اسم های اصیل کردی دخترانه
در این بخش فهرستی از زیباترین اسم های اصیل کردی دخترانه، به ترتیب حروف الفبا و همراه با معنی را معرفی کرده ایم.
اسم های اصیل کردی دخترانه به ترتیب حروف الفبا همراه با معنی
آدان: زمین حاصلخیز
آران: قشلاق
آراد: نام فرشته ای در آیین زرتشت
آرینا: آریایی، از نسل آریایی، آریایی نژاد
آگرین: آتشین
آوان: نام کوهستانی در کردستان
آرگن: به رنگ آتش
آروا: نام فرشته ای در آیین زرتشت
آژار: محصول زمین
آژین: زبر
آساره: ستاره
آسکل: بچه آهو
آسکی: آهو، کنایه از زیبایی و دلفریبی
آسمین: یاسمین
آسو: شفق، هنگام طلوع خورشید، افق طلایی، همچنین نام شرابی است مست کننده که از قند سیاه درست می کنند
آلشک: شب بو
آلند: اولین پرتو خورشید
آلیا: غنچه ی گل
آلا: پرچم
آماژه: اشاره
آمز: آغوش
آوات: آرزو، خواسته
آوینا: عشق
آیرین: آتشین، ایل زیبا
ازمون: امتحان
اسرین: اشک، سرشت
انوا: پناه
اوین: عشق
اوینار: عشق آتشین، عشق و دوست داشتن در حد کمال
اینانا: الهه ی عشق
ایوان: ایوان، ترس
بابیلان: لفظ نوازش دختر کوچک از روی محبت
باپیو: بادسنج
باتوف: نام گیاهی است با گل های قرمز رنگ
باتینک: غنچه تازه شکفته شده
باتینوک: آلاله
بادر: فرشته مامور باد
بارنگ: ریزش باران همراه باد
باریز: میوه هایی که به وسیله باد از درخت کنده می شود
باریزان: رواج، برکت
بارین: باریدن
بارو: نام آهنگی
باروشه: بادبزن
بازان: بازنده، نام روستایی در کردستان، در حال باختن
بازنه: النگو
بازور: نام پرنده ای کوچک خاکستری رنگ
باژوران: جنوبی ها، طایفه ای از کردها
باژیر: شهر
باژیلان: عشیره ای از کردها که در اطراف خانقین سکونت دارند، محل وزش باد
باستینگ: گل نو شکفته
باسکار: قدرتمند، توانمند در بحث و استدلال
باشن: عالی است، خوب است
باشیلا: خانه به دوش
باغان: نام روستایی در کردستان، چند باغ میوه که در کنار یکدیگر قرار دارند
باکوت: میوه ای که توسط باد ریخته شده باشد
بالین: چوبی که پشت در نهند، کلون، کمکی دیوار و ستون
بانواز: باخبر ساختن مردم با صدای بلند
بانه: فلات، نام شهری در استان کردستان
باوان: خانه پدری، جگرگوشه و عزیز
باوشین: بادبزن، پنکه
باویژان: باوژان
باوین: صاحب، از قبایل پراکنده کرد
بایخ: ارزش، قدر، پایداری
بترخ: قیمتی
بتمان: نام رودخانه ای در کردستان
بتین: پرحرارت، قدرتمند
بچکول: کوچک
بختان: بدشانسی
بختوان: مدینه فاضله
بختور: کامران، بهروز، دارای روزگار خوش
بخشین: عفو کردن
براژنگ: مژه
برزی: سکو، جای بلند، کنایه از بلند قامت
برزین: باشکوه، نام کوهی در کردستان بین مهاباد و سردشت، نام یکی از سرداران کیکاوس شاه ماد
برژان: کار
برژنگ: مژه
برژول: برژانگ، پرز گل گندم یا جو
بریا: کاش
بریار: عهد، قرار
بژانه: گلی خوش رنگ
بدو: زیبا
برامه: بوی خوش
بردل: محبوب
بربانگ: افطار
بروار: نام کوهستانی در کردستان
بفران: برفان
بلواژ: آبگینه
بناز: نازنین
بندن: کوه
بنه: مناسبت
بیان: بامداد
بیری: شیردوش
بیریوان: شیردوش، زن یا دختری که در شیردوشگاه شیر گوسفندان را می دوشد
بیژه: خالص، ویژه
بیستان: بوستان
بیکژ: صاف، هموار
بوکان: عروس ها، زیبارویان، نام شهری کردنشین در کردستان ایران
بووژان: احیا
پاکان: نیکان
پاکانه: مبری، تبرئه
پرژین: پرچین، حصار، پرچینی از گل های ریز به دور باغات
پرشنگ: اشعه خورشید
پرووشه: دانه های ریز برف
پرنگ: برق شمشیر، نور و فروغ گوهر، برق و تلالو هر چیز، نوعی فلز مرکب از مس و روی و برنج
پژال: جوانه ی نازک، شاخه ریز درختان، شاخه های تازه روییده شده و ریز درختان
پسار: نسار
پیلو: پلک
تارا: ستاره، اصل این واژه بابلی است که به زبان هندی و زبان فارسی راه یافته
تانیا: تهنیا، دختر تنها، تالار
ترلان: زیبا، نام نوعی اسب است
ترووسکه: براق
توار: نوعی ریسمان، نام محلی در دوسیور کشور فرانسه، پرنده
تووشیار: اشعه خورشید
جانام: ضمیر دستوری
جیهان: جیهان
چاوجوان: زیبا چشم
چاوره ش: سیه چشم
چرو: جوانه
چکاوک: نام پرنده ای
چنور: گیاهی خوشبو شبیه به شوید، که در بعضی از مناطق کردستان می روید
چوپی: نوعی رقص کردی
چوک: چشمه
چیا: سرد و خنک، کوهستان بلند، اسم چشمه ای در شهر نودشه، اسم دخترانه و پسرانه
چیاکو: کوه بلند
چیمن: سبزه و طبیعت
خزال: غزال
خوزگه: حسرت، آرزو، اسم مشترک
خوناو: باران آهسته و دلپذیر
دامینه: دامنه کوه
دانژه: غنچه گل نیمه باز
دایان: دایه، مادر، جمع مادران
دژآگر: آتش قلعه
دلدار: زنده دل، عاشق، تخلص شاعر
دلژین: با صفا زندگی کردن
دلنیا: دلگرم و مطمئن
دلووان: دختر مهربان، بانوی با محبت، دختر مهربان
دیانا: اسم دخترانه نام شهری در عراق، نام الهه رومی
دیلان: نوعی رقص کردی
دیمن: چشم انداز
دینا: پسندیده
رازاوه: آراسته، تر و تمیز
راژان: خوابیدن، جنبیدن گهواره، روستایی در بخش سلوانا- شهرستان ارومیه
راژانه: نام گیاهی دارویی
راژیس: درستکارترین
راهین: آموزنده
رژان: روژان، روزها، ایام
روجا: منسوب به روج، زیباروی و آفتاب چهره، روجا نام دهی در تنکابن
روجیار: روزگار، آفتاب، روِژیار
روژا: روزها، آفتاب
روژان: روزها، روزان
روژانو: روز تازه، روز نو، آفتاب تازه سر زده
روژاوا: غرب، غروب
روژبین: بیننده ی روز، نشان دهنده ی روز، راهنما و هدایت کننده به روز و روشنایی
روژدا: عمر و زندگی مادر، فرزند عزیز و گرانمایه برای مادر
روژه: الماس
روژیا: روز، روشنایی، یکی از روزها، اسم مشترک
روژیار: روزگار، میانجی روز و روشنایی، خورشید
روژیتا: مانند روز و روشنی
روژین: منسوب به روز، تابناک و درخشنده، زیبا
روژینا: منسوب به روز، چشم انداز روشنایی، روژین
روژییار: روزگار
روناک: روشن، تابناک
روناهی: تابناک
روناو: آب زلال
رونیا: بر وزن گونیا، آنکه چهره اش مثل نیاکانش است، اصیل و با نژاد، در کردی به معنای روشنایی
رونیاس: روناس
رویسا: چشمه آب روشن
ریژنه: باران تند در هنگام آفتاب
ریژین: هوش
زارا: پسندیده
زانا: دانا
زریان: باد جنوب، بهمن
زیوین: نقره ای، نقره گون
ژالانه: گیاهی زیبا و خودرو
ژاوه: نوعی گیاه وحشی از تیره کاکوتی
ژوان: زمان، میعاد، ملاقات، میعادگاه عاشق و معشوق
ژیا: زنده
ژیانا: زندگی، حیات
ژیکان: زیبا و آرامش بخش
ژیلا: ژیلا
ژین: زندگی
ژینا: زندگی بخش
ژینو: ژینا، زندگی بخش
ژینوس: در کردی یعنی نویسنده ی سرنوشت خود
ژیوا: زندگی از ریشه کردی هورامی
سادیا: سادیا
سارال: نام روستایی در نزدیکی سنندج
ساریسا: کوشا
سازان: سازش، مدارا کردن
سامینه: ماهر
سانا: آسان
سایان: منسوب به سایه، رشته کوهی در آسیای مرکزی، نام روستایی در نزدیکی همدان
سایدا: سایه مادر
سایمان: سایمان در کردی به معنی مانند سایه و در ترکی به معنی خوان بزرگ می باشد
سرکوت: سربلند، پیروز
سروشت: طبیعت
سروه: نسیم صبحگاهی، باد ملایم، ایاز، باد خنک
سروین:روسری و چارقد
سکالا: شکایت، درد دل
سنور: مرز
سوژین: از دو بخش سو به معنی نور و ژین به معنی زندگی می باشد، نور زندگی
سوکار: نام کوهستانی در کردستان
سولاف: آبشار کوچک
سولین: غنچه گل
سوما: روشنایی
شانا: باد ملایم
شاه زنان: زن زیبا، زن شاه، زیباترین زن
شاهو: نام کوه
شاین: بر وزن فاعل، شاهدانه
شپول: موج، آبخیز
شرمین: شرمگین، با شرم و حیا
شلیر: سوسن، لاله
شمال: طوفان
شمام: طالبی کوچکی که بسیار زیبا و خوش بو است
شمامه: رایحه و بوی خوش، در کردی نام میوه ای است
شنو: نسیم، اشنویه
شنه: نسیم آرام و دلپذیر بهاری
شنیان: وزیدن نسیم، آرزو کردن، خنده نوزاد
شوانه: چوپان، گله بان
شوبو: شب بو، نام گل
شوخان: مساوی با شوخ و شنگ
شونا: نوعی گیاه، اثر
شیلان: نسترن، نام نوعی درخت
شیلر: به فتح شین، شلیل، میوه ای خوشبو- گوارا و آبدار شبیه شفتالو و هلو
شینا: قدرتمند
فرزانه: بسیار دانا
فرمیسک: اشک چشم
فینک: مساوی با خنک و دلچسب
قیان: مساوی با عشق
قاسپه: مساوی با آواز کبک
کازیوه: به معنای باد خنک و سرد اول صبح، سپیدی صبح که افق را فرا می گیرد
کالی: دختر چشم آبی با گیسوان طلایی
کانی: مساوی با چشمه
کانیا: منسوب به کانی به معنی چشمه، سرچشمه، ویژگی کسی که زایا و بارور است
کانیاو: چشمه آب
کژال: غزال، دختری با چشمان زیبا، آهو، گونه ای از واژه خزال مساوی با غزال، اصل این واژه عربیه
کوچیار: یار کوتاه قد
کوردستان: مساوی با کردستان
کیژان: جمع دختران
گزنگ: پرتو خورشید
گلاره: مردمک چشم، به معنی هر دو چشم هم به کار می رود
گلاریس: زلف تابیده، موی بافته شده به زیبایی و آراستگی
گلاویژ: ستاره شباهنگ، نوعی ستاره که در شب های تابستان نمایان می شود
گولاله: لاله، گل
گولی: یک گل
گیوا: جذاب و گیرا
لار: طناز
ماسا: زیبا و درخشنده مثل ماه
مانک: مانگ، ماه
مانگ: مانک، ماه
مانوشا: نام یکی از کوه های سلسله جبال البرز که منوچهر پادشاه پیشدادی در آن به دنیا آمد
مانوشاک: بنفشه، نام خواهر منوچهر پادشاه پیشدادی
مترا: باران
مزگین: مژده
مژان: مژگان، مژه
مستوره: پاکدامن، پوشیده، پارسا، پنهان
میدیا: سرزمین ماد، اسم ایرانی زیبا
ناریا: قاصدک
نازار: دوست داشتنی
نرمین: دلپذیر، مهربان
نشمیل: زیبا و دلکش، خوشگل، زیبا اندام
نوژین: زندگی جدید
نیاز: دعا
نیان: رفیق، شریک زندگی، لطیف، دلپذیر
نیشا: نشانه
نیشتمان: دیار، میهن
نینا: این ها
هالان: ویژگی دختر به لحاظ زیبایی، سر و صدا
هانا: پناه، نفس، فریاد، امید
هاوین: تابستان
هایا: به هورامی هوشیار، زیرک و باهوش، دانا
هراله: هلاله به معنی آلاله
هستنوه: قیام توده مردم
هفدن: وزن شعر
هفیان: آرام گرفتن
هگبه: رهاورد، خورجین، هدیه سفر
هلاله: گلی زرد رنگ خوشبو، آلاله، با خبر ساختن، جار زدن
هلپرین: رقصیدن
هموند: اعضا
هنار: انار
هورا: در کردی به معنی غوغا
هوران: آفتاب
هورشید: خورشید
هوری: نور خورشید
هورین: صدای جریان شدید آب
هوژین: آموختن
هوما: فرخنده، مرغ سعادت
هومان: خودمان
هونیا: شعر
هیدی: آرام، صبور
هیدیکا: آرام، یواش، به آهستگی
هیران: قرار
هیوان: ایوان، تراس
وارش: بارش
وانیار: باسواد
وچان: زمان استراحت کوتاه
وردی: کوچک، ریزنقش
وشن: خوب است
وناز: باوقار
وندا: زن و دختر باسواد
ونوش: گل بنفشه
وهار: فصل بهار
ویان: دلربا، علاقه
ویانا: فرزانگی
یکمال: ثروت تقسیم نشده
یکیتی: اتحاد
همچنین ببینید :