود ، ترسیدن شما از نقطه ای تاریک که احیانا حس بدی را بهتان منتقل کرده نماد دل شوره ای است که در آینده برای یک موضوع شخصی در پیش خواهید داشت.
سلام اگه به ترسم غلبه کرده باشم و به اون اتاقی که ازش میترسیدم رفته باشم و چراغشو روشن کرده باشم چی تعبیرش همینه؟
اگر چنین بوده باشد که معنا به طور کلی تغییر میکند و اتفاقا خبر از جسارت، صبر و استقامت شما در برابر مسائل سخت میدهد.
سلام. امیدوارم حالتون خوب باشه من صبح دوتا خواب دیدم ک متاسفانه اولیش یادم نیست. دوخواب خیلی عجیب. توی خواب دومم دیدم که با دختر عموهام داریم کنار میچینیم(یه نوع میوه) و میخندیدیم. شب بود همه جا تاریک بود و من تو خیابون خونه ی مادر بزرگم. بودم. ولی توی خواب اونجا خیابون خودمون بود. بعد رومو ک برگردوندم دیدم همه سوار ماشین شدن و ماشینای مدل بالا که برن دور بزنن ولی منو نه صدا زده بودن نه جا بود واسم. با عصبانیت و دلخوری رفتم تو خونه ک خونه مادربزرگم بود. دختر عمومم باهام بود. وارد خونه شدم خیلی ترسناک بود در اتاقمو باز کردم دیدم از طبقه بالا صدای شکستن و جیغ میاد. رفتم پیش دختر عموم با جیغ میگفت باباش تو دسشویی بیرونه و همه جا تاریک شد و تا درب حال رو باز کردم صدای چندتا پسر میومد ک جن بودن و از طبقه بالا با خنده داشتن میومدن سراغمون. منم گفتم از هیچی نمیترسم و با صلوات و با دویدن رفتم سمت دسشویی عموم رو. نجات بدم اوناهم پشت سرم دنبالم میکردن. بشدت ترسیده بودم... ممنون از وقتی ک میزارید
درود ، ممکن است در آینده ی نه چندان دور بخاطر مسائلی خانوادگی دچار ترس و یا تشویش شوید
درود. در خواب دیدم که با چن نفر ناشناس داخل مدرسه ی قدیم ک اونجا درس میخوندیم هسیم. و ما همگی داخلش از ی چیزی میترسیم نفهمیدم هیولا بود روح بود خلاصه هر چی بود همگی ازش فرار میکردیم ک داخل یه کلاس شدیم و احساس ارامش کردیم یه زره. ک انگار دیگ نمیتونن مارو بگیرن.دو شبه همش خواب های شبیه این میبینم ک از چیزی میترسم
ممنون بیانگر نصرت است و بزرگی د اینده برای شما
سلام من خواب دیدم که موضوعات مختلف شدیدا من رو میترسونن . مثلا شب موقع خواب پنجره رو باز کردم نور شدیدی مثل رعد و برق منو ترسوند . این موضوع رو توی خواب به برادرم و یکی از دوستام گفتم و برای اونها عجیب بود . توی خواب چنتا قرص خوردم و بعدش گفتم شاید بخاطر این قرص ها باشع ک میترسم . ایت الکرسی و ذکر میگفتم تا ترس هام برن . یه حیوون عجیب هم توی خواب بود که منو میترسوند .در اخرای خوابم دو تا حیوان ک میخاستن منو بترسونن رو بهشون حمله کردم تا از من دور بشن و تا حدودی هم موثر بود . خلاصه ترس شدیدی داشتم و نمیدونستم چرا این اتفاق میفته
ممکن است چیزی در عالم واقعیت موجب ناراحتی و ترستان شود
سلام خواب دیدم رو یه بلندی وایسادم و یکی از خیابونای شهرمونو کلا میبینم و بعد با سرعت از بالای خیابان که دستمو به یه ستون تکیه داده بودم به سرعت داشتم رد میشدم و خیلی میترسیدم
احساس تنهایی و خستگی دارید
سلام وقتتان بخیر خواب دیدم که توی یکی از اتاقای خونه قبلی مون بودم نزدیک های غروب بود ولی مثل صبح زود بود اونجا پنجره بزرگی داره که رو به باغچه است پنجره پرده توری داشت و و گره زده بود و بیرون دید داشت وقتی به باغچه نگاه کردم یک درختی رو دیدم که مثل ادم بود و دراز کشیده بود ولی خشک بود و درختی که ایستاده بود و گرفته دستاشو دور اون درخت حلقه کرده بود و زانوهاشو جمع کرده بود من از اون صحنه ترسیدم و و پرده توری سفید رو باز کردم و یهو همه جا تاریک شد ترسیده بودم و از اتاق تند اومدم بیرون که دیدم خونمون عمه پدرم و عروسش اومدن خونمون و هنوزم ترس داشتم که بعد من یک گربه سیاه از توی همون اتاق اومد بیرون و دنبال برادر کوچیکم دوید. با خودم گفتم پس دلیل ترس من این گربه بوده که من تو اتاق ندیده بودمش و حس کردم برادرم هم توی اون اتاق بوده دنبال برادرم می دوید و و من دخالتی نکردم. با سپاس از شما
سلام گره افتادن در کاری
با سلام من خواب دیدم که یک هیولایی شبیه ی آدامس توپی خیلی بزرگ دنبالمه و من ازش فرار میکردم و خیلی ترسیده بودم فکر می کنم تونستم یه جا گیرش بندازم ولی بعدش یادم نیس چیشد -_- ممنون می شوم تعبیرش را برایم بگویید